۱۳۹۶/۰۷/۲۰
–
۴۹۳ بازدید
۱=عواملی که باعث پیدایش شیطان پرستی ب طورتدریجی ازدهه ی ۵۰یا۶۰تا الان درایران شده چیست.اقدامات پیشگیرانه چه بوده۲=عواملی که باعث پیدایش شیطان پرستی درجهان (امریکا.انگلیس)شده چیست واین کشورها چه اقداماتی برای کاهش این اسیب اجتماعی انجام داده اند
تاریخچه شیطان پرستی
لطفا درباره تاریخچه شیطان پرستی توضیح دهید که آیا پدیده نوظهوری می باشد یا در زمان های گذشته نیز به پرستش شیطان اعتقادی داشتند؟
به طور کلّی می توان تاریخچة شیطان گرایی را در 4دوره تاریخی بدوی، قرون وسطی، دوران مدرن و دوران معاصر، دستهبندی نمود:
1. دوران بَدَوی که شامل دوران باستان و تمدّن های باستانی می شود.
2. دوران قرون وسطی که مربوط به قرون چهارم تا پانزدهم میلادی می شود.
3. دوران مدرن که مشتمل بر قرون شانزدهم تا نوزدهم میلادی می گردد.
4. دوران معاصر شامل قرن های بیستم و بیست و یکم میلادی.
در میان قبایل بدوی، به دنبال وجود شرور و بلایای طبیعی، سعی کردند که این امور را به قدرت شیطان منتسب نمایند. کمکم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز میکنند و بر سود و زیان انسان مسلّط هستند.
باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشأ قدرت و اثر در عالم است، به باورهای دوگانهگرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تأمین نمیشود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامههایی داشته باشند.
امّا عامل مهمتری که در همین دوران شکل گرفت و موجب انتقال بسیاری از آموزه های شیطان گرایانه از دوران باستان به دوران بعدی گردید، ورود بنیاسرائیل به سرزمین مصر و آشنایی آنان با عقاید کفرآمیز مصر باستان است. یکی از ویژگی های بارز تمدّن مصر باستان، رواج عقاید خرافی، آئین های جادویی و شیطانی و پرستش خدایان گوناگون بوده است، که گسترة رواج این عقاید را هنوز هم در آثار بهجا مانده از آن دوران می توان مشاهده نمود.
در ابتدای قرون وسطی نیز شاهد گسترش گرایش به فرقه ها و آئین های شیطانی در میان طبقة رعیت جامعة آن زمان اروپا هستیم. در همین دوران (اوایل قرن 12 میلادی) است که شاهد شکل گیری اولین انجمن های مخفی فراماسونری در اروپا هستیم و در حال حاضر نیز جریان ماسونی دنیا به خاطر نقش ویژه ای که شیطان گرایی و ترویج آن در راستای رسیدن به اهداف شوم آن ها دارد، پشتیبانی همه جانبه ای از این جریان می نمایند.
همچنین در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی دوران شکوفایی جادوگری، کیمیاگری، غیبگویی، طالعبینی و انواع علوم خفیه و نفوذ آن ها در دربارها و محافل اشرافی و فرهنگی اروپا است. این موجی است که دقیقاً با رنسانس ایتالیا آغاز شد و اومانیست هایی چون «پیکو دلا مراندولا»[1] مروجین بزرگ آن بودند.[2] البته افراد شاخص دیگری نیز در ترویج موج گرایش به جادوگری و شیطان گرایی در قرن شانزدهم سهم داشتهاند. از شخصیت های برجستة شیطان گرایی در آن دوران که نقش مؤثری در شیوع این جریان داشت می توان به خانم «کاترین دومدیچی»[3] از خاندان دومدیچی های یهودی اشاره کرد. حدود یک قرن پس از مرگ کاترین دومدیچی، جادوگر دیگری در دربار فرانسه به نام «کاترین دِشی» از خاندان «لاوازین»[4] یهودی اقدامات دومدیچی را ادامه داد.
در دوران معاصر نیز شیطان پرستی، به سیر تاریخی خود ادامه داد. یکی از شاخصترین افراد در دوران مدرن شیطان گرایی که به نظر بسیاری از کارشناسان پدر شیطان گرایی مدرن محسوب می شود، آلیستر کرولی است. جریان شیطان گرایی در این دوران به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم جان تازه ای می گیرد. شوک حاصل از جنایات بیسابقة بشری در دو جنگ جهانی فضای جامعه جهانی را مستعدّ شکل گیری جنبش های معترض اجتماعی نمود.
موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض مورد استقبال جوانان قرار گرفت و اولین گروههای سبک متال از نیمه دهه 1960 کار خود را آغاز کردند. نکته قابل توجه دیگر در دوران معاصر شیطان گرایی شکلگیری فرقههایی با ظواهر شیطان گرایانه و شیطان پرستانه در آمریکا و برخی کشورهای غربی است.
——————————————————————————–
[1]. Giovanni Pico della Mirandola از نامدارترین و مؤثرترین چهرههای فکری رنسانس و به عنوان «پدر کابالیسم مسیحی» شناخته می شود.
[2]. زرسالاران یهودی و پارسی، ج4، ص94.
[3] . Catherine de Medici.
[4]. La Voisin.
الف ) شیطانپرستی در ایران
شیطانپرستی در ایران تنها از طریق موسیقی بلکمتال طرفدارانی را جذب خود کرده است و دلیل گرایش برخی جوانان به آن نیز نفوذ این موسیقی به داخل کشور است.
این نوع شیطانپرستی از طرف شیطانپرستان حقیقی با نام شیطانپرستی تفننی شناخته میشود؛ چرا که بعضی از خصوصیات و اصول شیطانپرستی کلیسایی را دارا نبوده و بیشتر محصول صنعت موسیقی و جذابیتهای نمایشی همراه با آن است.
البته ناگفته نماند که در ایران تعداد کمی شیطانپرست واقعی یا کلیسایی نیز وجود دارد که عموما از نظر سنی بالای 30 سال دارند و عمدتا با خارج از کشور در ارتباط هستند.
آنها در تلاش هستند برخلاف شیطانپرستان موسیقیایی، اعتقادات خود را پنهان کنند. در ایران و خارج از آن گروههایی هستند که به اشتباه از طرف مردم به عنوان شیطانپرست شناخته میشوند. این دسته گروههایی هستند که رویکرد خاصی به خدا و ادیان دارند و اصلا گرایشات شیطانی ندارند. مثلا گروههای ضدمسیحی که عدهای از آنها منکر وجود حضرت مسیح نیستند و با مسیحیت رواج یافته در عصر حاضر مشکل دارند. این گرایشها در مورد ادیان دیگر هم صادق است. در مورد خدا نیز عدهای هستند که اصلا گرایشات شیطانی نداشته بلکه دیدگاههای خاصی درباره وجود خدا دارند. مثلا گروهی که طبیعتپرست هستند و…
بهتر است علاقهمندان موسیقی متال را به 2 گروه عمده تقسیم کنیم:
1 – گروهی که علاقهمند به موسیقی متال هستند ولی شیطانگرا نیستند. این گروه ممکن است هرگز وارد جریانهای شیطانگرا نشده باشند یا این که زمانی در گذشته آن هم در سنین جوانی وارد گروههای شیطانگرا شدهاند، ولی در حال حاضر گرایشات شیطانی ندارند.
این گروه عموما از نظر سنی، تحصیلات و وجهه اجتماعی در سطح بالاتری از گروه دوم قرار دارند.
این گروه بیشتر از آن که شیطانگرا باشند، افراد فاقد گرایشات مذهبی و عده زیادی از آنها لائیک هستند.
این گروه در کشور بیشتر در بین نویسندگان، نوازندگان یا خوانندگان حرفهای این موسیقی دیده میشوند و بیشتر فعالیتهای تبلیغی یا فرهنگی موسیقی متال توسط این گروه انجام میپذیرد.
این افراد کمتر در پارتی یا پارکها یا فعالیتهای گروهی شرکت میجویند و رفتارهای ضداجتماعی و ضداخلاقی در بین آنها کمتر دیده میشود. این افراد بیشتر در حد لباس و مد و تیپ با گروه دوم شباهت دارند و سعی دارند از برخوردهای جلف و نمایشی پرهیز داشته باشند.
2 گروهی که علاقهمند به موسیقی متال و شیطانگرا هستند. این گروه به قول افراد گروه اول، غیرحرفهای هستند چرا که با این موسیقی برخورد محتوایی دارند و بیشتر جذب نمایشها و شوهای همراه با این موسیقی شدهاند.
موسیقی متال در ایران
موسیقی متال از سالها پیش همزمان با شیوع این موسیقی در دیگر کشورهای جهان در داخل وجود داشته است. برای مثال فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی نشان میدهد که بعد از انقلاب در تهران در سالهای حدود 1363 کلیپهای شیطانی گروه آیرن میدن به فروش میرفته است.
به طور جدی این موسیقی از سالهای 1370 به بعد در داخل (بیشتر تهران) جایگاه ویژهای را بین مخاطبان باز میکند.
فیلم سراب محصول روایت فتح، شاهد خوبی برای این ادعاست. در این فیلم نشان داده میشود که حتی خودزنی، یا بیدینی یا حتی موسیقی رپ در سال 1372 رواج داشته است.
در فیلم با دختری مصاحبه شده که او میگوید: خدا را قبول ندارد و برای جرایمی که تا الان مرتکب شده است، اعدام مجازات کمی است. حتی در ادامه تصاویری از خودزنی او که قبلا نام گروه شیطانیSlayer را بر روی دستش حک کرده بوده، نشان داده میشود.
به طور یقین در آن زمان کلیپ گروههای شیطانی همچونSlayer و آیرن میدن به صورت قاچاقی یا بعدها از طریق ماهواره بین جوانان پخش میشده است، البته اگرچه در حدود سالهای 1370 این موسیقی در کشور رواج داشته ولی شیطانگرایی به شکل امروزین آن رواج نداشته است.
منظور این است که شاید در آن زمان بیدینی و دینگریزی همراه با مسائل دیگری مثل خودزنی، خونخواری و… به صورت محدود در کشور وجود داشته ولی شیطانگرایی به صورت امروزین آن، به شکلی که مثلا جوانان علاقهمند اقدام به راهاندازی گروه یا تشکیل میتینگ و پارتی کنند، وجود نداشته است.
در آن زمان این موسیقی بیشتر از آنکه با سبکهای پرخطری مثل بلک متال در کشور رایج باشد، با سبک هوی متال و آن هم گروههایی مثل متالیکا طرفدارانی داشته است.
میتوان گفت که جرقههای شیطانپرستی از زمانی در کشور زده میشود که جوانان در مورد این موسیقیها به وسیله کتاب یا نشریات، تغذیه فرهنگی میشوند.
از حدود سالهای 1373 به بعد کمکم کتابها و نشریات از موسیقی متال سخن میگویند تا این که از سالهای 1375 به بعد موج گستردهای از کتابهای اشعار این گروهها وارد بازار میشود. بعد از انتشار کتابها چند اتفاق عمده رخ میدهد:
1 – اطلاعات علاقهمندان نسبت به موسیقی بالا رفته و به صورت سازمان یافتهتر عمل میکنند.
2 – تمایل جوانان برای تشکیل گروههای موسیقی و غیرموسیقی بیشتر میشود و به عبارتی، علاقهمندان در گرایش به این موسیقی همگراتر میشوند.
همزمان با انتشار کتابها، آموزش و یادگیری این موسیقی و به دنبال آن کنسرت دادن و اجرا گذاشتن نیز شروع میشود. در کنار انتشار کتابها و اجرای کنسرتهاست که میتینگهای گفتگو یا افرادی مانند لیدر یا سرگروه خود را نشان میدهند.
لیدر در گروه کسی است که از نظر اطلاعات موسیقیایی و اعتقادی یا از نظر داشتن آرشیو صوتی تصویری گروههای مختلف موسیقی از بقیه قویتر است. البته در خود علاقهمندان اصلا چنین اصطلاحی یا معادل آن وجود ندارد. ولی معمولا در این گروهها علاقهمندان تحت نظر فردی به فعالیت میپردازند که واجد یکی از دو خصیصه بالاست. میتینگها هم جایی هستند برای تبادل نظر یا بحث و گفتگو یا به قول خود علاقهمندان محل «کلکل کردن».
در میتینگها علاقهمندان به اطلاعات فروشی اقدام میکنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضا یا گروههای دیگر به رقابت میپردازند.
محل میتینگها عموما فضاهای سر باز مانند پارک و … میباشد. این محلها در هر شهر یا منطقه جاهای شناخته شده و مشخصی هستند. محل میتینگها که از آنها به عنوان پاتوق هم یاد میشود، عموما از طریق نیروهای امنیتی شناخته شده، هستند ولی عملا در این مناطق امکان از بین بردن پاتوقها وجود ندارد. چرا که برخورد نیروهای انتظامی یا امنیتی موقتی و موضعی است و این برخوردها نیازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.
عموما علاقهمندان از طریق اینترنت از زمان و مکان میتینگ با خبر میشوند و به صورت آفلاین یکدیگر را مطلع میسازند. بعضی از مواقع تعداد افراد حاضر در میتینگ به 50 تا 150 نفر هم میرسد. البته بعضی از میتینگها در خانههای علاقهمندان نیز برقرار میشود.
مخاطبان موسیقی متال
علاقهمندان موسیقی متال دارای گروه سنی مشخصی هستند. این رنج سنی از حدود 14 12 سالگی شروع و عموما به 30 28 ختم میشوند. بندرت اتفاق میافتد که این جوانان بعد از سن 30 سالگی یا ازدواج، به علاقهمندی خود به این موسیقیها ادامه دهند.
سن شایع علاقهمندان 24 16 میباشد و نسبت حضور دختران به پسران در این موسیقی حدودا یک به 10 میباشد و این به خاطر سبک و شکل این موسیقی و یا حتی ضد زن در این موسیقی است. دختران کمتر به موسیقی متال و بیشتر به موسیقی رپ علاقهمندند.
عده زیادی از دختران علاقهمند به این موسیقیها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب این موسیقیها میشوند و عموما اطلاعات غلطی از اصل و ریشه این موسیقیها دارند.
بعضی از دختران علاقهمند به این موسیقیها جهت حفظ سلامت جنسی خود سعی میکنند به صورت فردی و بدون ارتباط با پسران با این موسیقیها در ارتباط باشند.
بیشتر علاقهمندان از نظر روحی و شخصیتی دارای ویژگی های خاصی هستند. آنها دوست دارند متفاوت از دیگران به نظر برسند. آنها عموما از نظر روانی سالم نیستند یا به طور کلی از معیارهای عمومی سلامت روحی روانی درجامعه سطح پایینتری دارند. آنها از نظر خانوادگی نیز دارای مشکلات خاصی هستند و عموما از طرف خانواده دچار فشارها یا تنشهایی هستند. غالبا روابط جوانان علاقهمند به این موسیقیها با پدر و مادر یا افراد خانواده تیره است و حتی عدهای خانواده را به طور کامل ترک کردهاند.
علاقهمندان موسیقی متال عموما از طرف دوستان، یا افراد فامیل یا افراد نزدیک خانواده مانند برادر یا خواهر به این موسیقیها وارد میشوند. چرا که علاقهمندی به این موسیقیها نیازمند گذشت زمان و مجاورت با آن میباشد. جوانان علاقهمند به این موسیقیها از همه نوع خانوادههایی هستند ولی بیشتر آنها از رفاه نسبی در خانواده برخوردارند.
گرایش مذهبی در خانواده نقش مهمی را در علاقهمندی جوانان به این موسیقیها بازی میکند. طرفداران این موسیقی بیشتر از خانوادههایی هستند که از نظر گرایشات و تعصبات مذهبی در خانواده و یا میزان آزادی عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفریط شدهاند.
در بین این گروهها عموما خانوادهها از گرایشات اعتقادی فرزندان خود اطلاعی ندارند و فقط ممکن است آشنایی بسیار ضعیفی با موسیقی مورد علاقه آنها داشته باشند.
بسیاری از خانوادهها یا در مورد علائم یا نشانههای مورد استفاده فرزندان اطلاعی ندارند و عده بسیار کمی هم اگر اطلاع دارند این مسائل را فانتزی گونه و زودگذر میدانند و نسبت به آن بیتوجه هستند.
در بعضی از خانوادهها وقتی خانواده به فرزندان خود در مورد این موسیقیها اخطار میدهد فرزندان، پدر و مادر را به شکلهای مختلف اغفال میکنند و موضوع را به شکلی دیگر به آنها وانمود میکنند مثلا تعدادی از کلیپهای کم خطر را به خانواده نمایش میدهند و وانمود میکنند که آنها علاقهای به گروههای شیطانی ندارند.
علت علاقهمندی جوانان به این موسیقیها
عموما جوانان به علت مجاورت با این موسیقیها از طرف دوستان، برادر و … به آن جذب میشوند و کمتر میتوان گفت که در آنها علاقه یا استعدادی ذاتی به این موسیقیها وجود دارد چرا که این موسیقیها با فطرت انسانی همخوانی ندارند و با آن در تعارض هستند.
حتی عدهای از طرفداران این موسیقی واقعا علاقهای به این موسیقی ندارند ولی برای جلب توجه به زور هم که شده سعی دارند خود را به آن علاقهمند کرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتی برای ایجاد کردن علاقه در خود به تمرین و خود آزاری هم میپردازند. علت اصلی ورود به این موسیقیها از طرف جوانان خود نمایی و جلب توجه است.
در مرحله دوم جذابیتهای رسانهای این نوع موسیقیهاست. (خشونت، سکس و…) در مرحله بعدی فضاهای جنسی این موسیقیهاست که علاقهمندان از طریق آن میتوانند وارد محیطهای پر خطر شوند و در مرحله بعدی، روحیه اعتراض، عصیان، گریز، انکار و … نهفته در این موسیقیهاست.
چگونگی ورود به این موسیقیها
بیشتر جوانان از گروههای ساده و کم خطری مانند متالیکا (هوی متال) که بیشتر دارای اشعار اجتماعی است شروع میکنند اما کمکم تحت تاثیر تحریک و تشویق دوستان به گروههای پرخطر بلک متال وارد میشوند.
فعالیتهای فرهنگی مربوط به این موسیقیها در داخل کشور
کتاب:
در داخل کشور از حدود سال 1375 تا به حال دهها کتاب که عموما به صورت متن اشعار گروههای معروف همراه با ترجمه آنها میباشند، به چاپ رسیده است. در کنار آنها دهها نشریه نیز غافل از گرایشات اعتقادی و خصوصیات اخلاقی این گروهها اقدام به چاپ شعر یا مصاحبه از این گروهها کردهاند. البته کتابهایی نیز با موضوع آموزش نواختن انواع سازهای این نوع موسیقیها در کشور مجوز گرفته و چاپ شده است.
در متن این کتابها، اشعاری با موضوعات ضد دین، خشونت، سکس و … موج میزند. در این کتابها، نویسندگان با چاپ بیوگرافی و تصاویری از اعضای گروه یا مصاحبه با آنها اقدام به تبلیغ گروههای موسیقی کردهاند.
حتی در یکی از این کتابها، نویسنده پای خود را فراتر گذاشته و اقدام به چاپ علائم خاص کلیسای شیطان روی جلد کتاب خود کرده است.
در صفحات مقدمه عموم این کتابها سعی شده این نکته بیان شود که گروهی که کتاب درباره آن نوشته شده، گرایشات ضد آمریکایی و مخالف با صهیونیسم داشته است و این در حالی است که عموم این گروهها آنارشیست و اصلا با هر حکومت و دولتی مخالف هستند.
تنها تعداد کمی از این کتابها و نشریات بعد از چاپ توقیف شدهاند یا اجازه چاپ مجدد آنها لغو شده است.
جهت درک بهتر جریان چاپ این کتابها در کشور، به معرفی و نقد یکی از این کتابها با نام «در انتظار آفتاب» میپردازیم که در سال 1380 به چاپ رسیده است. این کتاب درباره زندگی و اشعار خواننده گروه«The Door» جیم موریسون میباشد.
روی جلد کتاب عکس خواننده و در پشت آن عکسی از مقبره و مجسمه خواننده همراه با چند دسته گل به چشم میخورد.
البته در کتاب عکسهای زیادی از خواننده دیده میشود، همچون عکسهایی از دوران کودکی و جوانی خواننده، عکسهایی ازخواننده همراه با گروه موسیقیاش، عکسی از دستگیری خواننده در هنگام اجرا به خاطر توهین به مقدسات، عکس چند ستاره راک و جملات آنها درباره ممتاز بودن شخصیت خواننده. جهت بررسی شخصیت جیم موریسون و کتاب چاپ شده از او در ایران زندگی او را از روی فیلمی از الیور استون با نام«The Door» که در مورد زندگی او ساخته شده است، مورد بررسی قرار میدهیم.
در سکانسی از فیلم جیم مورسیون در یک بار، مشغول به خواندن میشود. او به یکباره در اشعار خود رو به پدرش میگوید: «پدر، میخواهم تو را بکشم» و بعد از آن جملات منحرفانهای در مورد مادرش با مضمون زنا با محارم بیان میکند. همه کسانی که در بار حاضر هستند به یکباره ساکت شده و به او نگاه میکنند. رئیس بار به او فحاشی کرده و از او میخواهد که اجرا را متوقف و بار را ترک کند. موریسون بعد از پایان اجرا به شدت از رئیس بار به خاطر بیان جملات وقیحانهاش کتک میخورد و مورد فحاشی قرار میگیرد.
در فیلم الیور استون پلانهای مختلفی درباره فساد اخلاقی او وجود دارد که بسیاری از آنها قابل بیان در این مقاله نیستند.
در جایی از فیلم او در یک بار در حضور همگان ادرار میکند، یا در اجراهای زنده لخت میشود، یا جملات رکیک و زننده به کار میبرد، به شکلی که پلیس در هنگام اجرا بارها به او هشدار میدهد.
در فیلم، او دائمالخمر نشان داده میشود و مصرف مواد مخدر کار همیشگی اوست، او حتی مصرف مواد یا مشروبات الکلی را روی سن هم رها نمیکند، او چنان شیفته مواد مخدر است که تماشاگران برای ابراز علاقه به او، در هنگام اجرا، گراس و مواد مخدر برای او روی سن پرتاب میکنند. او در چند جا به مقدسات توهین کرده و جملات کفرآمیز بر زبان میآورد. مثلا در یک جا رو به همه میگوید: «من ابلیسم و هر کاری بخواهم میکنم.»
او در فیلم با زنی که به نظر میرسد از فرقه پگانها یا شیطانپرستهاست، دوست شده و با او به شیوه شیطانپرستها همقسم میشود (بریدن دستها و آمیختن خون دستها به هم.)
او در سکانس معروف فیلم بعد از روابط نامشروع با زن شیطانپرست اقدام به خودزنی و خونخواری میکند.
خواننده در فیلم در چند جا اعلام میکند که جسم او توسط روح یک سرخپوست تسخیر شده است. کارگردان در تمام فیلم این مساله را به طور واضح به کرات تاکیده کرده است.
حضور روح سرخپوست بیشتر در جاهایی به چشم میخورد که خواننده از خود بیخود شده و اقدام به انجام اعمال غیراخلاقی میکند.
کارگردان در بیشتر بخشهای فیلم سعی کرده جیم موریسون را منحرف نشان دهد. مثلا در ارتباط او با معشوقهاش نشان میدهد که او خیانتکار است و با دختران و زنان زیادی رابطه دارد.
در چند جای فیلم، پلیس به خاطر حرکات ناشایست خواننده روی سن به او اخطار میدهد تا اینکه بالاخره در 20 سپتامبر 1970 دادگاه او را به علت رفتار ناشایست در ملا‡عام و انجام رفتارهای منحرفانه جنسی و وضع بد متهم در اماکن عمومی محکوم به پرداخت 50 هزار دلار جریمه نقدی و 6 ماه حبس با اعمال شاقه محکوم میکنند.
این در حالی است که در کتابی که درباره خواننده در ایران چاپ شده است، نویسنده سعی کرده جیم موریسون را مردی صلحطلب و معترض بر ضد دولت نشان دهد.
مثلا او در کتاب بیان کرده است که اخطارهای پلیس به او به خاطر افکار انتقادی و معترضانه او بر ضد دولت بوده است. او در کتاب خود در آلبوم«The End» جملات منحرفانه جیم موریسون درباره مادرش را سانسور کرده و این در حالی است که نویسنده در کتاب خود بیان میکند که فیلم الیور استون را دیده است.
کارگردان فیلم که با خواننده هموطن میباشد در فیلمش سعی کرده او را انسانی عیاش و شهوتپرست معرفی کند، مثلا در سکانسی از فیلم دوستان خواننده در چند جا به او در مورد اضافهوزن او هشدار میدهند و از او میخواهند که سکس، مشروب و مواد مخدر را کنار بگذارد.
نویسنده در کتاب عکسهایی از اجراهای خواننده و مراسم سیامین سالگرد او برای علاقهمندان چاپ کرده است. همچنین در پایان کتاب خود 8 سایت مطرح اینترنتی حاوی مطالب خواندنی و عکسهای خاطرهانگیز در مورد خواننده و اعضای گروه او را معرفی کرده است.
همچنین به ستارگان دیگر راک ایمیل زده و از آنها خواسته که در مدح جیم موریسون جملهای بگویند و جملات تحسینبرانگیز آنها در مورد خواننده را همراه با عکس آنها به چاپ رسانده است. نویسنده در ابتدای کتاب خود علت نگارش این کتاب را اشعار زیبا و شخصیت خواننده معرفی کرده است.
در مورد تعداد کتابهای چاپ شده با این مضامین در ایران میتوان بیش از 50 جلد کتاب را تخمین زد. البته بعضی از گروههای تحقیقاتی تعداد کتابهای چاپ شده در این زمینه را تا 200 عنوان نیز بیان کردهاند.
در کشور معمولا انتشارات خاصی اقدام به چاپ اینگونه کتابها میکنند، بهشکلی که در مورد چاپ آنها میتوان تنها چند انتشارات خاص را نام برد.
اگر بخواهیم بیشتر در مورد گذشته چاپ این کتابها صحبت کنیم جالب است بگوییم این کتابها هر ساله از طریق انتشارات مربوط در نمایشگاه بینالمللی کتاب به فروش میرفتند و موجی از مخاطبان خود را به نمایشگاه میکشاندند.
جالبتر آنکه دکوراسیون غرفهها نیز مانند محتوا و جلد کتابها با رنگهای سیاه و سرخ طراحی میشدند.
در غرفهها پوستر خواننده و گروهی که کتاب درباره آن چاپ شده بود به عنوان هدیه به خریداران کتاب اهدا میشد.
جوانان علاقهمند بعد از خرید این کتابها، کتاب را برای بارها میخوانند (حتی اقدام به حفظ اشعار انگلیسی آن میکنند) و همراه با کتاب کلیپهای غیرمجاز گروه مربوطه را از طریق سیدیهای قاچاقی یا ماهواره تماشا میکنند.
بعد از خواندن این کتابها، علاقهمندان اطلاعات و نظرات خود را درباره گروه و اشعارش در میتینگهای گفتگو، یا در پارکها و یا چترومهای اینترنتی رد و بدل میکنند.
برگزاری کنسرت موسیقی
با وجود ممنوع بودن آموزش یا تحصیل موسیقی متال در آموزشگاههای موسیقی انواع سازهای آن در مغازههای سازفروشی به فروش میرود و انواع کلاسهای آموزشی آن در آموزشگاههای دارای مجوز آموزش داده میشود. البته انواع کتابهای آموزشی این موسیقی در کشور دارای مجوز هستند و حتی به چاپهای مجدد نیز رسیدهاند.
عموم جوانانی که بهصورت خصوصی زیر نظر اساتید یا به صورت عمومی در آموزشگاهها آموزش دیدهاند، علاقهمند به برگزاری کنسرت هستند.
تا به حال در بعضی از استانهای کشور گروههای مختلف متال موفق به برگزاری کنسرت شدهاند. از جمله اجراهای مهم میتوان به اجرای سال 1384، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، جشنواره گروهها در سال 1385 در دانشگاه تهران و همچنین اجرای دیگری در تالار خانه معلم تهران در سال 1385 و اجراهای متعدد دیگری در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و… اشاره کرد.
براساس ترفندهای گروهها جهت گرفتن مجوز، اجراها معمولا در دانشگاهها و در تعطیلات اعیاد مذهبی مانند عید مبعث، عید قربان و… برگزار میشوند.
عموما مجوزدهندگان به این اجراها از محتوای این موسیقیها و شکل و شیوه اجرای آن مطلع نیستند و گروهها برای گرفتن مجوز اجرا، جهت اغفال مسوولان مربوطه به انواع ترفندها دست میزنند.
دانشگاههای مختلفی از کشور تا به حال اجرای موسیقی متال یا راک را به خود دیدهاند. برگزاری تعدادی از این اجراها از طرف دانشجویان و تعدادی از آنها از طرف غیردانشجویان صورت گرفته است.
بعضی از این کنسرتها با وجود داشتن مجوز در زمان اجرا به علت هیجانات شدید تماشاگران تعطیل شدهاند.
اجراها معمولا با نورپردازیها و دکوراسیونها یا آرایشها و تیپهای جالبتوجه مخاطبان و نوازندگان همراه است، به شکلی که حراست دانشگاه بعد از برگزاری اجرا و در ایام تحصیلی اجازه ورود نوازندگان یا تماشاگران را به دانشگاهها با این تیپها و آرایشها نمیدهد.
حتی ممکن است تماشاگران در روز اجرا در مسیر حرکت به دانشگاه توسط نیروی انتظامی دستگیر شوند. این اتفاق چند سال پیش در شیراز رخ داد و اجرای زیرزمینی یک گروه بهخاطر دستگیری تماشاگران که با مینیبوس قصد حرکت به محل اجرا را داشتند، لغو شد.
نکته دیگری که قابل توجه است حضور خبرنگاران خارجی قبل و بعد از اجرا و تهیه گزارشهای مستند خبری توسط آنها میباشد. تا به حال گزارشها یا برنامههای مستند زیادی توسط گروههای غربی و اروپایی در مورد موسیقی غربی در ایران ساخته شده است. حتی دیده شده است که یک محقق خارجی از طرف فلان دانشگاه غربی برای دریافت مدرک دکتری یا انجام پروژه تحقیقاتی به ایران آمده و به تحقیق درباره گروههای موسیقی یا گروههای شیطانی پرداخته است.
برگزاری اجراهای زیرزمینی
چون در بیشتر مواقع برگزاری اجرا روی سن و یا در اماکن دولتی و عمومی غیرممکن است، گروهها اقدام به برگزاری اجراهای زیرزمینی میکنند که معمولا در محافل خانگی صورت میگیرد.
در این اجراها تماشاگران و علاقهمندان به رقص متال به جنباندن شدید سر مانند دراویش اهل تصوف میپردازند.
این رقص انرژی زیادی از تماشاگر میگیرد و بعضی از تماشاگران با مصرف قرص، انرژی خود را برای انجام چند ساعته آن تقویت میکنند. گاه انجام این رقص برای مدت زیاد باعث بروز اختلالات جسمی در بین علاقهمندان شده و کار آنها به بیمارستان کشیده میشود.
تلویزیون و رادیو
در تلویزیون، برنامههایی که ریتمی تند و نیاز به موسیقیهای پرجنبوجوش دارند مانند برنامههای ورزشی، خبری یا تبلیغات بازرگانی و… از این موسیقیها در برنامههای خود استفاده میکنند.
البته بعضی از سریالها یا فیلمهای داخلی که محتوای ترسناک یا موضوعات مربوط به شیطان دارند نیز از این موسیقیها استفاده میکنند که در این صورت موزیک آنها توسط آهنگسازان داخلی ساخته میشود.
بعضی از موسیقیهایی که در برنامههای غیرداستانی تلویزیون مورد استفاده قرار میگیرند، توسط بعضی از گروههای شیطانی با گرایشات منحرفانه کار شدهاند.
استفاده برنامهسازان از این موسیقیها به دلایل زیر است:
1 – ساختار این موسیقیها با محتوای برنامهها متناسب است و در صورت استفاده نکردن از این موسیقیها، پیدا کردن موسیقی جایگزین کار مشکلی است.
2 – برنامهسازان چون تنها از ساختار مفرح و شاد این موسیقیها بهره میگیرند از محتوای این گروهها یا گرایشات سازندگان آن آگاه نیستند. به غیر از تلویزیون، این موسیقی در برنامههای رادیویی نیز به کرات مورد استفاده قرار میگیرد که برای نمونه میتوان به رادیو جوان اشاره کرد که بیش از همه از این موسیقیها استفاده کرده است.
البته به غیر از موسیقیها، تلویزیون تا به حال چندین بار از نشانهها یا مفاهیم شیطانی در برنامههای خود استفاده کرده که همه به صورت ناآگاهانه بوده است.
برای مثال پخش تیزر تبلیغاتی از موسسهای که جایزه آن دارای عدد 666 بود یا همچنین شعری که بارها در یکی از سریالهای شبکه 3 توسط هنرپیشگان خوانده میشد و این عدد در آن به کار رفته بود.
یا همچنین دکور و لوگوی یکی از برنامههای شبانه شبکه 3 که متناسب با یک نشانه شیطانی بود. این علائم در برنامههای خارجی کودک و نوجوان نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند مانند علامت «کرانادو» یا دست شیطان در کارتون مرد عنکبوتی، البته پیش از برنامههای داخلی، فیلمهای خارجی پخش شده دارای مشکل بودهاند که از آن جمله میتوان به فیلم ارباب حلقهها و هری پاتر و برنامه سینما ماوراء با فیلمهایی مانند کنستانتین و کودک را دعا کن و… اشاره کرد.
اینترنت
اینترنت به خاطر آن که رسانهای با قابلیت فعالیتهای زیرزمینی است و ردیابی و شناسایی کاربران در آن عملا غیرممکن است به یکی از رسانههای اصلی شیطانگرایان تبدیل شده و بیشتر گروههای شیطانی برای تبلیغات و بحث و گفتگو از آن استفاده میکنند.
گروههای شیطانپرست در داخل کشور، وبلاگها و سایتهای مختلفی را راهاندازی کردهاند که از طریق آن به تبادل اطلاعات میپردازند.
عموم گروههای بلکمتال از طریق اینترنت به تبلیغ گروه خود میپردازند، یا موسیقی خود را از این طریق در اختیار علاقهمندان قرار میدهند. همچنین همه برنامهها یا میتینگها از طریق اینترنت تنظیم میشوند.
ارتباط با کلیساهای شیطانی یا شیطانپرستان خارجی یا سایر گروههای متال دیگر نیز از همین طریق صورت میپذیرد.
لباس و زیورآلات
لباسهای گروههای متال یا گروههای شیطانی دارای لوگوی گروههای موسیقی متال یا نشانههای معروف فرقههای شیطانی مانند پنتاگرام، صلیب برعکس، 666 و… میباشد.
این لباسها از خارج از کشور، مثلا از دبی یا ترکیه وارد ایران شده و توسط تعداد خاصی فروشنده لباس که کار اصلی آنها فروش این لباسها میباشد، به فروش میرسد.
فروش این لباسها با توجه به این که محدودیتهای زیادی برای دسترسی به آنها در داخل وجود دارد، برای فروشندگان سودآور میباشد. لباس گروههای شیطانی معمولا به رنگ سیاه بوده و به صورت تیشرت و شلوار تنگ و چسبان میباشد.
کفش پسران به صورت پوتین و دختران به صورت چکمههای چرمی با ساقهای بلند است. کفشهای غیرپوتین نیز به صورت یک لنگه قفل و یک لنگه کلید نیز است.
در بین آرایشها معمولا آرایش و میکاپ به شکل تیپ جنس مخالف دیده میشود، مثلا در مورد مو، پسران مانند دختران و دختران مانند پسران آرایش میکنند.
زیورآلات
زیورآلات مورد استفاده جوانان علاقهمند به صورت انگشتر تکبند یا تمام بند، انگشترهای اسکلتی، گردنبند، لبگیر، دستبند یا مچبندهای چرمی، دستبندهای تیغدار، لنزهای چشمی شیطانی، گوشواره و… است.
این انگشترها معمولا دارای جنس نقره و به شکل علائم شیطانی یا علائم و لوگوی گروههای شیطانی و یا علائم اسکلتی و وحشتناک میباشد که معمولا به شکل الهههای شیطانی هستند.
این زیورآلات عمدتا توسط فروشندگان اجناس نقره در کشور به فروش میرسند و معمولا مغازههای خاصی اقدام به فروش آنها میکنند.
لازم به ذکر است که بیشتر فروشندگان با آگاهی قبلی اقدام به فروش این لباسها یا علائم میکنند و تنها عده کمی از آن آگاهی ندارند، چرا که به مرور زمان فروشندگان در تماس با خریداران، آنها و گرایشاتشان را خواهند شناخت.
عدهای از این فروشندگان گاه حتی از مشتریان خود سفارش ساخت علائم خاص یا خرید لباس با فرمهای خاص را نیز دریافت میکنند. البته تعدادی مغازه خیاطی نیز وجود دارند که با دستگاههای کامپیوتری خود علائم و نشانهها یا کلمات و لوگوهای خاص را روی لباس مشتریان میدوزند.
آرایشگاهها
در خارج از ایران و در کشورهای غربی، کلوپهای خاصی هستند که اقدام به میکاپ و آرایشهای شیطانی میکنند. گاه این آرایشها ساعتها طول میکشد. کارشناسان در بررسی این تیپها و مدلها به آنها زیباییشناسی شیطانی میگویند که منظور آرایش به صورت هر چه زشتتر شدن میباشد.
در ایران در حال حاضر تعدادی آرایشگاههای زیرزمینی در این زمینه فعال هستند. مدل موی شیطانی در ایران فعلا به صورت موی خیلی بلند یا بدون مو (طاس) است. عدهای از جوانان علائم شیطانی را روی سر خود به صورت منفی و مثبت درمیآورند. در تیپهای شیطانی مدل مو، لباس، کفش و زیورآلات حتما باید با هم هماهنگ باشند، مثلا در مورد لباس، اگر لباس به جای تنگ بودن گشاد باشد از تیپ متال وارد تیپ رپ میشویم.
در حال حاضر عده قابل توجهی از جوانان از مدلهای شیطانی مانند موهاک، قارچی، طاووسی و… استفاده میکنند ولی چنانچه آنها از نظر لباس نیز تیپهای شیطانی نداشته باشند، نمیشود به آنها شیطانپرست اطلاق کرد، چرا که در حال حاضر عدهای از جوانان که ممکن است اصلا گرایشات شیطانی نداشته باشند از این مدل موها جهت جلب توجه و… استفاده میکنند .
محصولات صوتی و تصویری شیطانی
همانطور که قبلا هم به آن اشاره شد آنچه بیش از همه یک شیطانپرست یا متالباز را در بین همگروهان خود قدرتمند میسازد، میزان آرشیو سیدها یا دیویدیهای صوتی و تصویری اوست. معمولا متالبازها خساست بسیاری در دادن مجموعههای موسیقیایی یا مستندات شیطانی خود به یکدیگر دارند، مخصوصا اگر آن کلیپ یا برنامه، کمیاب نیز باشد. این محصولات یا از طریق ماهواره، یا از طریق کشورهای همسایه، یا از طریق دانلودهای اینترنتی به دست علاقهمندان میرسد.
تعدادی از این سیدیها به صورت آزاد در فروشگاههای سطح کشور به فروش میرسند و تعدادی از آنها که دارای جنبههای منفیتری هستند، به صورت دست به دست یا از طریق فروشندگان خانگی به فروش میرسند.
در بین این محصولات معمولا سیدیهایی از تصاویر مستند جنایات دیکتاتورهای بزرگی مانند هیتلر یا صدام حسین نیز به چشم میخورد یا در این فیلمها تصاویر چندشآور قربانیان حوادث و سانحههای مرگباری که خشونت در آنها موج میزند مانند صحنههایی از کشتار و شکنجهها یا اعدامهای جنگی، یا تجاوزهای خشن، آزار حیوانات و… به وفور یافت میشود.
هالیوود و شیطانپرستی
در تاریخ سینما فیلمهای متعددی در مورد شیطانپرستی، گروههای ضدزن، خونآشامها، مردهخوارها و… ساخته شده است. برای بعضی همیشه این معما بوده است که آیا اول چنین گروههای شیطانی وجود داشتهاند و بعد از روی آنها فیلم ساخته شده است یا اول چنین فیلمهایی ساخته شده است و بعدا چنین گروههایی به وجود آمدهاند. از فیلمهای مطرح کار شده در گذشته میتوان به دروازه نهم، بچه رزماری و دراکولای برام استوکرز یا از مدلهای قدیمیتر آن به نمایشنامههای فاوست، دکتر فاستوس و… اشاره کرد.
در حال حاضر در هالیوود فیلمهای شیطانی متعددی ساخته میشوند که موضوع عمده آنها سکس و خشونت است. در این فیلم، شکنجه، تجاوز، سنگدلی و بیرحمی موج میزند. در کنار آن فیلمهایی با موضوع مردهخواری، خونخواری و… ساخته میشوند که مخاطب اصلی آنها علاقهمندان به موسیقی متال و گروههای شیطانی هستند.
برای مثال میتوان به فیلم هشت میلیمتری فیلمهای اره اشاره کرد که موضوع اصلی آنها خشونت و تجاوز است. ادامه ساخت این فیلمها گاه به شمارههای 4 و 5 میرسند. برای مثال به طالع نحس 3 یا اره 5 میتوان اشاره کرد.
آنتوان لاوی قبلا در فیلم بچه رزماری بازی کرده بوده و در دهه اخیر نیز فیلم مستندی با عنوان شیطان سخن میگوید از او ساخته شده است.
در حال حاضر بسیاری از گروههای شیطانی درباره گروه خود فیلم سینمایی ساختهاند و بسیاری از کارگردانان با امکانات زیاد در خدمت آنها برای ساخت کلیپهای پرخرج شیطانی هستند. گاه ساخت یک کلیپ چند دقیقهای با قیمت ساخت یک فیلم سینمایی تمام میشود.
برای مثال میتوان به کلیپهای مرلین منسون اشاره کرد که در نهایت ظرافتهای برنامهسازی و کارگردانی ساخته شدهاند. در حال حاضر بسیاری از گروههای شیطانی، آهنگساز فیلمهای مطرح جهانی هستند. برای نمونه میتوان به فیلم ماتریکس یا بزرگراه گمشده اشاره کرد که آهنگسازی آن توسط مرلین منسون کار شده است.
در حال حاضر موسیقی سکانسها یا فیلمهای ترسناک و دلهرهآور عموم فیلمها توسط شیطانپرستان ساخته میشود. در داخل کشور خودمان ایران هم موسیقی سریالهایی با موضوعات شیطانی توسط آهنگسازان موسیقی متال کار میشود و در داخل سریالهایی کار شدهاند که مانند برنامهها و فیلمهای غربی در ترویج شیطانگرایی موثر بودهاند.
در اروپا نوعی تفکر از طریق این فیلمها به مردم تزریق شده است که ترویج شیطانگرایی پرخطر است. آن تفکر به این صورت است که شیطان در جهت دخالت در امور روحی و مادی دارای قدرتهای زیادی است. مثلا قادر است در جسمی حلول یا تناسخ داشته باشد یا این که میتواند اجسام را به حرکت درآورده و در زندگی عادی مردم دخالت کند. طبق احکام اسلامی شیطان فقط توانایی وسوسه کردن انسان را دارد و بس.
اما در برخی فیلمها که در چند سال گذشته پخش شدهاند به نوعی این تفکر غلط را به مخاطب القاء کردهاند که شیطان قادر به دخالت یا تغییر در امور مادی است.
در فیلمهای غربی این نگرش که تا حدودی با تفکر مسیحی نیز همخوانی دارد به تماشاگر القاء میشود و این خود زمینهساز گرایش به شیطان جهت در امان بودن از او یا کسب قدرت از او است.
از نمونه فیلمهای غربی در این زمینه میتوان به فیلم «کنستانتین» یا فیلم «جنگیر» اشاره کرد که هر دو از تلویزیون یا آنونسهای متعدد پخش شدهاند.
پراکندگی جغرافیایی گروههای شیطانی
علاقهمندان به موسیقی بلک متال یا گروههای شیطانپرست عموما در مناطق یا استانهایی از کشور بیشتر از جاهای دیگر تمرکز جمعیتی دارند، حتی این مساله درباره پاتوق ها نیز صادق است.
این گروهها در بین ارامنه و مسیحیان در قیاس با ادیان دیگر در ایران از جمعیت قابل توجهی برخوردار هستند.
در این مناطق گروههای ضدمسیحی که خود را با نام آنتی کریست معرفی میکنند، دیده میشوند. این گروهها در مناطقی که سکونت دارند بر جوانان دیگر تاثیرگذار هستند. به شکلی که در مجاورت آنها عدهای از جوانان ادیان دیگر نیز خود را آنتیکریست یا ضد مسیح معرفی کرده و با آنها همفکر میشوند.
در داخل کشور و حتی در دنیا میتوان گفت که گروههای ضدزرتشتی یا ضد یهودی وجود ندارند. البته در دنیا گروههای ضداسلامی نیز وجود دارند که نسبت به گروههای ضدمسیحی بسیار کم تعداد هستند.
هدف از بیان این مطلب این است که شیطانپرستان و کلا سایر گروههای منحرف در کشور دارای پاتوقهای خاص و ویژهای هستند که این نکته خود بیانگر انتقالی بودن گرایش به این جریانات است، به شکلی که جوانان آن را با همنشینی و مجاورت با دوستان و همسالان خود به یکدیگر انتقال میدهند و معمولا در بین این جوانان گرایش ذاتی یا استعدادی برای جذب به این گروهها وجود ندارد.
اقدامات و مراسم گروههای شیطانپرست در داخل کشور
در بین این گروهها رفتارهای عمومی مختلفی شایع هستند، بعضی از این رفتارها حالت فردی، بعضی حالت جمعی و بعضی از آنها مشخص نیستند که به صورت فردی یا جمعی انجام میشوند.
عموم رفتارها در ابتدا از جدیتی برخوردار نبوده و به خاطر جلب توجه صورت میگیرند ولی در ادامه با استمرار و تکرار، حالتی جدی به خود میگیرند و خطرناک میشوند.
بعضی از رفتارها در علاقهمندان در حالت باور و اعتقاد وجود داشته و کمتر عملی میشوند و معمولا در حالت شایعه قرار دارند و حتی ما نمیدانیم که آیا این رفتار توسط آنها به انجام رسیده یا نه و اگر انجام شده چند بار بوده و چقدر شیوع داشته است.
چیزی که مسلم است این است که این رفتارها در بیشتر این جوانان مشترک است و همه از این رفتارها صحبت به میان میآورند. معمولا شایعات مشترک هستند و عده زیادی ادعا دارند که این رفتارها را از خود بروز دادهاند یا از دیگران دیدهاند.
به طور کلی اقدامات و رفتارهای زیر در بین شیطانگرایان عمومیت دارد:
1 – بیاعتقادی به خدا، دین، آخرت، پیامبران و …
2 – اهانت به کتب مقدس و مخصوصا کتاب انجیل که معمولا آن را یا پاره میکنند یا میسوزانند و …
3 – اهانت به علامتها یا اشیاء یا اماکن مقدسه، مثلا برعکس کردن صلیب حضرت مسیح یا اهانت به قبلهگاه مسلمین یا نوشتن جملاتی روی کلیساها و…
4 – اغفال دختران با اقدام به آزار و و اذیت و رابطه جنسی همراه با خشونت با آنها به خاطر عقاید ضد زنی و ابرمردی.
عده زیادی از این گروهها با خشم زیاد اعلام میکنند که از زنها متنفرند و هیچ رابطهای با آنها بجز خشونت یا تجاوز نمیتوانند داشته باشند. عدهای از آنها معتقد هستند که زنان موجوداتی پست و ضعیف هستند که فقط جهت ارضای غرایز مردان آفریده شدهاند و نباید بیش از این به آنها بها داد.
در موسیقی بلک متال گروههای زیادی وجود دارند که بر ضد زنان شعر میسرایند یا آهنگ یا کلیپ میسازند. در این کلیپها به وحشیانهترین شکل ممکن به زنان توهین شده و آنان را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
به خاطر همین تفکرات در این موسیقی است که در غرب هرجا دختر یا زنی مفقود میشود یا مورد تجاوز یا قتل قرار میگیرد ابتدا شیطانپرستان و متالبازها را مقصر میدانند.
در غرب شایع است که شیطانپرستان جهت انجام مراسم خود باید دختران باکره یا زنان را قربانی کرده یا در راه شیطان به آنها تجاوز کرده، آنها را باردار سازند.
جالب آنجاست که بعضی از خوانندگانی که در کلیپهای خود به آزار و اذیت زنان میپردازند خود در انگشتشان حلقه ازدواج دارند یا در پشت صحنه کارهایشان میبینیم که نامزد یا همسر دارند.
عدهای از شیطانپرستان از اینکه مردم مسائلی مانند قتل و جنایتهای خشن و وحشتناک را به آنها نسبت میدهند ناراحت هستند و آنها را شایعه میدانند ولی عدهای از آنها، آن را پذیرفته و اعتراف و اقرار به انجام چنین کارهایی میکنند.
بعضی از این قتلها و جنایات فقط متوجه زنان و کودکان نیستند. بلکه در بین اقشار دیگر جامعه نیز دیده میشوند. برای مثال به نمونههایی از آنها که توسط یک مستند به نام «زنگهای دوزخ» گزارش شدهاند، توجه کنید.
تامی سالیوان در سال 1988 در نیوجرسی در حالی که فقط 16 سال داشت به طرز وحشتناکی مادر خود را با چاقوی پیشآهنگیاش میکشد. او دو دست مادرش را قطع و صورتش را از جمجمه جدا کرده، پس از این کار به طرز وحشیانهای رگ و دست خودش را میبرد، به شکلی که دستش از بدن جدا میشوند.
طبق گزارشهای پلیس او به موسیقی متال و جادوگری علاقهمند بوده است.
در 12 آوریل 1985 یک پسر 14 ساله طرفدار گروه آیرن میدن سه نفر را کشت. او علامت 666 را بر سینه خود خالکوبی کرده بود.
یا مثلا شخصی به نام ریچارد رامسیس جنایتکار بدنام کالیفرنیایی که عده زیادی را با کارد به قتل رسانده و تحت تاثیر گروهی به نامAC/DC بوده است. او علامت پنتاگرام که یک نشانه شیطانی است روی بدن قربانیان یا دیوار خانه آنها میکشیده است.
نمونه دیگر، موردی است که در فیلم مستند مایکل مور «بولینگ برای کلمباین» شاهد تصاویری از آن بودهایم. در این فیلم دو جوان دبیرستانی که 16 و 17 ساله به نظر میرسند از کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا چند عدد اسلحه سنگین مسلسل، نارنجک و … خریداری میکنند و روز بعد در مدرسه با این سلاحها 12 تن از همکلاسیهای خود را به قتل رسانده و عده زیادی را نیز مجروح میسازند. بعد از این جنایت، اقدام به خودکشی میکنند.
کنود خبرنگار، محقق و گزارشگر برنامه تلویزیونی در مستند زنگهای دوزخ چنین میگوید:
«چرا ما میلیاردها دلار صرف تبلیغات میکنیم، چون مردم به تبلیغات پاسخ میدهند. این موسیقی هم نوعی تبلیغاته و من بچههایی را دیدم که به این تبلیغات پاسخ دادند، من آنها را روی سکوی سردخانه دیدهام.»
در ایران ما نمیدانیم که چه تعدادی از قتلهای وحشیانه و مرموز که به صورت کشفنشده باقی ماندهاند به دست شیطانپرستان صورت گرفته یا میگیرند. البته عموما تصور میشود که آنها فقط ادعای انجام چنین کارهایی را دارند و هرگز توانایی انجام آن را ندارند.
5-کشتن و آزار حیواناتی مانند سگ، گوسفند و گربه به صورت دار زدن، سر بریدن، سوزاندن و …
این مساله به کرات در بین جوانان شیطانگرا اتفاق افتاده و خود به آن اقرار کردهاند. این اتفاق در بسیاری از کلیپها و حتی لایوهای زنده متال رخ داده است مانند منفجر کردن یک حیوان با دینامیت یا له کردن جوجهها با کفشهای آهنین و…
6- برگزاری مراسم خودزنی و بعد از آن خوردن خون خود یا دیگری خودزنی
بین جوانان علاقهمند به موسیقی متال از رواج بالایی برخوردار است. این خودزنیها به شکلهای مختلف در بین پسران و دختران دیده میشود. خودزنی در گذشته یکی از مراسم خاص شیطانپرستی بوده است که با آن شیطانپرستان سعی کردهاند توجه شیطان را به خود جلب کنند.
خوانندگان و گروههای زیادی در موسیقی وجود دارند که اقدام به خودزنی میکنند. ستارگان موسیقی متال مانند «سیدو شیز» یا «آلیس کوپر» ستاره هویمتالراک مرتکب آن شدهاند یا حتی ایگی پاپ یکی از خوانندگان پانک که شیشه شکسته آبجو را روی صحنه روی پوست سینهاش میکشد. این خودزنیها گاه به حالت خودکشی نیز نزدیک میشود. حتی شایعاتی در مورد بعضی از گروههایی که اقدام به قطع اندام بدن خود کردهاند شنیده میشود و حتی عکسهایی در اینترنت درباره آنها وجود دارد.
خونخواری نیز در بین علاقهمندان رواج دارد ولی به نسبت کمتر از خودزنیهاست. خونخواری در بین علاقهمندان شیطانپرستی در ایران یا در بین خوانندگان درخارج اصلا شایعه نبوده و واقعیت دارد.
خونخواری یکی از مراسم خاص شیطانپرستان است که در آن خود خون یا خون را همراه با شراب مینوشند. این مراسم را شیطانپرستان به خاطر تمسخر مراسم شام آخر حضرت مسیح انجام میدهند که ایشان (مسیح) به قول مسیحیان در آن مراسم فرمودهاند: از این شراب بنوشید که همانا خون مناست. البته لازم به ذکر است که خودزنی در بین بعضی جوانان درغیر از گروههای شیطان پرست نیز رواج دارد. خودزنی در بین بیماران روانی، زندانیان یا جوانانی که میخواهند شجاعت و جسارت خود رابه بقیه نشان دهند هم دیده میشود.
گاهی اوقات خودزنی در بین علاقهمندان متال بعد از مصرف مشروبات الکلی یامصرف مواد مخدر یا مواد روانگردان اتفاق میافتد که عدهای از آنها این عمل را بعد از مصرف، مرسوم قلمداد میکنند. عدهای از جوانان علاقهمند به موسیقی متال علت خودزنی را جدای از جلب توجه، به افسردگی و مشکلات روحی نیز نسبت میدهند.
مصرف مواد مخدر
در موسیقی متال که در آن عموما به مسائل ماوراءالطبیعه پرداخته میشود هیچ چیز به اندازه مواد مخدر رواج ندارد. البته یکی از توجیهات آنها برای مصرف مواد، نیرو گرفتن از مواد برای خلق آهنگ یا سرودن اشعار ماورایی است.
مصرف مواد در بین علاقهمندان از همان ابتدای ورود موسیقی شروع میشود و عده کمی از جوانان هستند که علیرغم ورود به این موسیقی درگیر اعتیاد نشدهاند.
بسیاری از ستارگان راک، جان خود را بر سر مصرف مواد از دست دادهاند، عدهای از آنها که از بزرگترین خوانندگان یا نوازندگان موسیقی راک هستند بر اثر مصرف زیاد فوت کردهاند. افرادی همچون جیمیه ندرمیکس، جیمی شاپلینف، کیت مون، جام بانا، باب مارلی و …
کارشناسان معتقد هستند که یکی از دلایل شیوع مصرف مواد مخدر در بین خوانندگان راک و متال این است که چون پخشکنندگان مواد مخدر در دنیا هیچ رسانهای برای تبلیغ مواد خود ندارند این مواد را به صورت رایگان و به مقدار بسیار در اختیار خوانندگان و نوازندگان متال قرار میدهند تا آنها با مصرف آن، آن را بین جوانان رواج دهند.
عموما تماشاگران برای نشان دادن محبت خود به خواننده در هنگام اجرا یا بعد از آن به او مواد مخدر هدیه میدهند تا به این صورت علاقه خود را به او نشان دهند.
در حال حاضر جوانان در ایران در کنار مصرف مواد مخدر گیاهی، از داروها و مواد مخدر شیمیایی خاصی مصرف میکنند.
برای نمونه آنها داروهای خوابآور یا آرامبخشی مانند ترامادول، دیازپام، کلرازپام، اگزوزپام، بیپری میدین یا… را به تعداد بالا گاه به اندازه یک برگ قرص مصرف میکنند و به نشئگیهای 24 ساعته یا چند روزه میروند. داروخانهها عموما باید با نسخه پزشک این داروها را در اختیار آنها قرار بدهند ولی متاسفانه این طور نبوده و آنها به صورت آزاد این داروها را به مشتریان میفروشند. مصرف این داروها آن هم با تعداد بالا در حد یک برگ یا 2 برگ آثار ویرانکنندهای بر تن یا جسم آدمی دارند.
تخریب اموال عمومی
علاقهمندان به این موسیقیها به خاطر افکار و عقاید آنارشیستی گاه اقدام به تخریب و غارت اموال عمومی از جمله باجههای تلفن، عابر بانکها و… میکنند.
کلام آخر
حاصل کلام این که تلاش سپاهیان شیطان در امر تهاجم فرهنگی، تلاش دوباره و چند باره آنها پس از شکستهای نظامی و اقتصادی است.
قدرتهای مستکبر دنیای زر و زور در طول تاریخ بشریت راههای بسیاری را برای از بین بردن قدرت معنویت و دین امتحان کردند تا بتوانند دنیای مطلوب خود را بسازند، دنیایی بدون دین و تهی از اعتقادات تا اهداف سیاسی و اقتصادی آنها بیش از پیش تامین شود. آنجا که انواع بمبهای شیمیایی و تحریمهای اقتصادی و ترورهای فردی و جمعی نمیتواند وحدت ملی و اسلامی جوانان ایرانی را درهم شکند، شاید ایجاد گروههای تخدیری بتواند آنها را پراکنده کند و جامعه اسلامی را به ورطه فنا و نابودی بکشاند. بدون شک حفاظت و حراست مسوولان از مرزهای فرهنگی باز هم مثل گذشته خواب شیرین سلطه مستکبرین را آشفته خواهد کرد.
ب ) شیطان پرستی
از ابتدای پیدایش انسان تا به حال شیطانپرستی به شکلها و گونههای مختلف وجود داشته است. به همین خاطر محققان برای تفکیک خصوصیات و ویژگیهای آنها انواع مختلفی از آن را با نامهای شیطانپرستی دینی، شیطانپرستی گوتیک، شیطانپرستی فلسفی و … برشمردهاند.
شیطانپرستی رایج در دنیا در حال حاضر منسوب به تفکرات شخصی به نام آنتوان زندورلاوی است که کلیسای شیطان را در سال 1966 بنیان نهاده است.
در حال حاضر شیطانپرستی در دنیا توسط 3 دروازه یا بهتر بگوییم 3 عامل یا حامل وارد کشورها میشود:
1 – کلیساهای شیطانی
2 – جادوگری
3 – موسیقی بلک متال
ما در ادامه به توضیح یک یک آنها میپردازیم و خواهیم گفت که شیطانپرستی توسط کدام یک از آنها به کشور ما وارد شده است و چه صوصیاتی دارد.
کلیسای شیطان
اولین کلیسای شیطانی را آنتوان زندورلاوی تاسیس کرد. در افکار و عقاید او انسانمحور و مرکز عالم هستی است و این انسان است که خدا را میسازد. او به ولایت کسی یا چیزی با نام شیطان اعتقاد نداشته و انسان را حاکم بر خدا و شیطان میداند.
اصول شیطانپرستی آنتوان لاوی
1 – در شیطانپرستی خدایی وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
2 – عدم پرستش شیطان (ابلیس)، زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.
3 – ضد مذهب بودن، خصوصا مذهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
4 – اعتقاد به لذت بردن در حد اعلای آن زیرا تمام لذات در خوشی دنیایی است و این خوشیها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده میکنند.
او قواعد 11گانه و نیز گناههای 9گانهای را برای شیطانپرستان تنظیم کرده است ولی آنچه مردم بعدها از شیطانپرستان در جهان میبینند به هیچوجه با این قوانین و گناهها سازگار نبوده بلکه بر ضد آنها است.
مثلا در مورد قتل، تجاوز، قربانیکردن، حیوانآزاری، کودکآزاری و…، آنتوان لاوی آن را قبول نداشته و در فرامین خود آنها را رد کرده است. ولی در حال حاضر مراسم شیطانپرستی چیزی به جز انجام این اعمال نیست.
همه اینها نشان از تناقضگوییهای آنتوان لاوی و پیروانش دارد. (در شیطانپرستی افکار و عقاید و نظرات در حال تغییر و از نسبیت برخوردار هستند.) البته همه آنها این خصوصیت خود را قبول داشته و به آن معتقد هستند. آنها معتقدند که چون ما خودمان خدا هستیم پس هر کاری بخواهیم انجام میدهیم و این مسخره است که یک شیطانپرست به قانون یا مقرراتی پایبند باشد.
ولی جای تعجب دارد که اگر آنها خود را خدا و آزاد از هر چیز میدانند پس چرا قوانین و مقررات و گناهانی برای پیروان خود ایجاد ایجاد کردهاند. تیم برتون جمله جالبی درباره شیطانپرستان دارد: شیطانپرستی آنارشی احمقهاست.
این اختلافات و تناقضات زمینهساز بروز مشکلات زیادی در بین رهبران و پیروان شیطانگرایی شده است به شکلی که در سال 1975 شخصی به نام مایکل آکینو از کلیسای شیطان جدا شد و معبدی را با نام معبد ست بنیان نهاد. او برخلاف آنتوان لاوی به خدایی با نام شیطان اعتقاد داشت.
جادوگری
جادوگری قرنهاست که در غرب (اروپا و آمریکا) طرفداران زیادی داشته است. جادوگران غربی که تنها عده کمی از آنها اصلا گرایشات شیطانی ندارند، در تلاش هستند تا با ارتباط با ارواح مردگان، اجنه یا شیاطین، به قدرتهای ماورایی شیطانی دسترسی یابند. در قرون وسطی عده بسیار زیادی از جادوگران توسط کلیسا سوزانده شدند چرا که کلیسا معتقد بود آنها در پی ارتباط با شیاطین قادر به دخالت در امور مادی و دنیوی هستند و نیروهای غیرمادی خود را از منابع پلید به دست میآورند. در عصر حاضر جادوی سیاه یا همان بلکمجیک یکی از ارکان و مراسم اصلی شیطانپرستان است و در کشورهایی چون انگلستان و آمریکا علاقهمندان بسیاری دارد. جادی سیاه به غیر از کلیسای شیطان توسط اساتید خبره در دورههای آموزشی و کلاسهایی به علاقهمندان آموزش داده میشود.
در حال حاضر علت اصلی ورود عدهای از جوانان به گروههای شیطانپرست یادگیری بلکمجیک (جادوی سیاه) است. جادوی سیاه از مراسم آیینی آفریقاییان به آمریکا آمده و در حال حاضر بیش از همه جا در کلیساهای شیطانی تعلیم و تحصیل میشود. بیشتر وردها و ابزار و مراسمات این نوع جادو دارای علائم و نشانههای شیطانی هستند.
در دهههای بعد از جنگ جهانی اول فضای اجتماعی اروپا و آمریکا به انواع تبلیغات و ابزار و حتی بازیهای جادوگری مانند ویجیبرد آلوده است.
ویجیبرد که یک وسیله پیشگویی است در مراسم احضار ارواح استفاده میشد تا سال 1967 فروش ویجیبرد از مناپلی که پرفروشترین اسباببازی بود بیشتر شد. این خود نشان از استقبال مردم غرب به جادوگری است که در سالهای اخیر مصداق آن را در کتاب و فیلمهای مرتبط با جادوگری مانند هریپاتر دیدهایم.
خوشبختانه جادوگری غربی که ما آن را بلک مجیک و انواع وسایل دیگر مانند ویجی برد و… میشناسیم هنوز وارد ایران نشده و شاید تنها جوانان ما نام آن را از کتابها یا فیلمهای هری پاتر شنیده باشند.
موسیقی بلکمتال
شیطان وقتی کلیساهای شیطان و جادوگری را ناتوان در تبلیغات دید دروازهای دیگر ساخت و آن موسیقی است.
دو دروازه جادوگری و کلیساهای شیطان جهت تبلیغات خود در سطح جهان دارای محدودیتهای فراوانی هستند. برای مثال کلیساهای شیطان تنها در چند کشور جهان موجود هستند. یا در مورد جادوگری که تنها کشورهای غربی از آن استقبال کردهاند و کشورهای شرقی به خاطر عدم همخوانی زبان آن با فرهنگ شرق اصلا از ان استقبالی نکردهاند.
همین مسائل باعث شده که این دو دروازه در قیاس با موسیقی کمترین مشتریان را برای گرایش به شیطانپرستی داشته باشند. حال آن که در حال حاضر موسیقی بلک متال در همه کشورهای دنیا مخاطب و علاقهمند دارد و این به خاطر آن است که موسیقی، زبانی بینالمللی دارد و دارای ظرافتهای هنری فریبنده و اغواکننده است که میتواند بهراحتی بر احساسات مردم تاثیرگذار باشد.
علت دیگر هم راحتی دسترسی به آن است به شکلی که بهراحتی میتوان آن را توسط همه رسانهها و همه ابزارهای رسانهها در همه جا در اختیار مخاطب قرار داد.
لازم به ذکر است که این 3 دروازه در دنیا دارای مخاطبان خاص و مخصوص خود هستند. مثلا شیطانپرستانی که از طریق کلیسای شیطان به شیطان پرستی گرایش پیدا کردهاند، از همه نظر چه از نظر سن، جنس، نژاد و اهداف، خواستهها و… با شیطانپرستانی که از طریق جادوگری و یا از طریق موسیقی جذب شیطانپرستی شدهاند تفاوت دارند.
البته از نظر تعالیم و اعتقادات نیز کلیسای شیطان و موسیقی بلک متال اختلافات زیادی دارند:
مثلا در مورد کلیسای شیطان، آنتوان لاوی در قوانین 11گانه و آیات 9گانه خود قربانی کردن انسان، قتل، تجاوز، حیوانآزاری و کودکآزاری را رد کرده است.
در صورتی که در موسیقی بلک متال همه جور جرم و جنایتی انجام میپذیرد و هیچ استثنا و مورد نهی شدهای وجود ندارد.
مورد اختلاف دیگر موادمخدر است. مثلا آنتوان لاوی شیطان پرستان را از مصرف آن برحذر میدارد و معتقد است مصرف آن برای انسانهای ضعیف میباشد نه انسان قدرتمندی چون یک شیطانپرست، در صورتی که در موسیقی متال اصلا اینگونه نیست و الان بزرگترین پایگاه تبلیغاتی مواد مخدر در جهان موسیقی متال است.
لازم به ذکر است که اگرچه آنتوان لاوی در تئوریهای خود مسائلی مانند قربانی کردن را رد کرده ولی عملا چه خود او و چه پیروانش پایبندیها را به قوانین و مقررات بیان شده نقض کرده و به آن معتقد نیستند.
اصولا در شیطانپرستی هیچ حکم و قانون ثابتی نمیتوان یافت و همه احکام و عقاید نسبی هستند و اختلاف و تناقض در عقاید و رفتار در بین آنها امری منطقی و طبیعی است.
اگر تناقضها و اختلافات را در کلیسای شیطان بتوان تحمل کرد تناقض و اختلافات در موسیقی بلاک متال بسیار گستردهتر است. چرا که در آن با توجه به گستردگی مخاطب و تعداد بسیار زیاد گروهها در همه کشورهای جهان، هر کسی ساز خودش را میزند.
در این نوع موسیقی جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و بهتبع آن میزان فروش کاستها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر کاری میزنند و هر کلیپی که بخواهند و بتوانند بسازند میسازند و به هیچکس و هیچ چیز مقید نیستند.
موسیقی بلک متال، متال مخلوطی از موسیقی و نمایش است برای همین معمولا گروهها علاوه بر ارائه موسیقی خود، اعمال و رفتار نمایشی نیز ارائه میدهند.
برای همین صحنه موسیقی این گروهها محل اجرای همه نوع نمایشی شده است مثلا یک گروه بر روی صحنه خودزنی میکند، گروه دیگر خونخواری میکند، گروه دیگر مردهخواری و همین طور اعمالی مانند: منفجر کردن حیوان با دینامیت، نصف کردن یک زن با اره (حقههای نمایشی)، آتش زدن انسان، آتش زدن انجیل، انجام اعمال جنسی منحرفانه و … البته عجیب و غریب بودن این گروهها فقط در دکور و مسائل نمایشی نیست بلکه در محتوا نیز به همین صورت میباشد.
مثلا خوانندهای خود را ضد خدا معرفی میکند، خوانندهای دیگر خود را ضد دین، دیگری ضد انسان و همین طور ضدهایی مانند: ضد دنیا، ضد قانون، ضد زن، ضد جنگ، ضد دولت و …
مثلا خوانندهای که خود را ضدبشر معرفی میکند سعی میکند در اشعار یا کلیپهای خود این تفکر را تبلیغ کند که مثلا ما باید خودکشی کنیم، یا این که باید نسل بشر را از بین برد یا این که پدران و مادران نباید ما را به وجود میآوردند و …
البته عموما این افکار کمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا درمیآیند و بیشتر توسط مخاطبان آنها عملی میشوند. خواننده یا نوازنده بعد از اجرا سوار لیموزین خود شده و به ویلای خود میروند اما این مخاطب کمسن و سال آنهاست که تحت تاثیر افکار یا کلیپها قرار گرفته و آسیبهایی را برای خود و جامعه پدید میآورد البته پارهای از این تفکرات عملی شدهاند. مثلا ضدزنها اقدام به دزدیدن یا کشتن دخترها و زنها کردهاند یا ضدبشرها اقدام به خودکشی دستهجمعی کردهاند، یا ضدمسیحیها اقدام به آتش زدن کلیساها یا کشتن کشیشها کردهاند. مثلا در مورد اخیر خوانندهای به نام ورک ویکرنس که از شهرت جهانی برخوردار است و همه او را با نام بارزام میشناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند کلیسا از جمله کلیسای فانتوف کرد. او بعد از این اتفاق دستگیر و روانه زندان شد و در حال حاضر نیز دوران محکومیت خود را سپری میکند.
البته لازم به توضیح است که همه گروههای موسیقی متال، شیطانی نیستند بلکه حتی تعداد انگشتشماری گروههای معتقد به خدا نیز در آنها پیدا میشود. یا این که بعضی از گروهها مانند متالیکا نیز وجود دارند که در اشعار خود مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی روز را مطرح میکنند، مثلا در این مورد آلبوم «و عدالت برای همه» متالیکا قابل توجه است. حتی تعدادی از گروههای متال نیز وجود دارند که در اشعار خود علیه ظلم و فساد دولتهای مستکبری مانند آمریکا و اسرائیل سخن راندهاند.
مثلا گروه سپولترا، کلیپی با نام «سرزمین» ساخته که در آن از ظلم اسرائیل علیه ملت فلسطین سخن گفته است . البته بخش قابل توجهی از این موسیقی را کلیپها و آهنگهای ضدجنگ تشکیل میدهند.
موسیقی متال در ابتدای شکلگیری آن، برخلاف زمان حال نوعی موسیقی ضد جنگ بوده که تم اصلی آن مبارزه با دولت آمریکا و جنگطلبیهای آن بوده است. این موسیقی در ابتدا پیامآور صلح و دوستی بوده است.
موسیقی متال خود دارای زیرسبکهای مهمی مانند هویمتال، دثمتال، تراشمتال، بلک متال و انواع زیرشاخههای دیگر است. موسیقی هویمتال نسبتا از نظر محتوایی نسبت به سبکهای دیگر ملایمتر است ولی از جنبه کفر و شرک هیچ سبکی به پای بلکمتال نمیرسد.
موسیقی بلکمتال در دنیا بزرگترین پایگاه تبلیغاتی شیطانپرستی است به حدی که حتی جادوگری و کلیسای شیطان نیز به پای آن نمیرسند.
ج ) نقدی بر شیوه های مقابله با شیطان گرایی در کشور
در مجموع می توان گفت در چند سال اخیر دودیدگاه افراطی و تفریطی در رابطه مقابله با شیطان گرایی در کشور شکل گرفته است.
نخستین دیدگاه که بیشتر در میان برخی پژوهشگران مبتدی و اصحاب رسانه مشاهده می شود، نوعی نگاه افراطی به این جریان است. در این نگاه برای ایجاد حساسیت در میان عموم مخاطبان و به تعبیری اطلاع رسانی پیشگیرانه، بیشتر به بزرگنمایی و اهمیت بیش از حد فرقه های شیطان پرستی و بیان آموزه ها و آئین های این فرقه ها پرداخته می شود. بدون آن که حتی به توصیف صحیحی از ابعاد این جریان دست یافته باشند.
برای مثال می توان به ساخت برنامه ای مستند با عنوان شوک در سال 1387 با موضوع بررسی شیطان پرستی اشاره نمود. پخش این مستند، که بدون تحقیقات و پشتوانه های صحیح علمی صورت گرفته بود، یکی از اقدامات شتابزده و بدون استراتژی رسانه ی ملی به عنوان بزرگترین تریبون ملی کشور در دامن زدن به مطرح شدن این جریان و فرقه های وابسته به آن در میان عموم جامعه بود. از آن پس نیز شاهد رشد وسیع اخبار مرتبط با فرقه های شیطان پرستی در رسانه های مختلف اعم از روزنامه ها و خبرگزاری های مختلف بودیم. چرا که موضوع شیطان پرستی دستمایه خوبی برای تیترهای جنجالی در این رسانه ها بود.
علاوه بر این جوسازی کاذب رسانه ای شاهد برخوردهای امنیتی و انتظامی برخی نهادهای مربوطه، همچون نیروی انتظامی، در این راستا بودیم. اعلام وجود فعالیت هفتاد و دو فرقه شیطان پرستی در داخل کشور و وجود 666 سایت اینترنتی ترویج شیطان پرستی به زبان فارسی، و اخباری از این قبیل، هشدارهایی بود که به کرات از تریبون های عمومی مسئولین این نهاد انتظامی شنیده می شد، در حالی که مراکز پژوهشی نیروی انتظامی هیچ تعریف و توصیف صحیحی از ابعاد دقیق جریان شیطان گرایی نداشتند.
شکل گیری این فضای کاذب در جامعه و جذابیت بحث پیرامون عقاید و آئین های این فرقه ها باعث شده که در چند سال اخیر شاهد برگزاری کارگاه ها و سمینارهای مختلف و بیش از اندازه در رابطه با نقد و بررسی شیطان پرستی برای اقشار مختلف جامعه خصوصا دانشجویان باشیم.
این نیاز کاذب در میان جامعه باعث ورود بسیاری از پژوهشگرنماها در این حوزه گردید. منظور از پژوهشگر نمایان افرادی است که تنها با چینش برخی اطلاعات درست و غلط در کنار هم ادعای انجام کار پژوهشی در این حوزه را داشته، و نتایج تحقیقات خود را تحت عنوان مقاله، کتاب، سخنرانی و… به عموم جامعه ارائه می نمایند؛ در حالی که هیچ یک از مراحل روند صحیح یک پژوهش علمی را طی نکرده اند.
پس از بررسی کلیه آثار منتشر شده در زمینه نقد شیطان گرایی در کشور در قالب های مختلف باید گفت متاسفانه در بسیاری از تحقیقات صورت گرفته کمتر به ابعاد جریانی شیطان گرایی توجه شده و بیشتر به توصیفی ناقص از افکار و عقاید برخی فرقه های منحرف شیطانی بسنده شده است؛ که این توصیفات نیز به علت عدم استفاده از منابع موثق و اصیل دیدگاه صحیحی نسبت به جریان شیطان گرایی به دست نمی دهد. غافل از آن که فرقه های موجود شیطان گرایی در دنیا تنها بخشی از پازل بزرگ جریان شیطان گرایی می باشد.
این ورود غیر علمی به بررسی آسیب هایی از این دست نه تنها فضای پژوهشی مقابله با این جریان خطرناک و آسیب زا را در کشور مغشوش نمود، بلکه در بسیاری از موارد باعث آسیب های معنوی به خود این افراد گردید.
اما نگاه دوم که بیشتر درمیان مسئولین اجرایی و فرهنگی کشور مشاهده می شود، نوعی نگاه تفریط گونه می باشد. دراین نگرش بدون در نظر گرفتن ابعاد جریانی شیطان گرایی و ظرفیت های بالقوه آن، تنها به جنبه های سطحی آموزه های برخی فرقه ها اشاره شده و این جریان را موجی زود گذر در میان جوانان می بینند، که پس از مدتی فروکش کرده و ازبین می رود. شاید بتوان گفت که این نگاه حاصل توصیفات غلط و غیر قابل باوری بود که بیشتر آن ها توسط پژوهشگر نماها و رسانه ها منتشر میشد. چرا که این مسئولین با تجاربی که در زمینه مقابله با آسیب های مختلف اجتماعی داشتند جایی برای آسیبی با این مختصات در بافت فرهنگی-اجتماعی جامعه نمی دیدند.
با توجه به آن که جریان شیطان گرایی در دوران معاصر روندی انکشافی و ترویجی را در پیش گرفته است، با کمال تاسف باید گفت که هر دو دیدگاه مذکور، هرکدام به نوعی به ترویج این جریان کمک شایانی می نمایند.
دیدگاه اول با بزرگنمایی بیش ازحد این جریان در رسانه ها و ارائه تفکرات و آموزه های این جریان بدون تحلیل صحیح، درمیان طبقات مختلف مردم، ناخواسته به ترویج این جریان کمک می نماید. علاوه بر آن با توصیف های غلط از عقاید و ظواهر فرقه های شیطان پرستی باعث شکل گیری تصوری غلط از فعالیت این جریان در جامعه می شود. مهمترین آسیبی که این تصور غلط به جامعه وارد می نماید ایجاد تصور مصونیتی کاذب در میان خانواده های و نهادهای متولی امور تربیتی در جامعه می شود، فلذا اقدامات صحیح تربیتی در راستای مقابله با این جریان ضدفرهنگی صورت نمی گیرد.
در نگاه دوم نیز به خاطر آن که ابعاد مختلف جریان شیطان گرایی درنظر گرفته نمی شود، و بیشتر آن را موجی زود گذر در میان جوانان ارزیابی می کنند، فلذا راهبرد صحیحی برای مقابله نیز تنظیم نمی شود. نتیجه این نگرش آن است که پس از مدتی حساسیت های اجتماعی نسبت به نفوذ این جریان در جامعه کاهش می یابد. این در حالی است که مشخصه محوری در جریانات و فرقه های شیطان گرایانه آموزه “ضد دین بودن” آنان است، فلذا این فرقه ها خصوصا در کشور ما که نظام دینی بر آن ها حاکم است، از نوع فرقه های زیرزمینی و معارض محسوب می شوند، و پر واضح است که بهترین بستر برای رشد چنین فرقه هایی عدم توجه به تحرکات و آسیب های آنان از طرف نهادهای فرهنگی،تربیتی و امنیتی می باشد که وظیفه مقابله با این آسیب ها را برعهده دارند.
پس از بررسی و جمع بندی ثمرات دو دیدگاه مذکور شایسته است نگرش و روش سومی را برای مقابله صحیح با این جریان ارائه داد. در ابتداء باید مراکز پژوهشی معتبر اقدام به انجام پژوهش های توصیفی کامل پیرامون این جریان نمایند. در بررسی آسیب هایی از این دست، علاوه بر مطالعات کتابخانه ای باید توجه وبژه ای به مطالعات میدانی در حوزه شیوه های نفوذ و گسترش این اندیشه ها و سطح ورود آن ها صورت پذیرد.
پرواضح است که انتشار نتایج این توصیفات در این مرحله در رسانه ها و برای عموم مردم نتایج نامطلوبی به بار می آورد ولی آشنایی مسئولین، کارشناسان مربوطه و نخبگان با ابعاد این آسیب مرحله بعدی را سهل تر می نماید.
در گام دوم اطلاعات به دست آمده در مرحله نخست زمینه را برای تحلیل صحیح کارشناسان در حوزه های مختلف و پیش بینی گام های بعدی ترویج این جریان فراهم می نماید. در مرحله سوم با توجه به اطلاعات و تحلیلات صورت گرفته راهبرد متناسب برای مقابله با این جریان در حوزه های مختلف فرهنگی، تربیتی، امنیتی،رسانه ای و … تدوین شده، و در نهایت اقدامات اجرایی متناسب در حوزه های مذکور صورت پذیرد.
البته ممکن است شیوه بیان شده نکته بدیعی در بر نداشته باشد و برای مقابله با آسیب های مختلف اجتماعی همین مراحل کلی باید طی شود. ولی متاسفانه عدم توجه به همین مراحل ساده بیان شده در بسیاری از موارد باعث بروز ابتلائات وسیعی در حوزه آسیب های اجتماعی و اعتقادی شده است.
لطفا درباره تاریخچه شیطان پرستی توضیح دهید که آیا پدیده نوظهوری می باشد یا در زمان های گذشته نیز به پرستش شیطان اعتقادی داشتند؟
به طور کلّی می توان تاریخچة شیطان گرایی را در 4دوره تاریخی بدوی، قرون وسطی، دوران مدرن و دوران معاصر، دستهبندی نمود:
1. دوران بَدَوی که شامل دوران باستان و تمدّن های باستانی می شود.
2. دوران قرون وسطی که مربوط به قرون چهارم تا پانزدهم میلادی می شود.
3. دوران مدرن که مشتمل بر قرون شانزدهم تا نوزدهم میلادی می گردد.
4. دوران معاصر شامل قرن های بیستم و بیست و یکم میلادی.
در میان قبایل بدوی، به دنبال وجود شرور و بلایای طبیعی، سعی کردند که این امور را به قدرت شیطان منتسب نمایند. کمکم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات نیروهای شر و شیطانی هم دست در امور جهان دراز میکنند و بر سود و زیان انسان مسلّط هستند.
باور به اینکه شر و شیطان مستقلاً منشأ قدرت و اثر در عالم است، به باورهای دوگانهگرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تأمین نمیشود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامههایی داشته باشند.
امّا عامل مهمتری که در همین دوران شکل گرفت و موجب انتقال بسیاری از آموزه های شیطان گرایانه از دوران باستان به دوران بعدی گردید، ورود بنیاسرائیل به سرزمین مصر و آشنایی آنان با عقاید کفرآمیز مصر باستان است. یکی از ویژگی های بارز تمدّن مصر باستان، رواج عقاید خرافی، آئین های جادویی و شیطانی و پرستش خدایان گوناگون بوده است، که گسترة رواج این عقاید را هنوز هم در آثار بهجا مانده از آن دوران می توان مشاهده نمود.
در ابتدای قرون وسطی نیز شاهد گسترش گرایش به فرقه ها و آئین های شیطانی در میان طبقة رعیت جامعة آن زمان اروپا هستیم. در همین دوران (اوایل قرن 12 میلادی) است که شاهد شکل گیری اولین انجمن های مخفی فراماسونری در اروپا هستیم و در حال حاضر نیز جریان ماسونی دنیا به خاطر نقش ویژه ای که شیطان گرایی و ترویج آن در راستای رسیدن به اهداف شوم آن ها دارد، پشتیبانی همه جانبه ای از این جریان می نمایند.
همچنین در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی دوران شکوفایی جادوگری، کیمیاگری، غیبگویی، طالعبینی و انواع علوم خفیه و نفوذ آن ها در دربارها و محافل اشرافی و فرهنگی اروپا است. این موجی است که دقیقاً با رنسانس ایتالیا آغاز شد و اومانیست هایی چون «پیکو دلا مراندولا»[1] مروجین بزرگ آن بودند.[2] البته افراد شاخص دیگری نیز در ترویج موج گرایش به جادوگری و شیطان گرایی در قرن شانزدهم سهم داشتهاند. از شخصیت های برجستة شیطان گرایی در آن دوران که نقش مؤثری در شیوع این جریان داشت می توان به خانم «کاترین دومدیچی»[3] از خاندان دومدیچی های یهودی اشاره کرد. حدود یک قرن پس از مرگ کاترین دومدیچی، جادوگر دیگری در دربار فرانسه به نام «کاترین دِشی» از خاندان «لاوازین»[4] یهودی اقدامات دومدیچی را ادامه داد.
در دوران معاصر نیز شیطان پرستی، به سیر تاریخی خود ادامه داد. یکی از شاخصترین افراد در دوران مدرن شیطان گرایی که به نظر بسیاری از کارشناسان پدر شیطان گرایی مدرن محسوب می شود، آلیستر کرولی است. جریان شیطان گرایی در این دوران به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم جان تازه ای می گیرد. شوک حاصل از جنایات بیسابقة بشری در دو جنگ جهانی فضای جامعه جهانی را مستعدّ شکل گیری جنبش های معترض اجتماعی نمود.
موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض مورد استقبال جوانان قرار گرفت و اولین گروههای سبک متال از نیمه دهه 1960 کار خود را آغاز کردند. نکته قابل توجه دیگر در دوران معاصر شیطان گرایی شکلگیری فرقههایی با ظواهر شیطان گرایانه و شیطان پرستانه در آمریکا و برخی کشورهای غربی است.
——————————————————————————–
[1]. Giovanni Pico della Mirandola از نامدارترین و مؤثرترین چهرههای فکری رنسانس و به عنوان «پدر کابالیسم مسیحی» شناخته می شود.
[2]. زرسالاران یهودی و پارسی، ج4، ص94.
[3] . Catherine de Medici.
[4]. La Voisin.
الف ) شیطانپرستی در ایران
شیطانپرستی در ایران تنها از طریق موسیقی بلکمتال طرفدارانی را جذب خود کرده است و دلیل گرایش برخی جوانان به آن نیز نفوذ این موسیقی به داخل کشور است.
این نوع شیطانپرستی از طرف شیطانپرستان حقیقی با نام شیطانپرستی تفننی شناخته میشود؛ چرا که بعضی از خصوصیات و اصول شیطانپرستی کلیسایی را دارا نبوده و بیشتر محصول صنعت موسیقی و جذابیتهای نمایشی همراه با آن است.
البته ناگفته نماند که در ایران تعداد کمی شیطانپرست واقعی یا کلیسایی نیز وجود دارد که عموما از نظر سنی بالای 30 سال دارند و عمدتا با خارج از کشور در ارتباط هستند.
آنها در تلاش هستند برخلاف شیطانپرستان موسیقیایی، اعتقادات خود را پنهان کنند. در ایران و خارج از آن گروههایی هستند که به اشتباه از طرف مردم به عنوان شیطانپرست شناخته میشوند. این دسته گروههایی هستند که رویکرد خاصی به خدا و ادیان دارند و اصلا گرایشات شیطانی ندارند. مثلا گروههای ضدمسیحی که عدهای از آنها منکر وجود حضرت مسیح نیستند و با مسیحیت رواج یافته در عصر حاضر مشکل دارند. این گرایشها در مورد ادیان دیگر هم صادق است. در مورد خدا نیز عدهای هستند که اصلا گرایشات شیطانی نداشته بلکه دیدگاههای خاصی درباره وجود خدا دارند. مثلا گروهی که طبیعتپرست هستند و…
بهتر است علاقهمندان موسیقی متال را به 2 گروه عمده تقسیم کنیم:
1 – گروهی که علاقهمند به موسیقی متال هستند ولی شیطانگرا نیستند. این گروه ممکن است هرگز وارد جریانهای شیطانگرا نشده باشند یا این که زمانی در گذشته آن هم در سنین جوانی وارد گروههای شیطانگرا شدهاند، ولی در حال حاضر گرایشات شیطانی ندارند.
این گروه عموما از نظر سنی، تحصیلات و وجهه اجتماعی در سطح بالاتری از گروه دوم قرار دارند.
این گروه بیشتر از آن که شیطانگرا باشند، افراد فاقد گرایشات مذهبی و عده زیادی از آنها لائیک هستند.
این گروه در کشور بیشتر در بین نویسندگان، نوازندگان یا خوانندگان حرفهای این موسیقی دیده میشوند و بیشتر فعالیتهای تبلیغی یا فرهنگی موسیقی متال توسط این گروه انجام میپذیرد.
این افراد کمتر در پارتی یا پارکها یا فعالیتهای گروهی شرکت میجویند و رفتارهای ضداجتماعی و ضداخلاقی در بین آنها کمتر دیده میشود. این افراد بیشتر در حد لباس و مد و تیپ با گروه دوم شباهت دارند و سعی دارند از برخوردهای جلف و نمایشی پرهیز داشته باشند.
2 گروهی که علاقهمند به موسیقی متال و شیطانگرا هستند. این گروه به قول افراد گروه اول، غیرحرفهای هستند چرا که با این موسیقی برخورد محتوایی دارند و بیشتر جذب نمایشها و شوهای همراه با این موسیقی شدهاند.
موسیقی متال در ایران
موسیقی متال از سالها پیش همزمان با شیوع این موسیقی در دیگر کشورهای جهان در داخل وجود داشته است. برای مثال فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی نشان میدهد که بعد از انقلاب در تهران در سالهای حدود 1363 کلیپهای شیطانی گروه آیرن میدن به فروش میرفته است.
به طور جدی این موسیقی از سالهای 1370 به بعد در داخل (بیشتر تهران) جایگاه ویژهای را بین مخاطبان باز میکند.
فیلم سراب محصول روایت فتح، شاهد خوبی برای این ادعاست. در این فیلم نشان داده میشود که حتی خودزنی، یا بیدینی یا حتی موسیقی رپ در سال 1372 رواج داشته است.
در فیلم با دختری مصاحبه شده که او میگوید: خدا را قبول ندارد و برای جرایمی که تا الان مرتکب شده است، اعدام مجازات کمی است. حتی در ادامه تصاویری از خودزنی او که قبلا نام گروه شیطانیSlayer را بر روی دستش حک کرده بوده، نشان داده میشود.
به طور یقین در آن زمان کلیپ گروههای شیطانی همچونSlayer و آیرن میدن به صورت قاچاقی یا بعدها از طریق ماهواره بین جوانان پخش میشده است، البته اگرچه در حدود سالهای 1370 این موسیقی در کشور رواج داشته ولی شیطانگرایی به شکل امروزین آن رواج نداشته است.
منظور این است که شاید در آن زمان بیدینی و دینگریزی همراه با مسائل دیگری مثل خودزنی، خونخواری و… به صورت محدود در کشور وجود داشته ولی شیطانگرایی به صورت امروزین آن، به شکلی که مثلا جوانان علاقهمند اقدام به راهاندازی گروه یا تشکیل میتینگ و پارتی کنند، وجود نداشته است.
در آن زمان این موسیقی بیشتر از آنکه با سبکهای پرخطری مثل بلک متال در کشور رایج باشد، با سبک هوی متال و آن هم گروههایی مثل متالیکا طرفدارانی داشته است.
میتوان گفت که جرقههای شیطانپرستی از زمانی در کشور زده میشود که جوانان در مورد این موسیقیها به وسیله کتاب یا نشریات، تغذیه فرهنگی میشوند.
از حدود سالهای 1373 به بعد کمکم کتابها و نشریات از موسیقی متال سخن میگویند تا این که از سالهای 1375 به بعد موج گستردهای از کتابهای اشعار این گروهها وارد بازار میشود. بعد از انتشار کتابها چند اتفاق عمده رخ میدهد:
1 – اطلاعات علاقهمندان نسبت به موسیقی بالا رفته و به صورت سازمان یافتهتر عمل میکنند.
2 – تمایل جوانان برای تشکیل گروههای موسیقی و غیرموسیقی بیشتر میشود و به عبارتی، علاقهمندان در گرایش به این موسیقی همگراتر میشوند.
همزمان با انتشار کتابها، آموزش و یادگیری این موسیقی و به دنبال آن کنسرت دادن و اجرا گذاشتن نیز شروع میشود. در کنار انتشار کتابها و اجرای کنسرتهاست که میتینگهای گفتگو یا افرادی مانند لیدر یا سرگروه خود را نشان میدهند.
لیدر در گروه کسی است که از نظر اطلاعات موسیقیایی و اعتقادی یا از نظر داشتن آرشیو صوتی تصویری گروههای مختلف موسیقی از بقیه قویتر است. البته در خود علاقهمندان اصلا چنین اصطلاحی یا معادل آن وجود ندارد. ولی معمولا در این گروهها علاقهمندان تحت نظر فردی به فعالیت میپردازند که واجد یکی از دو خصیصه بالاست. میتینگها هم جایی هستند برای تبادل نظر یا بحث و گفتگو یا به قول خود علاقهمندان محل «کلکل کردن».
در میتینگها علاقهمندان به اطلاعات فروشی اقدام میکنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضا یا گروههای دیگر به رقابت میپردازند.
محل میتینگها عموما فضاهای سر باز مانند پارک و … میباشد. این محلها در هر شهر یا منطقه جاهای شناخته شده و مشخصی هستند. محل میتینگها که از آنها به عنوان پاتوق هم یاد میشود، عموما از طریق نیروهای امنیتی شناخته شده، هستند ولی عملا در این مناطق امکان از بین بردن پاتوقها وجود ندارد. چرا که برخورد نیروهای انتظامی یا امنیتی موقتی و موضعی است و این برخوردها نیازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.
عموما علاقهمندان از طریق اینترنت از زمان و مکان میتینگ با خبر میشوند و به صورت آفلاین یکدیگر را مطلع میسازند. بعضی از مواقع تعداد افراد حاضر در میتینگ به 50 تا 150 نفر هم میرسد. البته بعضی از میتینگها در خانههای علاقهمندان نیز برقرار میشود.
مخاطبان موسیقی متال
علاقهمندان موسیقی متال دارای گروه سنی مشخصی هستند. این رنج سنی از حدود 14 12 سالگی شروع و عموما به 30 28 ختم میشوند. بندرت اتفاق میافتد که این جوانان بعد از سن 30 سالگی یا ازدواج، به علاقهمندی خود به این موسیقیها ادامه دهند.
سن شایع علاقهمندان 24 16 میباشد و نسبت حضور دختران به پسران در این موسیقی حدودا یک به 10 میباشد و این به خاطر سبک و شکل این موسیقی و یا حتی ضد زن در این موسیقی است. دختران کمتر به موسیقی متال و بیشتر به موسیقی رپ علاقهمندند.
عده زیادی از دختران علاقهمند به این موسیقیها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب این موسیقیها میشوند و عموما اطلاعات غلطی از اصل و ریشه این موسیقیها دارند.
بعضی از دختران علاقهمند به این موسیقیها جهت حفظ سلامت جنسی خود سعی میکنند به صورت فردی و بدون ارتباط با پسران با این موسیقیها در ارتباط باشند.
بیشتر علاقهمندان از نظر روحی و شخصیتی دارای ویژگی های خاصی هستند. آنها دوست دارند متفاوت از دیگران به نظر برسند. آنها عموما از نظر روانی سالم نیستند یا به طور کلی از معیارهای عمومی سلامت روحی روانی درجامعه سطح پایینتری دارند. آنها از نظر خانوادگی نیز دارای مشکلات خاصی هستند و عموما از طرف خانواده دچار فشارها یا تنشهایی هستند. غالبا روابط جوانان علاقهمند به این موسیقیها با پدر و مادر یا افراد خانواده تیره است و حتی عدهای خانواده را به طور کامل ترک کردهاند.
علاقهمندان موسیقی متال عموما از طرف دوستان، یا افراد فامیل یا افراد نزدیک خانواده مانند برادر یا خواهر به این موسیقیها وارد میشوند. چرا که علاقهمندی به این موسیقیها نیازمند گذشت زمان و مجاورت با آن میباشد. جوانان علاقهمند به این موسیقیها از همه نوع خانوادههایی هستند ولی بیشتر آنها از رفاه نسبی در خانواده برخوردارند.
گرایش مذهبی در خانواده نقش مهمی را در علاقهمندی جوانان به این موسیقیها بازی میکند. طرفداران این موسیقی بیشتر از خانوادههایی هستند که از نظر گرایشات و تعصبات مذهبی در خانواده و یا میزان آزادی عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفریط شدهاند.
در بین این گروهها عموما خانوادهها از گرایشات اعتقادی فرزندان خود اطلاعی ندارند و فقط ممکن است آشنایی بسیار ضعیفی با موسیقی مورد علاقه آنها داشته باشند.
بسیاری از خانوادهها یا در مورد علائم یا نشانههای مورد استفاده فرزندان اطلاعی ندارند و عده بسیار کمی هم اگر اطلاع دارند این مسائل را فانتزی گونه و زودگذر میدانند و نسبت به آن بیتوجه هستند.
در بعضی از خانوادهها وقتی خانواده به فرزندان خود در مورد این موسیقیها اخطار میدهد فرزندان، پدر و مادر را به شکلهای مختلف اغفال میکنند و موضوع را به شکلی دیگر به آنها وانمود میکنند مثلا تعدادی از کلیپهای کم خطر را به خانواده نمایش میدهند و وانمود میکنند که آنها علاقهای به گروههای شیطانی ندارند.
علت علاقهمندی جوانان به این موسیقیها
عموما جوانان به علت مجاورت با این موسیقیها از طرف دوستان، برادر و … به آن جذب میشوند و کمتر میتوان گفت که در آنها علاقه یا استعدادی ذاتی به این موسیقیها وجود دارد چرا که این موسیقیها با فطرت انسانی همخوانی ندارند و با آن در تعارض هستند.
حتی عدهای از طرفداران این موسیقی واقعا علاقهای به این موسیقی ندارند ولی برای جلب توجه به زور هم که شده سعی دارند خود را به آن علاقهمند کرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتی برای ایجاد کردن علاقه در خود به تمرین و خود آزاری هم میپردازند. علت اصلی ورود به این موسیقیها از طرف جوانان خود نمایی و جلب توجه است.
در مرحله دوم جذابیتهای رسانهای این نوع موسیقیهاست. (خشونت، سکس و…) در مرحله بعدی فضاهای جنسی این موسیقیهاست که علاقهمندان از طریق آن میتوانند وارد محیطهای پر خطر شوند و در مرحله بعدی، روحیه اعتراض، عصیان، گریز، انکار و … نهفته در این موسیقیهاست.
چگونگی ورود به این موسیقیها
بیشتر جوانان از گروههای ساده و کم خطری مانند متالیکا (هوی متال) که بیشتر دارای اشعار اجتماعی است شروع میکنند اما کمکم تحت تاثیر تحریک و تشویق دوستان به گروههای پرخطر بلک متال وارد میشوند.
فعالیتهای فرهنگی مربوط به این موسیقیها در داخل کشور
کتاب:
در داخل کشور از حدود سال 1375 تا به حال دهها کتاب که عموما به صورت متن اشعار گروههای معروف همراه با ترجمه آنها میباشند، به چاپ رسیده است. در کنار آنها دهها نشریه نیز غافل از گرایشات اعتقادی و خصوصیات اخلاقی این گروهها اقدام به چاپ شعر یا مصاحبه از این گروهها کردهاند. البته کتابهایی نیز با موضوع آموزش نواختن انواع سازهای این نوع موسیقیها در کشور مجوز گرفته و چاپ شده است.
در متن این کتابها، اشعاری با موضوعات ضد دین، خشونت، سکس و … موج میزند. در این کتابها، نویسندگان با چاپ بیوگرافی و تصاویری از اعضای گروه یا مصاحبه با آنها اقدام به تبلیغ گروههای موسیقی کردهاند.
حتی در یکی از این کتابها، نویسنده پای خود را فراتر گذاشته و اقدام به چاپ علائم خاص کلیسای شیطان روی جلد کتاب خود کرده است.
در صفحات مقدمه عموم این کتابها سعی شده این نکته بیان شود که گروهی که کتاب درباره آن نوشته شده، گرایشات ضد آمریکایی و مخالف با صهیونیسم داشته است و این در حالی است که عموم این گروهها آنارشیست و اصلا با هر حکومت و دولتی مخالف هستند.
تنها تعداد کمی از این کتابها و نشریات بعد از چاپ توقیف شدهاند یا اجازه چاپ مجدد آنها لغو شده است.
جهت درک بهتر جریان چاپ این کتابها در کشور، به معرفی و نقد یکی از این کتابها با نام «در انتظار آفتاب» میپردازیم که در سال 1380 به چاپ رسیده است. این کتاب درباره زندگی و اشعار خواننده گروه«The Door» جیم موریسون میباشد.
روی جلد کتاب عکس خواننده و در پشت آن عکسی از مقبره و مجسمه خواننده همراه با چند دسته گل به چشم میخورد.
البته در کتاب عکسهای زیادی از خواننده دیده میشود، همچون عکسهایی از دوران کودکی و جوانی خواننده، عکسهایی ازخواننده همراه با گروه موسیقیاش، عکسی از دستگیری خواننده در هنگام اجرا به خاطر توهین به مقدسات، عکس چند ستاره راک و جملات آنها درباره ممتاز بودن شخصیت خواننده. جهت بررسی شخصیت جیم موریسون و کتاب چاپ شده از او در ایران زندگی او را از روی فیلمی از الیور استون با نام«The Door» که در مورد زندگی او ساخته شده است، مورد بررسی قرار میدهیم.
در سکانسی از فیلم جیم مورسیون در یک بار، مشغول به خواندن میشود. او به یکباره در اشعار خود رو به پدرش میگوید: «پدر، میخواهم تو را بکشم» و بعد از آن جملات منحرفانهای در مورد مادرش با مضمون زنا با محارم بیان میکند. همه کسانی که در بار حاضر هستند به یکباره ساکت شده و به او نگاه میکنند. رئیس بار به او فحاشی کرده و از او میخواهد که اجرا را متوقف و بار را ترک کند. موریسون بعد از پایان اجرا به شدت از رئیس بار به خاطر بیان جملات وقیحانهاش کتک میخورد و مورد فحاشی قرار میگیرد.
در فیلم الیور استون پلانهای مختلفی درباره فساد اخلاقی او وجود دارد که بسیاری از آنها قابل بیان در این مقاله نیستند.
در جایی از فیلم او در یک بار در حضور همگان ادرار میکند، یا در اجراهای زنده لخت میشود، یا جملات رکیک و زننده به کار میبرد، به شکلی که پلیس در هنگام اجرا بارها به او هشدار میدهد.
در فیلم، او دائمالخمر نشان داده میشود و مصرف مواد مخدر کار همیشگی اوست، او حتی مصرف مواد یا مشروبات الکلی را روی سن هم رها نمیکند، او چنان شیفته مواد مخدر است که تماشاگران برای ابراز علاقه به او، در هنگام اجرا، گراس و مواد مخدر برای او روی سن پرتاب میکنند. او در چند جا به مقدسات توهین کرده و جملات کفرآمیز بر زبان میآورد. مثلا در یک جا رو به همه میگوید: «من ابلیسم و هر کاری بخواهم میکنم.»
او در فیلم با زنی که به نظر میرسد از فرقه پگانها یا شیطانپرستهاست، دوست شده و با او به شیوه شیطانپرستها همقسم میشود (بریدن دستها و آمیختن خون دستها به هم.)
او در سکانس معروف فیلم بعد از روابط نامشروع با زن شیطانپرست اقدام به خودزنی و خونخواری میکند.
خواننده در فیلم در چند جا اعلام میکند که جسم او توسط روح یک سرخپوست تسخیر شده است. کارگردان در تمام فیلم این مساله را به طور واضح به کرات تاکیده کرده است.
حضور روح سرخپوست بیشتر در جاهایی به چشم میخورد که خواننده از خود بیخود شده و اقدام به انجام اعمال غیراخلاقی میکند.
کارگردان در بیشتر بخشهای فیلم سعی کرده جیم موریسون را منحرف نشان دهد. مثلا در ارتباط او با معشوقهاش نشان میدهد که او خیانتکار است و با دختران و زنان زیادی رابطه دارد.
در چند جای فیلم، پلیس به خاطر حرکات ناشایست خواننده روی سن به او اخطار میدهد تا اینکه بالاخره در 20 سپتامبر 1970 دادگاه او را به علت رفتار ناشایست در ملا‡عام و انجام رفتارهای منحرفانه جنسی و وضع بد متهم در اماکن عمومی محکوم به پرداخت 50 هزار دلار جریمه نقدی و 6 ماه حبس با اعمال شاقه محکوم میکنند.
این در حالی است که در کتابی که درباره خواننده در ایران چاپ شده است، نویسنده سعی کرده جیم موریسون را مردی صلحطلب و معترض بر ضد دولت نشان دهد.
مثلا او در کتاب بیان کرده است که اخطارهای پلیس به او به خاطر افکار انتقادی و معترضانه او بر ضد دولت بوده است. او در کتاب خود در آلبوم«The End» جملات منحرفانه جیم موریسون درباره مادرش را سانسور کرده و این در حالی است که نویسنده در کتاب خود بیان میکند که فیلم الیور استون را دیده است.
کارگردان فیلم که با خواننده هموطن میباشد در فیلمش سعی کرده او را انسانی عیاش و شهوتپرست معرفی کند، مثلا در سکانسی از فیلم دوستان خواننده در چند جا به او در مورد اضافهوزن او هشدار میدهند و از او میخواهند که سکس، مشروب و مواد مخدر را کنار بگذارد.
نویسنده در کتاب عکسهایی از اجراهای خواننده و مراسم سیامین سالگرد او برای علاقهمندان چاپ کرده است. همچنین در پایان کتاب خود 8 سایت مطرح اینترنتی حاوی مطالب خواندنی و عکسهای خاطرهانگیز در مورد خواننده و اعضای گروه او را معرفی کرده است.
همچنین به ستارگان دیگر راک ایمیل زده و از آنها خواسته که در مدح جیم موریسون جملهای بگویند و جملات تحسینبرانگیز آنها در مورد خواننده را همراه با عکس آنها به چاپ رسانده است. نویسنده در ابتدای کتاب خود علت نگارش این کتاب را اشعار زیبا و شخصیت خواننده معرفی کرده است.
در مورد تعداد کتابهای چاپ شده با این مضامین در ایران میتوان بیش از 50 جلد کتاب را تخمین زد. البته بعضی از گروههای تحقیقاتی تعداد کتابهای چاپ شده در این زمینه را تا 200 عنوان نیز بیان کردهاند.
در کشور معمولا انتشارات خاصی اقدام به چاپ اینگونه کتابها میکنند، بهشکلی که در مورد چاپ آنها میتوان تنها چند انتشارات خاص را نام برد.
اگر بخواهیم بیشتر در مورد گذشته چاپ این کتابها صحبت کنیم جالب است بگوییم این کتابها هر ساله از طریق انتشارات مربوط در نمایشگاه بینالمللی کتاب به فروش میرفتند و موجی از مخاطبان خود را به نمایشگاه میکشاندند.
جالبتر آنکه دکوراسیون غرفهها نیز مانند محتوا و جلد کتابها با رنگهای سیاه و سرخ طراحی میشدند.
در غرفهها پوستر خواننده و گروهی که کتاب درباره آن چاپ شده بود به عنوان هدیه به خریداران کتاب اهدا میشد.
جوانان علاقهمند بعد از خرید این کتابها، کتاب را برای بارها میخوانند (حتی اقدام به حفظ اشعار انگلیسی آن میکنند) و همراه با کتاب کلیپهای غیرمجاز گروه مربوطه را از طریق سیدیهای قاچاقی یا ماهواره تماشا میکنند.
بعد از خواندن این کتابها، علاقهمندان اطلاعات و نظرات خود را درباره گروه و اشعارش در میتینگهای گفتگو، یا در پارکها و یا چترومهای اینترنتی رد و بدل میکنند.
برگزاری کنسرت موسیقی
با وجود ممنوع بودن آموزش یا تحصیل موسیقی متال در آموزشگاههای موسیقی انواع سازهای آن در مغازههای سازفروشی به فروش میرود و انواع کلاسهای آموزشی آن در آموزشگاههای دارای مجوز آموزش داده میشود. البته انواع کتابهای آموزشی این موسیقی در کشور دارای مجوز هستند و حتی به چاپهای مجدد نیز رسیدهاند.
عموم جوانانی که بهصورت خصوصی زیر نظر اساتید یا به صورت عمومی در آموزشگاهها آموزش دیدهاند، علاقهمند به برگزاری کنسرت هستند.
تا به حال در بعضی از استانهای کشور گروههای مختلف متال موفق به برگزاری کنسرت شدهاند. از جمله اجراهای مهم میتوان به اجرای سال 1384، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، جشنواره گروهها در سال 1385 در دانشگاه تهران و همچنین اجرای دیگری در تالار خانه معلم تهران در سال 1385 و اجراهای متعدد دیگری در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و… اشاره کرد.
براساس ترفندهای گروهها جهت گرفتن مجوز، اجراها معمولا در دانشگاهها و در تعطیلات اعیاد مذهبی مانند عید مبعث، عید قربان و… برگزار میشوند.
عموما مجوزدهندگان به این اجراها از محتوای این موسیقیها و شکل و شیوه اجرای آن مطلع نیستند و گروهها برای گرفتن مجوز اجرا، جهت اغفال مسوولان مربوطه به انواع ترفندها دست میزنند.
دانشگاههای مختلفی از کشور تا به حال اجرای موسیقی متال یا راک را به خود دیدهاند. برگزاری تعدادی از این اجراها از طرف دانشجویان و تعدادی از آنها از طرف غیردانشجویان صورت گرفته است.
بعضی از این کنسرتها با وجود داشتن مجوز در زمان اجرا به علت هیجانات شدید تماشاگران تعطیل شدهاند.
اجراها معمولا با نورپردازیها و دکوراسیونها یا آرایشها و تیپهای جالبتوجه مخاطبان و نوازندگان همراه است، به شکلی که حراست دانشگاه بعد از برگزاری اجرا و در ایام تحصیلی اجازه ورود نوازندگان یا تماشاگران را به دانشگاهها با این تیپها و آرایشها نمیدهد.
حتی ممکن است تماشاگران در روز اجرا در مسیر حرکت به دانشگاه توسط نیروی انتظامی دستگیر شوند. این اتفاق چند سال پیش در شیراز رخ داد و اجرای زیرزمینی یک گروه بهخاطر دستگیری تماشاگران که با مینیبوس قصد حرکت به محل اجرا را داشتند، لغو شد.
نکته دیگری که قابل توجه است حضور خبرنگاران خارجی قبل و بعد از اجرا و تهیه گزارشهای مستند خبری توسط آنها میباشد. تا به حال گزارشها یا برنامههای مستند زیادی توسط گروههای غربی و اروپایی در مورد موسیقی غربی در ایران ساخته شده است. حتی دیده شده است که یک محقق خارجی از طرف فلان دانشگاه غربی برای دریافت مدرک دکتری یا انجام پروژه تحقیقاتی به ایران آمده و به تحقیق درباره گروههای موسیقی یا گروههای شیطانی پرداخته است.
برگزاری اجراهای زیرزمینی
چون در بیشتر مواقع برگزاری اجرا روی سن و یا در اماکن دولتی و عمومی غیرممکن است، گروهها اقدام به برگزاری اجراهای زیرزمینی میکنند که معمولا در محافل خانگی صورت میگیرد.
در این اجراها تماشاگران و علاقهمندان به رقص متال به جنباندن شدید سر مانند دراویش اهل تصوف میپردازند.
این رقص انرژی زیادی از تماشاگر میگیرد و بعضی از تماشاگران با مصرف قرص، انرژی خود را برای انجام چند ساعته آن تقویت میکنند. گاه انجام این رقص برای مدت زیاد باعث بروز اختلالات جسمی در بین علاقهمندان شده و کار آنها به بیمارستان کشیده میشود.
تلویزیون و رادیو
در تلویزیون، برنامههایی که ریتمی تند و نیاز به موسیقیهای پرجنبوجوش دارند مانند برنامههای ورزشی، خبری یا تبلیغات بازرگانی و… از این موسیقیها در برنامههای خود استفاده میکنند.
البته بعضی از سریالها یا فیلمهای داخلی که محتوای ترسناک یا موضوعات مربوط به شیطان دارند نیز از این موسیقیها استفاده میکنند که در این صورت موزیک آنها توسط آهنگسازان داخلی ساخته میشود.
بعضی از موسیقیهایی که در برنامههای غیرداستانی تلویزیون مورد استفاده قرار میگیرند، توسط بعضی از گروههای شیطانی با گرایشات منحرفانه کار شدهاند.
استفاده برنامهسازان از این موسیقیها به دلایل زیر است:
1 – ساختار این موسیقیها با محتوای برنامهها متناسب است و در صورت استفاده نکردن از این موسیقیها، پیدا کردن موسیقی جایگزین کار مشکلی است.
2 – برنامهسازان چون تنها از ساختار مفرح و شاد این موسیقیها بهره میگیرند از محتوای این گروهها یا گرایشات سازندگان آن آگاه نیستند. به غیر از تلویزیون، این موسیقی در برنامههای رادیویی نیز به کرات مورد استفاده قرار میگیرد که برای نمونه میتوان به رادیو جوان اشاره کرد که بیش از همه از این موسیقیها استفاده کرده است.
البته به غیر از موسیقیها، تلویزیون تا به حال چندین بار از نشانهها یا مفاهیم شیطانی در برنامههای خود استفاده کرده که همه به صورت ناآگاهانه بوده است.
برای مثال پخش تیزر تبلیغاتی از موسسهای که جایزه آن دارای عدد 666 بود یا همچنین شعری که بارها در یکی از سریالهای شبکه 3 توسط هنرپیشگان خوانده میشد و این عدد در آن به کار رفته بود.
یا همچنین دکور و لوگوی یکی از برنامههای شبانه شبکه 3 که متناسب با یک نشانه شیطانی بود. این علائم در برنامههای خارجی کودک و نوجوان نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند مانند علامت «کرانادو» یا دست شیطان در کارتون مرد عنکبوتی، البته پیش از برنامههای داخلی، فیلمهای خارجی پخش شده دارای مشکل بودهاند که از آن جمله میتوان به فیلم ارباب حلقهها و هری پاتر و برنامه سینما ماوراء با فیلمهایی مانند کنستانتین و کودک را دعا کن و… اشاره کرد.
اینترنت
اینترنت به خاطر آن که رسانهای با قابلیت فعالیتهای زیرزمینی است و ردیابی و شناسایی کاربران در آن عملا غیرممکن است به یکی از رسانههای اصلی شیطانگرایان تبدیل شده و بیشتر گروههای شیطانی برای تبلیغات و بحث و گفتگو از آن استفاده میکنند.
گروههای شیطانپرست در داخل کشور، وبلاگها و سایتهای مختلفی را راهاندازی کردهاند که از طریق آن به تبادل اطلاعات میپردازند.
عموم گروههای بلکمتال از طریق اینترنت به تبلیغ گروه خود میپردازند، یا موسیقی خود را از این طریق در اختیار علاقهمندان قرار میدهند. همچنین همه برنامهها یا میتینگها از طریق اینترنت تنظیم میشوند.
ارتباط با کلیساهای شیطانی یا شیطانپرستان خارجی یا سایر گروههای متال دیگر نیز از همین طریق صورت میپذیرد.
لباس و زیورآلات
لباسهای گروههای متال یا گروههای شیطانی دارای لوگوی گروههای موسیقی متال یا نشانههای معروف فرقههای شیطانی مانند پنتاگرام، صلیب برعکس، 666 و… میباشد.
این لباسها از خارج از کشور، مثلا از دبی یا ترکیه وارد ایران شده و توسط تعداد خاصی فروشنده لباس که کار اصلی آنها فروش این لباسها میباشد، به فروش میرسد.
فروش این لباسها با توجه به این که محدودیتهای زیادی برای دسترسی به آنها در داخل وجود دارد، برای فروشندگان سودآور میباشد. لباس گروههای شیطانی معمولا به رنگ سیاه بوده و به صورت تیشرت و شلوار تنگ و چسبان میباشد.
کفش پسران به صورت پوتین و دختران به صورت چکمههای چرمی با ساقهای بلند است. کفشهای غیرپوتین نیز به صورت یک لنگه قفل و یک لنگه کلید نیز است.
در بین آرایشها معمولا آرایش و میکاپ به شکل تیپ جنس مخالف دیده میشود، مثلا در مورد مو، پسران مانند دختران و دختران مانند پسران آرایش میکنند.
زیورآلات
زیورآلات مورد استفاده جوانان علاقهمند به صورت انگشتر تکبند یا تمام بند، انگشترهای اسکلتی، گردنبند، لبگیر، دستبند یا مچبندهای چرمی، دستبندهای تیغدار، لنزهای چشمی شیطانی، گوشواره و… است.
این انگشترها معمولا دارای جنس نقره و به شکل علائم شیطانی یا علائم و لوگوی گروههای شیطانی و یا علائم اسکلتی و وحشتناک میباشد که معمولا به شکل الهههای شیطانی هستند.
این زیورآلات عمدتا توسط فروشندگان اجناس نقره در کشور به فروش میرسند و معمولا مغازههای خاصی اقدام به فروش آنها میکنند.
لازم به ذکر است که بیشتر فروشندگان با آگاهی قبلی اقدام به فروش این لباسها یا علائم میکنند و تنها عده کمی از آن آگاهی ندارند، چرا که به مرور زمان فروشندگان در تماس با خریداران، آنها و گرایشاتشان را خواهند شناخت.
عدهای از این فروشندگان گاه حتی از مشتریان خود سفارش ساخت علائم خاص یا خرید لباس با فرمهای خاص را نیز دریافت میکنند. البته تعدادی مغازه خیاطی نیز وجود دارند که با دستگاههای کامپیوتری خود علائم و نشانهها یا کلمات و لوگوهای خاص را روی لباس مشتریان میدوزند.
آرایشگاهها
در خارج از ایران و در کشورهای غربی، کلوپهای خاصی هستند که اقدام به میکاپ و آرایشهای شیطانی میکنند. گاه این آرایشها ساعتها طول میکشد. کارشناسان در بررسی این تیپها و مدلها به آنها زیباییشناسی شیطانی میگویند که منظور آرایش به صورت هر چه زشتتر شدن میباشد.
در ایران در حال حاضر تعدادی آرایشگاههای زیرزمینی در این زمینه فعال هستند. مدل موی شیطانی در ایران فعلا به صورت موی خیلی بلند یا بدون مو (طاس) است. عدهای از جوانان علائم شیطانی را روی سر خود به صورت منفی و مثبت درمیآورند. در تیپهای شیطانی مدل مو، لباس، کفش و زیورآلات حتما باید با هم هماهنگ باشند، مثلا در مورد لباس، اگر لباس به جای تنگ بودن گشاد باشد از تیپ متال وارد تیپ رپ میشویم.
در حال حاضر عده قابل توجهی از جوانان از مدلهای شیطانی مانند موهاک، قارچی، طاووسی و… استفاده میکنند ولی چنانچه آنها از نظر لباس نیز تیپهای شیطانی نداشته باشند، نمیشود به آنها شیطانپرست اطلاق کرد، چرا که در حال حاضر عدهای از جوانان که ممکن است اصلا گرایشات شیطانی نداشته باشند از این مدل موها جهت جلب توجه و… استفاده میکنند .
محصولات صوتی و تصویری شیطانی
همانطور که قبلا هم به آن اشاره شد آنچه بیش از همه یک شیطانپرست یا متالباز را در بین همگروهان خود قدرتمند میسازد، میزان آرشیو سیدها یا دیویدیهای صوتی و تصویری اوست. معمولا متالبازها خساست بسیاری در دادن مجموعههای موسیقیایی یا مستندات شیطانی خود به یکدیگر دارند، مخصوصا اگر آن کلیپ یا برنامه، کمیاب نیز باشد. این محصولات یا از طریق ماهواره، یا از طریق کشورهای همسایه، یا از طریق دانلودهای اینترنتی به دست علاقهمندان میرسد.
تعدادی از این سیدیها به صورت آزاد در فروشگاههای سطح کشور به فروش میرسند و تعدادی از آنها که دارای جنبههای منفیتری هستند، به صورت دست به دست یا از طریق فروشندگان خانگی به فروش میرسند.
در بین این محصولات معمولا سیدیهایی از تصاویر مستند جنایات دیکتاتورهای بزرگی مانند هیتلر یا صدام حسین نیز به چشم میخورد یا در این فیلمها تصاویر چندشآور قربانیان حوادث و سانحههای مرگباری که خشونت در آنها موج میزند مانند صحنههایی از کشتار و شکنجهها یا اعدامهای جنگی، یا تجاوزهای خشن، آزار حیوانات و… به وفور یافت میشود.
هالیوود و شیطانپرستی
در تاریخ سینما فیلمهای متعددی در مورد شیطانپرستی، گروههای ضدزن، خونآشامها، مردهخوارها و… ساخته شده است. برای بعضی همیشه این معما بوده است که آیا اول چنین گروههای شیطانی وجود داشتهاند و بعد از روی آنها فیلم ساخته شده است یا اول چنین فیلمهایی ساخته شده است و بعدا چنین گروههایی به وجود آمدهاند. از فیلمهای مطرح کار شده در گذشته میتوان به دروازه نهم، بچه رزماری و دراکولای برام استوکرز یا از مدلهای قدیمیتر آن به نمایشنامههای فاوست، دکتر فاستوس و… اشاره کرد.
در حال حاضر در هالیوود فیلمهای شیطانی متعددی ساخته میشوند که موضوع عمده آنها سکس و خشونت است. در این فیلم، شکنجه، تجاوز، سنگدلی و بیرحمی موج میزند. در کنار آن فیلمهایی با موضوع مردهخواری، خونخواری و… ساخته میشوند که مخاطب اصلی آنها علاقهمندان به موسیقی متال و گروههای شیطانی هستند.
برای مثال میتوان به فیلم هشت میلیمتری فیلمهای اره اشاره کرد که موضوع اصلی آنها خشونت و تجاوز است. ادامه ساخت این فیلمها گاه به شمارههای 4 و 5 میرسند. برای مثال به طالع نحس 3 یا اره 5 میتوان اشاره کرد.
آنتوان لاوی قبلا در فیلم بچه رزماری بازی کرده بوده و در دهه اخیر نیز فیلم مستندی با عنوان شیطان سخن میگوید از او ساخته شده است.
در حال حاضر بسیاری از گروههای شیطانی درباره گروه خود فیلم سینمایی ساختهاند و بسیاری از کارگردانان با امکانات زیاد در خدمت آنها برای ساخت کلیپهای پرخرج شیطانی هستند. گاه ساخت یک کلیپ چند دقیقهای با قیمت ساخت یک فیلم سینمایی تمام میشود.
برای مثال میتوان به کلیپهای مرلین منسون اشاره کرد که در نهایت ظرافتهای برنامهسازی و کارگردانی ساخته شدهاند. در حال حاضر بسیاری از گروههای شیطانی، آهنگساز فیلمهای مطرح جهانی هستند. برای نمونه میتوان به فیلم ماتریکس یا بزرگراه گمشده اشاره کرد که آهنگسازی آن توسط مرلین منسون کار شده است.
در حال حاضر موسیقی سکانسها یا فیلمهای ترسناک و دلهرهآور عموم فیلمها توسط شیطانپرستان ساخته میشود. در داخل کشور خودمان ایران هم موسیقی سریالهایی با موضوعات شیطانی توسط آهنگسازان موسیقی متال کار میشود و در داخل سریالهایی کار شدهاند که مانند برنامهها و فیلمهای غربی در ترویج شیطانگرایی موثر بودهاند.
در اروپا نوعی تفکر از طریق این فیلمها به مردم تزریق شده است که ترویج شیطانگرایی پرخطر است. آن تفکر به این صورت است که شیطان در جهت دخالت در امور روحی و مادی دارای قدرتهای زیادی است. مثلا قادر است در جسمی حلول یا تناسخ داشته باشد یا این که میتواند اجسام را به حرکت درآورده و در زندگی عادی مردم دخالت کند. طبق احکام اسلامی شیطان فقط توانایی وسوسه کردن انسان را دارد و بس.
اما در برخی فیلمها که در چند سال گذشته پخش شدهاند به نوعی این تفکر غلط را به مخاطب القاء کردهاند که شیطان قادر به دخالت یا تغییر در امور مادی است.
در فیلمهای غربی این نگرش که تا حدودی با تفکر مسیحی نیز همخوانی دارد به تماشاگر القاء میشود و این خود زمینهساز گرایش به شیطان جهت در امان بودن از او یا کسب قدرت از او است.
از نمونه فیلمهای غربی در این زمینه میتوان به فیلم «کنستانتین» یا فیلم «جنگیر» اشاره کرد که هر دو از تلویزیون یا آنونسهای متعدد پخش شدهاند.
پراکندگی جغرافیایی گروههای شیطانی
علاقهمندان به موسیقی بلک متال یا گروههای شیطانپرست عموما در مناطق یا استانهایی از کشور بیشتر از جاهای دیگر تمرکز جمعیتی دارند، حتی این مساله درباره پاتوق ها نیز صادق است.
این گروهها در بین ارامنه و مسیحیان در قیاس با ادیان دیگر در ایران از جمعیت قابل توجهی برخوردار هستند.
در این مناطق گروههای ضدمسیحی که خود را با نام آنتی کریست معرفی میکنند، دیده میشوند. این گروهها در مناطقی که سکونت دارند بر جوانان دیگر تاثیرگذار هستند. به شکلی که در مجاورت آنها عدهای از جوانان ادیان دیگر نیز خود را آنتیکریست یا ضد مسیح معرفی کرده و با آنها همفکر میشوند.
در داخل کشور و حتی در دنیا میتوان گفت که گروههای ضدزرتشتی یا ضد یهودی وجود ندارند. البته در دنیا گروههای ضداسلامی نیز وجود دارند که نسبت به گروههای ضدمسیحی بسیار کم تعداد هستند.
هدف از بیان این مطلب این است که شیطانپرستان و کلا سایر گروههای منحرف در کشور دارای پاتوقهای خاص و ویژهای هستند که این نکته خود بیانگر انتقالی بودن گرایش به این جریانات است، به شکلی که جوانان آن را با همنشینی و مجاورت با دوستان و همسالان خود به یکدیگر انتقال میدهند و معمولا در بین این جوانان گرایش ذاتی یا استعدادی برای جذب به این گروهها وجود ندارد.
اقدامات و مراسم گروههای شیطانپرست در داخل کشور
در بین این گروهها رفتارهای عمومی مختلفی شایع هستند، بعضی از این رفتارها حالت فردی، بعضی حالت جمعی و بعضی از آنها مشخص نیستند که به صورت فردی یا جمعی انجام میشوند.
عموم رفتارها در ابتدا از جدیتی برخوردار نبوده و به خاطر جلب توجه صورت میگیرند ولی در ادامه با استمرار و تکرار، حالتی جدی به خود میگیرند و خطرناک میشوند.
بعضی از رفتارها در علاقهمندان در حالت باور و اعتقاد وجود داشته و کمتر عملی میشوند و معمولا در حالت شایعه قرار دارند و حتی ما نمیدانیم که آیا این رفتار توسط آنها به انجام رسیده یا نه و اگر انجام شده چند بار بوده و چقدر شیوع داشته است.
چیزی که مسلم است این است که این رفتارها در بیشتر این جوانان مشترک است و همه از این رفتارها صحبت به میان میآورند. معمولا شایعات مشترک هستند و عده زیادی ادعا دارند که این رفتارها را از خود بروز دادهاند یا از دیگران دیدهاند.
به طور کلی اقدامات و رفتارهای زیر در بین شیطانگرایان عمومیت دارد:
1 – بیاعتقادی به خدا، دین، آخرت، پیامبران و …
2 – اهانت به کتب مقدس و مخصوصا کتاب انجیل که معمولا آن را یا پاره میکنند یا میسوزانند و …
3 – اهانت به علامتها یا اشیاء یا اماکن مقدسه، مثلا برعکس کردن صلیب حضرت مسیح یا اهانت به قبلهگاه مسلمین یا نوشتن جملاتی روی کلیساها و…
4 – اغفال دختران با اقدام به آزار و و اذیت و رابطه جنسی همراه با خشونت با آنها به خاطر عقاید ضد زنی و ابرمردی.
عده زیادی از این گروهها با خشم زیاد اعلام میکنند که از زنها متنفرند و هیچ رابطهای با آنها بجز خشونت یا تجاوز نمیتوانند داشته باشند. عدهای از آنها معتقد هستند که زنان موجوداتی پست و ضعیف هستند که فقط جهت ارضای غرایز مردان آفریده شدهاند و نباید بیش از این به آنها بها داد.
در موسیقی بلک متال گروههای زیادی وجود دارند که بر ضد زنان شعر میسرایند یا آهنگ یا کلیپ میسازند. در این کلیپها به وحشیانهترین شکل ممکن به زنان توهین شده و آنان را مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
به خاطر همین تفکرات در این موسیقی است که در غرب هرجا دختر یا زنی مفقود میشود یا مورد تجاوز یا قتل قرار میگیرد ابتدا شیطانپرستان و متالبازها را مقصر میدانند.
در غرب شایع است که شیطانپرستان جهت انجام مراسم خود باید دختران باکره یا زنان را قربانی کرده یا در راه شیطان به آنها تجاوز کرده، آنها را باردار سازند.
جالب آنجاست که بعضی از خوانندگانی که در کلیپهای خود به آزار و اذیت زنان میپردازند خود در انگشتشان حلقه ازدواج دارند یا در پشت صحنه کارهایشان میبینیم که نامزد یا همسر دارند.
عدهای از شیطانپرستان از اینکه مردم مسائلی مانند قتل و جنایتهای خشن و وحشتناک را به آنها نسبت میدهند ناراحت هستند و آنها را شایعه میدانند ولی عدهای از آنها، آن را پذیرفته و اعتراف و اقرار به انجام چنین کارهایی میکنند.
بعضی از این قتلها و جنایات فقط متوجه زنان و کودکان نیستند. بلکه در بین اقشار دیگر جامعه نیز دیده میشوند. برای مثال به نمونههایی از آنها که توسط یک مستند به نام «زنگهای دوزخ» گزارش شدهاند، توجه کنید.
تامی سالیوان در سال 1988 در نیوجرسی در حالی که فقط 16 سال داشت به طرز وحشتناکی مادر خود را با چاقوی پیشآهنگیاش میکشد. او دو دست مادرش را قطع و صورتش را از جمجمه جدا کرده، پس از این کار به طرز وحشیانهای رگ و دست خودش را میبرد، به شکلی که دستش از بدن جدا میشوند.
طبق گزارشهای پلیس او به موسیقی متال و جادوگری علاقهمند بوده است.
در 12 آوریل 1985 یک پسر 14 ساله طرفدار گروه آیرن میدن سه نفر را کشت. او علامت 666 را بر سینه خود خالکوبی کرده بود.
یا مثلا شخصی به نام ریچارد رامسیس جنایتکار بدنام کالیفرنیایی که عده زیادی را با کارد به قتل رسانده و تحت تاثیر گروهی به نامAC/DC بوده است. او علامت پنتاگرام که یک نشانه شیطانی است روی بدن قربانیان یا دیوار خانه آنها میکشیده است.
نمونه دیگر، موردی است که در فیلم مستند مایکل مور «بولینگ برای کلمباین» شاهد تصاویری از آن بودهایم. در این فیلم دو جوان دبیرستانی که 16 و 17 ساله به نظر میرسند از کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا چند عدد اسلحه سنگین مسلسل، نارنجک و … خریداری میکنند و روز بعد در مدرسه با این سلاحها 12 تن از همکلاسیهای خود را به قتل رسانده و عده زیادی را نیز مجروح میسازند. بعد از این جنایت، اقدام به خودکشی میکنند.
کنود خبرنگار، محقق و گزارشگر برنامه تلویزیونی در مستند زنگهای دوزخ چنین میگوید:
«چرا ما میلیاردها دلار صرف تبلیغات میکنیم، چون مردم به تبلیغات پاسخ میدهند. این موسیقی هم نوعی تبلیغاته و من بچههایی را دیدم که به این تبلیغات پاسخ دادند، من آنها را روی سکوی سردخانه دیدهام.»
در ایران ما نمیدانیم که چه تعدادی از قتلهای وحشیانه و مرموز که به صورت کشفنشده باقی ماندهاند به دست شیطانپرستان صورت گرفته یا میگیرند. البته عموما تصور میشود که آنها فقط ادعای انجام چنین کارهایی را دارند و هرگز توانایی انجام آن را ندارند.
5-کشتن و آزار حیواناتی مانند سگ، گوسفند و گربه به صورت دار زدن، سر بریدن، سوزاندن و …
این مساله به کرات در بین جوانان شیطانگرا اتفاق افتاده و خود به آن اقرار کردهاند. این اتفاق در بسیاری از کلیپها و حتی لایوهای زنده متال رخ داده است مانند منفجر کردن یک حیوان با دینامیت یا له کردن جوجهها با کفشهای آهنین و…
6- برگزاری مراسم خودزنی و بعد از آن خوردن خون خود یا دیگری خودزنی
بین جوانان علاقهمند به موسیقی متال از رواج بالایی برخوردار است. این خودزنیها به شکلهای مختلف در بین پسران و دختران دیده میشود. خودزنی در گذشته یکی از مراسم خاص شیطانپرستی بوده است که با آن شیطانپرستان سعی کردهاند توجه شیطان را به خود جلب کنند.
خوانندگان و گروههای زیادی در موسیقی وجود دارند که اقدام به خودزنی میکنند. ستارگان موسیقی متال مانند «سیدو شیز» یا «آلیس کوپر» ستاره هویمتالراک مرتکب آن شدهاند یا حتی ایگی پاپ یکی از خوانندگان پانک که شیشه شکسته آبجو را روی صحنه روی پوست سینهاش میکشد. این خودزنیها گاه به حالت خودکشی نیز نزدیک میشود. حتی شایعاتی در مورد بعضی از گروههایی که اقدام به قطع اندام بدن خود کردهاند شنیده میشود و حتی عکسهایی در اینترنت درباره آنها وجود دارد.
خونخواری نیز در بین علاقهمندان رواج دارد ولی به نسبت کمتر از خودزنیهاست. خونخواری در بین علاقهمندان شیطانپرستی در ایران یا در بین خوانندگان درخارج اصلا شایعه نبوده و واقعیت دارد.
خونخواری یکی از مراسم خاص شیطانپرستان است که در آن خود خون یا خون را همراه با شراب مینوشند. این مراسم را شیطانپرستان به خاطر تمسخر مراسم شام آخر حضرت مسیح انجام میدهند که ایشان (مسیح) به قول مسیحیان در آن مراسم فرمودهاند: از این شراب بنوشید که همانا خون مناست. البته لازم به ذکر است که خودزنی در بین بعضی جوانان درغیر از گروههای شیطان پرست نیز رواج دارد. خودزنی در بین بیماران روانی، زندانیان یا جوانانی که میخواهند شجاعت و جسارت خود رابه بقیه نشان دهند هم دیده میشود.
گاهی اوقات خودزنی در بین علاقهمندان متال بعد از مصرف مشروبات الکلی یامصرف مواد مخدر یا مواد روانگردان اتفاق میافتد که عدهای از آنها این عمل را بعد از مصرف، مرسوم قلمداد میکنند. عدهای از جوانان علاقهمند به موسیقی متال علت خودزنی را جدای از جلب توجه، به افسردگی و مشکلات روحی نیز نسبت میدهند.
مصرف مواد مخدر
در موسیقی متال که در آن عموما به مسائل ماوراءالطبیعه پرداخته میشود هیچ چیز به اندازه مواد مخدر رواج ندارد. البته یکی از توجیهات آنها برای مصرف مواد، نیرو گرفتن از مواد برای خلق آهنگ یا سرودن اشعار ماورایی است.
مصرف مواد در بین علاقهمندان از همان ابتدای ورود موسیقی شروع میشود و عده کمی از جوانان هستند که علیرغم ورود به این موسیقی درگیر اعتیاد نشدهاند.
بسیاری از ستارگان راک، جان خود را بر سر مصرف مواد از دست دادهاند، عدهای از آنها که از بزرگترین خوانندگان یا نوازندگان موسیقی راک هستند بر اثر مصرف زیاد فوت کردهاند. افرادی همچون جیمیه ندرمیکس، جیمی شاپلینف، کیت مون، جام بانا، باب مارلی و …
کارشناسان معتقد هستند که یکی از دلایل شیوع مصرف مواد مخدر در بین خوانندگان راک و متال این است که چون پخشکنندگان مواد مخدر در دنیا هیچ رسانهای برای تبلیغ مواد خود ندارند این مواد را به صورت رایگان و به مقدار بسیار در اختیار خوانندگان و نوازندگان متال قرار میدهند تا آنها با مصرف آن، آن را بین جوانان رواج دهند.
عموما تماشاگران برای نشان دادن محبت خود به خواننده در هنگام اجرا یا بعد از آن به او مواد مخدر هدیه میدهند تا به این صورت علاقه خود را به او نشان دهند.
در حال حاضر جوانان در ایران در کنار مصرف مواد مخدر گیاهی، از داروها و مواد مخدر شیمیایی خاصی مصرف میکنند.
برای نمونه آنها داروهای خوابآور یا آرامبخشی مانند ترامادول، دیازپام، کلرازپام، اگزوزپام، بیپری میدین یا… را به تعداد بالا گاه به اندازه یک برگ قرص مصرف میکنند و به نشئگیهای 24 ساعته یا چند روزه میروند. داروخانهها عموما باید با نسخه پزشک این داروها را در اختیار آنها قرار بدهند ولی متاسفانه این طور نبوده و آنها به صورت آزاد این داروها را به مشتریان میفروشند. مصرف این داروها آن هم با تعداد بالا در حد یک برگ یا 2 برگ آثار ویرانکنندهای بر تن یا جسم آدمی دارند.
تخریب اموال عمومی
علاقهمندان به این موسیقیها به خاطر افکار و عقاید آنارشیستی گاه اقدام به تخریب و غارت اموال عمومی از جمله باجههای تلفن، عابر بانکها و… میکنند.
کلام آخر
حاصل کلام این که تلاش سپاهیان شیطان در امر تهاجم فرهنگی، تلاش دوباره و چند باره آنها پس از شکستهای نظامی و اقتصادی است.
قدرتهای مستکبر دنیای زر و زور در طول تاریخ بشریت راههای بسیاری را برای از بین بردن قدرت معنویت و دین امتحان کردند تا بتوانند دنیای مطلوب خود را بسازند، دنیایی بدون دین و تهی از اعتقادات تا اهداف سیاسی و اقتصادی آنها بیش از پیش تامین شود. آنجا که انواع بمبهای شیمیایی و تحریمهای اقتصادی و ترورهای فردی و جمعی نمیتواند وحدت ملی و اسلامی جوانان ایرانی را درهم شکند، شاید ایجاد گروههای تخدیری بتواند آنها را پراکنده کند و جامعه اسلامی را به ورطه فنا و نابودی بکشاند. بدون شک حفاظت و حراست مسوولان از مرزهای فرهنگی باز هم مثل گذشته خواب شیرین سلطه مستکبرین را آشفته خواهد کرد.
ب ) شیطان پرستی
از ابتدای پیدایش انسان تا به حال شیطانپرستی به شکلها و گونههای مختلف وجود داشته است. به همین خاطر محققان برای تفکیک خصوصیات و ویژگیهای آنها انواع مختلفی از آن را با نامهای شیطانپرستی دینی، شیطانپرستی گوتیک، شیطانپرستی فلسفی و … برشمردهاند.
شیطانپرستی رایج در دنیا در حال حاضر منسوب به تفکرات شخصی به نام آنتوان زندورلاوی است که کلیسای شیطان را در سال 1966 بنیان نهاده است.
در حال حاضر شیطانپرستی در دنیا توسط 3 دروازه یا بهتر بگوییم 3 عامل یا حامل وارد کشورها میشود:
1 – کلیساهای شیطانی
2 – جادوگری
3 – موسیقی بلک متال
ما در ادامه به توضیح یک یک آنها میپردازیم و خواهیم گفت که شیطانپرستی توسط کدام یک از آنها به کشور ما وارد شده است و چه صوصیاتی دارد.
کلیسای شیطان
اولین کلیسای شیطانی را آنتوان زندورلاوی تاسیس کرد. در افکار و عقاید او انسانمحور و مرکز عالم هستی است و این انسان است که خدا را میسازد. او به ولایت کسی یا چیزی با نام شیطان اعتقاد نداشته و انسان را حاکم بر خدا و شیطان میداند.
اصول شیطانپرستی آنتوان لاوی
1 – در شیطانپرستی خدایی وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
2 – عدم پرستش شیطان (ابلیس)، زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.
3 – ضد مذهب بودن، خصوصا مذهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
4 – اعتقاد به لذت بردن در حد اعلای آن زیرا تمام لذات در خوشی دنیایی است و این خوشیها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده میکنند.
او قواعد 11گانه و نیز گناههای 9گانهای را برای شیطانپرستان تنظیم کرده است ولی آنچه مردم بعدها از شیطانپرستان در جهان میبینند به هیچوجه با این قوانین و گناهها سازگار نبوده بلکه بر ضد آنها است.
مثلا در مورد قتل، تجاوز، قربانیکردن، حیوانآزاری، کودکآزاری و…، آنتوان لاوی آن را قبول نداشته و در فرامین خود آنها را رد کرده است. ولی در حال حاضر مراسم شیطانپرستی چیزی به جز انجام این اعمال نیست.
همه اینها نشان از تناقضگوییهای آنتوان لاوی و پیروانش دارد. (در شیطانپرستی افکار و عقاید و نظرات در حال تغییر و از نسبیت برخوردار هستند.) البته همه آنها این خصوصیت خود را قبول داشته و به آن معتقد هستند. آنها معتقدند که چون ما خودمان خدا هستیم پس هر کاری بخواهیم انجام میدهیم و این مسخره است که یک شیطانپرست به قانون یا مقرراتی پایبند باشد.
ولی جای تعجب دارد که اگر آنها خود را خدا و آزاد از هر چیز میدانند پس چرا قوانین و مقررات و گناهانی برای پیروان خود ایجاد ایجاد کردهاند. تیم برتون جمله جالبی درباره شیطانپرستان دارد: شیطانپرستی آنارشی احمقهاست.
این اختلافات و تناقضات زمینهساز بروز مشکلات زیادی در بین رهبران و پیروان شیطانگرایی شده است به شکلی که در سال 1975 شخصی به نام مایکل آکینو از کلیسای شیطان جدا شد و معبدی را با نام معبد ست بنیان نهاد. او برخلاف آنتوان لاوی به خدایی با نام شیطان اعتقاد داشت.
جادوگری
جادوگری قرنهاست که در غرب (اروپا و آمریکا) طرفداران زیادی داشته است. جادوگران غربی که تنها عده کمی از آنها اصلا گرایشات شیطانی ندارند، در تلاش هستند تا با ارتباط با ارواح مردگان، اجنه یا شیاطین، به قدرتهای ماورایی شیطانی دسترسی یابند. در قرون وسطی عده بسیار زیادی از جادوگران توسط کلیسا سوزانده شدند چرا که کلیسا معتقد بود آنها در پی ارتباط با شیاطین قادر به دخالت در امور مادی و دنیوی هستند و نیروهای غیرمادی خود را از منابع پلید به دست میآورند. در عصر حاضر جادوی سیاه یا همان بلکمجیک یکی از ارکان و مراسم اصلی شیطانپرستان است و در کشورهایی چون انگلستان و آمریکا علاقهمندان بسیاری دارد. جادی سیاه به غیر از کلیسای شیطان توسط اساتید خبره در دورههای آموزشی و کلاسهایی به علاقهمندان آموزش داده میشود.
در حال حاضر علت اصلی ورود عدهای از جوانان به گروههای شیطانپرست یادگیری بلکمجیک (جادوی سیاه) است. جادوی سیاه از مراسم آیینی آفریقاییان به آمریکا آمده و در حال حاضر بیش از همه جا در کلیساهای شیطانی تعلیم و تحصیل میشود. بیشتر وردها و ابزار و مراسمات این نوع جادو دارای علائم و نشانههای شیطانی هستند.
در دهههای بعد از جنگ جهانی اول فضای اجتماعی اروپا و آمریکا به انواع تبلیغات و ابزار و حتی بازیهای جادوگری مانند ویجیبرد آلوده است.
ویجیبرد که یک وسیله پیشگویی است در مراسم احضار ارواح استفاده میشد تا سال 1967 فروش ویجیبرد از مناپلی که پرفروشترین اسباببازی بود بیشتر شد. این خود نشان از استقبال مردم غرب به جادوگری است که در سالهای اخیر مصداق آن را در کتاب و فیلمهای مرتبط با جادوگری مانند هریپاتر دیدهایم.
خوشبختانه جادوگری غربی که ما آن را بلک مجیک و انواع وسایل دیگر مانند ویجی برد و… میشناسیم هنوز وارد ایران نشده و شاید تنها جوانان ما نام آن را از کتابها یا فیلمهای هری پاتر شنیده باشند.
موسیقی بلکمتال
شیطان وقتی کلیساهای شیطان و جادوگری را ناتوان در تبلیغات دید دروازهای دیگر ساخت و آن موسیقی است.
دو دروازه جادوگری و کلیساهای شیطان جهت تبلیغات خود در سطح جهان دارای محدودیتهای فراوانی هستند. برای مثال کلیساهای شیطان تنها در چند کشور جهان موجود هستند. یا در مورد جادوگری که تنها کشورهای غربی از آن استقبال کردهاند و کشورهای شرقی به خاطر عدم همخوانی زبان آن با فرهنگ شرق اصلا از ان استقبالی نکردهاند.
همین مسائل باعث شده که این دو دروازه در قیاس با موسیقی کمترین مشتریان را برای گرایش به شیطانپرستی داشته باشند. حال آن که در حال حاضر موسیقی بلک متال در همه کشورهای دنیا مخاطب و علاقهمند دارد و این به خاطر آن است که موسیقی، زبانی بینالمللی دارد و دارای ظرافتهای هنری فریبنده و اغواکننده است که میتواند بهراحتی بر احساسات مردم تاثیرگذار باشد.
علت دیگر هم راحتی دسترسی به آن است به شکلی که بهراحتی میتوان آن را توسط همه رسانهها و همه ابزارهای رسانهها در همه جا در اختیار مخاطب قرار داد.
لازم به ذکر است که این 3 دروازه در دنیا دارای مخاطبان خاص و مخصوص خود هستند. مثلا شیطانپرستانی که از طریق کلیسای شیطان به شیطان پرستی گرایش پیدا کردهاند، از همه نظر چه از نظر سن، جنس، نژاد و اهداف، خواستهها و… با شیطانپرستانی که از طریق جادوگری و یا از طریق موسیقی جذب شیطانپرستی شدهاند تفاوت دارند.
البته از نظر تعالیم و اعتقادات نیز کلیسای شیطان و موسیقی بلک متال اختلافات زیادی دارند:
مثلا در مورد کلیسای شیطان، آنتوان لاوی در قوانین 11گانه و آیات 9گانه خود قربانی کردن انسان، قتل، تجاوز، حیوانآزاری و کودکآزاری را رد کرده است.
در صورتی که در موسیقی بلک متال همه جور جرم و جنایتی انجام میپذیرد و هیچ استثنا و مورد نهی شدهای وجود ندارد.
مورد اختلاف دیگر موادمخدر است. مثلا آنتوان لاوی شیطان پرستان را از مصرف آن برحذر میدارد و معتقد است مصرف آن برای انسانهای ضعیف میباشد نه انسان قدرتمندی چون یک شیطانپرست، در صورتی که در موسیقی متال اصلا اینگونه نیست و الان بزرگترین پایگاه تبلیغاتی مواد مخدر در جهان موسیقی متال است.
لازم به ذکر است که اگرچه آنتوان لاوی در تئوریهای خود مسائلی مانند قربانی کردن را رد کرده ولی عملا چه خود او و چه پیروانش پایبندیها را به قوانین و مقررات بیان شده نقض کرده و به آن معتقد نیستند.
اصولا در شیطانپرستی هیچ حکم و قانون ثابتی نمیتوان یافت و همه احکام و عقاید نسبی هستند و اختلاف و تناقض در عقاید و رفتار در بین آنها امری منطقی و طبیعی است.
اگر تناقضها و اختلافات را در کلیسای شیطان بتوان تحمل کرد تناقض و اختلافات در موسیقی بلاک متال بسیار گستردهتر است. چرا که در آن با توجه به گستردگی مخاطب و تعداد بسیار زیاد گروهها در همه کشورهای جهان، هر کسی ساز خودش را میزند.
در این نوع موسیقی جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و بهتبع آن میزان فروش کاستها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر کاری میزنند و هر کلیپی که بخواهند و بتوانند بسازند میسازند و به هیچکس و هیچ چیز مقید نیستند.
موسیقی بلک متال، متال مخلوطی از موسیقی و نمایش است برای همین معمولا گروهها علاوه بر ارائه موسیقی خود، اعمال و رفتار نمایشی نیز ارائه میدهند.
برای همین صحنه موسیقی این گروهها محل اجرای همه نوع نمایشی شده است مثلا یک گروه بر روی صحنه خودزنی میکند، گروه دیگر خونخواری میکند، گروه دیگر مردهخواری و همین طور اعمالی مانند: منفجر کردن حیوان با دینامیت، نصف کردن یک زن با اره (حقههای نمایشی)، آتش زدن انسان، آتش زدن انجیل، انجام اعمال جنسی منحرفانه و … البته عجیب و غریب بودن این گروهها فقط در دکور و مسائل نمایشی نیست بلکه در محتوا نیز به همین صورت میباشد.
مثلا خوانندهای خود را ضد خدا معرفی میکند، خوانندهای دیگر خود را ضد دین، دیگری ضد انسان و همین طور ضدهایی مانند: ضد دنیا، ضد قانون، ضد زن، ضد جنگ، ضد دولت و …
مثلا خوانندهای که خود را ضدبشر معرفی میکند سعی میکند در اشعار یا کلیپهای خود این تفکر را تبلیغ کند که مثلا ما باید خودکشی کنیم، یا این که باید نسل بشر را از بین برد یا این که پدران و مادران نباید ما را به وجود میآوردند و …
البته عموما این افکار کمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا درمیآیند و بیشتر توسط مخاطبان آنها عملی میشوند. خواننده یا نوازنده بعد از اجرا سوار لیموزین خود شده و به ویلای خود میروند اما این مخاطب کمسن و سال آنهاست که تحت تاثیر افکار یا کلیپها قرار گرفته و آسیبهایی را برای خود و جامعه پدید میآورد البته پارهای از این تفکرات عملی شدهاند. مثلا ضدزنها اقدام به دزدیدن یا کشتن دخترها و زنها کردهاند یا ضدبشرها اقدام به خودکشی دستهجمعی کردهاند، یا ضدمسیحیها اقدام به آتش زدن کلیساها یا کشتن کشیشها کردهاند. مثلا در مورد اخیر خوانندهای به نام ورک ویکرنس که از شهرت جهانی برخوردار است و همه او را با نام بارزام میشناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند کلیسا از جمله کلیسای فانتوف کرد. او بعد از این اتفاق دستگیر و روانه زندان شد و در حال حاضر نیز دوران محکومیت خود را سپری میکند.
البته لازم به توضیح است که همه گروههای موسیقی متال، شیطانی نیستند بلکه حتی تعداد انگشتشماری گروههای معتقد به خدا نیز در آنها پیدا میشود. یا این که بعضی از گروهها مانند متالیکا نیز وجود دارند که در اشعار خود مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی روز را مطرح میکنند، مثلا در این مورد آلبوم «و عدالت برای همه» متالیکا قابل توجه است. حتی تعدادی از گروههای متال نیز وجود دارند که در اشعار خود علیه ظلم و فساد دولتهای مستکبری مانند آمریکا و اسرائیل سخن راندهاند.
مثلا گروه سپولترا، کلیپی با نام «سرزمین» ساخته که در آن از ظلم اسرائیل علیه ملت فلسطین سخن گفته است . البته بخش قابل توجهی از این موسیقی را کلیپها و آهنگهای ضدجنگ تشکیل میدهند.
موسیقی متال در ابتدای شکلگیری آن، برخلاف زمان حال نوعی موسیقی ضد جنگ بوده که تم اصلی آن مبارزه با دولت آمریکا و جنگطلبیهای آن بوده است. این موسیقی در ابتدا پیامآور صلح و دوستی بوده است.
موسیقی متال خود دارای زیرسبکهای مهمی مانند هویمتال، دثمتال، تراشمتال، بلک متال و انواع زیرشاخههای دیگر است. موسیقی هویمتال نسبتا از نظر محتوایی نسبت به سبکهای دیگر ملایمتر است ولی از جنبه کفر و شرک هیچ سبکی به پای بلکمتال نمیرسد.
موسیقی بلکمتال در دنیا بزرگترین پایگاه تبلیغاتی شیطانپرستی است به حدی که حتی جادوگری و کلیسای شیطان نیز به پای آن نمیرسند.
ج ) نقدی بر شیوه های مقابله با شیطان گرایی در کشور
در مجموع می توان گفت در چند سال اخیر دودیدگاه افراطی و تفریطی در رابطه مقابله با شیطان گرایی در کشور شکل گرفته است.
نخستین دیدگاه که بیشتر در میان برخی پژوهشگران مبتدی و اصحاب رسانه مشاهده می شود، نوعی نگاه افراطی به این جریان است. در این نگاه برای ایجاد حساسیت در میان عموم مخاطبان و به تعبیری اطلاع رسانی پیشگیرانه، بیشتر به بزرگنمایی و اهمیت بیش از حد فرقه های شیطان پرستی و بیان آموزه ها و آئین های این فرقه ها پرداخته می شود. بدون آن که حتی به توصیف صحیحی از ابعاد این جریان دست یافته باشند.
برای مثال می توان به ساخت برنامه ای مستند با عنوان شوک در سال 1387 با موضوع بررسی شیطان پرستی اشاره نمود. پخش این مستند، که بدون تحقیقات و پشتوانه های صحیح علمی صورت گرفته بود، یکی از اقدامات شتابزده و بدون استراتژی رسانه ی ملی به عنوان بزرگترین تریبون ملی کشور در دامن زدن به مطرح شدن این جریان و فرقه های وابسته به آن در میان عموم جامعه بود. از آن پس نیز شاهد رشد وسیع اخبار مرتبط با فرقه های شیطان پرستی در رسانه های مختلف اعم از روزنامه ها و خبرگزاری های مختلف بودیم. چرا که موضوع شیطان پرستی دستمایه خوبی برای تیترهای جنجالی در این رسانه ها بود.
علاوه بر این جوسازی کاذب رسانه ای شاهد برخوردهای امنیتی و انتظامی برخی نهادهای مربوطه، همچون نیروی انتظامی، در این راستا بودیم. اعلام وجود فعالیت هفتاد و دو فرقه شیطان پرستی در داخل کشور و وجود 666 سایت اینترنتی ترویج شیطان پرستی به زبان فارسی، و اخباری از این قبیل، هشدارهایی بود که به کرات از تریبون های عمومی مسئولین این نهاد انتظامی شنیده می شد، در حالی که مراکز پژوهشی نیروی انتظامی هیچ تعریف و توصیف صحیحی از ابعاد دقیق جریان شیطان گرایی نداشتند.
شکل گیری این فضای کاذب در جامعه و جذابیت بحث پیرامون عقاید و آئین های این فرقه ها باعث شده که در چند سال اخیر شاهد برگزاری کارگاه ها و سمینارهای مختلف و بیش از اندازه در رابطه با نقد و بررسی شیطان پرستی برای اقشار مختلف جامعه خصوصا دانشجویان باشیم.
این نیاز کاذب در میان جامعه باعث ورود بسیاری از پژوهشگرنماها در این حوزه گردید. منظور از پژوهشگر نمایان افرادی است که تنها با چینش برخی اطلاعات درست و غلط در کنار هم ادعای انجام کار پژوهشی در این حوزه را داشته، و نتایج تحقیقات خود را تحت عنوان مقاله، کتاب، سخنرانی و… به عموم جامعه ارائه می نمایند؛ در حالی که هیچ یک از مراحل روند صحیح یک پژوهش علمی را طی نکرده اند.
پس از بررسی کلیه آثار منتشر شده در زمینه نقد شیطان گرایی در کشور در قالب های مختلف باید گفت متاسفانه در بسیاری از تحقیقات صورت گرفته کمتر به ابعاد جریانی شیطان گرایی توجه شده و بیشتر به توصیفی ناقص از افکار و عقاید برخی فرقه های منحرف شیطانی بسنده شده است؛ که این توصیفات نیز به علت عدم استفاده از منابع موثق و اصیل دیدگاه صحیحی نسبت به جریان شیطان گرایی به دست نمی دهد. غافل از آن که فرقه های موجود شیطان گرایی در دنیا تنها بخشی از پازل بزرگ جریان شیطان گرایی می باشد.
این ورود غیر علمی به بررسی آسیب هایی از این دست نه تنها فضای پژوهشی مقابله با این جریان خطرناک و آسیب زا را در کشور مغشوش نمود، بلکه در بسیاری از موارد باعث آسیب های معنوی به خود این افراد گردید.
اما نگاه دوم که بیشتر درمیان مسئولین اجرایی و فرهنگی کشور مشاهده می شود، نوعی نگاه تفریط گونه می باشد. دراین نگرش بدون در نظر گرفتن ابعاد جریانی شیطان گرایی و ظرفیت های بالقوه آن، تنها به جنبه های سطحی آموزه های برخی فرقه ها اشاره شده و این جریان را موجی زود گذر در میان جوانان می بینند، که پس از مدتی فروکش کرده و ازبین می رود. شاید بتوان گفت که این نگاه حاصل توصیفات غلط و غیر قابل باوری بود که بیشتر آن ها توسط پژوهشگر نماها و رسانه ها منتشر میشد. چرا که این مسئولین با تجاربی که در زمینه مقابله با آسیب های مختلف اجتماعی داشتند جایی برای آسیبی با این مختصات در بافت فرهنگی-اجتماعی جامعه نمی دیدند.
با توجه به آن که جریان شیطان گرایی در دوران معاصر روندی انکشافی و ترویجی را در پیش گرفته است، با کمال تاسف باید گفت که هر دو دیدگاه مذکور، هرکدام به نوعی به ترویج این جریان کمک شایانی می نمایند.
دیدگاه اول با بزرگنمایی بیش ازحد این جریان در رسانه ها و ارائه تفکرات و آموزه های این جریان بدون تحلیل صحیح، درمیان طبقات مختلف مردم، ناخواسته به ترویج این جریان کمک می نماید. علاوه بر آن با توصیف های غلط از عقاید و ظواهر فرقه های شیطان پرستی باعث شکل گیری تصوری غلط از فعالیت این جریان در جامعه می شود. مهمترین آسیبی که این تصور غلط به جامعه وارد می نماید ایجاد تصور مصونیتی کاذب در میان خانواده های و نهادهای متولی امور تربیتی در جامعه می شود، فلذا اقدامات صحیح تربیتی در راستای مقابله با این جریان ضدفرهنگی صورت نمی گیرد.
در نگاه دوم نیز به خاطر آن که ابعاد مختلف جریان شیطان گرایی درنظر گرفته نمی شود، و بیشتر آن را موجی زود گذر در میان جوانان ارزیابی می کنند، فلذا راهبرد صحیحی برای مقابله نیز تنظیم نمی شود. نتیجه این نگرش آن است که پس از مدتی حساسیت های اجتماعی نسبت به نفوذ این جریان در جامعه کاهش می یابد. این در حالی است که مشخصه محوری در جریانات و فرقه های شیطان گرایانه آموزه “ضد دین بودن” آنان است، فلذا این فرقه ها خصوصا در کشور ما که نظام دینی بر آن ها حاکم است، از نوع فرقه های زیرزمینی و معارض محسوب می شوند، و پر واضح است که بهترین بستر برای رشد چنین فرقه هایی عدم توجه به تحرکات و آسیب های آنان از طرف نهادهای فرهنگی،تربیتی و امنیتی می باشد که وظیفه مقابله با این آسیب ها را برعهده دارند.
پس از بررسی و جمع بندی ثمرات دو دیدگاه مذکور شایسته است نگرش و روش سومی را برای مقابله صحیح با این جریان ارائه داد. در ابتداء باید مراکز پژوهشی معتبر اقدام به انجام پژوهش های توصیفی کامل پیرامون این جریان نمایند. در بررسی آسیب هایی از این دست، علاوه بر مطالعات کتابخانه ای باید توجه وبژه ای به مطالعات میدانی در حوزه شیوه های نفوذ و گسترش این اندیشه ها و سطح ورود آن ها صورت پذیرد.
پرواضح است که انتشار نتایج این توصیفات در این مرحله در رسانه ها و برای عموم مردم نتایج نامطلوبی به بار می آورد ولی آشنایی مسئولین، کارشناسان مربوطه و نخبگان با ابعاد این آسیب مرحله بعدی را سهل تر می نماید.
در گام دوم اطلاعات به دست آمده در مرحله نخست زمینه را برای تحلیل صحیح کارشناسان در حوزه های مختلف و پیش بینی گام های بعدی ترویج این جریان فراهم می نماید. در مرحله سوم با توجه به اطلاعات و تحلیلات صورت گرفته راهبرد متناسب برای مقابله با این جریان در حوزه های مختلف فرهنگی، تربیتی، امنیتی،رسانه ای و … تدوین شده، و در نهایت اقدامات اجرایی متناسب در حوزه های مذکور صورت پذیرد.
البته ممکن است شیوه بیان شده نکته بدیعی در بر نداشته باشد و برای مقابله با آسیب های مختلف اجتماعی همین مراحل کلی باید طی شود. ولی متاسفانه عدم توجه به همین مراحل ساده بیان شده در بسیاری از موارد باعث بروز ابتلائات وسیعی در حوزه آسیب های اجتماعی و اعتقادی شده است.