۱۳۹۷/۰۲/۰۶
–
۵۳۹ بازدید
سلفی و سلفی گری یعنی چه؟
تعریف سلفی و سلفی گری:واژه سلفی از ریشه سلف به معنای پیشین است. سلف کسانی هستند که گذشته اند ،یعنی در گذشته زندگی می کردند.(۱)دکتر محمد سعید رمضان بوطی می گوید: سلف در اصطلاح بر کسانی اطلاق می شود که در سه قرن اول اسلام می زیسته اند. (۲)یوسف قرضاوی در مفهوم اصطلاحی سلفیه میگوید: سلف عبارت است از همان قرن های اول که بهترین قرن های این امت هستند. قرن هایی که در آنها فهم اسلام، ایمان، سلوک و التزام به آن تحقق یافت. سلفی گری نیز عبارت است از رجوع به آن چه که سلف اول در فهم دین اعم از عقیده و شریعت و سلوک داشتند. (۳) با این تعاریف مشخص شد که سلف به معنای پیشینیان از امت اسلامی است و مراد مردم زمان پیامبر صلی الله علیه و آله (صحابه) و نزدیک به آن زمان یعنی تابعین و تابعین تابعین هستند .(۴)بنابراین سلفی گر به کسی اطلاق میشود که خود را تابع و مقلد و ادامه دهنده راه و روش آنان در همه عرصه های زندگی می داند.به عقیده ما نقدهای بسیار جدی به این برداشت از معنای سلفی گری وارد است که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می کنیم.
طبق این برداشت ما باید در همه عرصه های زندگی اعم از اجتماعی، اعتقادی،فقهی و سیاسی،پیروی کامل از سلف داشته باشیم و از آنها تقلید کنیم.
این برداشت در مورد معنای سلفی گری که وهابیت کنونی داعیه دار این تفکر می باشد از چند جهت دارای اشکال است: اگر بخواهیم در مسائل اجتماعی، تابع محض سلف باشیم کاری غیر ممکن خواهد بود چون سبک زندگی سلف(صحابه و تابعین و تابعین تابعین ) یک سبک واحد نبوده تا بخواهیم آن را برای خود الگو قرار بدهیم . برخورد های خانوادگی ، روابط فامیلی،سبک پوشش اجتماعی، ساخت و ساز خانه و نوع کار و پیشه و … همگی بسیار متفاوت بوده و دستخوش تغییرات فراوان گردیده است. حتی سبک زندگی تابعین تفاوتهای چشمگیری با سبک زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه آن حضرت به خاطر پیشرفتهای مادی و فرهنگی، پیدا کرده بود لذا هیچ گاه از حیث اجتماعی نمیتوان مانند پیشینیان زندگی کرد.
در حوزه اعتقادی هم نمیتوان تابع محض روش پیشینیان بود به این دلیل که مسائل اعتقادی زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله که مسائل پیچیده ای هم نبود با مراجعه مستقیم به ایشان پاسخ داده میشد . دلیل عمده آن هم محدود بودن اسلام در سرزمین حجاز بود اما با وسعت یافتن مرزهای مسلمین و مواجه شدن با افکار و عقائد دیگر تمدنها و ایجاد شبهات فراوان از سوی دشمنان باید از علوم دیگر مانند فلسفه به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به آنها استفاده کرد.
در زمینه مسائل فقهی نیز به دلیل امور مستحدثهای که در هر زمان به فراخور پیشرفتهای علمی و مادی و …پیش میآید مانند مسائل فقهی پزشکی جدید ،نمی توان فقط با مراجعه به سلف به این مسائل آگاه شد.
اما در حوزه سیاست،مشکلات این تفکر بیشتر خواهد بود چون از نظر اهل سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله از مردم خواست خودشان زمامداران خود را انتخاب کنند. اما اولین فردی که بر خلاف خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کرد خلیفه اول بود که خلیفه دوم را بدون اراده و خواست مردم به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب نمود و پس از وی خلیفه دوم روش خلیفه اول را نقض کرد و دست به ابتکار شوری زد و پس از وی معاویه مسئله موروثی کردن خلافت را به جهان اسلام دیکته نمود و به همه گذشتگان پشت پا زد.
با این توضیح در حوزه سیاسی و زمامداری به کدام سبک و شیوه سلف باید مراجعه و عمل کرد؟
اما معنای صحیح سلفی گری این است که ما در اصول و مبانی اصیل اسلامی تابع سلف صالح باشیم. قید صالح بودن به این منظور است که ما همه اسلاف امت اسلامی چه صحابه و چه تابعین را برای تبعیت شایسته نمی دانیم همانطور که خداوند در قرآن بعضی از صحابه و مردم زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به علت بعضی نا فرمانیهاشان به باد انتقاد گرفته و در برخی موارد لعن و نفرین خود را شامل حال آنان کرده است.
آنجا که در سوره مبارکه توبه،آیه 81 میفرماید: فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله و … تخلف جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود، در راه خدا جهاد کنند و (به یکدیگر )گفتند:”در این گرما (به سوی میدان) حرکت نکنید (به آنان ) بگو:آتش دوزخ از این هم گرمتر است اگر می دانستند!
و بعد خداوند آنها را نفرین کرده و میفرماید: فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاءا بما کانوا یکسبون؛ از این رو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند.
بنابراین پیروی از سلف صالح به معنی اخذ اصول کلی اسلامی از گذشتگان اشکالی ندارد که بهتر است نام این کار را اسلام گرایی گذاشت و نه سلفی گری اما در اخذ احکام واقعی اسلام و سنن نبوی و اصول اعتقادی و تفسیر صحیح آیات قرآن کریم و امثال اینها قول و فعل صحابه به تنهایی ( اگر به سخن معصوم منتهی نگردد ) هیچ ارزش و اعتباری نخواهد داشت لذا در این گونه موارد تنها قول و فعل و تقریر رسول اکرم و اهل بیت ایشان حجت و معتبر خواهد بود و قطعا مراد از سلف صالح در این موارد ، ایشان هستند .
پی نوشت ها:
[۱] معجم مقاییس اللغه
[۲] السلفیه مرحله زمینه صفحه ۹
[۳] الصحوه الاسلامیه صفحه ۲
[۴] السلفیه و دعوه الشیخ محمدبن عبدالوهاب صفحه ۹ و ۱
طبق این برداشت ما باید در همه عرصه های زندگی اعم از اجتماعی، اعتقادی،فقهی و سیاسی،پیروی کامل از سلف داشته باشیم و از آنها تقلید کنیم.
این برداشت در مورد معنای سلفی گری که وهابیت کنونی داعیه دار این تفکر می باشد از چند جهت دارای اشکال است: اگر بخواهیم در مسائل اجتماعی، تابع محض سلف باشیم کاری غیر ممکن خواهد بود چون سبک زندگی سلف(صحابه و تابعین و تابعین تابعین ) یک سبک واحد نبوده تا بخواهیم آن را برای خود الگو قرار بدهیم . برخورد های خانوادگی ، روابط فامیلی،سبک پوشش اجتماعی، ساخت و ساز خانه و نوع کار و پیشه و … همگی بسیار متفاوت بوده و دستخوش تغییرات فراوان گردیده است. حتی سبک زندگی تابعین تفاوتهای چشمگیری با سبک زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه آن حضرت به خاطر پیشرفتهای مادی و فرهنگی، پیدا کرده بود لذا هیچ گاه از حیث اجتماعی نمیتوان مانند پیشینیان زندگی کرد.
در حوزه اعتقادی هم نمیتوان تابع محض روش پیشینیان بود به این دلیل که مسائل اعتقادی زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله که مسائل پیچیده ای هم نبود با مراجعه مستقیم به ایشان پاسخ داده میشد . دلیل عمده آن هم محدود بودن اسلام در سرزمین حجاز بود اما با وسعت یافتن مرزهای مسلمین و مواجه شدن با افکار و عقائد دیگر تمدنها و ایجاد شبهات فراوان از سوی دشمنان باید از علوم دیگر مانند فلسفه به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به آنها استفاده کرد.
در زمینه مسائل فقهی نیز به دلیل امور مستحدثهای که در هر زمان به فراخور پیشرفتهای علمی و مادی و …پیش میآید مانند مسائل فقهی پزشکی جدید ،نمی توان فقط با مراجعه به سلف به این مسائل آگاه شد.
اما در حوزه سیاست،مشکلات این تفکر بیشتر خواهد بود چون از نظر اهل سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله از مردم خواست خودشان زمامداران خود را انتخاب کنند. اما اولین فردی که بر خلاف خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کرد خلیفه اول بود که خلیفه دوم را بدون اراده و خواست مردم به عنوان جانشین بعد از خود انتخاب نمود و پس از وی خلیفه دوم روش خلیفه اول را نقض کرد و دست به ابتکار شوری زد و پس از وی معاویه مسئله موروثی کردن خلافت را به جهان اسلام دیکته نمود و به همه گذشتگان پشت پا زد.
با این توضیح در حوزه سیاسی و زمامداری به کدام سبک و شیوه سلف باید مراجعه و عمل کرد؟
اما معنای صحیح سلفی گری این است که ما در اصول و مبانی اصیل اسلامی تابع سلف صالح باشیم. قید صالح بودن به این منظور است که ما همه اسلاف امت اسلامی چه صحابه و چه تابعین را برای تبعیت شایسته نمی دانیم همانطور که خداوند در قرآن بعضی از صحابه و مردم زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به علت بعضی نا فرمانیهاشان به باد انتقاد گرفته و در برخی موارد لعن و نفرین خود را شامل حال آنان کرده است.
آنجا که در سوره مبارکه توبه،آیه 81 میفرماید: فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله و … تخلف جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود، در راه خدا جهاد کنند و (به یکدیگر )گفتند:”در این گرما (به سوی میدان) حرکت نکنید (به آنان ) بگو:آتش دوزخ از این هم گرمتر است اگر می دانستند!
و بعد خداوند آنها را نفرین کرده و میفرماید: فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا جزاءا بما کانوا یکسبون؛ از این رو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند.
بنابراین پیروی از سلف صالح به معنی اخذ اصول کلی اسلامی از گذشتگان اشکالی ندارد که بهتر است نام این کار را اسلام گرایی گذاشت و نه سلفی گری اما در اخذ احکام واقعی اسلام و سنن نبوی و اصول اعتقادی و تفسیر صحیح آیات قرآن کریم و امثال اینها قول و فعل صحابه به تنهایی ( اگر به سخن معصوم منتهی نگردد ) هیچ ارزش و اعتباری نخواهد داشت لذا در این گونه موارد تنها قول و فعل و تقریر رسول اکرم و اهل بیت ایشان حجت و معتبر خواهد بود و قطعا مراد از سلف صالح در این موارد ، ایشان هستند .
پی نوشت ها:
[۱] معجم مقاییس اللغه
[۲] السلفیه مرحله زمینه صفحه ۹
[۳] الصحوه الاسلامیه صفحه ۲
[۴] السلفیه و دعوه الشیخ محمدبن عبدالوهاب صفحه ۹ و ۱