فرارو- احتمالاً زمانی که محمدرضا در میدان کاج در برابر چشمان خیره مردم و حتی نیروی انتظامی در خون خود غلط میزد و همه به نظاره نشسته بودند، کسی گمان نمیکرد که خشونتی در این سطح و قد و قواره، تبدیل به یک اتفاق عادی شود که روزانه در کنار خیابانها و حتی داخل اتوبانها در اوج تردد مشاهده کنند. حال میخواهد صرفاً یک زورگیری در اتوبان نیایش باشد یا قتل ۱۰ نفر به ضرب چاقو توسط یکی از اتباع خارجی در رفسنجان.
نکته قابل توجه میان همه این پروندهها، میزان خشونتی است که توسط افراد بروز و ظهور پیدا کرده است. البته بدون شک پیشتر و سالهای گذشته هم نمونههای اینچنینی بسیاری رخ داده بود، اما آنچه در موارد اخیر بیش از پیش زمینهساز نگرانیهای بسیار شده است، تعدد رویدادهایی از این دست است که میتواند پیام آور موضوعی شوم یا زنگ خطری برای یک بحران جدی در سطح جامعه باشد.
جامعه ایران مستعد خشونت است
در همین خصوص مجید ابهری، بنیانگذار علم رفتارشناس اجتماعی در گفتگو با فرارو با بیان اینکه خشونت یکی از واکنشهای رفتاری انسان در برابر تحریکهای بیرونی یا محرکهای درونی است، عنوان کرد: «به طور کلی دلایل بروز خشونت به دو دسته محیطی و رفتاری بستگی دارد. در کالبد شکافی دلایل محیطی میتوان به مشکلات اقتصادی از جمله گرانی، بیکاری و به ویژه اعتیاد اشاره کرد. اما در مقوله عوامل رفتاری، تربیت دوران کودکی، دوستان و همبازیهای دوران کودکی و نوجوانی، تماشای فیلمهای خشونت آمیز و انجام بازیهای این چنینی، علت اصلی بروز خشونتهایی هست که ما این روزها در سطح جامعه شاهدش هستیم.»
وی ادامه داد: «متاسفانه در هفتهها و ماههای اخیر شاهد آن هستیم که اخبار یا تصاویری از زورگیریهای خشن با اسلحه سرد در ملاء عام منتشر میشود که میتوان گفت، پیشتر نمونههای مشابه آن وجود نداشته است. البته به آن معنی نیست که زورگیری یک پدیده نوظهور در جامعه ایران است. آنچه بیشتر در موارد اخیر نگران کننده است، زمان و مکانهای وقوع این حوادث است. این افراد حالا در ساعات روز و در مکانهای شلوغ و پرتردد دست به چنین اقداماتی میزنند.»
این استاد دانشگاه افزود: «به طور قطع نرخ تورم و بیکاری و افزایش مشکلات اقتصادی یکی از عوامل مهم و اصلی بروز این موارد است. البته به آن معنا نیست که هر فردی که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکند و شرایط مالی مناسب ندارد، دست به اقداماتی از این قبیل خواهد زد. اینجا است که عوامل رفتاری نتیجه را مشخص میکند. اما نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که به عقیده من انتشار فیلمهای این چنینی با رویکردهای اشتباه در شبکههای اجتماعی میتواند زمینهساز آن شود که از یک سو به نوعی زشتی زدایی شود و از سوی دیگر ترس این افراد از بین برود.»
او در پاسخ به این سوال که با توجه به عوامل رفتاری، جامعه ایران تا چه اندازه مستعد چنین رفتارهای خشونتآمیز است، گفت: «متاسفانه در بسیاری از موارد به دلیل اختلافات خانوادگی میان والدین، دعواها و نزاعها کلامی و فیزیکی میان پدر و مادر در برابر چشمان کودکانشان رخ میدهد. از طرف دیگر میزان نظارت خانوادهها بر این مسئله که کودکان اجازه تماشای فیلمهایی با خشونت بالا و بازیهای این چنینی نداشته باشند، وجود ندارد. ما خیلی از خانوادهها را میبینیم که بدون توجه به دسته بندی سنی فیلمها، به همراه کودکانشان به تماشای میزان قابل توجهی خشونت مینشینند.»
وی تاکید کرد: «از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به وسایل بازی کودکان مشاهده خواهید کرد که درصد قابل توجهی از آنها که به عقیده من حدود ۷۵ درصد است، ابزار خشونت مانند تفنگ و شمشیر و… هستند. شاید برخی معتقد باشند که اینها تأثیری در رویکردهای روحی و روانی کودکان در دوران بلوغ و بعدتر ندارد، اما اینگونه نیست. هر آنچه کودک در برهههای مختلف و لحظات متعدد، با آنها مواجه میشود بر روی ذهن و روح کودک تاثیر میگذارد و در نهایت روزی ظهور و بروز پیدا میکند. در کنار اینها نوع تربیت نیز بسیار حائز اهمیت است.»
ابهری در پایان تصریح کرد: «بنابراین به عقیده من جامعه ایران تا زمانی که خانواده نظارت کافی بر سرگرمیهای کودکان و نوجوانان خود نداشته باشند، رعایت اصول رفتاری و اخلاقی از سوی پدر و مادرها رعایت نشود، روز به روز بیشتر به سمت یک جامعه خشن گام خواهد برداشت. من هشدار جدی میدهم که اگر خانواده نظارت دقیق بر این نداشته باشند که کودکانشان چگونه و با چه وسایلی بازی میکنند، چه فیلمها و بازیهای ویدیویی انجام میدهند، در آینده به مراتب بیشتر شاهد خشونتهای شدید در سطح جامعه خواهیم بود. از سوی دیگر تاکید میکنم که اختلافات و درگیریهای والدین نباید در مقابل چشمان فرزندانشان صورت بگیرد و این قطعا تاثیر مستقیم در افزایش روحیه خشن آنها خواهد داشت.»
خشونت و ریشههای فرهنگی و محیطی
همچنین امان الله قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «قطعاً بخش عمده دلایل بروز چنین رفتارهایی در سطح جامعه، با مقوله اقتصاد و شرایط معیشتی مردم ارتباط دارد. زیرا به هرحال بی پولی و بیکاری میتواند تأثیرات بسیاری بر ذهن و روان انسان بگذارد که بعضاً به شکل خشونت بروز و ظهور پیدا میکند. اما بخش دیگر بحث فرهنگی است. موضوعی که از تربیت کودکان آغاز میشود و به اصطلاح حتی میگویند نوع شیر دادن، شست و شوی و بستن قنداق کودکان هم در شکل گیری شخصیتی آنها تاثیر دارد. این را میتوان در تحقیقات «مارگارت مید» هم مشاهده کرد.»
وی ادامه داد: «مارگارت مید در تحقیقات خود روی رفتارهای قبایل مختلف از جمله قبیله آراپشن و قبیله موندوگومور تمرکز کرده است. در تحقیقات ایشان آمده است که در قبیله آراپشن رفتارها با کودکان از سوی مردان و زنان قبیله بسیار ملایم و با آرامش و محبت آمیز است. مادرها به صورت دائمی طولانی مدت به نوزادان خود شیر میدهند و در زمان تغذیه بچهها، آنها را نوازش میکنند و برایشان شعر میخوانند و حمام کردن کودکانشان با ملایمت بسیاری رفتار میکنند. اما در نقطه مقابل قبیله موندوگوموراست که هم زنان و هم مردان بسیار خشنی دارند. مادران زمان کوتاهی را صرف شیر دادن به کودکانشان میکنند و نه خبری از نوازش است و نه شعرخوانی. بعد چهار سال خانم مید متوجه تفاوت رفتارها شد. کودکان آراپشنی، آرام و مهربان و صبور هستند، اما کودکان موندوگومور، به شدت بهشدت موذی، عصبانی و مغرور بودند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «بنابراین خشونت به طور کلی یک ریشه فرهنگی هم دارد. از سوی دیگر با توجه به نظریه بومشناسی مکتب شیکاگو، خشونت یک ریشه منطقهای و محیطی هم دارد. نمونه ساده و نزدیک این مسئله تفاوت رفتاری در مناطق مختلف تهران است. شما میزان خشونتی که مناطق جنوب تهران مشاهده میکنید بسیار بالاتر از مناطق مرکزی و شمالی شهر است. البته به این معنا نیست که همه افراد در آنجا رویکردهای خشن دارند. اما میزان خشونت میان ساکنان این مناطق بیشتر است که این هم نتیجه تاثیرات محیطی بر تربیت و شکل گیری شخصیت افراد است. زیرا این محیط مستعد و مناسب خشونت است.»
قرایی مقدم در پایان تاکید کرد: «این مسئله در شهرها هم صدق میکند. به عنوان مثال میزان خشونت در شهرهایی مثل یزد و بافق کمتر است. اینها را گفتم که به این نکته برسم که میزان خشونت در سطح جامعه عوامل متعددی دارد و از مسائل تربیتی آغاز میشود و به عوامل محیطی نیز بستگی دارد. در کنار اینها محرومیتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم تاثیر بسیاری بر افزایش و بروز خشونت در افراد دارد. به این معنی که وقتی افراد در معرض محرومیت قرار میگیرند، احساساتشان در قالب خشم در سطح جامعه بروز پیدا میکند.»