عدالت اجتماعی پس از انقلاب اسلامی؟
۱۳۹۶/۱۱/۱۰
–
۶۱۷ بازدید
تحقق عدالت اجتماعی مهمترین برگ برنده حکومتهاست و سند درست عمل کردن آنها.اما مهمترین شاخصی که عدالت اجتماعی را در سطح کلان با آن می سنجند چیست؟مصداق گراها یا ظاهر بین ها یا جز نگرها یک خانواده کپر نشین را با یک فرد مرفه کنار هم می گذارند و آن را سند بی عدالتی می دانند.شاید به عنوان مطالعه موردی درست باشد اما اعمال حاکمیت را اینگونه نمی سنجند.هیچ موقع جوامع بشری از فقر و غنا خالی نمی شود و در گذشته هم نبوده است.تعرف الاشیا باضدادها همین معنی را می دهد.فقیر هست
ممکن است توزیع مناسب جغرافیایی آموزش،بهداشت و درمان،برق و آب سالم یا در آمد سرانه را شاخص عدالت اجتماعی بدانند.توزیع زیر ساخت ها شاید درست باشد اما در آمد سرانه خیر .زیرا درآمد بالای سرانه در یک جامعه الزاما به معنی توزیع عادلانه آن نیست.
اگر می خواهیم توفیق یک نظام سیاسی در تحقق عدالت اجتماعی را درست بسنجیم باید بدانیم کدام طبقه از سه طبقه:1- فرودست و تهی دست2-طبقه متوسط 3-طبقه اشراف و مرفهین در کشور آمار اول را دارند.قطعا اگر طبقه متوسط بزرگترین طبقه باشد آن نظام در عدالت اجتماعی توفیق داشته است . وقتی طبقه متوسط بزرگ می شود یعنی آن دوطبقه دیگر در حال کوچک شدن هستندو عدالت یعنی همین.
در ایران با طبقه متوسط بزرگی مواجهه هستیم. طبقه متوسط چند ویژگی دارد: 1- رفاه نسبی2- درس خواندگی3- شهر نشینی4- رشد آگاهی های سیاسی و اجتماعی5- مرجعیت اجتماعی.
ایران بعد از انقلاب با گسترش آموزش و خصوصا آموزش عالی به دورترین نقاط کشور توانسته است طبقه متوسط را طبقه اول کشور نماید.برخی معتقداند طبقه متوسط تهدید کننده نیز هست اما نظام جمهوری اسلامی به سمت آن حرکت کرده است.این مهمترین سند رشد عدالت اجتماعی در ایران علیرغم همه کاستی ها،ضعف مدیریتها،کم تجربگی ها و فشار مستمر و همه جانبه دشمنان است.
عبدالله گنجی،کانال تلگرامی،۹ بهمن ۱۳۹۶