طلسمات

خانه » همه » مذهبی » دلیل حضور مالک اشتر وسلمان فارسی در جنگ قادسیه

دلیل حضور مالک اشتر وسلمان فارسی در جنگ قادسیه


دلیل حضور مالک اشتر وسلمان فارسی در جنگ قادسیه

۱۳۹۷/۰۴/۱۱


۲۱۶۶ بازدید

با سلام و تشکر از پاسخهای سریع شما ولی بنده قانع نشدم چراکه وقتی افرادی غاصب ولایت باشند نباید زیر بیرقشان شمشیر زد مگر به فرض با نبود مالک و سلمان و چند نفری دیگر چه تاثیری در جنگ داشت حال آنکه بیعت نکردن و عدم شرکت در جنگ حقانیت حضرت علی بهتر اثبات میشد حال آنکه در منابعی هست که خود حضرت علی هم در جنگ بوده اند و اگر نبوده اند این برای سلمان شبهه نبوده که چرا مولایش در جنگ شرکت نکرده است

اینکه گفتیم حضور سلمان فارسی و مالک اشتر و… در این فتوحات باعث شد بسیاری از کارشکنیها و اعمال خلاف انسانیت و مسلمانیت از بین برود، باید بگوییم :اولا کار معصوم را نباید با سیاست‌مداران روزگار که برای منافع و تسلط خود به هر عمل ناشایستی دست می‌زنند مقایسه کرد.ثانیا شمارا ارجاع می‌دهم به دلیل همکاری و مشورت دادن امام علی ع به خلفا بعد از ناامید شدن از به دست آوردن حکومت و عدم یاری مردم با آن حضرت :
تمام آن چه که از آن با عنوان همکاری امیر مؤمنان علیه السلام با خلفا یاد می‌شود به سه دسته تقسیم می شود: 1. مشورت در امور قضائی2. مشورت در امور دفاعی و جنگی 3. مشورت در مسائل علمی و حلّ مشکلات اعتقادی .
نقش امیر المؤمنین در این موارد حداکثر به اندازه پاسخ به درخواست ارشاد وراهنمائی طرف مقابل است که وظیفه هر مسلمانی است . حتی اگر طرف مشورت غیر مسلمان باشد ، باز هم وظیفه دارد که با نهایت امانت‌داری وی را راهنمایی کند ؛ چه رسد به این که اگر مسأله حفظ اساس اسلام و دین خدا در میان باشد. ابن حجر هیثمی به نقل از رسول خدا(ص) می‌نویسد‌ : در هر قرنی افراد عادلی از اهل بیت من در بین امتم خواهند بود که تحریف گمراهان ونسبتهای ناروا وباطل و تاویلهای نادانان را از دین پاک ودور می کنند، آگاه باشید! پیشوایان شما فرستادگان شما نزد خداوند می باشند، پس بنگرید که چه کسانی را می فرستید.(الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر الهیثمی (متوفای973هـ) ، ج 2 ، ص 441 ، ناشر : مؤسسة الرسالة – لبنان – 1417هـ – 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : عبد الرحمن بن عبد الله الترکی – کامل محمد الخراط) .امیر مؤمنان علیه السلام اگر چه از منصب خلافت و جانشینی به حق رسول خدا صلی الله علیه وآله بازماند و در واقع حق مسلم ایشان را غصب کردند ؛ ولی این موضوع دلیل نمی‌شود که دیگر مطلقا سکوت کنند؛ و امر اسلام و زحمات پیامبر به حال خود رها نمایند زیرا گاهی تدبیر‌ها و تصمیم‌گیری‌های غلط خلفا سبب می‌شد ، اساس اسلام به خطر بیفتد ؛‌ در این موارد امام وظیفه داشت که اجازه ندهد شریعت اسلامی قربانی ندانم کاری‌ها شود ؛ مثلاً در قضیه جنگ نهاوند ، اگر تدبیر امیر مؤمنان علیه السلام در نوع مبارزه و تاکتیک جنگی و اجازه به حضور امثال سلمان فارسی و مالک اشتر نبود‌ ، نه تنها لشکر خلیفه که به طور قطع تمام مسلمانان و اسلام و خیل زیادی ازمردمان عادی غیرنظامی و بیگناه از بین می‌رفتند . در چنین موقعیتی امیر المؤمنین علیه السلام وظیفه دارد که نظام اسلامی و دین نوپا و زندگی مردم بیگناه را حفظ کند ؛ چون وظیفه او همانند هر فرد مسلمان دیگر، حفظ دین است، نه اینکه چون حکومت او غصب شده و نااهلان بر اریکه حکومت تکیه زدند امر دین را کلا رها کند تا نابخردان با تصمیمات غلط ضربات جبران‌ناپذیری به دین و زندگی مردم وارد کنند.
البته فراموش نشود که حکومت وخلافت با ولایت الهی که امام بر مردم دارند اشتباه نشود ولایت دینی والهی امام هیچوقت به دیگران واگذار نشد و شاید همین مشورت‌ها از آن مقام بلند ولایت الهی که امام بدان منصوب است ناشی شده باشد.(الله اعلم)
درهمین راستا می‌بینیم حضرت علی(ع) در سخنان خویش به دلیل مهمی که حفظ اسلام و وحدت مسلمین است اشاره کرده‌اند:
«و ایم الله لولا مخافه الفرقه بین المسلمین و ان یعود الکفر و یبور الدین لکنا على غیر ما کنا لهم علیه». خطبه 119 نهج‌البلاغه
«خدا را سوگند! اگر ترس از وقوع تفرقه در میان مسلمانان و بازگشت کفر و نابودى دین نبود، با آنان به گونه‌ اى دیگر برخورد مى‌ کردم».
از این سخنان به خوبى آشکار مى‌ شود شرایط سیاسى و اجتماعى امت اسلام، پس از رحلت پیامبر(ص) برای هر اقدامی مهیا نبود.
وقتى رهبر یک حرکت عظیم تاریخى -که بنیان هاى جامعه آن روز را زیر و رو نموده و اندیشه و نظامى نوین برقرار کرده است از میان مردم مى‌ رود؛ بهترین شرایط براى حرکت ارتجاعى و ضد تکاملى، فراهم مى ‌آید. دشمنان خارجى حرکت عظیم اسلام از یک سو و منافقان و عناصر ارتجاعى داخلى از سویى دیگر، منتظر فراهم آمدن شرایطى بودند تا نهال نورسته اسلام را از بن برکنند. اگر در چنین شرایطى امام على(ع) که بر امورات مردم اعم از دینی و دنیایی ولایت دارند صرفا سکوت کنند نهال نورسته اسلام با عملکرد غلط نظامی یا فرهنگی مدیران جامعه خشک خواهد شد و جامعه به قهقرای جهالت قبل از اسلام سقوط می‌کند که پایان آن، چیزى جز از بین رفتن زحمات پیامبر(ص) نبود. پس امام بر خود لازم می‌داند با ارایه مشورت و یا اعزام مامورینی از جانب خود جلوی برخی خودکامگی‌ها را بگیرد تا هدفی والاتر از حکومت که حفظ دین و جان مردم است تامین شود.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد