۱۳۹۶/۱۰/۱۷
–
۲۵۵ بازدید
سلام – حضرت آقا فرمودند که فقه اکبر فلسفه اسلامی است . با این حرف آیا می شود گفت که آخر فقه فلسفه و آخر فلسفه اخلاق هست ؟ و لذا علم اخلاق و متعالی کردن صفات اخلاق در انسان با عنایت به حدیث إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ و حدیث دیگری که می فرماید اخلاق تمام دین هست غایت مبحث دین اخلاق می باشد ؟
در یک نگاه جامع به کل دین به این نتیجه می رسیم که رویکرد دین نسبت به انسان و زندگی، اخلاقی است، البته اخلاق به معنای عام آن (تربیت و خودسازی) و نه صرفا فضایل و رزایل خلقی. گزاف نیست اگر ادعا کنیم تمام تعالیم نظری و عملی اسلام، چه در حوزه اعتقاد و چه شریعت و چه در قلمرو اخلاقیات، برای رهنمونی انسان به کمال مطلوب خویش، عرضه شده است.اصولا دین یک نهاد اخلاقی است و برای انسان سازی آمده است و انبیاء آمده اند تا انسان تربیت کنند. ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت. هر آینه در هر امتی رسولی مبعوث کردیم تا به مردم بگوید: تنها خدا را عبادت کنید و از پرستش طاغوت خودداری نمایید. (نحل، آیه 36) اگر تمام انبیای الهی یک صدا قوم خود را به یکتاپرستی و پرهیز از شرک دعوت می کردند، به خاطر بوده است که انسان با یکتاپرستی به کمال می رسد و شرک تخریب کننده هویت انسان است.
خدای متعال به عبادت ما نیازی ندارد، اگر انبیای الهی مردم را به بندگی و خداپرستی دعوت می کردند به خاطر این بوده است که انسان تنها با پرستش خداوند به کمال می رسد.
با یک نگاه کلی، قرآن کریم یک کتاب اخلاقی است و البته آموزه های اعتقادی و اخلاقی و عملی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی فراوانی دارد، اما هدف از طرح تمامی آنها تربیت فردی و تکامل اجتماعی انسان است.
اصولا بعثت پیامبر اسلام رویکرد اخلاقی داشته است. در حدیث معروفى از پیامبراکرم (ص) مى خوانیم: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق، من تنها براى تکمیل فضائل اخلاقى و تربیت انسان مبعوث شده ام. (کنز العمال، جلد3، صفحه 16)
تعبیر به «انما» که به اصطلاح براى حصر است نشان مى دهد که تمام اهداف بعثت پیامبر اکرم در همین امر یعنى تکامل اخلاقى انسان ها خلاصه مى شود.
در زندگى پیشوایان دینى نیز به وضوح رویکرد اخلاقی مشاهده می شود و سرتاسر بیانگر ارزش های اخلاقی است و آنها شیعیان خود را اصول اخلاقى دعوت مى کردند، خود الگوى زنده و اسوه حسنه اى در این راه بودند و زندگی و سیره عملی آنان درس اخلاق بوده است.
رویکرد حوزه هم باید اخلاقی باشد و با هدف تربیت انسان ساختار آموزشی اش تنظیم شود. خروجی حوزه و تربیت دینی باید عالمان وارسته ای باشد که بتوانند انسان تربیت کنند و در این کار تخصص و مهارت کافی داشته باشند.
این موضوع مهم متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است، ما باید به این آگاهی برسیم که هدف اصلی دین، انسان سازی است و انسان سازی تنها در عرصه اخلاق و خودسازی محقق می شود.
نتیجه این سخن آن است که بگوییم: اصولا چارت و ساختار دین، اخلاقی است و سایر معارف و آموزه های اعتقادی و عملی دین، وقتی با نگاه اخلاقی در این ساختار قرار می گیرند، معنا دار و تاثیرگذار می شوند.
خدای متعال به عبادت ما نیازی ندارد، اگر انبیای الهی مردم را به بندگی و خداپرستی دعوت می کردند به خاطر این بوده است که انسان تنها با پرستش خداوند به کمال می رسد.
با یک نگاه کلی، قرآن کریم یک کتاب اخلاقی است و البته آموزه های اعتقادی و اخلاقی و عملی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی فراوانی دارد، اما هدف از طرح تمامی آنها تربیت فردی و تکامل اجتماعی انسان است.
اصولا بعثت پیامبر اسلام رویکرد اخلاقی داشته است. در حدیث معروفى از پیامبراکرم (ص) مى خوانیم: انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق، من تنها براى تکمیل فضائل اخلاقى و تربیت انسان مبعوث شده ام. (کنز العمال، جلد3، صفحه 16)
تعبیر به «انما» که به اصطلاح براى حصر است نشان مى دهد که تمام اهداف بعثت پیامبر اکرم در همین امر یعنى تکامل اخلاقى انسان ها خلاصه مى شود.
در زندگى پیشوایان دینى نیز به وضوح رویکرد اخلاقی مشاهده می شود و سرتاسر بیانگر ارزش های اخلاقی است و آنها شیعیان خود را اصول اخلاقى دعوت مى کردند، خود الگوى زنده و اسوه حسنه اى در این راه بودند و زندگی و سیره عملی آنان درس اخلاق بوده است.
رویکرد حوزه هم باید اخلاقی باشد و با هدف تربیت انسان ساختار آموزشی اش تنظیم شود. خروجی حوزه و تربیت دینی باید عالمان وارسته ای باشد که بتوانند انسان تربیت کنند و در این کار تخصص و مهارت کافی داشته باشند.
این موضوع مهم متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته است، ما باید به این آگاهی برسیم که هدف اصلی دین، انسان سازی است و انسان سازی تنها در عرصه اخلاق و خودسازی محقق می شود.
نتیجه این سخن آن است که بگوییم: اصولا چارت و ساختار دین، اخلاقی است و سایر معارف و آموزه های اعتقادی و عملی دین، وقتی با نگاه اخلاقی در این ساختار قرار می گیرند، معنا دار و تاثیرگذار می شوند.
بهطور کلی باید گفت: دین مبین اسلام بسان شجره طیبهاى است که آموزههاى اعتقادى به منزله ریشه، احکام و موازین فقهى به مثابه شاخ و برگ، و اخلاق به منزله میوه آن است. هدف نهایى دین برطرف کردن دشواریهاى رفتارى و برپایى جامعه آرمانى و برخوردار از موازین صحیح اخلاقى است. حدیث نبوى مشهور «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» گویاى این امر مهم است.
در این باره ر.ک: نراقی، احمد بن محمد مهدى ، معراج السعادة، ص 107 – 109، قم، هجرت ، 1378ش.