در آن زمان که علی علیه السلام خلیفه بود , خلیفه دیگری در کار نبود تا این موضوع مطرح شودکه رفتار علی علیه السلام با خلفای بنی امیه چگونه بوده است و وقتی که معاویه بیعت نکرد, علی علیه السلام با او جنگید. بر این اساس این سوال به امامان دیگر مربوط است و برای همین در باره امامان دیگر توضیح می دهیم .
پس از به شهادت رسیدن حضرت علی علیه السلام ,حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام به خلافت رسید و چون معاویه زیر بار بیعت نمی رفت بااو درگیر شد و مردم آنگونه که باید, از آن حضرت پشتیبانی نکردند و در نتیجه آن حضرت نتوانست معاویه را سرکوب کند.پس از آن معاویه به عنوان حاکم مسلمانان بر آنان حکومت کرد .معاویه امام حسن علیه السلام را دشمن خود می دید و به خاطر همین او را توسط همسرش مسموم ساختند.امام حسن علیه السلام برای مقابله با معاویه نیرو نداشت و به همین جهت با معاویه آتش بس کرد.و هرکس به جای امام حسن علیه السلام بود همینطور رفتار می کرد و راهی غیر از این نبود.امام برای هدایت مردم است ولی اگر مردم نخواهند هدایت نمی شوند و وقتی که مردم کمک نمی کنند ,معنایش این است که هدایت نمی خواهند .
پس از مرگ معاویه ,پسرش یزید به جای پدر نشست و در همان روزهای اول خلافتش حضرت امام حسین علیه الیلام را به بیعت فرا خواند و به فرماندار مدینه دستور داد از آن حضرت بیعت بگیرد و اگر بیعت نکرد اورا به قتل برسانند . فرماندار مدینه طبق دستور از امام حسین علیه السلام بیعت خواست و امام این موضوع را به روز دیگر موکول کرد. امام حسین علیه السلام با یزید بیعت نکرد و چون نمی توانست در مدینه بماند به مکه رفت.امام چند ماه در مکه ماندند و در این میان امام متوجه شدند که دشمن می خوهد او را در مکه به قتل برساند.در مدتی که در مکه بودند مردم کوفه از آن حضرت خواستند به کوفه بیاید و امام به سوی کوفه حرکت کرد . دشمنان از رفتن او به کوفه آگاه شدند و راه را بر او بستند. آنان از امام بیعت با یزید را درخواست می کردند ولکن امام حسین زیر بار بیعت نرفت .دشمنان به او حمله کردند و آن حضرت را با همه یاران به شهادت رساندند .اگر امام حسین علیه السلام نیروی لازم را داشت با دشمن می جنگید و حکومت یزید را از بین می برد ولی نیری لازم وجود نداشت.هکس به جای امام حسین علیه السلام بود هما نگونه رفتار می کرد.
پس از امام حسین علیه السلام ,امام زین العابدین علیه السلام به امامت رسیدو حکومت یزید بااو درگیر نشد و آن حضرت به خاطر نبودن نیروی لازم دست به قیام نزد ومسئولیت اصلی او کار فرهنگی بود. کتاب صحیفه سجادیه نمونه روشنی از فعالیتهای فرهنگی آن حضرت است .حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام هم کار اصلیشان , کار فرهنگی بود و آنچه ما هم اکنون داریم از همین بزگواران است .رفتار خلفای اموی با آنان بسیار بد بود ولی آنان کار اصلی خودرا ترک نکردند.
هارون نتوانست امام موسی بن جعفر را تحمل کند و او را به زندان انداخت و در پایان به قتل رساندند.این نشان می دهد که حضرت امام موسی بن جعفر نقش بسیار بزرگی در هدایت مکتب تشیع داشت و گرنه ضرورتی نداشت که با آنگونه رفتار کنند.امام جواد علیه السلام هم نتوانستند با خلافت درگیر شوند چون نیرو نداشت و مامون همواره مراقب او بود .امام رضا علیه السلام هم نیروی لازم برای مبارزه را نداشت و برای همین مامون آن حضرت را به خراسان آورد تا در مدینه مشکلی برای او پیش نیاید ولی امام رضا علیه السلام از فرصت به دست آمده استفاده کرد وبه نشر حقایق اسلامی پرداخت .مامون پس از مدتی احساس کرد که وجود امام رضا برای حکومت او خطرناک است و به فکراز میان برداشتن او افتاد.امامان دیگر هم نیروی لازم برای مبارزه را در اختیار نداشتند و نتوانستند با خلفا ی عباسی درگیر شوند.
توجه به این نکته داشته باشیم که وجود امامان معصوم برای هدایت مردم است و مردم باید به اختیار خود هدایت پیداکنند و چنین نیست که امامان بامعجزه و قدرت خارق العاده مردم را به راه بیاورند .اگر مردم از مشکلات و سختیها فرار بکنند و مبارزه با حاکمان ظالم را ترک کنند ,امام معصوم نمی تواند به تنهایی کاری بکند بلکه امامان به کمک مردم می توانند کاری انجام بدهند.حالا اگر مردم دنبال امام راه نیفتادند و امام تنها ماند , امام ضرر نمی بیند بلکه مردم ضرر می بینند و اهل دوزخ می شوند.
پس از به شهادت رسیدن حضرت علی علیه السلام ,حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام به خلافت رسید و چون معاویه زیر بار بیعت نمی رفت بااو درگیر شد و مردم آنگونه که باید, از آن حضرت پشتیبانی نکردند و در نتیجه آن حضرت نتوانست معاویه را سرکوب کند.پس از آن معاویه به عنوان حاکم مسلمانان بر آنان حکومت کرد .معاویه امام حسن علیه السلام را دشمن خود می دید و به خاطر همین او را توسط همسرش مسموم ساختند.امام حسن علیه السلام برای مقابله با معاویه نیرو نداشت و به همین جهت با معاویه آتش بس کرد.و هرکس به جای امام حسن علیه السلام بود همینطور رفتار می کرد و راهی غیر از این نبود.امام برای هدایت مردم است ولی اگر مردم نخواهند هدایت نمی شوند و وقتی که مردم کمک نمی کنند ,معنایش این است که هدایت نمی خواهند .
پس از مرگ معاویه ,پسرش یزید به جای پدر نشست و در همان روزهای اول خلافتش حضرت امام حسین علیه الیلام را به بیعت فرا خواند و به فرماندار مدینه دستور داد از آن حضرت بیعت بگیرد و اگر بیعت نکرد اورا به قتل برسانند . فرماندار مدینه طبق دستور از امام حسین علیه السلام بیعت خواست و امام این موضوع را به روز دیگر موکول کرد. امام حسین علیه السلام با یزید بیعت نکرد و چون نمی توانست در مدینه بماند به مکه رفت.امام چند ماه در مکه ماندند و در این میان امام متوجه شدند که دشمن می خوهد او را در مکه به قتل برساند.در مدتی که در مکه بودند مردم کوفه از آن حضرت خواستند به کوفه بیاید و امام به سوی کوفه حرکت کرد . دشمنان از رفتن او به کوفه آگاه شدند و راه را بر او بستند. آنان از امام بیعت با یزید را درخواست می کردند ولکن امام حسین زیر بار بیعت نرفت .دشمنان به او حمله کردند و آن حضرت را با همه یاران به شهادت رساندند .اگر امام حسین علیه السلام نیروی لازم را داشت با دشمن می جنگید و حکومت یزید را از بین می برد ولی نیری لازم وجود نداشت.هکس به جای امام حسین علیه السلام بود هما نگونه رفتار می کرد.
پس از امام حسین علیه السلام ,امام زین العابدین علیه السلام به امامت رسیدو حکومت یزید بااو درگیر نشد و آن حضرت به خاطر نبودن نیروی لازم دست به قیام نزد ومسئولیت اصلی او کار فرهنگی بود. کتاب صحیفه سجادیه نمونه روشنی از فعالیتهای فرهنگی آن حضرت است .حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام هم کار اصلیشان , کار فرهنگی بود و آنچه ما هم اکنون داریم از همین بزگواران است .رفتار خلفای اموی با آنان بسیار بد بود ولی آنان کار اصلی خودرا ترک نکردند.
هارون نتوانست امام موسی بن جعفر را تحمل کند و او را به زندان انداخت و در پایان به قتل رساندند.این نشان می دهد که حضرت امام موسی بن جعفر نقش بسیار بزرگی در هدایت مکتب تشیع داشت و گرنه ضرورتی نداشت که با آنگونه رفتار کنند.امام جواد علیه السلام هم نتوانستند با خلافت درگیر شوند چون نیرو نداشت و مامون همواره مراقب او بود .امام رضا علیه السلام هم نیروی لازم برای مبارزه را نداشت و برای همین مامون آن حضرت را به خراسان آورد تا در مدینه مشکلی برای او پیش نیاید ولی امام رضا علیه السلام از فرصت به دست آمده استفاده کرد وبه نشر حقایق اسلامی پرداخت .مامون پس از مدتی احساس کرد که وجود امام رضا برای حکومت او خطرناک است و به فکراز میان برداشتن او افتاد.امامان دیگر هم نیروی لازم برای مبارزه را در اختیار نداشتند و نتوانستند با خلفا ی عباسی درگیر شوند.
توجه به این نکته داشته باشیم که وجود امامان معصوم برای هدایت مردم است و مردم باید به اختیار خود هدایت پیداکنند و چنین نیست که امامان بامعجزه و قدرت خارق العاده مردم را به راه بیاورند .اگر مردم از مشکلات و سختیها فرار بکنند و مبارزه با حاکمان ظالم را ترک کنند ,امام معصوم نمی تواند به تنهایی کاری بکند بلکه امامان به کمک مردم می توانند کاری انجام بدهند.حالا اگر مردم دنبال امام راه نیفتادند و امام تنها ماند , امام ضرر نمی بیند بلکه مردم ضرر می بینند و اهل دوزخ می شوند.