الف. عرفان مدرنمنظور از عرفان مدرن یا مدرنیستی همان معنویت های نوظهور و جنبش های جدید معنا گرا هستند که دارای دو ویژگی کلان و کلی از حیث معرفت شناختی هستند: الف. ریشه در عرفانهای شرقی-هندویی دارند. ب. با مبانی امانیستی و لیبرالیستی و در نهایت سکولاریستی بوجود آمده اند.و ریشه پیدایش و گسترش چنین معنویت هایی گوناگون است که از جمله آنها عبارتند از:BR>1> گرایش به معنا و عرفان گرایش فطری و غریزه ای واقع گرایانه است.2. وجود خلأهای درون گرایانه و اشراقی که ساحتی از وجود انسان است در فرهنگ و تمدن جدید غرب از رنسانس عامل اصلی گرایش به معنا و پرکردن این خلأهای درونی بوده است.BR>3> عدم جایگزین پذیری گرایشها و نیازهای فطری-معنوی به وسیله صنعت و تکنولوژی ولو بسیار پیشرفته عامل مهمی در پردازش و گرایش به سوی معنویت های نوپدید شده است.BR>4> مدیریت نظام های سلطه بر گرایشهای معناگرایانه غرب با هدف پر کردن «سکولاریسم» و جلوگیری از دین گرایی فزاینده و به بیان دیگر عرضه کالاهای فرهنگی-معنوی بدلی و دروغین به جای کالاهای معرفتی- معنویتی اصلی و راستینی.BR>5> خسته شدن نسل جوان جامعه غربی از لیبرالیسم اخلاقی-اجتماعی و روی آورد آنها به سوی ماوراء الطبیعت و کارگاههای علم و دین، علم و معنویت و توسعه و تعالی وجودی لذا فضیلت گرایی، هویت جویی و جستجوی گم شده اصلی این نسل عامل معرفت شناسانه، روانشناسانه و جامعه شناسانه ای بود که «عرفانهای مدرن» بر اساس سه فرهنگ الف. فرهنگ غربی ب. فرهنگی شرقی-آئینی ج. فرهنگ شرقی-دینی شکل بگیرد، با یک توجه و تأمل اجمالی می توان عرفانهای مدرن را چنین تقسیم و تفسیر کرد:عرفان مدرن:BR>1> عرفانهای هندویی: اشو، سای بابا، رام الله، کریشنامورتی، یوگاناندا، دالایی لاما و … .BR>2> عرفانهای اروپایی: 2-1: عرفانهای یهودی(کابالا-قباله)؛ 2-2: عرفان مسیحی؛ 2-3: عرفانهای روانشناسانه، عرفان و روانشناسی یا روانشناسی عرفانی، استیس و اسکاین و … .BR>3> عرفانهای آمریکایی: 3-1: عرفانهای سرخپوستی: 3-1-1: شمنیسم تولئک به رهبری دون میگوئل؛ 3-1-2: طریقت معنوی «سو» با رهبریت گوزن سیاه؛ 3-1-3: طریقت معنوی ساحری به رهبری کارلوس کاستاندا. 3-2: عرفانهای کوئیلیویی. 3-3: عرفان درمانی های مبتنی بر آئین های شرقی. 3-4: طریقت معنوی اکنکار
که چنین عرفانهایی مقوله سنت گرایی با قرائت هایی چون: قرائت رنه گنون و میشل فوکو و … قرائت امثال فرشیوف شووان و … را نیز به همراه داشت لذا دین وعرفانهای شرقی اعم از هندویی و تصوف اسلامی-ایرانی نقش بسیار برجسته ای در سنت گرایی و «پست مدرنیست»(پسا مدرن) داشتند و دارند و … .
از سوی دیگر در «عرفان مدرن» هر چیزی که با «متافیزیک» ارتباط داشته و از سطح فیزیک خارج شودو نام عرفان، عرفان درمانی و معنا درمانی به خود گرفته است مثل: مغناطیس درمانی، موسیقی درمانی، سینما درمانی، دعا درمانی و … به همین دلیل هیپنوتیزم، تله پاتی و … نیز نوعی عرفان محسوب شده و مقولاتی شرقی چون: مدیتیشن TMT ، کریشنامورتی، اشو، سای بابا و … داخل در عرفان شده اند و تأثیرات مدرنیستی گذاشته اند و در نهایت در عرفان آمریکایی عناصری چون: گیاهان توهم زا و روانگردان، آزادی جنسی در باصطلاح کشف و شهود، مواد تخدیری و … نقش برجسته ای داشته و فرهنگ جادوگری نیز ضلع مهم عرفان آنها به شمار می رود و در عرفانهای اروپایی نیز «سنت گرایی» عنصر مهم درکنار عناصر دیگر شکل دهنده عرفانهای جدید است.
ناگفته نماند عرفانهای هندویی که غالبا بلکه اغلب غیردینی هستند و در واقع آئین و شریعت گریزی نقش مهمی در بنیادهای اصیل و ساختار «عرفان مدرن» به خود اختصاص داده اند.
ب. برخی از عارفان برجسته معاصر عبارتنداز:
مرحوم آیت الله میرزا علی آقا قاضی طباطبایی(رض) میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، آیت الله محمدجواد انصاری همدانی، آیت الله محمدعلی شاه آبادی و … تا برسد به استوانه های معرفت و سلوک چون: امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، آیت الله محمدحسن الهی طباطبایی، آیت الله العظمی بهجت فومنی، علامه حسن زاده آملی و … که ویژگی های اصلی عرفان چنین عارفانی عبارت است از:
1. تسلط بر عرفانهای نظری و عملی
2. اجتهاد جامع و تمام عیار در حوزه فقه و فقاهت و حتی برخی در موقعیت مرجع تقلید
3. شریعت گرایی همه جانبه در سیر و سلوک
4. درون گرایی و برون گرایی
5. اعتدال در سیر و سلوک عرفانی
6. شاگردپروری بدون گرایش به قطب سازی و مریدپروری مخرب و ویرانگر
7. گرایش به سیاست و تحقق احکام شریعت در جامعه برای تحقق مدینه فاضله اسلامی و عدالت اجتماعی
8. عقلانیت و خردگرایی
9 داشتن استادهای کامل در علم و عمل و پیران طریقت مثل مرحوم قاضی که شاگرد سلوکی ملاحسینقلی همدانی بود، مرحوم میرزا جوادآقا و آیت الله بهجت و علامه طباطبایی که شاگردان سلوکی میرزا علی آقا قاضی بودند و امام خمینی(ره) که شاگرد سلوکی و عرفانی آیت الله محمد علی شاه آبادی بودند و … .BR>10> اخلاق گروی و فقه باوری در سیرو سلوک عرفانیBR>11> عرفان ولایی داشتن یا عنصر «امامت و ولایت» را در عرفان اصالت دادن تا عرفان آنها عرفانی قرآنی-عترتی باشد.BR>12>از راه معرفت نفس یا «طریق عمل نفس» به حوزه عرفان و سیر و سلوک راه یافتن و گریز از کشف و کرامات و انجام امور خارق عادات و دعوت به خود، بلکه خداگرایی محض.
لازم به یادآوری است که شخصیت هایی چون: شیخ جعفر مجتهدی، شیخ رجبعلی خیاط، مرحوم دولابی و … انسانهای اهل تقوی، شریعت، ولایت اهلبیت(ع)، سیرو سلوک درونی و باطنی و بسیار مخلص بودند که در سایه سار درخت پاک و پربرگ و بار عالمان عارف و مجتهدان و فقیهان اهل سیرو سلوک توانستند مقاماتی را طی کرده و به کرامات بزرگی دست یابند و الگوهای مهم تهذیب نفس و تزکیه نفس قرار می گیرند.
از سوی دیگر بزرگانی مثل آیت الله علی سعادت پرور(پهلوانی)، آیت الله کشمیری، آیت الله بهاءالدینی و … نیز هستند که می توانند الگوهای بسیار مثبت در سیرو سلوک مبتنی بر قرآن و عترت و تقوای علمی و عملی باشند و استوانه های سلوک معنوی قرار گیرند البته تفکیک این بزرگان بر اساس معیارهای علمی-معرفتی و علمی-سلوکی بسیار دشوار است لکن یکی از شاخصه های برجسته آنها این است که از صوفی گری و مرید پروری و خلوت گزینی محض و انزوا طلبی و سیاست گریزی به بهانه عرفان و سیرو سلوک کاملا اجتناب می کردند و انسانهای وظیفه شناس و وظیفه گرا بودند و در هر جایی لازم بود و می توانستند حضور می یافتند در همه صحنه های اسلامی و جنگ یا هشت سال دفاع مقدس و عرصه های علمی و فرهنگی که با رعایت همه موازین اخلاقی، شرعی و سلوکی انجام می شد لذا عرفان اصیل انسان را یک بعدی و درون گرای محض تربیت نمی کند پس مراقب باشیم که به نام عرفان در دامهای صوفیانه و درویش مآبی یا مریدپروریهای برخی مدعیان عرفان و نااهلان نشویم و قرار دادن الگوهایی چون مرحوم قاضی، میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، علامه طباطبایی و امام خمینی(ره) می تواند ضامن آسیب ناپذیری ما در این عرصه باشد. همچنین توجه داشته باشیم که عرفان راه خطیر و خطرخیزی است و اصولی چون: انجام واجبات، ترک محرمات، کسب روزی حلال و توسل به اهلبیت(ع) و توکل به خداوند و عبودیت الهی را سرلوحه کمالات معنوی خویش قرار دهیم.
در پایان خواندن کتابهایی چون در جستجوی عرفان اسلامی آیت الله مصباح یزدی، عرفان اسلامی علامه محمدتقی جعفری و حیات عارفانه امام علی(ع) آیت الله جوادی آملی را پیشنهاد می کنیم.
که چنین عرفانهایی مقوله سنت گرایی با قرائت هایی چون: قرائت رنه گنون و میشل فوکو و … قرائت امثال فرشیوف شووان و … را نیز به همراه داشت لذا دین وعرفانهای شرقی اعم از هندویی و تصوف اسلامی-ایرانی نقش بسیار برجسته ای در سنت گرایی و «پست مدرنیست»(پسا مدرن) داشتند و دارند و … .
از سوی دیگر در «عرفان مدرن» هر چیزی که با «متافیزیک» ارتباط داشته و از سطح فیزیک خارج شودو نام عرفان، عرفان درمانی و معنا درمانی به خود گرفته است مثل: مغناطیس درمانی، موسیقی درمانی، سینما درمانی، دعا درمانی و … به همین دلیل هیپنوتیزم، تله پاتی و … نیز نوعی عرفان محسوب شده و مقولاتی شرقی چون: مدیتیشن TMT ، کریشنامورتی، اشو، سای بابا و … داخل در عرفان شده اند و تأثیرات مدرنیستی گذاشته اند و در نهایت در عرفان آمریکایی عناصری چون: گیاهان توهم زا و روانگردان، آزادی جنسی در باصطلاح کشف و شهود، مواد تخدیری و … نقش برجسته ای داشته و فرهنگ جادوگری نیز ضلع مهم عرفان آنها به شمار می رود و در عرفانهای اروپایی نیز «سنت گرایی» عنصر مهم درکنار عناصر دیگر شکل دهنده عرفانهای جدید است.
ناگفته نماند عرفانهای هندویی که غالبا بلکه اغلب غیردینی هستند و در واقع آئین و شریعت گریزی نقش مهمی در بنیادهای اصیل و ساختار «عرفان مدرن» به خود اختصاص داده اند.
ب. برخی از عارفان برجسته معاصر عبارتنداز:
مرحوم آیت الله میرزا علی آقا قاضی طباطبایی(رض) میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، آیت الله محمدجواد انصاری همدانی، آیت الله محمدعلی شاه آبادی و … تا برسد به استوانه های معرفت و سلوک چون: امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، آیت الله محمدحسن الهی طباطبایی، آیت الله العظمی بهجت فومنی، علامه حسن زاده آملی و … که ویژگی های اصلی عرفان چنین عارفانی عبارت است از:
1. تسلط بر عرفانهای نظری و عملی
2. اجتهاد جامع و تمام عیار در حوزه فقه و فقاهت و حتی برخی در موقعیت مرجع تقلید
3. شریعت گرایی همه جانبه در سیر و سلوک
4. درون گرایی و برون گرایی
5. اعتدال در سیر و سلوک عرفانی
6. شاگردپروری بدون گرایش به قطب سازی و مریدپروری مخرب و ویرانگر
7. گرایش به سیاست و تحقق احکام شریعت در جامعه برای تحقق مدینه فاضله اسلامی و عدالت اجتماعی
8. عقلانیت و خردگرایی
9 داشتن استادهای کامل در علم و عمل و پیران طریقت مثل مرحوم قاضی که شاگرد سلوکی ملاحسینقلی همدانی بود، مرحوم میرزا جوادآقا و آیت الله بهجت و علامه طباطبایی که شاگردان سلوکی میرزا علی آقا قاضی بودند و امام خمینی(ره) که شاگرد سلوکی و عرفانی آیت الله محمد علی شاه آبادی بودند و … .BR>10> اخلاق گروی و فقه باوری در سیرو سلوک عرفانیBR>11> عرفان ولایی داشتن یا عنصر «امامت و ولایت» را در عرفان اصالت دادن تا عرفان آنها عرفانی قرآنی-عترتی باشد.BR>12>از راه معرفت نفس یا «طریق عمل نفس» به حوزه عرفان و سیر و سلوک راه یافتن و گریز از کشف و کرامات و انجام امور خارق عادات و دعوت به خود، بلکه خداگرایی محض.
لازم به یادآوری است که شخصیت هایی چون: شیخ جعفر مجتهدی، شیخ رجبعلی خیاط، مرحوم دولابی و … انسانهای اهل تقوی، شریعت، ولایت اهلبیت(ع)، سیرو سلوک درونی و باطنی و بسیار مخلص بودند که در سایه سار درخت پاک و پربرگ و بار عالمان عارف و مجتهدان و فقیهان اهل سیرو سلوک توانستند مقاماتی را طی کرده و به کرامات بزرگی دست یابند و الگوهای مهم تهذیب نفس و تزکیه نفس قرار می گیرند.
از سوی دیگر بزرگانی مثل آیت الله علی سعادت پرور(پهلوانی)، آیت الله کشمیری، آیت الله بهاءالدینی و … نیز هستند که می توانند الگوهای بسیار مثبت در سیرو سلوک مبتنی بر قرآن و عترت و تقوای علمی و عملی باشند و استوانه های سلوک معنوی قرار گیرند البته تفکیک این بزرگان بر اساس معیارهای علمی-معرفتی و علمی-سلوکی بسیار دشوار است لکن یکی از شاخصه های برجسته آنها این است که از صوفی گری و مرید پروری و خلوت گزینی محض و انزوا طلبی و سیاست گریزی به بهانه عرفان و سیرو سلوک کاملا اجتناب می کردند و انسانهای وظیفه شناس و وظیفه گرا بودند و در هر جایی لازم بود و می توانستند حضور می یافتند در همه صحنه های اسلامی و جنگ یا هشت سال دفاع مقدس و عرصه های علمی و فرهنگی که با رعایت همه موازین اخلاقی، شرعی و سلوکی انجام می شد لذا عرفان اصیل انسان را یک بعدی و درون گرای محض تربیت نمی کند پس مراقب باشیم که به نام عرفان در دامهای صوفیانه و درویش مآبی یا مریدپروریهای برخی مدعیان عرفان و نااهلان نشویم و قرار دادن الگوهایی چون مرحوم قاضی، میرزا جوادآقا ملکی تبریزی، علامه طباطبایی و امام خمینی(ره) می تواند ضامن آسیب ناپذیری ما در این عرصه باشد. همچنین توجه داشته باشیم که عرفان راه خطیر و خطرخیزی است و اصولی چون: انجام واجبات، ترک محرمات، کسب روزی حلال و توسل به اهلبیت(ع) و توکل به خداوند و عبودیت الهی را سرلوحه کمالات معنوی خویش قرار دهیم.
در پایان خواندن کتابهایی چون در جستجوی عرفان اسلامی آیت الله مصباح یزدی، عرفان اسلامی علامه محمدتقی جعفری و حیات عارفانه امام علی(ع) آیت الله جوادی آملی را پیشنهاد می کنیم.