۱۳۹۶/۰۶/۰۴
–
۲۳۲۸ بازدید
با توجه به اوصاف حضرت علی(ع) میتوان فهمید که چنین انسانی با آن سطح از درک و شعور و معرفت به اسلام، قطعامصالح کار خود وبلکه دیگران رابهترازهرکس میداندوچنین فردی زیربارزور نمیرودوقطعا کسی چون علی(ع)باکسی چون ابوبکرهیچ اشتراکی ندارد که حالابخواهدبااوبیعت کند…. .مسیرحضرت علی(ع)کاملامشخص است،امادرماجرای حمله به خانه حضرت،چراحضرت زهرا(س)خودش را وارداین جریان وسپر این دعواهامینمایند؟وقتی مسیرمشخص است،وقتی حضرت علی راه خودشان رامیدانند ودانای کل این جریانات هستند،حالاچه باشهادت چه با زنده بودن حضرت زهرا(س)،قطعاراه علی یکیست…دیگر چه لزومی به دخالت و ورود حضرت زهرابه این جریان هست؟آیامثلااگر حضرت زهراوارد این ماجرانمیشدند،حضرت علی تصمیم دیگری میگرفتند؟؟آیا شهادت حضرت زهرا(س)،برای یک جریان ساده وکم ارزش رخ نداده؟آیا حیف نبوده که بانویی باآن همه فضائل بخاطریک چنین جریان به ظاهرساده ای،جانشان را به خطر بیندازند؟؟
به هیچ وجه این داستان یک مساله و جریان ساده و کم ارزشی نیست که برای شما سوال پیش آمده چرا حضرت زهرا (س) آن عصمت کبری خودشان را وارد این ماجرا کردهاند چرا که بحث جانشینی پیامبر بر کرسی هدایت جامعه بشری مطرح است نه حکومت ظاهری و سیاسی همچون سلاطین جائر وحاکمان ظلم، اگر ما حضرت صدیقه و جایگاه رفیع او ونیز عصمت اورا بدانیم (با دیدن احادیثی مانند«فاطمة بعضة منی، من اذاها فقد اذانی؛ فاطمه پاره تن من است هر کس او را آزار رساند مرا آزار رسانده است».) میفهمیم که جدیت ایشان در این راه، که منجر به شهادت مظلومانه اش شد، نشان از توجه ویژه و اهتمام خاص حضرت به مسأله امامت امت و زمامداری جامعه مسلمانان داردعملکرد سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت، پس از دوران رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا زمان شهادت ایشان، از فرازهای مهم تاریخ اسلام است .هیچ کس مانند حضرت فاطمه زهرا(س) عمق و ژرفاى امامت را نشناخت و هیچ فردى چون او در راه تبیین امامت و شناسایى آن و دفاع از امام خویش تلاش نکرد.او از طرق مختلف براى دفاع از امامت امامان بر حق، سعى و کوشش کرد، گاه با بیان خطبه هاى غرّا و روشنگرانه عظمت و فضیلت مقام امامت و شخص امام على(ع) را آشکار ساخت گاه با منطق و استدلال امامت دوازده امام را به اثبات رساند و فواید و مزایاى بى شمار آن را برشمرد و گاه براى اثبات امامت امام على(ع) به محاجّه و دفاع پرداخت و آنجا که لازم دید، براى دفاع از امام خویش، جان خود را به خطر انداخت تا آنجا که اوّلین شهید راه امامت و دفاع از آن لقب گرفت.
باید دانست ولایت عشق و محبت نیست بلکه لازمه ی ولایت عشق و محبت است. ولایت یک چینش اجتماعی است و چینش یک نظم همراه با جلو رفتن به سوی کمال انسانی. اگر در جامعه مظهر خدا که امام معصوم است، در راس مخروط جامعه قرار گیرد جامعه ای ولائی تشکیل می شود که به رفع تمام نیازهای مردم می پردازد. پس جریان سقیفه به ما مربوط می شود زیرا اگر در آن زمان حاکمیت در مسیر امامت قرار می گرفت. دیگر وضعیت بشر به این شکل نبود.
حضرت فاطمه زهرا سلام ا… علیها به خوبی از آینده ی بشر آگاه بود. فلذا به ایستادگی در مقابل جریان ولایت ستیز پرداخت و با آنان مبارزه نمود در راه اثبات جریان رخ داده در غدیر و در این راه از روش های مختلف استفاده کرد تا بتواند صدای حقانیت اسلام را به گوش همه ی مسلمانان برساند و آنان را از خواب غفلت بیدار نماید.
راهکار مبارزاتی حضرت زهرا سلام ا… علیها، مقابله با تبلیغات دشمن بود و بصیرت دادن به مسلمانان از گذشته و یادآوری آن چه که گذشته است و آن چه در حال وقوع می باشد، بوده است.
فاطمه علیه السلام با تمامی توان خود به مبارزه برای احقاق حقوق از دست رفته می پرداخت. او با بینشی عمیق و آگاهانه دریافته بود که در آینده خسارت های سنگینی به خاطر انحراف رهبری متوجه اسلام و مسلمانان خواهد شد و شاید این اندوه و رنج بیش از تمامی مصائب و ستم هایی که بر او رفته بود عمق جانش را می گداخت. آخر پدرش بار گران رسالت را سال ها با سختی و با تلاش بردوش کشید و در سخت ترین نبردها برای اسلام عزیز مقاومت کرد و بهترین یارانش در این راه شهید شدند. شوهرش علی علیه السلام چه در میدان های نبرد و چه در صحنه های دیگر برای اسلام رنج فراوان برد. همه ی این تلاش ها و ایثارها برای حاکمیت اسلام راستین و گسترش عدل و داد بود که تنها در سایه ی پرچم امامت ادامه ی آن ممکن بود.
فاطمه سلام ا… علیها به از دست دادن موقعیت ظاهر اجتماعی علی علیه السلام در مسئله ی خلافت نمی اندیشید. مگر خلافت و پست و مقام ظاهری چه تاثیری در زندگی رفاهی و مادی این خانواده داشت فاطمه سلام ا… علیها به امانتی الهی می اندیشید که در غدیر خم رسماً به عهده ی علی علیه السلام و خاندانش واگذار شده بود. او نگران اداء امانت و در پی انجام وظیفه ی دینی و شرعی اش بود و برای بازگردانیدن خلافت به مسیر اصلیش از همان روزهای آغازین مبارزه ی مسالمت جویانه ای را آغاز کرد.
در روزگارى که دیگران به شدّت بر اوضاع مسلّط بودند و اجازه مخالفت و نفس کشیدن به کسى نمى دادند، حضرت زهرا(س) با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پامال شده على(ع) برخاست و صریحاً فریاد کشید که خلافت از على(ع) غصب شده است.
هنگامی که می خواستند امام علی(ع) را با اجبار برای بیعت به مسجد ببرند حضرت فاطمه(س) پشت درآمد تا آنان به احترام حضرت فاطمه(س) شرم کنند و برگردند. اتفاقا کسانی که در جلو جمعیت بودند وقتی فهمیدند حضرت فاطمه(س) پشت در است. دست نگه داشتند و با صدای بلند گفتند فاطمه پشت در است. اما از آخر جمعیت دستور داده شد «و ان کانت؛ اگر چه او [= فاطمه] باشد.» آن جا بود که آن واقعه جان سوز اتفاق افتاد. و دشمنان غاصب انتقام خود را از فدایی ولایت گرفتند. (ر.ک: ابی قتیبه الامامه و السیاسه، ج 1، ص 30، العقد الفرید، ج 5، ص 12)
از حضرت صادق(ع) نقل شده است که حضرت فاطمه(س) بعد از پیامبر(ص) این گونه از دست امّت بى تفاوت شکوه نمود: «اللّهُمَّ إلَیکَ نَشکُو فَقدَ نَبِیِّکَ…وَ مَنعَهُم إیَّانَا حَقَّنَا الَّذِى جَعَلتَهُ لَنَا فِى کِتابِکَ المُنزَلِ عَلَى نَبِیِّکَ المُرسَل خدایا! به سوى تو شکایت مى کنیم به خاطر اندوه از دست دادن پیامبرت… و اینکه ما را از حقّمان باز داشتند، همان حقّى که در کتاب نازل شده بر پیامبرت، براى ما قرار دادى.»( بحارالانوار، ج 53، ص 19، و ج 43، ص 156 و 214)
در نتیجه در میابیم اگر مبارزات سیاسی فاطمه زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم امامت و ولایت نبودند جریان امامت در همان «سقیفه بنی ساعده» خاتمه می یافت. اما خداوند اراده کرده بود که ریحانه نبی و همسر ولایت بار سنگین مبارزات سیاسی را در مدت کوتاهی بر دوش بگیرد و جامعه خفته را بیدار سازد و همچون پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله رسالت را به امامت متصل سازد و وجود آن حضرت، تجلّی بخش امامت بود. دفاع فاطمه زهرا علیهاالسلام از حریم امامت و ولایت بود که توانست از قتل حضرت علی علیه السلام جلوگیری کند و تا حدی جوّ متشنّج سیاسی آن روز مدینه را کنترل نماید و حقّانیت حضرت علی علیه السلام را به مرور زمان ثابت کند تا در سال های بعد، با بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام مسیر امامت تداوم یابد و فرزندان آن حضرت ادامه دهنده خط مشی سیاسی و مبارزاتی مادر نمونه شان باشند. همو بود که دختری همچون زینب علیهاالسلام را در کانون تربیتی خویش پرورش داد تا در کربلا ادامه دهنده و پیامبر خون امام حسین علیه السلام باشد.
مبارزات سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام نشان دادند که یک زن، که عنصر پیونددهنده بین رسالت و امامت است، چگونه می تواند با جثه ضعیف خود و روح عظیم الهی خویش، بار سنگین مبارزه را بر دوش کشد و با جان و مال خود تا آخرین نفس، خط الهی را دنبال کند و فریب سیاست پیشگان زر و زور و تزویر را نخورد و نشان دهد که در سخت ترین عرصه های سیاسی و اجتماعی جامعه، که حتی مردان رزم دیده و مقاوم هم دچار تزلزل می شوند، یک زن ایستا و مقاوم می تواند در مقام دفاع از حق و ولایت بایستد و رسالت خویش را جانانه به ثمر برساند.
حضور سیاسی فاطمه زهرا علیهاالسلام نشان داد که یک زن با آگاهی و اتخاذ شیوه های سیاسی مدبّرانه می تواند در صحنه های گوناگون جامعه به مبارزه بپردازد. این حضور نه تنها تفکر «عدم حضور زن در اجتماع» را نفی می کند، بلکه انحصار حضور مردان در عرصه های سیاسی را به نقّادی می کشاند و بر آن مهر ابطال می زند.
راضیه مرضیه علیهاالسلام با زندگی و مبارزه خود، در عرصه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عبادی، خانه داری، همسرداری، تربیت فرزند و بخصوص در صحنه های گوناگون سیاسی، نشان داد که یک زن می تواند با حفظ حریم عفّت و ارزش های انسانی، در تمامی عرصه های جامعه حضور داشته باشد و اسلام چنین می خواهد که زن نیز همچون مرد، در تمام عرصه های جامعه عنصری فعّال و پویا باشد و با پیروزی انقلاب اسلامی، این تحوّل و نگرش نسبت به زن در جامعه ایجاد شد و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله ، و مقام معظّم رهبری، حضرت آیة الله خامنه ای(مدطله العالی)، نیز در سخنان خود بر این امر تأکید داشته و صحّه گذاشته اند.
دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله و انسیه حورا، حضرت فاطمه علیهاالسلام ، با اخلاق و رفتار و کارنامه عملی و فکری خویش، مکتبی را برای زنان پایه گذاری کرد که زمزم تکامل و تعالی و چشمه سار والای کرامت انسانی است، که زنان امروز نیز با تأسّی به این اسوه و الگوی برتر، می توانند به گسترش ارزش های دینی بپردازند و با ایجاد حسّ مسئولیت پذیری، خودسازی، روحیه شهادت طلبی، دفاع، انفاق و ایثار و استقامت و پایداری و صبر، تلاش کنند تا در جهان امروز، به جایگاه حقیقی خویش دست یابند و بدین وسیله، با بازبینی سنّت های جاهلی و احقاق حقوق الهی و شرعی و تکیه بر هویّت اسلامی، با حفظ حجاب به عنوان نماد استقام و پایداری، مسیر فاطمی را ادامه دهند. بی سبب نیست که یوسف زهرا علیهاالسلام الگوی تمام عیار خویش را در زمان ظهور این گونه معرفی می کند:
«فی ابنة رسول اللّه لی اسوةٌ حسنه»؛ در دختر رسول خدا، فاطمه زهرا علیهاالسلام برای من، اسوه ای نیکو و شایسته است. از بهترین شیوه هاى دفاع این است که مردم را نسبت به جایگاه و عظمت یک امر مهم آشنا سازیم.
فاطمه زهرا(س) از این شیوه بهترین بهره ها را برد و در قالبهاى مختلف، عظمت و جایگاه رفیع و بلند امامت را بیان کرد.
زهرای اطهرعلیها السلام دفاع جانانه ای از ولایت امیرمؤمنان علیه السلام نمود و در این راه، مشتاقانه جام پرافتخار شهادت را سر کشید و افتخار اولین شهید راه ولایت را تا ابد به نام خود ثبت کرد.
حضرت زهرا (س) در واقع به نوعی فدای مظلومیت امام خود شد ، آری امامی مظلوم ، گستره و عمق « مظلومیت » به نوع و شدت « ظلم » بستگى دارد . ظلم گاهى نسبت به مال است و گاهى نسبت به جان و گاهى نسبت به آبرو و ناموس و خانواده و فرزندان و گاهى نسبت به دین و جامعه دینى مى باشد . اگرچه درباره امام على ( ع ) تمام انواع ظلم اتفاق افتاده است اما نسبت به مقام خلافت و امامت ایشان بزرگى ظلم بخاطر گسترهی جامعه بشریت همهی طول تاریخ را فراگرفته است . در این میان آنچه شدت ظلم را براى قضاوت در طول تاریخ بیشتر به نمایش مى گذارد ویژگى هاى خاص شخص مظلوم است که به هر اندازه از نقاط ضعف به دور باشد و داراى علم و تقواى بیشتر باشد و انگیزه شخصى نداشته باشد شدت مظلومیت او در نگاه همگان بیشتر خواهد بود .
با بهره گیری از نوشته صدراله زین العبادی.
باید دانست ولایت عشق و محبت نیست بلکه لازمه ی ولایت عشق و محبت است. ولایت یک چینش اجتماعی است و چینش یک نظم همراه با جلو رفتن به سوی کمال انسانی. اگر در جامعه مظهر خدا که امام معصوم است، در راس مخروط جامعه قرار گیرد جامعه ای ولائی تشکیل می شود که به رفع تمام نیازهای مردم می پردازد. پس جریان سقیفه به ما مربوط می شود زیرا اگر در آن زمان حاکمیت در مسیر امامت قرار می گرفت. دیگر وضعیت بشر به این شکل نبود.
حضرت فاطمه زهرا سلام ا… علیها به خوبی از آینده ی بشر آگاه بود. فلذا به ایستادگی در مقابل جریان ولایت ستیز پرداخت و با آنان مبارزه نمود در راه اثبات جریان رخ داده در غدیر و در این راه از روش های مختلف استفاده کرد تا بتواند صدای حقانیت اسلام را به گوش همه ی مسلمانان برساند و آنان را از خواب غفلت بیدار نماید.
راهکار مبارزاتی حضرت زهرا سلام ا… علیها، مقابله با تبلیغات دشمن بود و بصیرت دادن به مسلمانان از گذشته و یادآوری آن چه که گذشته است و آن چه در حال وقوع می باشد، بوده است.
فاطمه علیه السلام با تمامی توان خود به مبارزه برای احقاق حقوق از دست رفته می پرداخت. او با بینشی عمیق و آگاهانه دریافته بود که در آینده خسارت های سنگینی به خاطر انحراف رهبری متوجه اسلام و مسلمانان خواهد شد و شاید این اندوه و رنج بیش از تمامی مصائب و ستم هایی که بر او رفته بود عمق جانش را می گداخت. آخر پدرش بار گران رسالت را سال ها با سختی و با تلاش بردوش کشید و در سخت ترین نبردها برای اسلام عزیز مقاومت کرد و بهترین یارانش در این راه شهید شدند. شوهرش علی علیه السلام چه در میدان های نبرد و چه در صحنه های دیگر برای اسلام رنج فراوان برد. همه ی این تلاش ها و ایثارها برای حاکمیت اسلام راستین و گسترش عدل و داد بود که تنها در سایه ی پرچم امامت ادامه ی آن ممکن بود.
فاطمه سلام ا… علیها به از دست دادن موقعیت ظاهر اجتماعی علی علیه السلام در مسئله ی خلافت نمی اندیشید. مگر خلافت و پست و مقام ظاهری چه تاثیری در زندگی رفاهی و مادی این خانواده داشت فاطمه سلام ا… علیها به امانتی الهی می اندیشید که در غدیر خم رسماً به عهده ی علی علیه السلام و خاندانش واگذار شده بود. او نگران اداء امانت و در پی انجام وظیفه ی دینی و شرعی اش بود و برای بازگردانیدن خلافت به مسیر اصلیش از همان روزهای آغازین مبارزه ی مسالمت جویانه ای را آغاز کرد.
در روزگارى که دیگران به شدّت بر اوضاع مسلّط بودند و اجازه مخالفت و نفس کشیدن به کسى نمى دادند، حضرت زهرا(س) با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پامال شده على(ع) برخاست و صریحاً فریاد کشید که خلافت از على(ع) غصب شده است.
هنگامی که می خواستند امام علی(ع) را با اجبار برای بیعت به مسجد ببرند حضرت فاطمه(س) پشت درآمد تا آنان به احترام حضرت فاطمه(س) شرم کنند و برگردند. اتفاقا کسانی که در جلو جمعیت بودند وقتی فهمیدند حضرت فاطمه(س) پشت در است. دست نگه داشتند و با صدای بلند گفتند فاطمه پشت در است. اما از آخر جمعیت دستور داده شد «و ان کانت؛ اگر چه او [= فاطمه] باشد.» آن جا بود که آن واقعه جان سوز اتفاق افتاد. و دشمنان غاصب انتقام خود را از فدایی ولایت گرفتند. (ر.ک: ابی قتیبه الامامه و السیاسه، ج 1، ص 30، العقد الفرید، ج 5، ص 12)
از حضرت صادق(ع) نقل شده است که حضرت فاطمه(س) بعد از پیامبر(ص) این گونه از دست امّت بى تفاوت شکوه نمود: «اللّهُمَّ إلَیکَ نَشکُو فَقدَ نَبِیِّکَ…وَ مَنعَهُم إیَّانَا حَقَّنَا الَّذِى جَعَلتَهُ لَنَا فِى کِتابِکَ المُنزَلِ عَلَى نَبِیِّکَ المُرسَل خدایا! به سوى تو شکایت مى کنیم به خاطر اندوه از دست دادن پیامبرت… و اینکه ما را از حقّمان باز داشتند، همان حقّى که در کتاب نازل شده بر پیامبرت، براى ما قرار دادى.»( بحارالانوار، ج 53، ص 19، و ج 43، ص 156 و 214)
در نتیجه در میابیم اگر مبارزات سیاسی فاطمه زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم امامت و ولایت نبودند جریان امامت در همان «سقیفه بنی ساعده» خاتمه می یافت. اما خداوند اراده کرده بود که ریحانه نبی و همسر ولایت بار سنگین مبارزات سیاسی را در مدت کوتاهی بر دوش بگیرد و جامعه خفته را بیدار سازد و همچون پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله رسالت را به امامت متصل سازد و وجود آن حضرت، تجلّی بخش امامت بود. دفاع فاطمه زهرا علیهاالسلام از حریم امامت و ولایت بود که توانست از قتل حضرت علی علیه السلام جلوگیری کند و تا حدی جوّ متشنّج سیاسی آن روز مدینه را کنترل نماید و حقّانیت حضرت علی علیه السلام را به مرور زمان ثابت کند تا در سال های بعد، با بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام مسیر امامت تداوم یابد و فرزندان آن حضرت ادامه دهنده خط مشی سیاسی و مبارزاتی مادر نمونه شان باشند. همو بود که دختری همچون زینب علیهاالسلام را در کانون تربیتی خویش پرورش داد تا در کربلا ادامه دهنده و پیامبر خون امام حسین علیه السلام باشد.
مبارزات سیاسی حضرت زهرا علیهاالسلام نشان دادند که یک زن، که عنصر پیونددهنده بین رسالت و امامت است، چگونه می تواند با جثه ضعیف خود و روح عظیم الهی خویش، بار سنگین مبارزه را بر دوش کشد و با جان و مال خود تا آخرین نفس، خط الهی را دنبال کند و فریب سیاست پیشگان زر و زور و تزویر را نخورد و نشان دهد که در سخت ترین عرصه های سیاسی و اجتماعی جامعه، که حتی مردان رزم دیده و مقاوم هم دچار تزلزل می شوند، یک زن ایستا و مقاوم می تواند در مقام دفاع از حق و ولایت بایستد و رسالت خویش را جانانه به ثمر برساند.
حضور سیاسی فاطمه زهرا علیهاالسلام نشان داد که یک زن با آگاهی و اتخاذ شیوه های سیاسی مدبّرانه می تواند در صحنه های گوناگون جامعه به مبارزه بپردازد. این حضور نه تنها تفکر «عدم حضور زن در اجتماع» را نفی می کند، بلکه انحصار حضور مردان در عرصه های سیاسی را به نقّادی می کشاند و بر آن مهر ابطال می زند.
راضیه مرضیه علیهاالسلام با زندگی و مبارزه خود، در عرصه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عبادی، خانه داری، همسرداری، تربیت فرزند و بخصوص در صحنه های گوناگون سیاسی، نشان داد که یک زن می تواند با حفظ حریم عفّت و ارزش های انسانی، در تمامی عرصه های جامعه حضور داشته باشد و اسلام چنین می خواهد که زن نیز همچون مرد، در تمام عرصه های جامعه عنصری فعّال و پویا باشد و با پیروزی انقلاب اسلامی، این تحوّل و نگرش نسبت به زن در جامعه ایجاد شد و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی رحمه الله ، و مقام معظّم رهبری، حضرت آیة الله خامنه ای(مدطله العالی)، نیز در سخنان خود بر این امر تأکید داشته و صحّه گذاشته اند.
دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله و انسیه حورا، حضرت فاطمه علیهاالسلام ، با اخلاق و رفتار و کارنامه عملی و فکری خویش، مکتبی را برای زنان پایه گذاری کرد که زمزم تکامل و تعالی و چشمه سار والای کرامت انسانی است، که زنان امروز نیز با تأسّی به این اسوه و الگوی برتر، می توانند به گسترش ارزش های دینی بپردازند و با ایجاد حسّ مسئولیت پذیری، خودسازی، روحیه شهادت طلبی، دفاع، انفاق و ایثار و استقامت و پایداری و صبر، تلاش کنند تا در جهان امروز، به جایگاه حقیقی خویش دست یابند و بدین وسیله، با بازبینی سنّت های جاهلی و احقاق حقوق الهی و شرعی و تکیه بر هویّت اسلامی، با حفظ حجاب به عنوان نماد استقام و پایداری، مسیر فاطمی را ادامه دهند. بی سبب نیست که یوسف زهرا علیهاالسلام الگوی تمام عیار خویش را در زمان ظهور این گونه معرفی می کند:
«فی ابنة رسول اللّه لی اسوةٌ حسنه»؛ در دختر رسول خدا، فاطمه زهرا علیهاالسلام برای من، اسوه ای نیکو و شایسته است. از بهترین شیوه هاى دفاع این است که مردم را نسبت به جایگاه و عظمت یک امر مهم آشنا سازیم.
فاطمه زهرا(س) از این شیوه بهترین بهره ها را برد و در قالبهاى مختلف، عظمت و جایگاه رفیع و بلند امامت را بیان کرد.
زهرای اطهرعلیها السلام دفاع جانانه ای از ولایت امیرمؤمنان علیه السلام نمود و در این راه، مشتاقانه جام پرافتخار شهادت را سر کشید و افتخار اولین شهید راه ولایت را تا ابد به نام خود ثبت کرد.
حضرت زهرا (س) در واقع به نوعی فدای مظلومیت امام خود شد ، آری امامی مظلوم ، گستره و عمق « مظلومیت » به نوع و شدت « ظلم » بستگى دارد . ظلم گاهى نسبت به مال است و گاهى نسبت به جان و گاهى نسبت به آبرو و ناموس و خانواده و فرزندان و گاهى نسبت به دین و جامعه دینى مى باشد . اگرچه درباره امام على ( ع ) تمام انواع ظلم اتفاق افتاده است اما نسبت به مقام خلافت و امامت ایشان بزرگى ظلم بخاطر گسترهی جامعه بشریت همهی طول تاریخ را فراگرفته است . در این میان آنچه شدت ظلم را براى قضاوت در طول تاریخ بیشتر به نمایش مى گذارد ویژگى هاى خاص شخص مظلوم است که به هر اندازه از نقاط ضعف به دور باشد و داراى علم و تقواى بیشتر باشد و انگیزه شخصى نداشته باشد شدت مظلومیت او در نگاه همگان بیشتر خواهد بود .
با بهره گیری از نوشته صدراله زین العبادی.