خانه » همه » مذهبی » رسالت هر کس در زندگی

رسالت هر کس در زندگی


رسالت هر کس در زندگی

۱۳۹۷/۰۸/۲۹


۲۴۰۵ بازدید

اینکه گفته میشه هر کسی در زندگی یک رسالتی دارد با اموزه های دینی و ایات و روایات ما همخوانی دارد ؟

ما دو نوع رسالت و هدف داریم. یک هدف کلی که خدا نوع انسان را برای آن خلق کرده و آن عبودیت و کمال انسانی است که اختلافی در این هدف نیست و همه انسان ها وظیفه دارند که در راستای آن حرکت کنند. نوع دوم هدف و رسالت شخصی است که بنابرا تفاوتی که در استعدادها و سلیقه ها هست متفاوت خواهد بود. مثلا یک نفر رسالت اش این است که در سیستم درمانی خدمت کند و از این طریق به خدا نزدیک شود و یکی در سیستم مهندسی وارد می شود و استعداد ریاضی دارد و از این طریق خدمت می کند و هکذا…..به مطالب توضیحی زیر توجه نمایید:
1- هدف، یعنى «براى هر کار و فرمان و هر راهى، نقطه اى است که به آن ختم مى شود». ژرف نگرى در این نکته، ما را از خطاهاى بسیارى ایمنى مى بخشد. در طول تاریخ بشر، خطاکنندگان به معناىِ صحیح «هدف»، نیندیشیده و یا آن را درنیافته اند. از این رو، به غلط آنچه را که لازمه زندگى و یا از اجزاى حیات دنیایى بشر بوده و در مواردى ایده آل براى بخشى از زندگى به حساب آمده است هدف براى کل حیات تلقى کرده و براین اساس دچار زیان در زندگى یا شکست هاى روحى شده اند.
۲- نکته بعد اینکه مجموعه خلقت و عالم هستی یک رسالت کلی و مأموریت اولیه دارد که آن همان فراهم نمودن زمینه های رشد و تعالی انسان کامل است یعنی عالم هستی مأمور است در خدمت تکامل انسان قرار گیرد تا این موجود الهی بتواند استعدادهای نهفته در وجود خویش را به فعلیت برساند. البته در کنار این هدف اصلی، دیگر موجودات هم از ثمرات و فواید تکامل انسان بی بهره نیستند ودر حاشیه این میدان رشد، ایشان هم به تسبیح و تقدیس خداوند متعال مشغولند.
۳- نکته سوم اینکه یک وظیفه ثابت در دین اسلام برای همه افراد تشریع شده است که همان انجام اعمال و افعال عبادی است که در شریعت اسلامی آمده است( به تعبیر شما همان انجام واجبات و ترک حرامهاست) همگان در این وظیفه دینی شریکند و باید به طور جدی به این اعمال مبادرت ورزند.
۴ – نکته چهارم: غیر از واجبات شرعی که در رساله های عملیه به آن تصریح شده است مثل نماز، روزه و … دسته ای دیگر از وظایف وجود دارند که نسبت به افراد مختلف متفاوت است مثلا همه افراد ملزم به احترم به والدین هستند اما ممکن است مادر کسی دچار مریضی شود، در این شرایط فرزندش وظیفه مراقبت از مادر و پیگیری مداوای وی را دارد که این یک رسالت شخصی است و متناسب با شرایط زندگی هر فردی متفاوت است. باید دانست ممکن است در یک خانواده دو برادر، دو وظیفه جداگانه شرعی( به نسبت استعدادها و روحیات و شرایط جسمی و اجتماعی هر کدام) پیدا کنند.
معلوم شد که ان چه که در رساله های عملیه به عنوان واجبات و تکالیف شرعی امده است تمام واجبات نیست و هر کس باید مراقب وظایف اجتماعی و خانوادگی و دیگر وظایف خویش باشد.
۵ـ نکته ی دیگر اینکه این تکالیف شرعی صرفاً نقش ابزاری دارند و غرض از آنها رسیدن انسان به هدف نهایی انسانیّت می باشد ، که عبارت است از عبودیّت محض در مقابل خداوند متعال که از آن با عناوینی چون مقام لقاء الله ، مقام خلیفة اللهی و مقام مظهریّت برای اسماء الله نیز یاد می شود.
۶ـ از نظر فلسفی و شواهد دینی و مشاهدات عینی ، در اینکه استعدادات انسانها از بدو تولّد با هم تفاوت دارند ، شکّی نیست ؛ امّا هر کسی کما بیش اکثر استعدادها را دارد ، لکن شدّت برخی از آنها در افراد مختلف متفاوت است ؛ برای مثال ، ممکن است یکی در استعداد فلسفی قوی تر باشد ، دیگری در استعداد پزشکی و آن دیگری در استعداد اختراع و چهارمی در استعداد هنری و … . اینها مهمّ و تعیین کننده نیستند ؛ اینها صرفاً راههای سلوک می باشند. اینکه عرفا گفته اند: « الطّرق الی الله بعدد نفوس الخلائق ـــ راههایی که به سوی خدا می روند به تعداد وجود مخلوقات می باشند» ، یکی از معانی اش همین است که وجود هر شخصی با شخص دیگر متفاوت می باشد و هر شخصی نیز راهی است به سوی خدا و بر همین اساس رسالت وجود مخصوص به خود را دارد. و از همینجاست که فرمودند: « من عرف نفسه فقد عرف ربّه ــ هر که خود را شناخت یقیناً پروردگار خود را هم شناخت.» دقّت شود که نفرمودند: هر کس انسان را بشناسد ، خدا را می شناسد ؛ فرمودند: هر کس خود را بشناسد. یعنی هر کس خود و استعدادها و ضعفهای وجودی خود را شناخت ، آن راه اختصاصی به سوی خدا را که در وجودش گذاشته اند می یابد و از آن راه به مقصد می رسد. لذا انسان برای طیّ مسیر عبودیّت باید دنبال قوی ترین استعدادهای خود رفته آنها را در مسیر الهی رشد دهد و از آن مسیر ، بندگی خدا را بجوید. هر که این استعدادها را شناخت و نه به خواهش نفس ، بلکه فقط و فقط برای رضای خدا و طبق دستورات شرع مقدّس ، اقدام به شکوفا کردن آنها نمود ، شک نیست که به مقام عبودیّت حقیقی خواهد رسید. برای خدا مهمّ نیست که بنده اش دانشمند است یا کارگر ؛ آنچه خدا به آن بها می دهد درست انجام دادن مسئولیّت و یقین در اعتقاد واخلاص در عمل است. لذا رسالت خاصّ هر کسی را استعدادهای وجودی او مشخّص می کنند و هر کس مؤظّف است طبق قوانین شرع آن استعدادها را به فعلیّت برساند ؛ و تمام احکام فقهی و اخلاقی زمانی انسان را رشد خواهند داد که شخص آنها را در صحنه ی جان خود پیاده نموده درفکر و عمل خود جاری سازد و با آنها استعدادهای درونی خود را در مسیر الهی شکوفا نماید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد