مفسران بزرگی مانند علامه طبا طبائی در المیزان فرموده اند که در این آیه مثل برخی آیات دیگرهر چند به ظاهر مخاطب شخص پیامبر –ص- است ولی مقصود همه افراد امت است . نظیر این آیه ، آیه 65 سوره زمر است که می فرماید: ( و لقد اوحی الیک و الی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین ؛ و مسلما به تو و همه پیامبران پیشین وحی شده که اگر مشرک شوی تمام اعمالت تباه می گردد و از زیان کاران خواهی بود) .
هدف این آیه و نظائر آن بیان بعد تربیتی دین وآشنا کردن مردم با وظایف و تکالیفشان در برابر خداوند است و دلالت دارد که هر گاه پیامبربا آن مرتبه و منزلتش محکوم به این تکالیف و وظایف و مخاطب به آن است دیگران به مخاطب بودن سزاوارترند ودر این گونه آیات مانند آیه مورد بحث به ظاهر مخاطب پیامبر است ولی در واقع خطاب همگانی و عام است . حال در آیه مورد بحث هدف برانگیختن مومنان و و ادار ساختن آنها به شرکت نکردن در مجالسی است که آیات الهی در آنها مورد تمسخر و اهانت قرار می گیرد ،پس نهی از شرکت در چنین مجالسی تکلیف عامی است که پیامبر و سایر مومنان در آن مشترکند و مخاطب بودن پیامبر در آن منافاتی ندارد که دیگران نیز مقصود به این خطاب باشند . در نتیجه این آیه هنگامی دلالت بر تحقق نسیان از جانب پیامبر دارد که خطاب مختص او باشد و شامل دیگران نباشد در حالی که این خطاب عام و فراگیر است و دلیل آن این است که مضمون همین آیه در آیه 140سوره نساء به صورت جمع مخاطب آمده است . پس مخاطب در این گونه آیات خصوص پیامبر نیست بلکه عام است و چون در جای خود ثابت شده که شیطان بر انبیا تسلطی ندارد و نسیان در پیامبران الهی یا به طور کلی و یا حداقل در حوزه رسالت و وظایف الهی راه ندارد نتیجه این می شود که اصلا پیامبر در این گونه آیات مخاطب اصلی نیست بلکه به ظاهر او مورد خطاب است و لی مخاطب اصلی و واقعی دیگران می باشند .بحارالانوار، ج 99، ص 178 و براى اطلاع تفصیلى در این باب مراجعه کنید به: حسن یوسفیان و احمد حسین شریفى، پژوهشى در عصمت معصومان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، تهران: چاپ اوّل، 1377 ش، صص 233 – 265.
راغب اصفهانی در مفردات می گوید : نسیان ان است که انسان چیزی را که در ذهنش محفوظ است به واسطه ضعف قلب یا غفلت از یاد ببرد و یا از روی قصد کاری کند که از قلبش حذف شود و از یادش برود . کار و برنامه شیطان ایجاد وسوسه در دل انسان است .شیطان، دنیا و زرو زیور آن را در نظر انسان زیبا و دوست داشتنی جلوه می دهد و امور غیر واقعی و خیالات واهی را ، واقعی و اصیل می نمایاند وانسان را به دنیا وتجملات و تعلقات آن و اوهام و تخیلات بی پایه و اساس سرگرم سازدو همین کار موجب می شود که انسان از یاد خدا و توجه به او غافل گردد زیرا وقتی انسان متوجه چیز خاصی که مورد علاقه و دلبستگی او است بشود طبیعی است که ازتوجه به امور دیگر باز می ماند و شیطان با زیبا و مهم جاوه دادن دنیا و امور باطل و خواهش ها و هوس های ناروا نقش مهمی در ایجاد این نسیان دارد .
هدف این آیه و نظائر آن بیان بعد تربیتی دین وآشنا کردن مردم با وظایف و تکالیفشان در برابر خداوند است و دلالت دارد که هر گاه پیامبربا آن مرتبه و منزلتش محکوم به این تکالیف و وظایف و مخاطب به آن است دیگران به مخاطب بودن سزاوارترند ودر این گونه آیات مانند آیه مورد بحث به ظاهر مخاطب پیامبر است ولی در واقع خطاب همگانی و عام است . حال در آیه مورد بحث هدف برانگیختن مومنان و و ادار ساختن آنها به شرکت نکردن در مجالسی است که آیات الهی در آنها مورد تمسخر و اهانت قرار می گیرد ،پس نهی از شرکت در چنین مجالسی تکلیف عامی است که پیامبر و سایر مومنان در آن مشترکند و مخاطب بودن پیامبر در آن منافاتی ندارد که دیگران نیز مقصود به این خطاب باشند . در نتیجه این آیه هنگامی دلالت بر تحقق نسیان از جانب پیامبر دارد که خطاب مختص او باشد و شامل دیگران نباشد در حالی که این خطاب عام و فراگیر است و دلیل آن این است که مضمون همین آیه در آیه 140سوره نساء به صورت جمع مخاطب آمده است . پس مخاطب در این گونه آیات خصوص پیامبر نیست بلکه عام است و چون در جای خود ثابت شده که شیطان بر انبیا تسلطی ندارد و نسیان در پیامبران الهی یا به طور کلی و یا حداقل در حوزه رسالت و وظایف الهی راه ندارد نتیجه این می شود که اصلا پیامبر در این گونه آیات مخاطب اصلی نیست بلکه به ظاهر او مورد خطاب است و لی مخاطب اصلی و واقعی دیگران می باشند .بحارالانوار، ج 99، ص 178 و براى اطلاع تفصیلى در این باب مراجعه کنید به: حسن یوسفیان و احمد حسین شریفى، پژوهشى در عصمت معصومان، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، تهران: چاپ اوّل، 1377 ش، صص 233 – 265.
راغب اصفهانی در مفردات می گوید : نسیان ان است که انسان چیزی را که در ذهنش محفوظ است به واسطه ضعف قلب یا غفلت از یاد ببرد و یا از روی قصد کاری کند که از قلبش حذف شود و از یادش برود . کار و برنامه شیطان ایجاد وسوسه در دل انسان است .شیطان، دنیا و زرو زیور آن را در نظر انسان زیبا و دوست داشتنی جلوه می دهد و امور غیر واقعی و خیالات واهی را ، واقعی و اصیل می نمایاند وانسان را به دنیا وتجملات و تعلقات آن و اوهام و تخیلات بی پایه و اساس سرگرم سازدو همین کار موجب می شود که انسان از یاد خدا و توجه به او غافل گردد زیرا وقتی انسان متوجه چیز خاصی که مورد علاقه و دلبستگی او است بشود طبیعی است که ازتوجه به امور دیگر باز می ماند و شیطان با زیبا و مهم جاوه دادن دنیا و امور باطل و خواهش ها و هوس های ناروا نقش مهمی در ایجاد این نسیان دارد .