شخصی که نماز نمی خواند ولی عمل صالح دارد
۱۳۹۷/۰۹/۰۹
–
۱۸۲۶۹ بازدید
اگر فردی کار خیر انجام دهد و آدم خوبی باشد ولی نسبت به نماز کاهل باشد . آیا کارهای خیر او باعث نجات او می شود؟
انجام کارهای حسنه ی دیگر جبران نماز و روزه را نمی کند وهرچیزی حساب خودش را دارد ، چون نماز اصل و ستون دین است و اگر ستون نماز در کسی افراشته نشود، بنای دین در او ایجاد نمی شود! وکارهای دیگرش برای او اجری در آخرت ندارد ودر همین دنیا پاداش خوبی هایش را می بیند و همه اعمال در گرو بر افراشته شدن ستون دین در وجود انسانی فرد است! و تنها چیزی که می تواند شخص را نجات دهد نماز است! چون نماز بهترین و جامعترین عملى است که براى ایجاد ارتباط و توجّه بخداوند متعال، و خضوع و خشوع در مقابل عظمت و جلال او، و تزکیه و تهذیب نفس و پیدایش حالت روحانى و عبودیّت، صورت مى گیرد. رسول گرامى اسلام هر گاه با مشکلى روبرو مى شد که او را ناراحت مى کرد از نماز و روزه مدد مى گرفت و نیز از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:” هنگامى که با غمى از غمهاى دنیا روبرو مى شوید وضو گرفته، به مسجد بروید، نماز بخوانید و دعا کنید، زیرا خداوند دستور داده” وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ”.توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار نیروى تازه اى در انسان ایجاد مى کند و او را براى رویارویى با مشکلات نیرو مى بخشد.- در کتاب” کافى” از امام صادق علیه السلام مى خوانیم” کان على (علیه السلام) اذا اهاله امر فزع قام الى الصلاة ثم تلا هذه الایة و استعینوا بالصبر و الصلاة ” هنگامى که مشکل مهمى براى على ع پیش مى آمد به نماز بر مى خاست سپس این آیه را تلاوت مى فرمود” وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ”.آرى نماز انسان را به قدرت لایزالى پیوند مى دهد که همه مشکلات براى او سهل و آسان است و همین احساس سبب مى شود که انسان در برابر حوادث نیرومند و خونسرد باشد.
مشکل را چهار جنبه بررسی می کنیم: الف: چرا بایستی نماز خواند؟ ب : بررسی چرایی سستی کردن درنماز ج: عواقب سستی وترک نماز د: تقویت اراده
الف ) چرا باید خدا را پرستش کرد؟
اولا ، پرستش یعنى چه؟ : پرستش آن حالتى را مى گویند که در آن انسان یک توجهى مى کند از ناحیه باطنى خودش، به آن حقیقتى که او را آفریده است و خودش را در قبضه قدرت او مى بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج مى بیند؛ در واقع سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق مى کند. این امر اساساً قطع نظر از هر فایده و اثرى که داشته باشد، خودش یکى از نیازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم تعادل مى کند.
انسان در وجود خودش خانه خالى زیاد دارد. دل انسان جاى خیلى چیزها هست. هر احتیاجى که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل مى کند. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهاى دیگر خود را بر نیاورد، همان حاجتها او را ناراحت مى کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتى براى معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
نهرو مردى است که از سنین جوانى لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالى در او پیدا شده بود. خودش مى گوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلاى را، یک جاى خالى را احساس مى کنم که هیچ چیز نمى تواند آن را پر کند مگر یک معنویتى. و این اضطرابى که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهاى معنوى جهان تضعیف شده است. این بى تعادلى در جهان، از همین است. مى گوید: الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروى ( درزمان تدوین این کتاب، روسیه وچند کشور دیگر ،کمونیست بوده وبه این نام خوانده می شدند) این ناراحتى بسختى وجود دارد. تا وقتى که این مردم گرسنه بودند و گرسنگى به آنها اجازه نمى داد که درباره چیز دیگرى فکر کنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگى عادى پیدا کردند (الآن) یک ناراحتى روحى در میان آنان پیدا شده است.
در موقعى که از کار بیکار مى شوند، تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بیکارى را با چه چیز پر کنند؟ بعد مى گوید: من گمان نمى کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوى با چیز دیگرى پر کنند، و این همان خلئى است که من دارم.پس معلوم مى شود که واقعاً انسان یک احتیاجى به عبادت و پرستش دارد.
امروز که در دنیا بیماریهاى روانى زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این را حساب نکرده بودیم ولى بدانید هست، حقیقتاً هست: نماز قطع نظر از هر چیزى طبیب سرِ خانه است؛ یعنى اگر ورزش براى سلامتى مفید است، اگر آب تصفیه شده براى هر خانه اى لازم است، اگر هواى پاک براى هرکس لازم است، اگر غذاى سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است. شما نمى دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک مى کند!
عنصرهاى روحى موذى به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون مى رود. در یک جلسه که راجع به عبادت صحبت مى کردم، گفتم نگویید اسلام دین اجتماعى است، اسلام دین اخلاق است، چطور؟ اسلام دین همه اینهاست. اسلام بالاترین حرف را درباره تعلیمات اجتماعى گفته است. مى فرماید: لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسْطِ تمام پیغمبران را فرستادیم براى اینکه درمیان مردم عدالت اجتماعى پیدا بشود. اسلام براى اخلاق خوب بالاترین حرفها را زده است. مى فرماید: هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الْامِّیِّینَ رَسولًا مِنْهُمْ یَتْلوا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ . ولى آیا اسلام که ارزش تعلیمات اجتماعى را اینقدر بالا برده، از ارزش عبادت چیزى کاسته است؟ ابداً، ارزش عبادت را هم یک ذره نکاسته است، بلکه مقام عبادت را در مافوق همه اینها حفظ کرده است.
عبادت، سرلوحه تعلیمات اسلامى
از نظراسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. باور نکنید که یک کسى در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقى و اجتماعى، مسلمان خوبى باشد ولى در مسائل عبادى مسلمان خوبى نباشد. ما براى آدم نمازنخوان چیزى از مسلمانى قائل نیستیم. امیرالمؤمنین فرمود: بعد از ایمان به خدا چیزى در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود: نماز مثل چشمه آب گرمى است که در خانه انسان باشد و انسان روزى پنج بار در آن آب گرم شستشو کند. تَعاهَدوا امْرَ الصَّلوةِ وَ حافِظوا عَلَیْها (کلام امر است) یعنى رسیدگى به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید.
خداوند به پیغمبر مى فرماید: وَ أْمُرْ اهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر کن؛ یعنى نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن.انَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ ا نَّکَ تَقومُ ادْنى مِنْ ثُلُثَىِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ خدا مى داند که تو و افرادى که با تو هستند شبها بپا مى خیزید، عبادت مى کنید، خدا را پرستش مى کنید وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى انْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْموداً اى پیغمبر! قسمتى از شب را تهجّد کن (بر او واجب بود) شاید که خدا به این حال، تو را به مقام محمود برساند.
امکان ندارد انسانى انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها. امام صادق علیه السلام مى فرماید:پیغمبر در هیچ مجلسى نمى نشست مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار مى کرد، مى گفت: اسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّى وَ اتوبُ الَیْه
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته ،هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند میتواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
در نمازسفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز میکند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجود دارد و هر کس مطابق استعداد و تعالی خود از آن بهره مند میشود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این ازطریق نماز امکان پذیر است»، (3)یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی میباشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است.
با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر(4) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت میرساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است».(5)
ثانیا : در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینى علیهم السلام بخشى از آثار و حکمت هاى نماز وعبادت بیان شده است. با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخى از آثار و حکمت ها چنین است:
1 – قرب معنوى
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مى دهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (6) که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقى (7)، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مى باشد. انسان مومن از طریق نماز با خدای بزرگ انس می گیرد و هر چه انس اش به خداوند قوی تر می شود از دنیا و لذت های آن فاصله می گیرد و از بدی ها دور و به خداوند که منبع تمام خوبی ها است نزدیک می گردد. تمامی انبیای الهی آمده اند تا از طریق عبادت به انسان کمک کنند که با خداوند انس بگیرد و فریب دنیا و شیطان را نخورد و اسیر لذت های دنیوی نشود.
2 – یاد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى(8)، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى».
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مى نویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است»(9) ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد.نماز به عنوان ذکر خدا به انسان هاى نماز گذار آرامش مى دهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب(10)، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است».
3 – عامل باز دارنده از گناه
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر»(11).طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مى ایستد و تکبیر مى گوید، خدا را از همه چیز بالاتر مى شمرد… بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى شود…»(12)
4 – گناه زدایى
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و أمرزش الهى است(13). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود:نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مى خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مى رود.»(14)
5 – غفلت زدایى
بزرگ ترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کند. و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتباً به انسان اخطار مى کند و هشدار مى دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد… و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(15)
6 – تکبر زدایى
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى بیند، از این رو پرده هاى غرور و خودخواهى را کنار مى زند. از این رو على(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز 1 – تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(16).
7 – عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مى دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مى برد و به ملکوت آسمان ها دعوت مى کند و با فرشتگان همصدا مى شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى داند.
8 – همگرایى
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خود نماز محسوب مى شوند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است، برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مى گذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مى کنند
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مى کند و به کار او برکت نمى دهد. بدانید نماز او قبول نمى شود، بدانید زکات او قبول نمى شود، بدانید حج او قبول نمى شود،..، تا از این کار توبه کند…»(18).
9 – نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مى شود و کسى نمى تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود.
و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمى آورد و با طاغوت کنار نمى آید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: «و در میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(19)
ب ) عوامل سستی در نماز:
سستی نسبت به نماز عوامل متعدد و فراونی دارد که به مهم ترین آنها اشاره می شود :
1- عدم آگاهی لازم از آثار و خیرات و برکات نماز در زندگی فردی و اجتماعی و در تامین سعادت دنیا و آخرت انسان و نیز غفلت و فراموشی فلسفه و آثار نماز و عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز که باعث می شود توجّه به نماز درما کمتر شود .
مهمترین مشکل ما با نماز اینست که خود را نیازمند به نماز خواندن , نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم ؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد . همه ی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او معشوق هستی است و نماز عشق بازی با این معشوق است و او با همه عظمت خود به ما اجازه داده که به دیدارش برویم، آیا در انجام آن کوتاهی خواهیم کرد؟
انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند.
در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارایم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان می باختند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم می گسست .
ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟
نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟
نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی
گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟
سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده؟
سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )
2- از مهم ترین عوامل بی توجهی به نماز و سستی در آن گناه است . حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند . وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شود یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد. بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت می برد ! بنابراین چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نماز را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید .
3- گرایش به سمت دنیا درست در مقابل گرایش به سمت خدا است. به هر مقدار که انسان به سمت دنیا می رود از خدا دور می گردد و برعکس. بنابراین باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقه ی قلبی به تمایلات نفسانی , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است و در اثر این محبت است که انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتی در نماز هم , تمام توجه کسی که محب دنیا است، به سمت دنیا و منابع آن خواهد بود و در نتیجه لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود .
4- از جمله مهمترین عامل سستی در نماز و نمازگریزی آسیب پذیری مقطع نوجوانی و جوانی است. این مقطع سنّی، مقطع حساس و بحرانی برای جوانان و نوجوانان است، مسایل و بحران های بلوغ از یک طرف، شکّ و تردیدهای مذهبی از طرف دیگر، ناپختگی و بی تجربگی و گرایش سریع به الگوهای غیرواقعی که اهل نماز نیستند، زمینه هایی است که در خود فرد وجود دارد و باعث می شود که جوانان و نوجوانان علاقة چندانی به نماز نداشته باشند.
5- یکی از عوامل موثر در بروز این حالت بی حوصلگی و کم صبری است . انجام هر تکلیفی در آغاز راه , صبوری و استقامت می خواهد . امام خمینی ( رحمة الله علیه ) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند : [ یعنی ] انسان در فرمانبرداری حق تعالی , خود دار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگیرد , و افسار گسیخته نکند . در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد
6- برخی عوامل دخیل در بروز این حالت نیز عوامل بیرونی و محیطی هستند . این عوامل، عواملی هستند که بعضی از آنها قابل جبران است و بعضی غیر قابل جبران. به اختصار این عوامل را بیان می کنیم:
الف ـ کم توجهی یا بی توجّهی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان.
ب ـ نگرش منفی بعضی از خانواده ها نسبت به مسائل دینی مخصوصاً نماز.
ج ـ برخوردهای نادرست و تحمیلی والدین و مربیان نسبت به نماز خواندن کودک، نوجوان یا جوان باعث زدگی آنها از نماز می شود.
د ـ عبادت خداوند نیاز به ایمان یقینی دارد، لذا تهاجم فرهنگی دشمنان بوسیلة شبهه در اعتقادات دینی، ایجاد بدبینی نسبت به کانون های مذهبی، باعث بازداری جوانان از شرکت در مراسم عبادی، نماز جمعه و جماعت و … خواهد بود
ذ- ترویج فساد و فحشا در جامعه و شنیدنی ها و دیدنی ها و لذت های نامشروع دنیوی که محصول فرهنگ غرب است، نیز باعث می شود جوانان نسبت به نماز و بندگی خدا و دین داری بی رغبت شوند و نوعی دین گریزی در آنان به وجود بیاید.
هـ ـ دوستی و معاشرت با افراد بی تقوا و بی نماز است که به مرور در انسان تأثیر منفی خواهند گذاشت.
7- گاهی توقعات یک جوان از مسئولین ممکتی باعث سستی در گرایش دینی می شود. به طور مثال شنیده اند که فلان مسئول یا روحانی فلان خلاف را کرده است، این باعث می شود که نسبت به متدینین بی اعتماد شده، نماز خواندن را بی اثر تلقی کنند و با خود بگویند اگر عبادت فایده داشت، اینان چنین گمراه نمی شدند. غافل از اینکه این هم یکی از راه های شیطان برای فریب انسان است، به طور کلی نباید عمل دیگران را ملاک دین داری دانست. هر عیب که هست از مسلمانی ما است و اسلام به ذات خود ندارد عیبی. انسان دین باور اگر تمامی مردم روی زمین گمراه شوند، هرگز شک و تردید به خود راه نمی دهد و در مسیر خدای متعال ثابت و استوار قدم خواهد زد.
ج)عواقب سستی وترک نماز!
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: لا ینال شفاعتی من استخف بصلاته، شفاعت من به کسی که نمازش را سبک شمارد نمی رسد. (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، دارالحدیث، ج5، ص117 چنان که امام صادق(ع) فرمود: شفاعت ما(خانواده) به کسی که نماز را سبک شمارد، نمی رسد.)
مراد از استخفاف به نمازوسبک شمردن آن ، می تواند هر کاری باشد که بی اهمیتی نماز را برساند مانند سروقت نماز نخواندن، در وضو و مقدمات آن دقت نکردن، اعمال نماز را صحیح انجام ندادن(مانند قرائت ذکر رکوع و سجده، آرامش) ودر حد بالاتر متوجه نماز نبودن و … .
امام صادق(ع) فرمود: اولین عملی که از انسان محاسبه می شود نماز اوست و اگر درست بود، به مابقی اعمال او نظر می شود و اگر نه ،به مابقی اعمال او نگاه نمی شود. و امام باقر(ع) فرمود: اولین چیزی که(در روز قیامت) محاسبه می شود نماز است اگر پذیرفته شد مابقی اعمال را می پذیرند(و گرنه پذیرفته نمی شود). (منبع روایت فوق، منتخب المیزان، همان، ص298 روایت 3591-3604)
اگر انسان به نمازش اهمیت ندهد ،از شفاعت محروم می شود ،البته ممکن است برخی اعمال دیگر نیز باعث محرومیت انسان از شفاعت شود که در جای خود بیان شده است.
– تأخیر انداختن نماز، مصداق بارز سبک شمردن نماز است. عن النبی(ص): «ما من عبد اهتم بمواقیت الصلوه و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاه من النار; هیچ بنده ای نیست که به وقت های نماز (اول وقت ) و حرکت های خورشید برای نماز اهتمام ورزد مگر این که من سه چیز را برایش ضمانت می کنم : 1- نشاطی آرامش بخش هنگام مردن, 2- جدایی از ناراحتی ها و اندوه ها, 3- نجات از آتش.
– ازحضرت فاطمه (س) نقل است که خدمت پدر بزرگوارشان پیامبر اسلام (ص) عرض کردند: پدر جان! کسی که در نمازش سستی و تنبلی کند چه مجازاتی دارد؟ رسول خدا(ص) فرمودند: فاطمه جان! هر که درنمازش سستی کند از مرد و زن، خداوند متعال او را به پانزده خصلت مبتلا می سازد.شش خصلت از آنها در دنیا و سه خصلت در موقع مردن و سه خصلت در قبر و سه خصلت در موقع خروج از قبر.
اما آنچه در دنیا به او می رسد: اول- خداوند برکت را از عمرش برمی دارد. دوم- خداوند برکت را از روزیش برمی دارد. سوم- خداوند علامت صالحین را از صورت او محو می کند. چهارم- هر عملی که انجام دهد اجر و مزدی به او داده نمی شود. پنجم- دعای او به طرف آسمان بالا نمی رود. ششم- برای او بهره و نصیبی از دعای صالحین نخواهد بود.
و اما آنچه در موقع مردن به او می رسد:اول- ذلیل می میرد. دوم- گرسنه می میرد. سوم- تشنه می میرد که اگر از نهرها و چشمه های دنیا به او آب دهی، سیراب نمی شود.
اما آنهایی که در قبر به او می رسد: اول- خدای متعال ملکی را مامور می کند که او را در قبر عذابش کند. دوم- قبرش بر او تنگ می گردد. سوم- قبر او ظلمانی و تاریک خواهد بود.
و اما آنهایی که در روز قیامت هنگام خروج از قبر به او می رسد: اول- خداوند متعال ملکی را می فرماید که او را به رو می کشد و مردم او را تماشا می کنند. دوم- با حساب سخت و شدید او را محاسبه می نمایند.سوم- خدای سبحان به او نظر نکرده و او را پاک نمی کند و برای اوست عذابی دردناک.
– هر وقت، هنگام نماز می رسید، امیرالمومنین حالت اضطراب و تزلزل پیدا می نمود. می گفتند: شما را چه میشود که این قدر ناراحت هستید؟ می فرمود: وقت ادای امانتی فرا رسیده است که خداوند آن را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها از حمل آن امتناع ورزیدند.
پیامبر خدا (ص) فرمودند: هنگامی که بنده در پیشگاه خداوند می ایستد نخستین چیزی که از او می خواهند نماز است. پس اگر پاکیزه بود اعمالش هم پاکیزه می گردد و اگر پاکیزه نبود اعمال دیگرش هم پاکیزه نمی شود.
د) اراده قوی برای ثابت وپابرجا ماندن در نماز!
در واقع رمز موفقیت انسان های بزرگ، در تمام عرصه های زندگی بوده است. هر کس به اندازه نیروی اراده اش پیشرفت می کند و می تواند در مسیر تکامل و سعادت خود گام بردارد. انسان های با اراده هم در زندگی شخصی خود موفق عمل می کنند و هم در جامعه به عنوان یک فرد تاثیر گذار و موفق مطرح می شوند. در حالی که انسان های ضعیف الاراده، افرادی ناتوان، عقب مانده، بی تحرک، شکست خورده، ناامید و ناموفق ظاهر می شوند و عملا نمی توانند در زندگی و محیط اطراف خود تاثیر مثبت بگذارند.
مایه اصلی قوت اراده انسان، آگاهی، آزادی، ایمان و عشق است. آگاهی و آزادی (اختیار) دو ویژگی اصلی انسان است که او را از سایر جانداران متمایز می سازد و ایمان و عشق برخواسته از اختیار به او توانایی های خاص می دهد.
موفقیت انسان در زندگی مادی و معنوی، در گرو اراده قوی او است و آدم های ضعیف الاراده ، نمی توانند به اهداف خود در زندگی برسند.
ایمان و عشق موتور حرکت انسان به سوی کمال است و هیچ نیرویی به مانند ایمان و عشق اراده انسان را تقویت نمی کند. شما می خواهید تحصیل کنید، خانواده تشکیل بدهید، ثروتمند شوید، به دستورات دینی عمل کنید، عبادت کنید، به مردم خدمت کنید، خود را بسازید و به کمال برسید، تمام کارهای مثبتی که می خواهید انجام دهید، به اراده قوی و آزاد و همچنین باور عمیق و عشق و انگیزه قوی نیاز دارد.
پرسشگرمحترم! برای تقویت اراده ابتدا باید مبادی آن را تقویت کرد و سپس اموری که مانع عملکرد انسان می شود را برطرف نمود. یکی از مهترین مبادی اراده شناخت می باشد که هر قدر انسان نسبت به خود و هدفش و فواید رسیدن به آن هدف آگاه تر باشد نسبت به آن میل، گرایش و شوق بیشتری دارد و از طرف دیگر باید موانع اراده قوی و رسیدن به هدف را نیز برطرف نماید، موانعی مانند اسیر هوا و هوس بودن، عادت های بد، دلبستگی های دنیوی و مذموم، وابستگی های نابجا، گناه و نافرمانی، سنت های غلط، دوستان ناباب، اعتیاد به انواع مخدر، مدگرایی و تنوع طلبی افراطی، پرخوری، پرخوابی، پرگویی، راحت طلبی، رفاه خواهی زیاد و ….
بنابراین می توان از لحاظ نظری مراحل ایجاد اراده ای قوی در انسان برای انجام کاری و یا اتخاذ یک تصمیم را به طور مختصر اینگونه در نظر گرفت:
1- در اولین مرحله براى رفع حیرت و کسب روحیه قوى باید هدف و یا اهداف دقیق و مشخص خود را از زندگى یا کارى که مى خواهید انجام دهید،براى خویش ترسیم نمایید. طبیعى است این هدف، باید معقول، قابل دستیابى، بدون افراط و تفریط، مطابق توان و استعداد و واقع بینانه باشد؛ نه آن که آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانایى هاى شما باشد.
2- بدست آوردن شناخت کامل نسبت به آن هدف و راههای رسیدن به آن و همچنین بدست آوردن شناخت نسبت به خود و توانایى ها و استعدادهاى نهفته در وجود خویش است. هر قدر این شناخت ها کامل تر و عمیق تر باشد به طور طبیعی میل و اراده شما برای رسیدن به آن هدف بیشتر خواهد شد.
3- برنامه ریزى. باید براى تمام کارها و فعالیت هاى شبانه روزى، برنامه اى مدوّن و منظم داشته باشید. برنامه ای که براساس شناخت شما از هدف و توانایی ها و شرایط خودتان طراحی شده است. در این صورت هرگز از این برنامه تخلف نکنید.
4- توکل بر خداوند قادر. اکنون که هدفی متعالی را انتخاب نموده اید و نسبت به آن و خود و راههای رسیدن به آن شناخت پیدا کرده اید و قصد دارید وارد عمل شوید، بدانید که هر کاری برای رسیدن به سرانجام با مشکلات و موانع متعددی مواجه خواهد شد، موانعی که برخی از آنها فراتر از قدرت و تحمل انسان است و در این صورت فقط با خواستن از خداوند متعال می توان راه را ادامه داد.
5- داشتن امید و روحیه مثبت. یکی از روشهای بالا بردن روحیه ی مثبت تلقین است. تلقین به خود در تقویت اراده اثر قابل ملاحظه اى دارد. بنابراین هر روز جملاتى را به خود تلقین کنید؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام کارهایم را دارم» هیچ چیزى نمى تواند اراده ام را متزلزل کند»، «آنچه را که به نظرم انجام دادنى است انجام مى دهم، هیچ قدرتى نمى تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محکم تر مى شود»، «بر من لازم است که موفق شوم؛ زیرا موفقیت از آنِ نیرومندان است» و…
اکنون با توجه به آنچه گفته شد راهکارهای ذیل را ارائه می کنیم و امیدواریم به با یاری خداوند متعال به اراده ای قوی در امور زندگی و آخرت خود دست بیابید:
1. علل و عوامل ضعف اراده خویش را بشناسید و آن را برطرف کنید. توجّه کنید ضعف اراده غالباً در اثر نداشتن برنامه و هدف و امید و همچنین عدم اعتماد به نفس، عدم شناخت خویش، با ارزش تلقی نکردن خود، عدم امنیت روانی، عدم تدبیر عقلانی در تشخیص امور و تمیز اهم و مهم، شکست های گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محرومیت، سرزنش و رنج های مستمر ریشه دارد.
2. رضایت خداوند را ملاک هر رفتار و گفتار قرار دهید و از تسلیم شدن در برابر تمایلات پوچ و هواهای نفسانی بپرهیزید. این تسلیم شدن ها اراده را ضعیف و متزلزل می سازد. تقوا و رعایت حرمت دستورهای پروردگار برای آرامش روانی و تقویت نفس و اراده بسیار سودمند است.
3. پس از مشورت با افراد ذی صلاح، با توجّه به امکانات و توانمندی های واقعی خود، برای زندگی تان و رسیدن به اهدافتان برنامه ریزی کنید و بکوشید هرگز بی جهت از آن برنامه و نظم سر نپیچید. اوقات استراحت و تفریح و عبادت و همه فعّالیّت ها را در این برنامه بگنجانید تا زمانی خالی نماند و توجّه به فرصت بیکاری شما را سمت تأخیر انداختن کارها سوق ندهد.
4. بکوشید برای هر رفتاری انگیزه ای قوی داشته باشید و به ویژه از آثار مثبت تصمیم گیری ها و رفتارهای خاصّ خویش به طور کامل آگاه شوید.
5. محیط زندگی و موقعیت کاری خود را تغییر دهید و موانع بروز اراده و فعّالیّت را نابود سازید؛ برای مثال در موقعیتی که به سرزنش و متهم شدن به ناتوانی و ناپختگی می انجامد، قرار نگیرید.
6. هر کاری را آسان تلقی کنید؛ زیرا در برابر اراده پولادین انسان همه سختی ها آسان می گردد. به استقبال کارهای به ظاهر دشوار بروید و به خود تلقین کنید می توانید در این امور درست تصمیم بگیرید و افتخار موفقیت در انجام آن ها را به دست آورید.
7. با کسانی که روحیه و اراده قوی دارند، دوست شوید تا اراده شما نیز قوی گردد.
8. بکوشید تصمیم هاتان را با فردی با تجربه در میان نهید تا از قوت و درستی شان اطمینان یابید.
9. با تصمیم های آسان در کارهای ساده، به تدریج خود باوری و توانمندی را در خویش پدید آورید و راه را برای تصمیم گیری در امور مشکل و پیچیده هموار سازید
10. پس از تدبیر و مشورت از عواقب تصمیم های خود هراسناک نباشید و به خدا توکل کنید.
11. ورزش مستمر و منظم را که در تقویت اراده بسیار مؤثر است، فراموش نکنید.
12. کارهایى را که به عهده مى گیرید ناتمام رها نکنید و آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه دهید.
13. در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید.
14. نمازهای خود را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید.
15. گاهی روزه بگیرید. روزه در تقویت اراده بسیار موثر است.
با آرزوی موفقیت
پى نوشت ها:
3- غلامعلی نعیم آبادی، نماز زیباترین الگویپرستش، ص 35، به نقل از علل الشرایع، ج 2، ص 10.
4 – عنکبوت (29) آیة 45.
5- بحارالانوار، ج 73، ص 141
6- – ذاریات(51)، آیه 56.
7- نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسیر نمونه، ج 16، ص 292.
8 – طه(20)، آیه 14.
9 – تفسیر نمونه، ج 16، ص 289.
10 – رعد(13)، آیه 28.
11- عنکبوت (29)، آیه 45.
12 – تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.
13 – همان، ص 290.
14 – وسایل الشیعه، ج 3، ص 7.
15 – تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 – 291.
16 – نهج البلاغه، کلمات قصار 252.
17 – جمعه (62) آیه ى 9، تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
18 – وسایل الشیعه، ج 5، ص 7.
19 – نحل (16)، آیه 36.
برای اگاهی بیشتردر این زمینه کتاب های فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
1- پرتوی از اسرار نماز, قرائتی
2- اسرار الصلاه , ملکی تبریزی
3- آداب الصلاه , امام خمینی
4- صلاه الخاشعین , دستغیب
5- اسرارالصلاه , جوادی آملی
6- راز نماز محسن قرائتى
7- راز نماز بى آزار شیرازى
8- پرواز در ملکوت امام خمینى
9- از ژرفاى نماز آیت الله خامنه اى
10- این است نقش عبادات محمد باقر صدر
11- حکمت عبادات، آیت اللّه جوادى آملى.
مشکل را چهار جنبه بررسی می کنیم: الف: چرا بایستی نماز خواند؟ ب : بررسی چرایی سستی کردن درنماز ج: عواقب سستی وترک نماز د: تقویت اراده
الف ) چرا باید خدا را پرستش کرد؟
اولا ، پرستش یعنى چه؟ : پرستش آن حالتى را مى گویند که در آن انسان یک توجهى مى کند از ناحیه باطنى خودش، به آن حقیقتى که او را آفریده است و خودش را در قبضه قدرت او مى بیند، خودش را به او نیازمند و محتاج مى بیند؛ در واقع سیرى است که انسان از خلق به سوى خالق مى کند. این امر اساساً قطع نظر از هر فایده و اثرى که داشته باشد، خودش یکى از نیازهاى روحى بشر است. انجام ندادن آن، در روح بشر ایجاد عدم تعادل مى کند.
انسان در وجود خودش خانه خالى زیاد دارد. دل انسان جاى خیلى چیزها هست. هر احتیاجى که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل مى کند. اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت بپردازد و حاجتهاى دیگر خود را بر نیاورد، همان حاجتها او را ناراحت مى کند. عکس مطلب هم این است که اگر انسان همیشه دنبال مادیات برود و وقتى براى معنویات نگذارد، باز همیشه روح و روان او ناراحت است.
نهرو مردى است که از سنین جوانى لامذهب شده است. در اواخر عمر یک تغییر حالى در او پیدا شده بود. خودش مى گوید: من، هم در روح خودم و هم در جهان یک خلاى را، یک جاى خالى را احساس مى کنم که هیچ چیز نمى تواند آن را پر کند مگر یک معنویتى. و این اضطرابى که در جهان پیدا شده است، علتش این است که نیروهاى معنوى جهان تضعیف شده است. این بى تعادلى در جهان، از همین است. مى گوید: الآن در کشور اتحاد جماهیر شوروى ( درزمان تدوین این کتاب، روسیه وچند کشور دیگر ،کمونیست بوده وبه این نام خوانده می شدند) این ناراحتى بسختى وجود دارد. تا وقتى که این مردم گرسنه بودند و گرسنگى به آنها اجازه نمى داد که درباره چیز دیگرى فکر کنند، یکسره در فکر تحصیل معاش و در فکر مبارزه بودند. بعد که یک زندگى عادى پیدا کردند (الآن) یک ناراحتى روحى در میان آنان پیدا شده است.
در موقعى که از کار بیکار مى شوند، تازه اول مصیبت آنهاست که این ساعت فراغت و بیکارى را با چه چیز پر کنند؟ بعد مى گوید: من گمان نمى کنم اینها بتوانند آن ساعات را جز با امور معنوى با چیز دیگرى پر کنند، و این همان خلئى است که من دارم.پس معلوم مى شود که واقعاً انسان یک احتیاجى به عبادت و پرستش دارد.
امروز که در دنیا بیماریهاى روانى زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این را حساب نکرده بودیم ولى بدانید هست، حقیقتاً هست: نماز قطع نظر از هر چیزى طبیب سرِ خانه است؛ یعنى اگر ورزش براى سلامتى مفید است، اگر آب تصفیه شده براى هر خانه اى لازم است، اگر هواى پاک براى هرکس لازم است، اگر غذاى سالم براى انسان لازم است، نماز هم براى سلامتى انسان لازم است. شما نمى دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتى از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک مى کند!
عنصرهاى روحى موذى به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون مى رود. در یک جلسه که راجع به عبادت صحبت مى کردم، گفتم نگویید اسلام دین اجتماعى است، اسلام دین اخلاق است، چطور؟ اسلام دین همه اینهاست. اسلام بالاترین حرف را درباره تعلیمات اجتماعى گفته است. مى فرماید: لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسْطِ تمام پیغمبران را فرستادیم براى اینکه درمیان مردم عدالت اجتماعى پیدا بشود. اسلام براى اخلاق خوب بالاترین حرفها را زده است. مى فرماید: هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الْامِّیِّینَ رَسولًا مِنْهُمْ یَتْلوا عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ . ولى آیا اسلام که ارزش تعلیمات اجتماعى را اینقدر بالا برده، از ارزش عبادت چیزى کاسته است؟ ابداً، ارزش عبادت را هم یک ذره نکاسته است، بلکه مقام عبادت را در مافوق همه اینها حفظ کرده است.
عبادت، سرلوحه تعلیمات اسلامى
از نظراسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. باور نکنید که یک کسى در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقى و اجتماعى، مسلمان خوبى باشد ولى در مسائل عبادى مسلمان خوبى نباشد. ما براى آدم نمازنخوان چیزى از مسلمانى قائل نیستیم. امیرالمؤمنین فرمود: بعد از ایمان به خدا چیزى در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود: نماز مثل چشمه آب گرمى است که در خانه انسان باشد و انسان روزى پنج بار در آن آب گرم شستشو کند. تَعاهَدوا امْرَ الصَّلوةِ وَ حافِظوا عَلَیْها (کلام امر است) یعنى رسیدگى به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید.
خداوند به پیغمبر مى فرماید: وَ أْمُرْ اهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر کن؛ یعنى نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن.انَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ ا نَّکَ تَقومُ ادْنى مِنْ ثُلُثَىِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ خدا مى داند که تو و افرادى که با تو هستند شبها بپا مى خیزید، عبادت مى کنید، خدا را پرستش مى کنید وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى انْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْموداً اى پیغمبر! قسمتى از شب را تهجّد کن (بر او واجب بود) شاید که خدا به این حال، تو را به مقام محمود برساند.
امکان ندارد انسانى انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها. امام صادق علیه السلام مى فرماید:پیغمبر در هیچ مجلسى نمى نشست مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار مى کرد، مى گفت: اسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّى وَ اتوبُ الَیْه
از منابع و مآخذ اسلامی به دست می آید که برای رسیدن به حق و شاداب کردن روح عرفانی انسان، هیچ راهی بهتر از نماز یافت نمی شود. برای روح انسان شیفته ،هیچ غذایی سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زیرا چه کسی بهتر از خداوند میتواند مَرْکب و معجونی برای رشد و ارتقای انسان ها پدید آورد؟
در نمازسفره ای است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز برای بندگانش باز میکند و بر سر این سفره انواع و اقسام غذاهای لذیذ وجود دارد و هر کس مطابق استعداد و تعالی خود از آن بهره مند میشود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: «پیامبرانی آمدند و مردم را به آیین خود دعوت نمودند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند، امّا با مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پیامبر اسلام(ص) زنده بماند و این ازطریق نماز امکان پذیر است»، (3)یعنی علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم هست هم چنین نماز رابطه بنده با خداست و طبیعی است که بنده آن را به جا می آورد که خواسته خداوند و معبود اوست و اصولاهدف اصلی از خلقت انسان بندگی است و نماز بهترین شیوه اظهار بندگی است شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی است و هم تقدیس عملی میباشد. رکوع و سجود و تسبیح و تحمید و دعا و تکبیر و سلام و خلاصه همة زیبایی ها در نماز است.
با این همه اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب خوانده شود، جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می گیرد: «إنّ الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر(4) نماز اگر با مقدمات و تعقیبات همراه باشد، انسان را به اوج معنویت میرساند. اذان با آن محتوای زیبا دل را می نوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبی(ص) زیباترین جلوة عبادت و همدلی و یکرنگی و صفا و صمیمیت است. پیامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است».(5)
ثانیا : در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینى علیهم السلام بخشى از آثار و حکمت هاى نماز وعبادت بیان شده است. با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخى از آثار و حکمت ها چنین است:
1 – قرب معنوى
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مى دهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است (6) که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقى (7)، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداوند است». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مى باشد. انسان مومن از طریق نماز با خدای بزرگ انس می گیرد و هر چه انس اش به خداوند قوی تر می شود از دنیا و لذت های آن فاصله می گیرد و از بدی ها دور و به خداوند که منبع تمام خوبی ها است نزدیک می گردد. تمامی انبیای الهی آمده اند تا از طریق عبادت به انسان کمک کنند که با خداوند انس بگیرد و فریب دنیا و شیطان را نخورد و اسیر لذت های دنیوی نشود.
2 – یاد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکرى(8)، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى».
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مى نویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است»(9) ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد.نماز به عنوان ذکر خدا به انسان هاى نماز گذار آرامش مى دهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب(10)، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است».
3 – عامل باز دارنده از گناه
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوة تنهى عن الفحشا و المنکر»(11).طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مى اندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مى ایستد و تکبیر مى گوید، خدا را از همه چیز بالاتر مى شمرد… بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى شود…»(12)
4 – گناه زدایى
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و أمرزش الهى است(13). پیامبر(ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى ماند؟ در پاسخ عرض کردند،نه. حضرت فرمود:نماز درست هماننداین آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مى خواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مى رود.»(14)
5 – غفلت زدایى
بزرگ ترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کند. و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مى شود، مرتباً به انسان اخطار مى کند و هشدار مى دهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مى سازد… و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.(15)
6 – تکبر زدایى
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى گذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى بیند، از این رو پرده هاى غرور و خودخواهى را کنار مى زند. از این رو على(ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز 1 – تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»(16).
7 – عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مى دهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مى برد و به ملکوت آسمان ها دعوت مى کند و با فرشتگان همصدا مى شود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مى داند.
8 – همگرایى
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خود نماز محسوب مى شوند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است، برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مى گذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مى کنند
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روى استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مى کند و به کار او برکت نمى دهد. بدانید نماز او قبول نمى شود، بدانید زکات او قبول نمى شود، بدانید حج او قبول نمى شود،..، تا از این کار توبه کند…»(18).
9 – نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مى شود و کسى نمى تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود.
و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمى آورد و با طاغوت کنار نمى آید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(ص) دانسته است: «و در میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.(19)
ب ) عوامل سستی در نماز:
سستی نسبت به نماز عوامل متعدد و فراونی دارد که به مهم ترین آنها اشاره می شود :
1- عدم آگاهی لازم از آثار و خیرات و برکات نماز در زندگی فردی و اجتماعی و در تامین سعادت دنیا و آخرت انسان و نیز غفلت و فراموشی فلسفه و آثار نماز و عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز که باعث می شود توجّه به نماز درما کمتر شود .
مهمترین مشکل ما با نماز اینست که خود را نیازمند به نماز خواندن , نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم ؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد . همه ی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او معشوق هستی است و نماز عشق بازی با این معشوق است و او با همه عظمت خود به ما اجازه داده که به دیدارش برویم، آیا در انجام آن کوتاهی خواهیم کرد؟
انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند.
در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارایم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان می باختند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم می گسست .
ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟
نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟
نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی
گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟
سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده؟
سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )
2- از مهم ترین عوامل بی توجهی به نماز و سستی در آن گناه است . حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند . وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شود یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد. بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت می برد ! بنابراین چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نماز را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید .
3- گرایش به سمت دنیا درست در مقابل گرایش به سمت خدا است. به هر مقدار که انسان به سمت دنیا می رود از خدا دور می گردد و برعکس. بنابراین باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقه ی قلبی به تمایلات نفسانی , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است و در اثر این محبت است که انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و حتی در نماز هم , تمام توجه کسی که محب دنیا است، به سمت دنیا و منابع آن خواهد بود و در نتیجه لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود .
4- از جمله مهمترین عامل سستی در نماز و نمازگریزی آسیب پذیری مقطع نوجوانی و جوانی است. این مقطع سنّی، مقطع حساس و بحرانی برای جوانان و نوجوانان است، مسایل و بحران های بلوغ از یک طرف، شکّ و تردیدهای مذهبی از طرف دیگر، ناپختگی و بی تجربگی و گرایش سریع به الگوهای غیرواقعی که اهل نماز نیستند، زمینه هایی است که در خود فرد وجود دارد و باعث می شود که جوانان و نوجوانان علاقة چندانی به نماز نداشته باشند.
5- یکی از عوامل موثر در بروز این حالت بی حوصلگی و کم صبری است . انجام هر تکلیفی در آغاز راه , صبوری و استقامت می خواهد . امام خمینی ( رحمة الله علیه ) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند : [ یعنی ] انسان در فرمانبرداری حق تعالی , خود دار باشد و نفس اماره عنان از دست انسان نگیرد , و افسار گسیخته نکند . در حدیثی از امام علی ( علیه السلام ) آمده است که فرمودند : کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد
6- برخی عوامل دخیل در بروز این حالت نیز عوامل بیرونی و محیطی هستند . این عوامل، عواملی هستند که بعضی از آنها قابل جبران است و بعضی غیر قابل جبران. به اختصار این عوامل را بیان می کنیم:
الف ـ کم توجهی یا بی توجّهی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان.
ب ـ نگرش منفی بعضی از خانواده ها نسبت به مسائل دینی مخصوصاً نماز.
ج ـ برخوردهای نادرست و تحمیلی والدین و مربیان نسبت به نماز خواندن کودک، نوجوان یا جوان باعث زدگی آنها از نماز می شود.
د ـ عبادت خداوند نیاز به ایمان یقینی دارد، لذا تهاجم فرهنگی دشمنان بوسیلة شبهه در اعتقادات دینی، ایجاد بدبینی نسبت به کانون های مذهبی، باعث بازداری جوانان از شرکت در مراسم عبادی، نماز جمعه و جماعت و … خواهد بود
ذ- ترویج فساد و فحشا در جامعه و شنیدنی ها و دیدنی ها و لذت های نامشروع دنیوی که محصول فرهنگ غرب است، نیز باعث می شود جوانان نسبت به نماز و بندگی خدا و دین داری بی رغبت شوند و نوعی دین گریزی در آنان به وجود بیاید.
هـ ـ دوستی و معاشرت با افراد بی تقوا و بی نماز است که به مرور در انسان تأثیر منفی خواهند گذاشت.
7- گاهی توقعات یک جوان از مسئولین ممکتی باعث سستی در گرایش دینی می شود. به طور مثال شنیده اند که فلان مسئول یا روحانی فلان خلاف را کرده است، این باعث می شود که نسبت به متدینین بی اعتماد شده، نماز خواندن را بی اثر تلقی کنند و با خود بگویند اگر عبادت فایده داشت، اینان چنین گمراه نمی شدند. غافل از اینکه این هم یکی از راه های شیطان برای فریب انسان است، به طور کلی نباید عمل دیگران را ملاک دین داری دانست. هر عیب که هست از مسلمانی ما است و اسلام به ذات خود ندارد عیبی. انسان دین باور اگر تمامی مردم روی زمین گمراه شوند، هرگز شک و تردید به خود راه نمی دهد و در مسیر خدای متعال ثابت و استوار قدم خواهد زد.
ج)عواقب سستی وترک نماز!
از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: لا ینال شفاعتی من استخف بصلاته، شفاعت من به کسی که نمازش را سبک شمارد نمی رسد. (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، دارالحدیث، ج5، ص117 چنان که امام صادق(ع) فرمود: شفاعت ما(خانواده) به کسی که نماز را سبک شمارد، نمی رسد.)
مراد از استخفاف به نمازوسبک شمردن آن ، می تواند هر کاری باشد که بی اهمیتی نماز را برساند مانند سروقت نماز نخواندن، در وضو و مقدمات آن دقت نکردن، اعمال نماز را صحیح انجام ندادن(مانند قرائت ذکر رکوع و سجده، آرامش) ودر حد بالاتر متوجه نماز نبودن و … .
امام صادق(ع) فرمود: اولین عملی که از انسان محاسبه می شود نماز اوست و اگر درست بود، به مابقی اعمال او نظر می شود و اگر نه ،به مابقی اعمال او نگاه نمی شود. و امام باقر(ع) فرمود: اولین چیزی که(در روز قیامت) محاسبه می شود نماز است اگر پذیرفته شد مابقی اعمال را می پذیرند(و گرنه پذیرفته نمی شود). (منبع روایت فوق، منتخب المیزان، همان، ص298 روایت 3591-3604)
اگر انسان به نمازش اهمیت ندهد ،از شفاعت محروم می شود ،البته ممکن است برخی اعمال دیگر نیز باعث محرومیت انسان از شفاعت شود که در جای خود بیان شده است.
– تأخیر انداختن نماز، مصداق بارز سبک شمردن نماز است. عن النبی(ص): «ما من عبد اهتم بمواقیت الصلوه و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاه من النار; هیچ بنده ای نیست که به وقت های نماز (اول وقت ) و حرکت های خورشید برای نماز اهتمام ورزد مگر این که من سه چیز را برایش ضمانت می کنم : 1- نشاطی آرامش بخش هنگام مردن, 2- جدایی از ناراحتی ها و اندوه ها, 3- نجات از آتش.
– ازحضرت فاطمه (س) نقل است که خدمت پدر بزرگوارشان پیامبر اسلام (ص) عرض کردند: پدر جان! کسی که در نمازش سستی و تنبلی کند چه مجازاتی دارد؟ رسول خدا(ص) فرمودند: فاطمه جان! هر که درنمازش سستی کند از مرد و زن، خداوند متعال او را به پانزده خصلت مبتلا می سازد.شش خصلت از آنها در دنیا و سه خصلت در موقع مردن و سه خصلت در قبر و سه خصلت در موقع خروج از قبر.
اما آنچه در دنیا به او می رسد: اول- خداوند برکت را از عمرش برمی دارد. دوم- خداوند برکت را از روزیش برمی دارد. سوم- خداوند علامت صالحین را از صورت او محو می کند. چهارم- هر عملی که انجام دهد اجر و مزدی به او داده نمی شود. پنجم- دعای او به طرف آسمان بالا نمی رود. ششم- برای او بهره و نصیبی از دعای صالحین نخواهد بود.
و اما آنچه در موقع مردن به او می رسد:اول- ذلیل می میرد. دوم- گرسنه می میرد. سوم- تشنه می میرد که اگر از نهرها و چشمه های دنیا به او آب دهی، سیراب نمی شود.
اما آنهایی که در قبر به او می رسد: اول- خدای متعال ملکی را مامور می کند که او را در قبر عذابش کند. دوم- قبرش بر او تنگ می گردد. سوم- قبر او ظلمانی و تاریک خواهد بود.
و اما آنهایی که در روز قیامت هنگام خروج از قبر به او می رسد: اول- خداوند متعال ملکی را می فرماید که او را به رو می کشد و مردم او را تماشا می کنند. دوم- با حساب سخت و شدید او را محاسبه می نمایند.سوم- خدای سبحان به او نظر نکرده و او را پاک نمی کند و برای اوست عذابی دردناک.
– هر وقت، هنگام نماز می رسید، امیرالمومنین حالت اضطراب و تزلزل پیدا می نمود. می گفتند: شما را چه میشود که این قدر ناراحت هستید؟ می فرمود: وقت ادای امانتی فرا رسیده است که خداوند آن را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها از حمل آن امتناع ورزیدند.
پیامبر خدا (ص) فرمودند: هنگامی که بنده در پیشگاه خداوند می ایستد نخستین چیزی که از او می خواهند نماز است. پس اگر پاکیزه بود اعمالش هم پاکیزه می گردد و اگر پاکیزه نبود اعمال دیگرش هم پاکیزه نمی شود.
د) اراده قوی برای ثابت وپابرجا ماندن در نماز!
در واقع رمز موفقیت انسان های بزرگ، در تمام عرصه های زندگی بوده است. هر کس به اندازه نیروی اراده اش پیشرفت می کند و می تواند در مسیر تکامل و سعادت خود گام بردارد. انسان های با اراده هم در زندگی شخصی خود موفق عمل می کنند و هم در جامعه به عنوان یک فرد تاثیر گذار و موفق مطرح می شوند. در حالی که انسان های ضعیف الاراده، افرادی ناتوان، عقب مانده، بی تحرک، شکست خورده، ناامید و ناموفق ظاهر می شوند و عملا نمی توانند در زندگی و محیط اطراف خود تاثیر مثبت بگذارند.
مایه اصلی قوت اراده انسان، آگاهی، آزادی، ایمان و عشق است. آگاهی و آزادی (اختیار) دو ویژگی اصلی انسان است که او را از سایر جانداران متمایز می سازد و ایمان و عشق برخواسته از اختیار به او توانایی های خاص می دهد.
موفقیت انسان در زندگی مادی و معنوی، در گرو اراده قوی او است و آدم های ضعیف الاراده ، نمی توانند به اهداف خود در زندگی برسند.
ایمان و عشق موتور حرکت انسان به سوی کمال است و هیچ نیرویی به مانند ایمان و عشق اراده انسان را تقویت نمی کند. شما می خواهید تحصیل کنید، خانواده تشکیل بدهید، ثروتمند شوید، به دستورات دینی عمل کنید، عبادت کنید، به مردم خدمت کنید، خود را بسازید و به کمال برسید، تمام کارهای مثبتی که می خواهید انجام دهید، به اراده قوی و آزاد و همچنین باور عمیق و عشق و انگیزه قوی نیاز دارد.
پرسشگرمحترم! برای تقویت اراده ابتدا باید مبادی آن را تقویت کرد و سپس اموری که مانع عملکرد انسان می شود را برطرف نمود. یکی از مهترین مبادی اراده شناخت می باشد که هر قدر انسان نسبت به خود و هدفش و فواید رسیدن به آن هدف آگاه تر باشد نسبت به آن میل، گرایش و شوق بیشتری دارد و از طرف دیگر باید موانع اراده قوی و رسیدن به هدف را نیز برطرف نماید، موانعی مانند اسیر هوا و هوس بودن، عادت های بد، دلبستگی های دنیوی و مذموم، وابستگی های نابجا، گناه و نافرمانی، سنت های غلط، دوستان ناباب، اعتیاد به انواع مخدر، مدگرایی و تنوع طلبی افراطی، پرخوری، پرخوابی، پرگویی، راحت طلبی، رفاه خواهی زیاد و ….
بنابراین می توان از لحاظ نظری مراحل ایجاد اراده ای قوی در انسان برای انجام کاری و یا اتخاذ یک تصمیم را به طور مختصر اینگونه در نظر گرفت:
1- در اولین مرحله براى رفع حیرت و کسب روحیه قوى باید هدف و یا اهداف دقیق و مشخص خود را از زندگى یا کارى که مى خواهید انجام دهید،براى خویش ترسیم نمایید. طبیعى است این هدف، باید معقول، قابل دستیابى، بدون افراط و تفریط، مطابق توان و استعداد و واقع بینانه باشد؛ نه آن که آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانایى هاى شما باشد.
2- بدست آوردن شناخت کامل نسبت به آن هدف و راههای رسیدن به آن و همچنین بدست آوردن شناخت نسبت به خود و توانایى ها و استعدادهاى نهفته در وجود خویش است. هر قدر این شناخت ها کامل تر و عمیق تر باشد به طور طبیعی میل و اراده شما برای رسیدن به آن هدف بیشتر خواهد شد.
3- برنامه ریزى. باید براى تمام کارها و فعالیت هاى شبانه روزى، برنامه اى مدوّن و منظم داشته باشید. برنامه ای که براساس شناخت شما از هدف و توانایی ها و شرایط خودتان طراحی شده است. در این صورت هرگز از این برنامه تخلف نکنید.
4- توکل بر خداوند قادر. اکنون که هدفی متعالی را انتخاب نموده اید و نسبت به آن و خود و راههای رسیدن به آن شناخت پیدا کرده اید و قصد دارید وارد عمل شوید، بدانید که هر کاری برای رسیدن به سرانجام با مشکلات و موانع متعددی مواجه خواهد شد، موانعی که برخی از آنها فراتر از قدرت و تحمل انسان است و در این صورت فقط با خواستن از خداوند متعال می توان راه را ادامه داد.
5- داشتن امید و روحیه مثبت. یکی از روشهای بالا بردن روحیه ی مثبت تلقین است. تلقین به خود در تقویت اراده اثر قابل ملاحظه اى دارد. بنابراین هر روز جملاتى را به خود تلقین کنید؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام کارهایم را دارم» هیچ چیزى نمى تواند اراده ام را متزلزل کند»، «آنچه را که به نظرم انجام دادنى است انجام مى دهم، هیچ قدرتى نمى تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محکم تر مى شود»، «بر من لازم است که موفق شوم؛ زیرا موفقیت از آنِ نیرومندان است» و…
اکنون با توجه به آنچه گفته شد راهکارهای ذیل را ارائه می کنیم و امیدواریم به با یاری خداوند متعال به اراده ای قوی در امور زندگی و آخرت خود دست بیابید:
1. علل و عوامل ضعف اراده خویش را بشناسید و آن را برطرف کنید. توجّه کنید ضعف اراده غالباً در اثر نداشتن برنامه و هدف و امید و همچنین عدم اعتماد به نفس، عدم شناخت خویش، با ارزش تلقی نکردن خود، عدم امنیت روانی، عدم تدبیر عقلانی در تشخیص امور و تمیز اهم و مهم، شکست های گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محرومیت، سرزنش و رنج های مستمر ریشه دارد.
2. رضایت خداوند را ملاک هر رفتار و گفتار قرار دهید و از تسلیم شدن در برابر تمایلات پوچ و هواهای نفسانی بپرهیزید. این تسلیم شدن ها اراده را ضعیف و متزلزل می سازد. تقوا و رعایت حرمت دستورهای پروردگار برای آرامش روانی و تقویت نفس و اراده بسیار سودمند است.
3. پس از مشورت با افراد ذی صلاح، با توجّه به امکانات و توانمندی های واقعی خود، برای زندگی تان و رسیدن به اهدافتان برنامه ریزی کنید و بکوشید هرگز بی جهت از آن برنامه و نظم سر نپیچید. اوقات استراحت و تفریح و عبادت و همه فعّالیّت ها را در این برنامه بگنجانید تا زمانی خالی نماند و توجّه به فرصت بیکاری شما را سمت تأخیر انداختن کارها سوق ندهد.
4. بکوشید برای هر رفتاری انگیزه ای قوی داشته باشید و به ویژه از آثار مثبت تصمیم گیری ها و رفتارهای خاصّ خویش به طور کامل آگاه شوید.
5. محیط زندگی و موقعیت کاری خود را تغییر دهید و موانع بروز اراده و فعّالیّت را نابود سازید؛ برای مثال در موقعیتی که به سرزنش و متهم شدن به ناتوانی و ناپختگی می انجامد، قرار نگیرید.
6. هر کاری را آسان تلقی کنید؛ زیرا در برابر اراده پولادین انسان همه سختی ها آسان می گردد. به استقبال کارهای به ظاهر دشوار بروید و به خود تلقین کنید می توانید در این امور درست تصمیم بگیرید و افتخار موفقیت در انجام آن ها را به دست آورید.
7. با کسانی که روحیه و اراده قوی دارند، دوست شوید تا اراده شما نیز قوی گردد.
8. بکوشید تصمیم هاتان را با فردی با تجربه در میان نهید تا از قوت و درستی شان اطمینان یابید.
9. با تصمیم های آسان در کارهای ساده، به تدریج خود باوری و توانمندی را در خویش پدید آورید و راه را برای تصمیم گیری در امور مشکل و پیچیده هموار سازید
10. پس از تدبیر و مشورت از عواقب تصمیم های خود هراسناک نباشید و به خدا توکل کنید.
11. ورزش مستمر و منظم را که در تقویت اراده بسیار مؤثر است، فراموش نکنید.
12. کارهایى را که به عهده مى گیرید ناتمام رها نکنید و آنها را به نحو احسن و تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه دهید.
13. در صورت امکان، چند دقیقه قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده، نماز شب بخوانید.
14. نمازهای خود را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید.
15. گاهی روزه بگیرید. روزه در تقویت اراده بسیار موثر است.
با آرزوی موفقیت
پى نوشت ها:
3- غلامعلی نعیم آبادی، نماز زیباترین الگویپرستش، ص 35، به نقل از علل الشرایع، ج 2، ص 10.
4 – عنکبوت (29) آیة 45.
5- بحارالانوار، ج 73، ص 141
6- – ذاریات(51)، آیه 56.
7- نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسیر نمونه، ج 16، ص 292.
8 – طه(20)، آیه 14.
9 – تفسیر نمونه، ج 16، ص 289.
10 – رعد(13)، آیه 28.
11- عنکبوت (29)، آیه 45.
12 – تفسیر نمونه، ج 16، ص 284.
13 – همان، ص 290.
14 – وسایل الشیعه، ج 3، ص 7.
15 – تفسیر نمونه، ج 16، ص 290 – 291.
16 – نهج البلاغه، کلمات قصار 252.
17 – جمعه (62) آیه ى 9، تفسیر نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
18 – وسایل الشیعه، ج 5، ص 7.
19 – نحل (16)، آیه 36.
برای اگاهی بیشتردر این زمینه کتاب های فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود.
1- پرتوی از اسرار نماز, قرائتی
2- اسرار الصلاه , ملکی تبریزی
3- آداب الصلاه , امام خمینی
4- صلاه الخاشعین , دستغیب
5- اسرارالصلاه , جوادی آملی
6- راز نماز محسن قرائتى
7- راز نماز بى آزار شیرازى
8- پرواز در ملکوت امام خمینى
9- از ژرفاى نماز آیت الله خامنه اى
10- این است نقش عبادات محمد باقر صدر
11- حکمت عبادات، آیت اللّه جوادى آملى.