خانه » همه » مذهبی » صلح در اسلام و مسیحیت (۲)

صلح در اسلام و مسیحیت (۲)


در شماره قبل، به مباحثی چون صلح

بشری در اسلام، قرآن منشور صلح جهانی، صلح در سنت پیامبر پرداختیم و در این شماره

به موضوعاتی چون مدارا در سیره مسلمین، خشونت در عهد عتیق و مدارا و خشونت در دنیای

حاضر می پردازیم. ما را با نظرات خود یاری کنید.


 


چهار. مدارا در سیره مسلمین


 سیره مسلمین و اعتراف غربی ها


 روش پیامبر(ص) تا حد زیادی توسط مسلمانان پس از آن

حضرت مورد توجه بوده است. سماحت و بزرگواری مسلمانان از چنان وضوحی برخوردار است که

اندیشمندان غربی را به اعتراف و تحسین وا داشته است. آنچه در سیره مسلمین حایز

اهمیت است سه نکته اساسی است:


 1. نبرد و فتوحات مسلمانان در زمان خلفای راشدین

نوعاً رهایی بخش و همراه با خواست و همکاری مردم سرزمینهای فتح شده بوده است،[1]

ادوارد براون در این باره می نویسد: «رفتار ستمگرانه موبدان نسبت به پیروان سایر

مذاهب و ادیان سبب شد که درباره آیین زرتشت و پادشاهانی که از مظالم موبدان حمایت

می کردند حس بغض و کینه شدید در دل بسیاری از اتباع ایران برانگیخته شود و استیلای

عرب به منزله نجات و رهایی ایران از چنگال ظلم تلقی گردد».[2]

دکتر صاحب الزمانی نیز آورده است: «توده های مردم نه تنها در خود در برابر جهان

بینی و ایدئولوثوی ضد تبعیض طبقاتی در اسلام مقاومتی احساس نمی کردند، بلکه درست در

آرمان آن همان چیزی را می یافتند که قرنها به بهای آه و اشک و خون خریدار و جان

نثار و مشتاق آن بودند و عطش آن را از قرنها در خود احساس می کردند … ».[3]


 2. مسلمانان هیچگاه به زور دعوت به اسلام نکرده و

همواره اصل آزادی مذهبی را سرلوحه برنامه های خود قرار داده اند. «آرنولد»[4]

می نویسد: «از این نمونه هایی که تاکنون ذکر کردیم که همه از گذشت و سهل گیری

مسلمان هایی که در قرن اول هجری بر عربهای مسیحی پیروز شده و تسلط داشتند، حکایت می

کرد و همچنان در نسلهای بعدی جریان داشته است، می توانیم بطور قطع و اخلاص این معنی

را ادعا کنیم: این قبائل مسیحی که در مقابل اسلام گردن نهاده و معتقد به آن شده

اند، این کار را روی اختیار و اراده آزاد انجام داده اند، هیچ گونه جبر و اکراهی در

میان نبوده است. و عربهای مسیحی مذهب که هم اکنون در میان مسلمین زندگی می کنند،

شاهد این تسامح و سهل گیری هستند».[5]


 همو می نویسد: «از پیوندهای دوستی که همواره میان

عربهای مسلمان و مسیحی برقرار بوده و هست، ممکن است قضاوت کنیم که زور و نیرو،

هیچگاه در گرویدن مردم به اسلام موثر نبوده است. محمد(ص) شخصاً پیمان هایی با بعضی

از قبائل مسیحی بست و به عهده گرفت که از آنها حمایت کند، و به آنها در اقامه شعائر

دینی آزادی بخشید، حتی حقوق و احترامی را که رجال کلیساها داشته اند محترم شمرد. و

همچنین، پیمان ه ایی نظیر این، بین پیروان و جانشینان پیغمبر(ص) با بعضی از

هموطنانشان که طبق آئین قدیمی خود بت می پرستیدند، موجود بوده است».[6]


«ولتر» می گوید: «دین اسلام وجود خود را به فتوت و

جوانمردی های بنیان گذارش مدیون است، در صورتی که مسیحیان با کمک شمشیر و تل آتش

آیین خود را به دیگران تحمیل می کنند. پروردگارا کاش تمام ملتهای اروپا، روش ترکان

مسلمان را سرمشق قرار می دادند».[7]


 3. مسلمانان هیچگاه اصل همزیستی مسالمت آمیز و رعایت

اصول انسانی و احترام به دیگران را فرو ننهادند، و این در حالی است غیر مسلمانان با

آنان بر خلاف این روش عمل می نمودند. روبرتسون می نویسد: «هنگامی که مسلمانان (در

زمان خلیفه دوم) بیت المقدس را فتح کردند هیچ گونه آزاری به مسیحیان نرساندند؛ ولی

بر عکس هنگامی که نصارا این شهر را گرفتند با کمال بی رحمی مسلمانان را قتل عام

کردند. و یهود نیز وقتی به آنجا آمدند، بی باکانه همه را سوزاندند».[8]


 همو می گوید: «باید اقرار کنم که این سازش و احترام

متقابل به ادیان را که نشانه رحم و مروت انسانی است، ملت های مسیحی مذهب از

مسلمانان یاد گرفتنه اند.»


 


 پنجم. خشونت در عهد عتیق


 برخلاف آنچه از مسیحیت تبلیغ می شود در عهد عتیق که

کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان است احکام بسیار خشونت آمیزی مشاده می شود که نمونه آن

را هرگز در نصوص اسلامی نمی توان یافت از جمله در عهد عتیق آمده است:


 «یهوه خدای ماعوج ملک باشان را نیز و تمامی قومش را

به دست ما تسلیم نمود. او را به حدی شکست دادیم که احدی از برای وی باقی نماند… و

آنها را بالکل هلاک کردیم چنان که با سیحون ملک حشبون کرده بودیم. هر شهر را با

مردان و زنان و اطفال هلاک ساختیم و تمام بهایم و غنیمت شهرها را برای خود به غارت

بردیم… »[9]

نیز آمده است : «البته ساکنان آن شهر را به دم شمشیر بکش و آن را با هر چه در آن

است و بهایمش را به دم شمشیر هلاک نما … و شهر را با تمامی غنیمتش برای یهوه

خدایت به آتش بالکل بسوزان».[10]و[11]


 در عهد جدید نیز از عیسی مسیح(ع) چنین آمده است:

«گمان مبرید که آمده ام تا سلامتی بر زمین بگذارم.(1)؛ نیامده ام تا سلامتی بگذارم،

بلکه شمشیر را. زیرا که آمده ام تا مرد از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس

را از مادر شوهرش جدا سازم و دشمنان شخص اهل خانه او خواهند بود(2)».

 


 شش. خشونت تاریخی مسیحیان غربی


 چه نیکوست بدانیم که پاسخ غرب در برابر نرمخویی و

بردباری مسلمانان جز کشتار بی رحمانه نبوده است. در تاریخ معاصر می خوانیم :


« … با وجود ارفاق و تساهلی که مسلمین در اسپانیا و

بعضی از ممالک مفتوحه روا می داشتند، پس از چند قرن، در اثر عناد و تعصب کشیش ها و

تحریک افکار ملی و نژادی، جنجال و مخالفت شدیدی علیه مسلمین در اسپانیا به وقوع

پیوست و پیشوایان دین، به قتل پیر و جوان، مرد و زن مسلمان فتوا دادند، تا این که

فیلیپ دوم به فرمان پاپ، به وضعی ناهنجار فرمان اخراج مسلمین را از سرزمین اسپانیا

صادر نمود. لیکن قبل از آن که مسلمین موفق به فرار شوند سه چهارم آن ها به حکم

کلیسا در خاک و خون غلطیدند و کسانی که جان خود را با هول و هراس از خطر مرگ نجات

دادند بعدها به دستور محکمه تفتیش عقاید جملگی محکوم به اعدام شدند. بعد از فیلیپ

در دوران زمامداری فردیناند شارل پنجم مسلمین در فشار و محدودیت فراوان زیست می

کردند. در طول این مدت قریب سه میلیون مسلمان از دم تیغ تعصب و جاهلیت گذشتند …

».[12]


 


 هفت. مدارا و خشونت در دنیای

حاضر


 در عصر حاضر نیز در میان پیروان ادیان بزرگ مسلمانان

بردبارترین آنان در برخورد با صاحبان دیگر ادیان می باشند، در حالی که بزرگترین

جنایات تاریخی از سوی سردمداران شعار صلح و امنیت و دموکراسی نسبت به مسلمانان

انجام می پذیرد. نمونه های این مساله در بوسنی و هرزه گوین، فلسطین اشغالی، عراق،

افغانستان و … مشاهده شده و می شود. دکتر سید حسین نصر در این باره می نویسد: «

… یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در صلح و صفا و تسامحی چشمگیر در اسپانیای زمان

حاکمیت مسلمانان در کنار هم زیسته اند … حتی همین امروز میلیونها مسیحی و نیز

شمار کمی از یهودیان، زرتشتیان، بودائیان و هندوان، در گستره ای از مغرب تا مالزی

تحت حاکمیت مسلمانان مشغول گذراندن زندگی اند. نه تنها بر آنها در مقام انسان،

تسامح و مدارا روا داشته شده، بلکه بسیاریشان در کشورهای خود ثروتمندترین گروهها به

شمار می آیند، مانند قبطیان در مصر یا بوداییان چینی در مالزی. این گروهها هرگز

مشمول «تصفیه قومی» نشده اند. در حالی که، گذشته از جنایات دهشتناک آلمان نازی،

مسلمانان و یهودیان در اسپانیای پس از 1942 یا تاتارها در روسیه تزاری و همین امروز

نیز مسلمانان در بوسنی مورد تصفیه قومی قرار گرفته اند».[13]

همو می گوید: «عده زیادی درباره جهان اسلام چنان سخن می گویند تو گویی این جهان

اسلام است که ناو خود را در خلیج مکزیک و به قصد تهدید آمریکا مستقر کرده است. حال

آنکه این ناو آمریکاست که بر خلیج فارس و عمده منابع اقتصادی قاطبه ملل مسلمان در

آن منطقه تسلط دارد».[14]


 


پایان 

 


پی نوشت ها:




[1]
.
جهت آگاهی بیشتر نگا: مطهری،

مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج 1، صص 107-77، دفتر انتشارات اسلامی،

بینا.




[2]
.
براون، ادوارد، تاریخ ادبیات

ایران، ج 1، ص 299.




[3]
.
صاحب الزمان، ناصرالدین، دیباچه

ای بر رهبری، ص 255، ق: مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران .




[4]
.
Sir T.W.Arnold.




[5]
.
آرنولد، سر ت.و. الدعوه الی

الاسلام، ترجمه: دکتر حسن ابراهیم حسن وص 51.




[6]
.
همان، ص 48.




[7]
.
خسروشاهی، فلسفه حقوق، ص 117.

ق: حسینی، سید ابراهیم، منع توسل به زور، ص 115.




[8]
.
گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام

و غرب، ترجمه: سید هاشم حسینی، صص 147-142 (به نقل از:علی ربانی گلپایگانی،

تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، ص 57).




[9]
.
تورات، سفر تثنیه، باب سوم، آیه

7-4.




[10].


همان، باب سیزدهم، آیه 17-13.




[11].


از دیدگاه اسلامی همه پیامبران الهی منادی صلح و عدالت و نیک فرجامی انسان

بوده اند و هر جریانی به نام دین که در تعارض با این حرکت باشد ناشی از

تحریفات بشری است.




[12].


نگا: راوندی، مرتضی، تاریخ تحولات اجتماعی، ج 2، نیز: عنان، محمدعبدالله،

نهایه الاندلس، صص 292-260، طبع قاهره.ق: قطب، سید، زیربنای صلح جهانی، ص

17.




[13].


and Intolerance: An Islamic Interpretation” From Philosophy of Religion

and Question of Intolerance.93 Nasr Sayyed Hossein, “Metaphysical Roots

of Tolerance the، ترجمه هومن پناهنده، دو ماهنامه کیان، ش 45، صص 46-38.




[14].


همان.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد