زمان کتابت قرآن به خط عثمان طه
۱۳۹۷/۰۳/۰۵
–
۳۶۳ بازدید
چاپ قرآن به خط عثمان طاها مربوط به چه زمانی است و چه ویژگی چاپی در این رسم الخط اعلام شده است؟ خلاصه ای از زندگی عثمان طاها؟
ابو مروان عثمان بن عبده بن حسین بن طه، خوشنویس عرب زبانی است که به واسطه نگارش “مصحف مدینه” شهرت یافته است، مصحفی که موسسه چاپ مصحف شریف ملک فهد آن را منتشر کرد.وی در روستای شهر حلب در سوریه به سال ۱۹۳۴میلادی چشم به دنیا گشود. متاهل و دارای هفت فرزند است. پدرش، شیخ “عبده حسین طه” امام جماعت، سخنران مسجد و استاد خوشنویسان سوریه است.عثمان طه در رشته شریعت اسلامی در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شد و زبان عربی، نقاشی و هنرهای اسلامی را فرا گرفت. وی از خوشنویس بزرگ جهان اسلام استاد حامد العامدی در سال ۱۹۷۳ میلادی اجازه خوشنویسی دریافت کرد و در خطاطی در محضر تنی چند از خوشنویسان همچون محمد علی المولوی، ابراهیم الرفاعی در شهر حلب، محمد بدوی الدیرانی در دمشق و هاشم البغدادی زانوی تلمذ نهاد.عثمان طه همچنین عضو کمیته داوری مسابقه بین المللی خوشنویسی است که از سوی سازمان جهان اسلام برگزار می شود.او در سال ۱۳۷۰ برای وزارت اوقاف سوریه، نخستین مصحف را کتابت کرد. و در سال ۱۳۸۸ به کشور عربستان سعودی رفت و به عنوان خطاط برگزیده موسسه چاپ قرآن ملک فهد و کاتب مصحف های مدینة النبی ، قرآنی را نگاشت که وجه مشخصه اش اتمام آیه در انتهای صفحه بود.
همچنین در همان سال به عضویت هیات داوری مسابقه بین المللی خط عربی در استانبول در آمد، این مسابقه هر سه سال یک بار برگزار می شود. استاد عثمان طه، حافظ برجسته و شهیر معاصر سوری است که کتابت قرآن کریم توسط وی در دو دهه پیش باعث تحولی شگرف در زمینه رسم الخط و چاپ قرآن کریم در جهان اسلام گشت.
وی در دهه هفتاد میلادی کتابت قرآنی را به خط نسخ به پایان رسانید. نخستین چاپ این قرآن در قطع رحلی در سال 1400(هـ ق)از سوی دارالشامیه للمعارف با همکاری مؤسسه علوم قرآن، و با تایید و همکاری علمی چند کشور اسلامی در دمشق انتشار یافت. کتابت این قرآن طرح سنجیده و برنامه ریزی داشته است، به این معنی که هر صفحه آن پانزده سطر دارد و هر صفحه، با اول یک آیه آغاز شده و به آخر یک آیه ختم میگردد و هر جزء قرآن در بیست صفحه نوشته شده و با احتساب دو صفحه در اول و دو صفحه در آخر که برای تذهیب و تزیینهای دیگر در نظر گرفته شده مجموعا در 604 صفحه تدوین شده است.
عثمان طه این ویژگی ها را که باعث نشر و رواج مصحف حافظ عثمان (1119م) گردیده بود در مصحف خود جمع نمود (این ویژگی ها در کتابتهای مصطفی نظیف و حامد الآمدی نیز دیده میشود) و علاوه بر این تمامی ذوق و هنر خود را در نوشتن قرآن به خط نسخ بکار برد و بدین ترتیب در طی یک دهه توانست مصحف رایج آن زمان جهان اسلام یعنی مصحف مصطفی نظیف را از دایره چاپهای مکرر خارج نماید.
قرآن مکتوب به خط عثمان طه که به نسخ بسیار شیرین و شیوهای آمیخته به ثلث به نگارش در آمده و به تصدیق خبرگان فن از نظر خوشنویسی و استحکام دست و قلم و چشمنوازی و یکدستی، در میان قرآنهای خوشنوشته قدیم وجدید نظیر ندارد، چنانکه انتظار میرفت به محض انتشار با استقبال وسیعی در سراسر جهان اسلام روبرو شد و به انواع شکلها و قطعها مخصوصا قطع وزیری تجدید چاپ شد.
عثمان طه مبنای کتابت خود را مصحف مصر یا طبع ملک فؤاد پادشاه مصر قرار داد. این قرآن معروف به امیری مصر است.
اما توضیحی مختصر پیرامون قرآن امیری مصر:
مصحفی که از لحاظ معروفیت بر تمام مصاحف چاپی برتری دارد همان مصحفی است که شروع کتابت آن به سال 1337 (هـ ق) 93 سال قبل بازمیگردد که هیأتی از علمای الازهر مصربه چاپ آن اشراف داشتند و به مصحف امیری مصر معروف است. (این هیات متشکل از شیخ محمد علی خلف الحسینی(شیخ المقاری مصر)، حنفی ناصر، مصطفی عنانی و احمد الاسکندری بود) . چاپ اول آن در سال 1342 برابر با 1932 میلادی (88 سال قبل) منتشر شده است. این مصحف مطابق روایت حفص از عاصم نوشته شده و علامتهای آن بر اساس کتاب « الطراز علی ضبط الخراز» تألیف التنسی است؛ ولی علامتهای اهل مغرب و اندلس به علامتهای خلیل بن احمد و پیروان او از اهل مشرق تبدیل شده است.
علمایی که بر این مصحف و ضبط و چاپ آن اشراف داشتند، در شناسنامهای که به آخر آن ملحق کردهاند طریقه ضبط آن و دلالت علامتهایی را که به کار بردهاند ذکر کردهاند؛ ملاحظه میشود که علامت سکون در این مصحف سر حرف خاء بدون نقطه است که گفته شده آن را از کلمه (خفیف) برداشتهاند؛ و این همان روش خلیل و سیبویه و اصحاب آنهاست؛ و این همان روشی است که ابن بواب در مصحفی که در سال 391 هجری نوشته، آن را به کار برده است.
این مصحف بر گرفته از روایت حفص بن سلیمان بن مغیره الاسدی الکوفی ازقرائت عاصم بن ابی النجود الکوفی التابعی عن ابی عبد الرحمن عبدالله ابن حبیب السلمی از عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب، و زیدبن ثابت، و ابی ابن کعب از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم می باشد. رسم الخط این مصحف اصطلاحی بر گرفته از مصاحف شش گانه عثمانی است.
رواج مصحف عثمان طه و شناخته شدن آن به عنوان قرآن برتر و رسمی در جهان اسلام از زمانی آغاز شد که علمای قرآن شناس عربستان این قرآن را به عنوان بهترین و صحیحترین کتابت به رسمیت شناختند. و این کتابت را با اندکی تصحیح و چاپ نفیس جدید به صورت مصحف المدینه در تیراژ هرساله چندین میلیون منتشر کردند. در ایران نیز به در خواست سازمان تبلیغات اسلامی ناشر اصلی در دمشق، تیراژ وسیعی از همین قرآن را به قطع وزیری خاص جمهوری اسلامی ایران چاپ کرد و به ایران ارسال داشت، علاوه بر این ناشرها، نهادها و سازمانهای مختلفی با اجازه و یا بی اجازه با سلیقه و یا بی سلیقه، اقدام به طبع افست آن کردهاند.
محاسن و مزایای قرآن به خط عثمان طه:
1- برتری رسم المصحف(عثمان طه) بر رسم الاملاء:
تا به حال در کتابت قرآن دو گونه عمل میشده است: کتابت به صورت رسم المصحف و رسم الاملاء. عمل به رسم المصحف عملی پسندیدهتراست زیرا که به امانتداری نزدیکتر است و قرآن همانگونه که نوشته شده است با رعایت امانت به نسلهای بعد منتقل میشود تا این معجزهی مکتوب جاوید بدون هیچ خدشهای بتواند مزیت خود را بر سایر کتب آسمانی آشکار نماید.
البته بدون اینکه بخواهیم بحث توقیفی یا غیر توقیفی بودن را بیان کنیم باید این معجزه را با همان شکل اولیه انتقال داد. حذف حرکات که عدهای بر آن همت دارند کاری عبث و بیهوده بوده، ایرانیانی که چنین اشتباهی را مرتکب شدهاند بعد به فکر چاره افتادهاند که با فتوایی از علمای الازهر مصرعمل خود را توجیه کنند.
2- رسم الخط عثمان طه به روایت حفص از عاصم :
همانطور که قبلا ذکر شد روایت حفص از عاصم در تحریر و قرا ئت قرآن عثمان طه وجه مشترک بین شیعه و سنی است اگر این قرآن با قرا ئتی دیگر نوشته شده بود ممکن بود گفته شود وقف و ابتدا در این قرآن با اعتقادات شیعه هماهنگی ندارد حال که این وجه اشتراک وجود دارد امتیاز آن چند برابر است. بهتر است سایر بلاد به خصوص ایران هم تبعیت کند و در تکثیر همین قرآن بکوشد تا دشمنان نگویند قرآن شیعیان با قرآن اهل سنت متفاوت است یا گفته شود شیعیان، قرآن علی بن ابی طالب و یا مصحف فاطمه میخوانند!
3- کامل ترین اعراب گذاری بعد از 1400سال:
کشورهایی که در تهیهی این رسم الخط با هم همکاری کردهاند افراد خبرهی خود را با تمام امکانات تجهیز کردهاند تا کاری عظیم ارائه دهند، مشخص است که موفق بودهاند. بطور نمونه فتحههای ما قبل «الف» و کسرههای ما قبل «یاء» وضمههای ما قبل «واو» نمایانگر این موفقیت است. اما ایرانیها چون دلایل این کار را ندانستهاند این حرکات را حذف کردهاند، با آنکه اعراب بیشتر، کلمات را محدودتر میکنند ودقیقتر خوانده میشوند.
4- دقیقترین اعراب گذاری بعد از 1400سال:
قرآنهایی که بوسیلهی خطاطانی مانند مرحوم خوشنویس و نیریزی تحریر یافتهاند بخاطرزبان فارسی و عدم تسلّط این دو بزرگوار برادبیات عرب از نظر اعراب گذاری دارای مشکل شده است و این مساله نشات گرفته از روش تدریس در مکتبخانههای آن زمان بوده است. چون آنچه را در مکتبخانه فراگرفته بودهاند در نوشتن خصوصًا کتابت قرآن هم بکار بردهاند.
به دو نمونه از آنها اشاره میشود. مثلا در مکتبخانه درس واو مدی اینگونه تدریس میشده است. الف و اوی اوُ، بِ و اوی بوُ، تِ و اوی توُ الخ…. که حرکت ضمه را روی حرف واو قرار میدادند با آنکه قرار گرفتن حرکت ضمه روی واو در ادبیات عرب ثقیل بوده و اگر هم چنین اتفاقی رخ دهد، نقل به حرف ما قبل میشود و یا حذف میگردد.
بطور مثال کلمه یَقُولُونَ در کتابت مکتبخانهای بدین شکل نوشته میشده است(یَقوُلوُنَ).در حالی که طریقهی صحیح که با ادبیات عرب نیز همخوانی داشته باشد باید چنین نوشته شود( یَقُولُونَ ) یعنی ضمه باید روی قاف و لام باشد.
برای تدریس تنوین نیز درمکتب خانه چنین تدریس میکردهاند که دو زبر، تنوین نصب، ودو زیر، تنوین جرّ، و دو پیش، تنوین رفع خوانده میشده است. و میگفتند: الف دو زبر اَن ( ً )، الف دوزیر اِن ( ٍ)، الف دو پیش اُن ( ٌ ). بِ دوزبر (باً)، بِ دو زیر( بٍ). .بِ دوپیش (بٌ ) که آنها را روی حروف قرار میدادند مثلا کلماتی مانند: قلماً، کتاباً، هدیً، مسمیً، تنوین روی الف(ا) و یاء(ی) قرار میگرفت با آنکه تنوین روی الف(ا) ویاء(ی) باعث التقاء ساکنین میشود. یعنی اعراب در جای خود قرار ندارد.
پس تنوین باید روی حرف ماقبل قرار گیرد، مانند: قَلَمًا، کِتَابًا، هُدًی، مُسَمًّی . اگرخوب دقت شود کلمات را غلط اعراب گذاری میکردند و مینوشتند، ولی صحیح میخواندند.
دیگرخطاطان هم چون از روی خط پیشینیان کتابت کردهاند اشتباهاتآنها را تکرارکردهاند. این اشکالها در قرآنهای قبل از این دو مرحوم کمتر دیده شده است حتی قرآنهای قبل، از نظر اِعراب بسیار کاملتر بوده است. این اشکالها بیشتر در قرآنهای فارسی و ترکی دیده میشود و در قرآنهای هندی و پاکستانی دیده نمیشود.
5- بهترین علائم اختصاری برای حروف ناخوانا و اشباع هاء ضمیر بعد از 1400سال:
علائم اختصاری به کار برده شده در این قرآن کار آموزش را راحتتر کرده است. به مواردی میتوان اشاره کرد.
الف) تشخیص همزهی قطع و وصل: به این قسمت آیه توجه فرمائید: ( الْیَوْمُ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ) وقتی به ظاهر آیه توجه میکنیم اگر با ادبیات عرب آشنا نباشیم نمیتوانیم همزهی قطع را از وصل تشخیص دهیم ولی با این علامت اختصاری که یک صاد کوچک باشد همزه وصل تشخیص داده میشود.
ب) تشخیص حروف ناخوانا: یکی از مشکلاتی که همیشه در آموزش قرآن وجود داشته است تدریس حروف ناخواناست. تنها قرآنی که بهترین علائم اختصاری را در مورد حروف ناخوانا ایجاد کرده است و با تک رنگ بودن میتوان آن را تشخیص داد این قرآن میباشد که کار آموزش را سادهتر و دقیقتر کرده است.
ج) اشباع هاء ضمیر: در عربی چندین نوع «هاء» وجود دارد که عبارتند از: هاء ضمیر، سکت، ذاتی، تأنیث و… که تنها «هاء» ضمیرمذکر است که اشباع میشود و تشخیص «هاء» ضمیر از دیگر موارد برای غیر عرب و کسی که با ادبیات عرب آشنا نیست بسیار مشکل است به خصوص که کلماتی استثناء هستند و «هاء» ضمیر ندارند ولی اشباع میشوند. و یا بر عکس ممکن است ضمیر نباشد واستثنائا اشباع شود مانند هاء تانیث «هذه» که دو علامت اختصاری (وـ ی) بکار گرفته شده دراین کتابت کار را بسیار آسان کرده است.
6 – دقیقترین رعایت قواعد تجوید مانند: ادغام تام، ناقص، اظهار، اقلاب، اخفاء و رعایت استثناءها در این قرآن.
رعایت قواعد تجویددر کتابت: بحث ادغام، اظهار، اقلاب واخفاء که در زبان عربی بسیار مهم است مربوط به زبان عربی نیست بلکه در تمام زبانها وجود دارد یا بهتر بگوئیم خداوند محل تکلم انسانها را دارای هر زبانی که باشند چنین قرار داده است. در زبانهای فارسی، لاتین، ترکی، انگلیسی و… نیز وجود دارد. ولی با تخصیص یک علامت اختصاری که در این رسم الخط بکار رفته و کارشناسی دقیقی روی این موارد انجام گرفته تغییر در شکل تنوینها این مهم را عملی نموده است.
7 – بهترین روش برای آموزش و فرگیری لحن عربی:
پیامبر بزرگوار فرمودند قرآن را با لحن عربی فرا گیرید این نوع اعراب گذاری به ما کمک میکند که به لحن عرب نزدیک شویم و در آموزش از همان ابتدا باید به لحن عرب تکیه کرد همانطور که کودکان لحن و لهجههای ترکی، یزدی وشمالی را از همان کودکی فرا میگیرند، مشکلی ندارند که لحن عربی را فرا گیرند پس میتوان نتیجه گرفت از همان ابتدا میتوان لحن عرب را آموزش داد.
8- بکار گیری تجوید در رسم الخط:
قواعدی مانند: ادغام، اظهار، اقلاب واخفاء مخصوص زبان عربی نیست بلکه انجام این قواعد بصورت ناخودآگاه در تمام زبانها صورت میگیرد یعنی محل تکلم تمام انسانها چنین وضعیتی دارد چون این قواعد در کلاسهای تجوید بصورت کلاسیک تدریس میشود ما فکر میکنیم انسان باید اینطور تکلم کند در حالی که چنین نیست بلکه محل تکلم انسانها فطرتا و ذاتا چنین است. و الا یک عرب وغیر عرب هم این قواعد را از بدو تولد انجام میدهد بدون آنکه در کلاس درسی حاضر شده باشد. برای آگاهی بیشتر به کلمات فارسی ذیل توجه فرمایید.
اظهار در فارسی: من اَحمد را آوردم، من اِنسانی زود باورم، من اُمیدوارم به زودی جهان اصلاح شود، من همراه خوبی خواهم بود، من عالم به مطلب هستم، من غافل به موضوع بودم، من حمید را راهنمایی کردم، من خریدار افکار زیبایم. که در این موارد نون کاملا اظهار میشود.
ادغام در فارسی: «من مسلمانم» که هنگام تکلم گفته میشود «مَمُّسلمانم»
اقلاب در فارسی: «شنبه – اَنبُر» که هنگام تکلم گفته میشود «شمبه- اَمبُر»
اخفاء در فارسی: «استنکاف – کنکاش – منکر»
این کار قبلا نیزدر قرآن امیری مصرصورت گرفته و نگارش مذکور خدمتی بزرگ است که دانشگاه الازهر مصر نسبت به قرآن انجام داده است. زیرا کتابت عثمان طه و یا احمد باری از روی قرآن امیری مصر بوده است.
در زبان انگلیسی نیز اگر آخر کلمهای حرف N باشد و اوّل کلمه بعد با حرف B شروع شود، خود به خود حرف N تبدیل به حرف M میشود و یا اگرحرفB بعد ازحرفN قرارگیرد حرفN تبدیل به حرفM میشود یعنی قلب صورت میگیرد. و اگرآخر کلمهای حرف N باشد و کلمهی بعد با حرف K شروع شود خود به خود حرف N نزد حرف K اخفاء میشود. و اگر حرف آخر کلمهایN باشد و کلمه بعد با حرف R شروع شود ادغام صورت میگیرد. و سایر موارد تجویدی نیز چنین است.
9- بهترین ترجمهها:
بهترین ترجمههای نثر ونظم از جمله: خرمشاهی، فولادوند مکارم، مشکینی، قمشهای، مجد و…… از این قرآن.
بعضی از افراد شلوغی اِعراب حرکات کشیده، علائم اختصاری ناخوانا وعلائم تجویدی را عیب برشمردهاند در حالیکه از مزایای این قرآن همین موارد است که این قرآن را بر سایر قرآنها برتری میبخشد. این عزیزان خال سیاه روی چهرهی مه روی را به خاطر سیاه بودنش عیب میپندارند، در حالیکه همین خال سیاه است که چهرهی مهرویی را زیباتر میکند.
شلوغی اعراب خدمت بزرگی برای تدریس و صحیح خوانی بوده و تعریف جامعتری را به ما ارائه میدهد.
مثلا درلغت «نوحیها» اگر ضمه را روی حرف نون قرار دادهاند، به این دلیل است که واو حرف مدی است نه حرف لین. اگر ضمه نباشد نون را میتوان هم مفتوح خواند و هم مضموم. که در صورت مفتوح بودن واو لین، ودر صورت مضموم بودن واو مدی است.
کسرهی حرف «حاء» نشانگر این است که حرف یاء مدی است، و اگر ما قبل آن فتحه باشد نشانگر این است که حرف یاء لین است. واگر هیچ حرکتی نداشته باشد که به نظر ایشان حرکت اضافی است حرف یاء میتواند هم مد باشد وهم لین.
اگر ماقبل الف مفتوح است به این خاطر است که ماقبل الف همیشه مفتوح است وارتباط تگاتنگی بین الف و فتحه ماقبل است . ابن جنّی در بیان رابطهی میان حرکات کوتاه و بلند آن چنان با وضوح سخن گفته که تحقیقات جدید جز تاکید و تکرار سخن ابن جنّی مطلب تازهای ندارد. پس آقایان باید توجه کنند که کاربرد این علائم و حرکات چیست.
باید در ادبیات عرب غور بیشتری کنند و اگر از علمی آگاهی ندارند وارد آن نشوند و نادانستههای خود را اشتباه وعیب بردیگران ندانند. نه تنها این اِعراب اضافی نیست بلکه نبود این حرکات میتواند در کلمات تغییر ایجاد کند در این جا نظر خوانندگان عزیز را به سخن ابن جنّی معطوف می نمایم.
ابن جنّی در این باره میفرماید: حرکات بخشهایی از حروف مدّ و لین هستند و آنها عبارتند از : الف و یاء و واو. همانگونه که این حروف سه تا هستند حرکات نیز سه نوع می باشند : فتحه، کسره و ضمه. فتحه بخشی از الف، کسره بخشی از یاء و ضمه بخشی از واو است و علمای پیشین نحو، فتحه را الف کوچک، کسره را یاء کوچک و ضمه را واو کوچک مینامند. آنها در این نام گذاری راه صواب میرفتند.
دلیل اینکه حرکات بخشهایی از این حروف هستند این است که وقتی یکی از آنها را اشباع میکنی میبینی که بلافاصله پس از آن حرفی که این حرکت بخشی از آن است حادث شد. وی سپس میگوید: از توصیف حال این حروف روشن شد که آنها تابع حرکات هستند و از حرکات بوجود آمدهاند و حرکات منشأ آنها و جزئی از آنها است و الف همان فتحهی اشباع شده، یاء همان کسره اشباع شده و واو همان ضمه اشباع شده میباشد. پایان سخن ابنجنّی.
مثلا لغت «عین» به سه حالت خوانده میشود: فتحهی عین و سکون یاء، کسرهی عین و سکون یاء، و کسرهی عین بدون علامت سکون یاء. پس کثرت اعراب و علائم کمال است.
پس ورود تجوید در خط نه تنها عیب نیست بلکه مزیت وکمال است. اما چرا تمام تجوید را اعمال نکرده است برای اینکه سایر موارد تجویدی اختلافی است به همین سبب است که قاریان در رتبههای متفاوت قرار میگیرند و الا اگر قواعد تجویدی اختلافی نبود و یک استاندارد داشت که همه رعایت میکردند همه قاریان رتبهی اول را کسب میکردند.
منابع :
1- قرآن خط عثمان طه چاپ سعودی سال 1405
2- قرآن خط عثمان طه چاپ سعودی سال1426
3- قرآن خط عثمان طه چاپ الجمهوریة الاسلامیة فی ایران
منظمة الحج والاوقاف والشؤون الخیریة شؤون الحج و الزیارة طهران عام 1406 هـ قطع وزیری
4- قرآن پژوهش، بهاء الدین خرمشاهی
5-کتابشناسی قرآنهای چاپی ایران، سید یاسر ایازی
6- پژوهشی در رسم المصحف، حسن تفکری .
همچنین در همان سال به عضویت هیات داوری مسابقه بین المللی خط عربی در استانبول در آمد، این مسابقه هر سه سال یک بار برگزار می شود. استاد عثمان طه، حافظ برجسته و شهیر معاصر سوری است که کتابت قرآن کریم توسط وی در دو دهه پیش باعث تحولی شگرف در زمینه رسم الخط و چاپ قرآن کریم در جهان اسلام گشت.
وی در دهه هفتاد میلادی کتابت قرآنی را به خط نسخ به پایان رسانید. نخستین چاپ این قرآن در قطع رحلی در سال 1400(هـ ق)از سوی دارالشامیه للمعارف با همکاری مؤسسه علوم قرآن، و با تایید و همکاری علمی چند کشور اسلامی در دمشق انتشار یافت. کتابت این قرآن طرح سنجیده و برنامه ریزی داشته است، به این معنی که هر صفحه آن پانزده سطر دارد و هر صفحه، با اول یک آیه آغاز شده و به آخر یک آیه ختم میگردد و هر جزء قرآن در بیست صفحه نوشته شده و با احتساب دو صفحه در اول و دو صفحه در آخر که برای تذهیب و تزیینهای دیگر در نظر گرفته شده مجموعا در 604 صفحه تدوین شده است.
عثمان طه این ویژگی ها را که باعث نشر و رواج مصحف حافظ عثمان (1119م) گردیده بود در مصحف خود جمع نمود (این ویژگی ها در کتابتهای مصطفی نظیف و حامد الآمدی نیز دیده میشود) و علاوه بر این تمامی ذوق و هنر خود را در نوشتن قرآن به خط نسخ بکار برد و بدین ترتیب در طی یک دهه توانست مصحف رایج آن زمان جهان اسلام یعنی مصحف مصطفی نظیف را از دایره چاپهای مکرر خارج نماید.
قرآن مکتوب به خط عثمان طه که به نسخ بسیار شیرین و شیوهای آمیخته به ثلث به نگارش در آمده و به تصدیق خبرگان فن از نظر خوشنویسی و استحکام دست و قلم و چشمنوازی و یکدستی، در میان قرآنهای خوشنوشته قدیم وجدید نظیر ندارد، چنانکه انتظار میرفت به محض انتشار با استقبال وسیعی در سراسر جهان اسلام روبرو شد و به انواع شکلها و قطعها مخصوصا قطع وزیری تجدید چاپ شد.
عثمان طه مبنای کتابت خود را مصحف مصر یا طبع ملک فؤاد پادشاه مصر قرار داد. این قرآن معروف به امیری مصر است.
اما توضیحی مختصر پیرامون قرآن امیری مصر:
مصحفی که از لحاظ معروفیت بر تمام مصاحف چاپی برتری دارد همان مصحفی است که شروع کتابت آن به سال 1337 (هـ ق) 93 سال قبل بازمیگردد که هیأتی از علمای الازهر مصربه چاپ آن اشراف داشتند و به مصحف امیری مصر معروف است. (این هیات متشکل از شیخ محمد علی خلف الحسینی(شیخ المقاری مصر)، حنفی ناصر، مصطفی عنانی و احمد الاسکندری بود) . چاپ اول آن در سال 1342 برابر با 1932 میلادی (88 سال قبل) منتشر شده است. این مصحف مطابق روایت حفص از عاصم نوشته شده و علامتهای آن بر اساس کتاب « الطراز علی ضبط الخراز» تألیف التنسی است؛ ولی علامتهای اهل مغرب و اندلس به علامتهای خلیل بن احمد و پیروان او از اهل مشرق تبدیل شده است.
علمایی که بر این مصحف و ضبط و چاپ آن اشراف داشتند، در شناسنامهای که به آخر آن ملحق کردهاند طریقه ضبط آن و دلالت علامتهایی را که به کار بردهاند ذکر کردهاند؛ ملاحظه میشود که علامت سکون در این مصحف سر حرف خاء بدون نقطه است که گفته شده آن را از کلمه (خفیف) برداشتهاند؛ و این همان روش خلیل و سیبویه و اصحاب آنهاست؛ و این همان روشی است که ابن بواب در مصحفی که در سال 391 هجری نوشته، آن را به کار برده است.
این مصحف بر گرفته از روایت حفص بن سلیمان بن مغیره الاسدی الکوفی ازقرائت عاصم بن ابی النجود الکوفی التابعی عن ابی عبد الرحمن عبدالله ابن حبیب السلمی از عثمان بن عفان و علی بن ابی طالب، و زیدبن ثابت، و ابی ابن کعب از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم می باشد. رسم الخط این مصحف اصطلاحی بر گرفته از مصاحف شش گانه عثمانی است.
رواج مصحف عثمان طه و شناخته شدن آن به عنوان قرآن برتر و رسمی در جهان اسلام از زمانی آغاز شد که علمای قرآن شناس عربستان این قرآن را به عنوان بهترین و صحیحترین کتابت به رسمیت شناختند. و این کتابت را با اندکی تصحیح و چاپ نفیس جدید به صورت مصحف المدینه در تیراژ هرساله چندین میلیون منتشر کردند. در ایران نیز به در خواست سازمان تبلیغات اسلامی ناشر اصلی در دمشق، تیراژ وسیعی از همین قرآن را به قطع وزیری خاص جمهوری اسلامی ایران چاپ کرد و به ایران ارسال داشت، علاوه بر این ناشرها، نهادها و سازمانهای مختلفی با اجازه و یا بی اجازه با سلیقه و یا بی سلیقه، اقدام به طبع افست آن کردهاند.
محاسن و مزایای قرآن به خط عثمان طه:
1- برتری رسم المصحف(عثمان طه) بر رسم الاملاء:
تا به حال در کتابت قرآن دو گونه عمل میشده است: کتابت به صورت رسم المصحف و رسم الاملاء. عمل به رسم المصحف عملی پسندیدهتراست زیرا که به امانتداری نزدیکتر است و قرآن همانگونه که نوشته شده است با رعایت امانت به نسلهای بعد منتقل میشود تا این معجزهی مکتوب جاوید بدون هیچ خدشهای بتواند مزیت خود را بر سایر کتب آسمانی آشکار نماید.
البته بدون اینکه بخواهیم بحث توقیفی یا غیر توقیفی بودن را بیان کنیم باید این معجزه را با همان شکل اولیه انتقال داد. حذف حرکات که عدهای بر آن همت دارند کاری عبث و بیهوده بوده، ایرانیانی که چنین اشتباهی را مرتکب شدهاند بعد به فکر چاره افتادهاند که با فتوایی از علمای الازهر مصرعمل خود را توجیه کنند.
2- رسم الخط عثمان طه به روایت حفص از عاصم :
همانطور که قبلا ذکر شد روایت حفص از عاصم در تحریر و قرا ئت قرآن عثمان طه وجه مشترک بین شیعه و سنی است اگر این قرآن با قرا ئتی دیگر نوشته شده بود ممکن بود گفته شود وقف و ابتدا در این قرآن با اعتقادات شیعه هماهنگی ندارد حال که این وجه اشتراک وجود دارد امتیاز آن چند برابر است. بهتر است سایر بلاد به خصوص ایران هم تبعیت کند و در تکثیر همین قرآن بکوشد تا دشمنان نگویند قرآن شیعیان با قرآن اهل سنت متفاوت است یا گفته شود شیعیان، قرآن علی بن ابی طالب و یا مصحف فاطمه میخوانند!
3- کامل ترین اعراب گذاری بعد از 1400سال:
کشورهایی که در تهیهی این رسم الخط با هم همکاری کردهاند افراد خبرهی خود را با تمام امکانات تجهیز کردهاند تا کاری عظیم ارائه دهند، مشخص است که موفق بودهاند. بطور نمونه فتحههای ما قبل «الف» و کسرههای ما قبل «یاء» وضمههای ما قبل «واو» نمایانگر این موفقیت است. اما ایرانیها چون دلایل این کار را ندانستهاند این حرکات را حذف کردهاند، با آنکه اعراب بیشتر، کلمات را محدودتر میکنند ودقیقتر خوانده میشوند.
4- دقیقترین اعراب گذاری بعد از 1400سال:
قرآنهایی که بوسیلهی خطاطانی مانند مرحوم خوشنویس و نیریزی تحریر یافتهاند بخاطرزبان فارسی و عدم تسلّط این دو بزرگوار برادبیات عرب از نظر اعراب گذاری دارای مشکل شده است و این مساله نشات گرفته از روش تدریس در مکتبخانههای آن زمان بوده است. چون آنچه را در مکتبخانه فراگرفته بودهاند در نوشتن خصوصًا کتابت قرآن هم بکار بردهاند.
به دو نمونه از آنها اشاره میشود. مثلا در مکتبخانه درس واو مدی اینگونه تدریس میشده است. الف و اوی اوُ، بِ و اوی بوُ، تِ و اوی توُ الخ…. که حرکت ضمه را روی حرف واو قرار میدادند با آنکه قرار گرفتن حرکت ضمه روی واو در ادبیات عرب ثقیل بوده و اگر هم چنین اتفاقی رخ دهد، نقل به حرف ما قبل میشود و یا حذف میگردد.
بطور مثال کلمه یَقُولُونَ در کتابت مکتبخانهای بدین شکل نوشته میشده است(یَقوُلوُنَ).در حالی که طریقهی صحیح که با ادبیات عرب نیز همخوانی داشته باشد باید چنین نوشته شود( یَقُولُونَ ) یعنی ضمه باید روی قاف و لام باشد.
برای تدریس تنوین نیز درمکتب خانه چنین تدریس میکردهاند که دو زبر، تنوین نصب، ودو زیر، تنوین جرّ، و دو پیش، تنوین رفع خوانده میشده است. و میگفتند: الف دو زبر اَن ( ً )، الف دوزیر اِن ( ٍ)، الف دو پیش اُن ( ٌ ). بِ دوزبر (باً)، بِ دو زیر( بٍ). .بِ دوپیش (بٌ ) که آنها را روی حروف قرار میدادند مثلا کلماتی مانند: قلماً، کتاباً، هدیً، مسمیً، تنوین روی الف(ا) و یاء(ی) قرار میگرفت با آنکه تنوین روی الف(ا) ویاء(ی) باعث التقاء ساکنین میشود. یعنی اعراب در جای خود قرار ندارد.
پس تنوین باید روی حرف ماقبل قرار گیرد، مانند: قَلَمًا، کِتَابًا، هُدًی، مُسَمًّی . اگرخوب دقت شود کلمات را غلط اعراب گذاری میکردند و مینوشتند، ولی صحیح میخواندند.
دیگرخطاطان هم چون از روی خط پیشینیان کتابت کردهاند اشتباهاتآنها را تکرارکردهاند. این اشکالها در قرآنهای قبل از این دو مرحوم کمتر دیده شده است حتی قرآنهای قبل، از نظر اِعراب بسیار کاملتر بوده است. این اشکالها بیشتر در قرآنهای فارسی و ترکی دیده میشود و در قرآنهای هندی و پاکستانی دیده نمیشود.
5- بهترین علائم اختصاری برای حروف ناخوانا و اشباع هاء ضمیر بعد از 1400سال:
علائم اختصاری به کار برده شده در این قرآن کار آموزش را راحتتر کرده است. به مواردی میتوان اشاره کرد.
الف) تشخیص همزهی قطع و وصل: به این قسمت آیه توجه فرمائید: ( الْیَوْمُ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ) وقتی به ظاهر آیه توجه میکنیم اگر با ادبیات عرب آشنا نباشیم نمیتوانیم همزهی قطع را از وصل تشخیص دهیم ولی با این علامت اختصاری که یک صاد کوچک باشد همزه وصل تشخیص داده میشود.
ب) تشخیص حروف ناخوانا: یکی از مشکلاتی که همیشه در آموزش قرآن وجود داشته است تدریس حروف ناخواناست. تنها قرآنی که بهترین علائم اختصاری را در مورد حروف ناخوانا ایجاد کرده است و با تک رنگ بودن میتوان آن را تشخیص داد این قرآن میباشد که کار آموزش را سادهتر و دقیقتر کرده است.
ج) اشباع هاء ضمیر: در عربی چندین نوع «هاء» وجود دارد که عبارتند از: هاء ضمیر، سکت، ذاتی، تأنیث و… که تنها «هاء» ضمیرمذکر است که اشباع میشود و تشخیص «هاء» ضمیر از دیگر موارد برای غیر عرب و کسی که با ادبیات عرب آشنا نیست بسیار مشکل است به خصوص که کلماتی استثناء هستند و «هاء» ضمیر ندارند ولی اشباع میشوند. و یا بر عکس ممکن است ضمیر نباشد واستثنائا اشباع شود مانند هاء تانیث «هذه» که دو علامت اختصاری (وـ ی) بکار گرفته شده دراین کتابت کار را بسیار آسان کرده است.
6 – دقیقترین رعایت قواعد تجوید مانند: ادغام تام، ناقص، اظهار، اقلاب، اخفاء و رعایت استثناءها در این قرآن.
رعایت قواعد تجویددر کتابت: بحث ادغام، اظهار، اقلاب واخفاء که در زبان عربی بسیار مهم است مربوط به زبان عربی نیست بلکه در تمام زبانها وجود دارد یا بهتر بگوئیم خداوند محل تکلم انسانها را دارای هر زبانی که باشند چنین قرار داده است. در زبانهای فارسی، لاتین، ترکی، انگلیسی و… نیز وجود دارد. ولی با تخصیص یک علامت اختصاری که در این رسم الخط بکار رفته و کارشناسی دقیقی روی این موارد انجام گرفته تغییر در شکل تنوینها این مهم را عملی نموده است.
7 – بهترین روش برای آموزش و فرگیری لحن عربی:
پیامبر بزرگوار فرمودند قرآن را با لحن عربی فرا گیرید این نوع اعراب گذاری به ما کمک میکند که به لحن عرب نزدیک شویم و در آموزش از همان ابتدا باید به لحن عرب تکیه کرد همانطور که کودکان لحن و لهجههای ترکی، یزدی وشمالی را از همان کودکی فرا میگیرند، مشکلی ندارند که لحن عربی را فرا گیرند پس میتوان نتیجه گرفت از همان ابتدا میتوان لحن عرب را آموزش داد.
8- بکار گیری تجوید در رسم الخط:
قواعدی مانند: ادغام، اظهار، اقلاب واخفاء مخصوص زبان عربی نیست بلکه انجام این قواعد بصورت ناخودآگاه در تمام زبانها صورت میگیرد یعنی محل تکلم تمام انسانها چنین وضعیتی دارد چون این قواعد در کلاسهای تجوید بصورت کلاسیک تدریس میشود ما فکر میکنیم انسان باید اینطور تکلم کند در حالی که چنین نیست بلکه محل تکلم انسانها فطرتا و ذاتا چنین است. و الا یک عرب وغیر عرب هم این قواعد را از بدو تولد انجام میدهد بدون آنکه در کلاس درسی حاضر شده باشد. برای آگاهی بیشتر به کلمات فارسی ذیل توجه فرمایید.
اظهار در فارسی: من اَحمد را آوردم، من اِنسانی زود باورم، من اُمیدوارم به زودی جهان اصلاح شود، من همراه خوبی خواهم بود، من عالم به مطلب هستم، من غافل به موضوع بودم، من حمید را راهنمایی کردم، من خریدار افکار زیبایم. که در این موارد نون کاملا اظهار میشود.
ادغام در فارسی: «من مسلمانم» که هنگام تکلم گفته میشود «مَمُّسلمانم»
اقلاب در فارسی: «شنبه – اَنبُر» که هنگام تکلم گفته میشود «شمبه- اَمبُر»
اخفاء در فارسی: «استنکاف – کنکاش – منکر»
این کار قبلا نیزدر قرآن امیری مصرصورت گرفته و نگارش مذکور خدمتی بزرگ است که دانشگاه الازهر مصر نسبت به قرآن انجام داده است. زیرا کتابت عثمان طه و یا احمد باری از روی قرآن امیری مصر بوده است.
در زبان انگلیسی نیز اگر آخر کلمهای حرف N باشد و اوّل کلمه بعد با حرف B شروع شود، خود به خود حرف N تبدیل به حرف M میشود و یا اگرحرفB بعد ازحرفN قرارگیرد حرفN تبدیل به حرفM میشود یعنی قلب صورت میگیرد. و اگرآخر کلمهای حرف N باشد و کلمهی بعد با حرف K شروع شود خود به خود حرف N نزد حرف K اخفاء میشود. و اگر حرف آخر کلمهایN باشد و کلمه بعد با حرف R شروع شود ادغام صورت میگیرد. و سایر موارد تجویدی نیز چنین است.
9- بهترین ترجمهها:
بهترین ترجمههای نثر ونظم از جمله: خرمشاهی، فولادوند مکارم، مشکینی، قمشهای، مجد و…… از این قرآن.
بعضی از افراد شلوغی اِعراب حرکات کشیده، علائم اختصاری ناخوانا وعلائم تجویدی را عیب برشمردهاند در حالیکه از مزایای این قرآن همین موارد است که این قرآن را بر سایر قرآنها برتری میبخشد. این عزیزان خال سیاه روی چهرهی مه روی را به خاطر سیاه بودنش عیب میپندارند، در حالیکه همین خال سیاه است که چهرهی مهرویی را زیباتر میکند.
شلوغی اعراب خدمت بزرگی برای تدریس و صحیح خوانی بوده و تعریف جامعتری را به ما ارائه میدهد.
مثلا درلغت «نوحیها» اگر ضمه را روی حرف نون قرار دادهاند، به این دلیل است که واو حرف مدی است نه حرف لین. اگر ضمه نباشد نون را میتوان هم مفتوح خواند و هم مضموم. که در صورت مفتوح بودن واو لین، ودر صورت مضموم بودن واو مدی است.
کسرهی حرف «حاء» نشانگر این است که حرف یاء مدی است، و اگر ما قبل آن فتحه باشد نشانگر این است که حرف یاء لین است. واگر هیچ حرکتی نداشته باشد که به نظر ایشان حرکت اضافی است حرف یاء میتواند هم مد باشد وهم لین.
اگر ماقبل الف مفتوح است به این خاطر است که ماقبل الف همیشه مفتوح است وارتباط تگاتنگی بین الف و فتحه ماقبل است . ابن جنّی در بیان رابطهی میان حرکات کوتاه و بلند آن چنان با وضوح سخن گفته که تحقیقات جدید جز تاکید و تکرار سخن ابن جنّی مطلب تازهای ندارد. پس آقایان باید توجه کنند که کاربرد این علائم و حرکات چیست.
باید در ادبیات عرب غور بیشتری کنند و اگر از علمی آگاهی ندارند وارد آن نشوند و نادانستههای خود را اشتباه وعیب بردیگران ندانند. نه تنها این اِعراب اضافی نیست بلکه نبود این حرکات میتواند در کلمات تغییر ایجاد کند در این جا نظر خوانندگان عزیز را به سخن ابن جنّی معطوف می نمایم.
ابن جنّی در این باره میفرماید: حرکات بخشهایی از حروف مدّ و لین هستند و آنها عبارتند از : الف و یاء و واو. همانگونه که این حروف سه تا هستند حرکات نیز سه نوع می باشند : فتحه، کسره و ضمه. فتحه بخشی از الف، کسره بخشی از یاء و ضمه بخشی از واو است و علمای پیشین نحو، فتحه را الف کوچک، کسره را یاء کوچک و ضمه را واو کوچک مینامند. آنها در این نام گذاری راه صواب میرفتند.
دلیل اینکه حرکات بخشهایی از این حروف هستند این است که وقتی یکی از آنها را اشباع میکنی میبینی که بلافاصله پس از آن حرفی که این حرکت بخشی از آن است حادث شد. وی سپس میگوید: از توصیف حال این حروف روشن شد که آنها تابع حرکات هستند و از حرکات بوجود آمدهاند و حرکات منشأ آنها و جزئی از آنها است و الف همان فتحهی اشباع شده، یاء همان کسره اشباع شده و واو همان ضمه اشباع شده میباشد. پایان سخن ابنجنّی.
مثلا لغت «عین» به سه حالت خوانده میشود: فتحهی عین و سکون یاء، کسرهی عین و سکون یاء، و کسرهی عین بدون علامت سکون یاء. پس کثرت اعراب و علائم کمال است.
پس ورود تجوید در خط نه تنها عیب نیست بلکه مزیت وکمال است. اما چرا تمام تجوید را اعمال نکرده است برای اینکه سایر موارد تجویدی اختلافی است به همین سبب است که قاریان در رتبههای متفاوت قرار میگیرند و الا اگر قواعد تجویدی اختلافی نبود و یک استاندارد داشت که همه رعایت میکردند همه قاریان رتبهی اول را کسب میکردند.
منابع :
1- قرآن خط عثمان طه چاپ سعودی سال 1405
2- قرآن خط عثمان طه چاپ سعودی سال1426
3- قرآن خط عثمان طه چاپ الجمهوریة الاسلامیة فی ایران
منظمة الحج والاوقاف والشؤون الخیریة شؤون الحج و الزیارة طهران عام 1406 هـ قطع وزیری
4- قرآن پژوهش، بهاء الدین خرمشاهی
5-کتابشناسی قرآنهای چاپی ایران، سید یاسر ایازی
6- پژوهشی در رسم المصحف، حسن تفکری .