با عرض سلام.ـ اصل چنین ادّعایی نادرست و خلاف آمار واقعی است. مگر همه‌ی کشورهای غیراسلامی، مثل ژاپن هستند؟ شما ابتدا یک مقدّمه‌ی نادرست و خلاف آمار را درست تلقّی کرده و آنگاه سوال خود را بر اساس آن مقدّمه‌ی نادرست طرح نموده‌اید. اینکه شما بزرگوار و امثال شما به این پندار گرویده‌اید که مسلمانها از همه بیشتر گرفتار هستند ناشی از این است که تلوزیون کشورمان، اغلب، اخبار مربوط به گرفتاری‌های مسلمانها را پخش می‌کنند. هندوستان با حدود یک میلیارد نفر بت‌پرست، اغلب مردمش در فقر فرهنگی و در فقر مادّی به سر می‌برند و جنگهای قبائلی در این کشور، غوغا می‌کند. فقط فقرای همین یک کشور، از تمام فقرای مسلمان، بیشتر است. در مجاورت همین هندوستان، دو تا از کشورهای مسلمان ثروتمند و دارای غنای فرهنگی قرار دارند؛ یعنی مالزی و اندونزی.
برخی از کشورهای آفریقایی غیرمسلمان و برخی از کشورهای آمریکای جنوبی، غرق در فقر فرهنگی و فقر مادّی و جنگ هستند.
در مورد فقیرترین کشورهای جهان، آمارهای مختلفی داده می‌شود.
طبق یک آمار، فقیرترین کشورها عبارتند از:
1ـ فقیرترین کشور دنیا، مالاوی است در آفریقا، که اکثریّت آن مسیحی هستند. این کشور از نظر فرهنگی هم بسیار عقب افتاده است.
2ـ دومین کشور فقیر دنیا، جمهوری آفریقای مرکزی است، که اکثریّت مردم آن، مسیحی هستند.
3ـ سومین کشور فقیر دنیا، ماداگاسکار است که 52 درصد مردمش، ادیان بومی دارند و 41 درصدش مسیحی‌اند و تنها هفت درصد مردمش مسلمان هستند.
4ـ چهارمین کشور فقیر دنیا، نیجر است که 95 درصد مردمش مسلمان هستند و از این میزان، هفت درصدش شیعه هستند که این شیعیان هم تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران، به شیعه گراییده‌اند.
5ـ جمهوری دموکراتیک کنگو، پنجمین کشور فقیر دنیاست، که 96 درصد مردمش مسیحی‌اند.
6ـ ششمین کشور فقیر دنیا با اکثریّت مسلمان، گامبیا است با کمتر از دو میلیون نفر جمعیّت.
7ـ هفتمین کشور فقیر دنیا، جمهوری لیبریا است با اکثریّت غیرمسلمان. جمعیّت آن حدود سه و نیم میلیون نفر است. متوسّط عمر مردم این کشور، حدود 41 سال است که نشانگر بهداشت خیلی پایین است.
8ـ هشتمین کشور فقیر جهان، جمهوری گینه است با حدود 10 میلیون نفر جمعیّت که 85 درصد آن سنّی هستند و بقیّه مسیحی‌اند.
9ـ نهمین کشور فقیر جهان، افغانستان است با بیش از 33 میلیون نفر جمعیّت که 82 درصد آن، سنّی هستند و 17 درصد شیعه است.
در این آمار، اغلب کشورهای فقیر، غیرمسلمانها هستند.

در آمار دیگری، فقیرترین کشورهای جهان را چنین گفته‌اند:

بزرگترین جنگهای جهان هم بین غیرمسلمانها بوده است، یعنی جنگ جهانی اوّل و دوم؛ که در این جنگها یکی از کشورهای وحشی و شعله ور کننده‌ی جنگ، ژاپن بوده است. امروز هم در اغلب کشورهایی که در آن‌ها آمریکا و انگلیس و فرانسه و … آتش جنگها را شعله‌ور نگه می‌دارند ژاپن دست دارد.
در جنگ جهانی دوم، بیش از 100 میلیون نفر سرباز در حال جنگ بودند.
در جنگ جهانی دوم طبق آمارها حدود 85 میلیون نفر مستقیماً کشته شدند. اگر کشته‌های غیر مستقیم ناشی از جنگ را هم حساب کنیم این آمار خیلی خیلی بالاتر می‌رود. ژاپن یکی از عوامل اصلی جنگ جهانی اوّل و دوم بوده است. در همین جنگ جهانی دوم، دو شهر ژاپن با بمب اتمی آمریکا نابود شدند. آمریکایی‌ها هنوز هم بابت استفاده از بمب اتمی، از ژاپن عذرخواهی نکرده است چون آمریکایی‌ها بر این باورند که اگر آنها ژاپن و آلمان را شکست نمی‌دادند و آنها به بمب اتمی دست می‌یافتند، جهان را ویران می‌کردند.
هنوز هم در اغلب جنگهای جهان چه در کشورهای مسلمان و چه در کشورهای غیر مسلمان، دست آتش‌افروز اروپا و آمریکا در کار است. حتّی گروههایی چون وهّابیّت و داعش و القاعده و … را هم خود اینها درست کرده‌اند.

ـ انقلاب اسلامی ایران، حدود چهل است که شکل گرفته و اروپا و آمریکا و … هم تمام قد در برابر این حکومت ایستاده‌اند. امّا می‌بینید که این کشور با تمام فشارها هنوز پابرجاست و پیشرفتهای شگفت آن، چنان وحشتی در دل غربی‌ها انداخته که صحبت از پیدایش یک امپراتوری اسلامی می‌کنند. طبق آمارها، سرعت رشد علمی ایران، یازده برابر میانگین رشد جهانی است. غربی‌ها می‌دانند که اگر ایران را به حال خود رها کنند، این سرعت رشد، چندین برابر می‌شود و ایران تبدیل به یک ابرقدرت اسلامی می‌شود. لذا از هیچ فشاری مضایقه نمی‌کنند. اروپا و آمریکا داعش را راه انداختند که در برابر ایران، یک حکومت داعشی درست کنند تا ایران را از طریق آن کنترل کنند و مانع رشد سریع ایران شوند امّا ایران، داعش را در لب مرزهای خودش بلکه در بیخ گوش اسرائیل تار و مار کرد. الآن در خود آمریکا و اروپا برخی تحلیل‌گران سیاسی با صراحت اعتراف می‌کنند که ایران در حال تبدیل شدن به یک ابرقدرت سیاسی و نظامی و علمی است.
این در حالی است که هنوز ما به تمام قرآن که سهل است، به یک هزارم آن هم عمل نکرده‌ایم.

ـ این ادّعا که جغرافیا تعیین کننده‌ی دین و مذهب افراد است، تا حدودی مخدوش است. یکی از ترسهای اساسی غرب، این است که مردم غرب در حال روی آوردن به اسلام هستند. طبق آمارهایی که ارائه می‌کنند در صد سال آینده، در برخی از کشورهایی اروپایی، اکثریّت با مسلمانها خواهد بود. این در حالی است که غرب به شدّت علیه اسلام تبلیغ می‌کند و جلوی تبلیغ اسلام را هم می‌گیرد.
خود ایران هم گواه تاریخی خوبی است که نشان می‌دهد، جغرافیا نقش اساسی در دین افراد ندارد. ایران قبل از اسلام، آیین زرتشتی داشت. ایران را هم ابوبکر و عمر و عثمان تسخیر نمودند. امّا اکثریّت مردم ایران، سنّی نیستند بلکه شیعه هستند. عراق، مرکز حکومت علی ـ علیه السّلام ـ است و قبر چهار امام شیعه در آنجاست ولی فقط 60 درصد مردمش شیعه هستند در حالی که ایران هیچگاه مرکز حکومت امام معصوم نبوده و تنها قبر یک امام در ایران است ولی حدود 90 درصد مردم ایران، شیعه هستند.
مردم جمهوری آذربایجان، از زمان فتحعلیشاه قاجار، زیر یوغ روسها بودند و سالها حقّ نماز خواندن هم نداشتند. امّا وقتی از زیر یوغ روسها بیرون آمدند دوباره به آیین شیعه بازگشتند.
در آفریقا، شیخ ابراهیم زکزاکی، توانست حدود 15 میلیون نفر سنّی را شیعه کند. او خودش سابقاً سنّی بود. چطور چنین چیزی ممکن می‌شود؟
امروز دهها کانال تلوزیونی و رادیویی اروپایی و آمریکایی و سنّی و … در کشور ما برنامه پخش می‌کنند؛ اغلب مردم ایران هم آنتن ماهواره‌ای دارند. امّا آمار برگشتن شیعیان از مذهبشان، بسیار بسیار پایین است. در حالی که اروپا و آمریکا برای شبکه‌ی «پرس تی وی» و «هیسپان تی وی» و «العالم» ما مدام مزاحمت درست می‌کنند. چرا؟ چون وقتی منطق شیعه و منطق انقلاب اسلامی به گوش مردم اروپا و آمریکا و سنّی‌ها می‌رسد به شدّت موجب روی آوردن آنها به تشیّع و جمهوری اسلامی ایران می‌شود.
بلی جغرافیا تأثیر دارد ولی قدرت منطق و قدرت حقّ، به مراتب از جغرافیا بیشتر است.
این همه فشار و این مزاحمت برای جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان و انصار الله یمن، برای چیست؟ اینها چرا برای پاکستان که بمب اتم دارد این همه مزاحمت تولید نمی‌کنند؟ چرا از قدرت گرفتن ژاپن نمی‌هراسند؟ چرا از قدرت گرفتن برزیل نمی‌هراسند؟ امّا چرا از قدرت گرفتن روسیّه و چین و ایران، هراس دارند؟ ترسشان از چین و روسیّه معلوم است؛ چون این دو کشور بزرگ، در ابرقدرت بودن، با آمریکا و اروپا در رقابت هستند. امّا چرا بیش از روسیّه و چین، در برابر ایران ایستاده‌اند؟ از تحلیل‌هایی که خود غربی‌ها ارائه داده‌اند روشن می‌شود که آنها پیش‌بینی کرده‌اند که اگر جلوی ایران گرفته نشود، دیری نمی‌گذرد که ایران فراتر از یک ابرقدرت اسلامی، تبدیل به خاستگاه تمدّن نوین اسلامی می‌شود و تمام کشورهای اسلامی را زیر چتر یک اتّحادیّه در می‌آورد. روزی آمریکا هواپیمای مسافربری ما را زد و ما نتوانستیم تلافی کنیم. امروز سپاه پاسدارانی که ثمره‌ی اسلام است، هواپیمای فوق پیشرفته‌ی آمریکا را می‌زند و پهبادهای او را سالم شکار می‌کند و آمریکا نمی‌تواند هیچ غلطی بکند. این یعنی آنکه ایران ابرقدرت شده که با ابرقدرتها سرشاخ می‌شود. آنها ابرقدرت بودن ایران را پذیرفته‌اند؛ الآن ترسشان از تمدّن سازی ایران است. آنها ترسشان از این است که ایران بخواهد پیشرفتهای علمی خود را در اختیار دیگر کشورهای مسلمان هم بگذارد. آنها دیدند که ایران، چگونه سوریّه را حفظ کرد. دیدند که چگونه عراق را حفظ کرد. دیدند که چگونه یمن را حفظ می‌کند. دیدند که چگونه حماس و حزب الله را قادر کرد در برابر اسرائیل ایستادگی کنند.
اینها می‌دانند که اگر ایران بخواهد سوخت هسته‌ای در اختیار کشورهای مسلمان قرار دهد این کشورها از غرب بی‌نیاز می‌شوند. این خطری برای غرب است. لذا نمی‌خواهند بگذارند ایران بیش از نیازش سوخت هسته‌ای تولید کند.
امروز تصوّر کنید این مقدار فشار اقتصادی و سیاسی که بر ایران وارد می‌کنند بر خود آمریکا وارد می‌شد یا بر یکی از کشورهای اروپایی وارد می‌شد. هیچکدامشان توان تحمّل چنین فشاری را حتّی برای یک سال هم نداشتند، در حالی که ایران، چهل سال این فشار را تحمّل کرده و نه تنها از هم نپاشیده بلکه مدام در حال پیشرفت علمی بوده است. چنین قدرت درونی در جمهوری اسلامی ایران، که ناشی از اعتقادات شیعی است، موجب وحشت اروپا و آمریکا از ایران است. اگر یک صدم همین فشار را آمریکا و اروپا بر ژاپن بیاورند ژاپن در کمتر از یک سال، از هم می‌پاشد.