۱۳۹۶/۰۷/۱۹
–
۱۱۸ بازدید
چرا با اینکه بسیاری از انسان ها حقانیت و دین مبین اسلام را میشتاسند باز هم از احکام ان طبعیت نمیکنند
پرسشگر گرامی برای دریافت پاسخ خود به نکات زیر توجه نمایید :
1 . از دیدگاه قرآن «ایمان» عبارت است از علم و معرفت یقینى توأم با تسلیم و خضوع در برابر حق. بنابراین تعریف مومن به کسی می گویند که باور عمیق قلبی اش در حدی است که باعث می شود به لوازم عملی ایمان سخت پایبند و تسلیم اوامر الهی باشد. این مشخصه نشانه آن است که این گروه در ایمان خود به اطمینان و مرتبه ای از یقین رسیده اند، ولی برخی مردمان دین را قبول دارند، اما در عمل به لوازم ایمان چندان پایبند و ملتزم نیستند، گویا این گروه چندان مطمئن به حقانیت دین و آموزه های آن نیستند.
2 . یقین وصف ایمان و بیان کننده مراتب آن است. از دیدگاه قرآن «یقین» داراى مراتبى است که به حسب آن «ایمان» نیز داراى مراتب مى گردد: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین.
«علم الیقین» در مرحله معرفت مفهومى و ذهنى است: مانند آنکه آدمى به جهنم و بهشت، در حد ادراک عقلى واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم دریابد. «عین الیقین» یافتن حقایق خارجى و مشاهده همان معرفت مفهومى و ذهنى است؛ مثل آنکه وقتى ملحد را در قیامت به جهنم بردند، وى دیگر خود جهنم را مى بیند یا هنگامى که مؤمن را به بهشت بردند، او خود بهشت را مشاهده مى کند. «حق الیقین» آن است که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانى از غیر و باقى بالله شود. از خود چیزى نداشته باشد و در معرفت الهى غرق شود.نگا: تکاثر (102)، آیه 5 و 6؛ حاقه (69)، آیه 51 و نیز: مراحل اخلاق در قرآن، ج 11 (تفسیر موضوعى)، ص 351 – 356.
حضرت امام حسین (ع) می فرماید: فرق ایمان و یقین چهار انگشت است. ایمان را می شنویم و یقین را می بینیم.
3 . علم و شناخت یک قدم تا ایمان و یقین فاصله دارد. مسلماً علم و شناخت به تنهایی آدمی را وادار به التزام به لوازم علمش نمی کند.[1] فرعونیان علم و شناخت داشتند، ولی علی رغم آن کافر شدند. خداوند درباره آنان می فرماید: (فرعونیان) از روی ستم و برتری جویی به آیات خدا کفر ورزیدند در حالی که در دل به آن یقین داشتند.[2] یکی دیگر از نمونه هایی که خداوند ذکر می کند بلعم باعورا است او اگرچه عالم بود، ولی در عمل لغزید، قرآن می فرماید: “و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم، ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد”!.[3] و اگر می خواستیم وی را بالا می بردیم به وسیله آن (آیات)، ولی او به زمین چسبید و از هوای خویش تبعیت کرد.[4]لذا علم و شناخت ؛ فقط زمینه التزام به محتوایش را فراهم می آورد، ولی این زمینه، وقتی مؤثر واقع می شود که به دنبال آن ایمان و باور قلبی باشد. با علم و ایمان است که راه عمل هموار می شود، البته باید موانع بر سر راه ایمان نیز برداشته شود.پیروی از هواهای نفسانی، وسوسه های شیطان و .. از این موانع هستند.
پی نوشتها :
[1] برای آگاهی بیشتر از فرق بین علم و ایمان، نک: چهل حدیث، امام خمینی، ص 37؛ اخلاق در قرآن، مصباح یزدی ص 140.
[2] نمل، 14.
[3] . اعراف، 175.
[4] . اعراف، 176.
1 . از دیدگاه قرآن «ایمان» عبارت است از علم و معرفت یقینى توأم با تسلیم و خضوع در برابر حق. بنابراین تعریف مومن به کسی می گویند که باور عمیق قلبی اش در حدی است که باعث می شود به لوازم عملی ایمان سخت پایبند و تسلیم اوامر الهی باشد. این مشخصه نشانه آن است که این گروه در ایمان خود به اطمینان و مرتبه ای از یقین رسیده اند، ولی برخی مردمان دین را قبول دارند، اما در عمل به لوازم ایمان چندان پایبند و ملتزم نیستند، گویا این گروه چندان مطمئن به حقانیت دین و آموزه های آن نیستند.
2 . یقین وصف ایمان و بیان کننده مراتب آن است. از دیدگاه قرآن «یقین» داراى مراتبى است که به حسب آن «ایمان» نیز داراى مراتب مى گردد: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین.
«علم الیقین» در مرحله معرفت مفهومى و ذهنى است: مانند آنکه آدمى به جهنم و بهشت، در حد ادراک عقلى واقف گردد و خصایص آنها را در حد فهم مفهوم دریابد. «عین الیقین» یافتن حقایق خارجى و مشاهده همان معرفت مفهومى و ذهنى است؛ مثل آنکه وقتى ملحد را در قیامت به جهنم بردند، وى دیگر خود جهنم را مى بیند یا هنگامى که مؤمن را به بهشت بردند، او خود بهشت را مشاهده مى کند. «حق الیقین» آن است که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانى از غیر و باقى بالله شود. از خود چیزى نداشته باشد و در معرفت الهى غرق شود.نگا: تکاثر (102)، آیه 5 و 6؛ حاقه (69)، آیه 51 و نیز: مراحل اخلاق در قرآن، ج 11 (تفسیر موضوعى)، ص 351 – 356.
حضرت امام حسین (ع) می فرماید: فرق ایمان و یقین چهار انگشت است. ایمان را می شنویم و یقین را می بینیم.
3 . علم و شناخت یک قدم تا ایمان و یقین فاصله دارد. مسلماً علم و شناخت به تنهایی آدمی را وادار به التزام به لوازم علمش نمی کند.[1] فرعونیان علم و شناخت داشتند، ولی علی رغم آن کافر شدند. خداوند درباره آنان می فرماید: (فرعونیان) از روی ستم و برتری جویی به آیات خدا کفر ورزیدند در حالی که در دل به آن یقین داشتند.[2] یکی دیگر از نمونه هایی که خداوند ذکر می کند بلعم باعورا است او اگرچه عالم بود، ولی در عمل لغزید، قرآن می فرماید: “و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم، ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد”!.[3] و اگر می خواستیم وی را بالا می بردیم به وسیله آن (آیات)، ولی او به زمین چسبید و از هوای خویش تبعیت کرد.[4]لذا علم و شناخت ؛ فقط زمینه التزام به محتوایش را فراهم می آورد، ولی این زمینه، وقتی مؤثر واقع می شود که به دنبال آن ایمان و باور قلبی باشد. با علم و ایمان است که راه عمل هموار می شود، البته باید موانع بر سر راه ایمان نیز برداشته شود.پیروی از هواهای نفسانی، وسوسه های شیطان و .. از این موانع هستند.
پی نوشتها :
[1] برای آگاهی بیشتر از فرق بین علم و ایمان، نک: چهل حدیث، امام خمینی، ص 37؛ اخلاق در قرآن، مصباح یزدی ص 140.
[2] نمل، 14.
[3] . اعراف، 175.
[4] . اعراف، 176.