صبر جمیل اشاره به کیفیت صبر دارد. خداى سبحان در قرآن کریم پیامبران را خصوصا مؤمنین را عموما به صبر دعوت مى کند. فاصبر صبرا جمیلاً. در این آیه پیامبر اکرم(ص) را مخاطب ساخته مى فرماید: صبر جمیل پیشه کن و در برابر استهزاء و تکذیب و ازار آنها شکیبا باش. یا در آیه 18 سوره یوسف که مى فرماید: … فصبر جمیل والله المستعان على ما تصفونکه از زبان حضرت یعقوب نقل مى کند، وقتى به حضرت یعقوب(ع) پیراهن آغشته به خون دروغین یوسف را برادران یوسف نشان دادند فرمود «فصبر جمیل» با این که قلبش مى سوخت و جانش آتش گرفته بود. و آیات متعدد دیگر که ضمن دعوت به صبر، اجر و ثواب صابران را گوشزد مى کند.
صبر جمیل در روایات:
امام باقر(ع) در پاسخ از سؤال از صبر نیکو فرمود: صبر جمیل، صبرى است که در آن نزد مردم گله و شکایت نمى شود و امام صادق(ع) در معناى آیه 18 سوره یوسف که در آن آمده است «فصبر جمیل» فرمود یعنى صبرى که همراه با شکوه نباشد. اما راز و نیاز با خداى بى نیاز در مورد مشکلات و سختى ها ، ناصبورى نیست، بلکه استعانت از ذات متعال براى تحمل فشار و حل مشکلات است و این یک نوع ثبات قدم و درخواست صبر جهت تحمل سختى ها از بارگاه ربوبى است. اما آنهایى که به مقام رضا رسیده اند مشکلات خود را در محضر خداى متعال نیز به زبان نمى آورند، چون که به زبان آوردن هر چند که شکوه از سختى نیست اما شائبه آن را دارد، اظهار درد، پیش خدا به نوعى تغییر وضع موجود را از خدا طلبیدن است و این با مقام رضا سازگار نیست.
اگر انسان در تمامی اقسام صبر خویشتن را نبازد و جزع نکند، یعنى سخنى و حرکتى برخلاف رضاى خدا نگوید و نکند و پیمانه صبرش لبریز نگردد و سفره مشکلات و سختى ها را پیش این و آن باز نکند، صبر نیکو دارد. جزع به معنای شکایت از خداوند در مقابل گرفتاری ها است و با گریه منافاتی ندارد. گریه کردن و تخلیه روانی باعث آرامش و مقاومت بیشتر انسان می شود و در بالابردن آستانه تحمل اثر مثبت دارد. حتی پیامبر خدا که الگوی راستین انسانیت و کمال است در هنگام مرگ فرزند خویش گریه کرد و در این باره خرده ای بر او نیست، بلکه اگر گریه نمی کرد، به او در مورد ضعف عاطفه اشکال می شد.
حضرت یعقوب علیه السلام که الگوی صبر جمیل است نیز در فراق یوسف علیه السلام آن قدر گریه کرد که چشمش نابینا شد. آیا می توان گفت که آن حضرت صبور نبود و خدای ناکرده جزع کرده است؟