۱۳۹۷/۰۱/۳۰
–
۳۹۳ بازدید
سلام.فرق عجب باتکبر وغرور چیست؟؟وعلاج آن چیست
الف ) عجب
«عجب» به معناى «خوب انگاشتن» نفس است، بدون آن که شخص توجه به غیر داشته و خود را از دیگران برتر، همسان یا فروتر بیند. عجب بزرگداشت خود به لحاظ نعمت و فراموش کردن منعم است؛ در حالی که انسان می داند با همه کمالاتی که ممکن است داشته باشد در مقابل عظمت هستى و کمالات آن، سرسوزنى هم به حساب نمى آید. صاحب جامع السعادات در مورد عجب نوشته است: «عجب یکى از هلاک کننده هاى بزرگ و از رذیلانه ترین ملکات بداخلاقى است». رسول خدا (صلی الله علیه و اله) در مذمت عجب فرموده است: «سه چیز هلاک کننده ى آدمى است (هلاکت به لحاظ حیات انسانى و ایمان)؛ حرصى که اطاعت و پى گیرى شود، هواى نفسى که تبعیت گردد و عجب انسان نسبت به خودش»
ب ) غرور
غرور به این معنا است که انسان به آنچه دارد از کمالات و امکانات بسنده کند و خویش را کامل و رسیده بداند و از حرکت برای یافتن و دانستن و بکاربستن باز ماند و دچار سکون شود.غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردداین واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى رود. «راغب » در کتاب «مفردات » واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى فریبد و در غفلت فرومى برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى کند. در «صحاح اللغة »«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى سازد و مى فریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
ج ) تکبر
تکبر عبارت است از این که آدمی خود را نسبت به دیگران بزرگ شمارد به جهت کمالی که در خود می بیند، خواه آن کمال را داشته باشد یا نداشته باشد و خواه آن صفتی را که دارد و به آن می بالد فی الواقع هم کمال باشد یا نه.
لذا اگر انسانی خود را دارای کمالی می داند و تصور مثبتی از خود دارد برای این که دچار غرور و تکبر نشود راه تواضع را باید در پیش گیرد و هیچگاه به خود نبالد که من دارای چنین کمالی هستم؛ بلکه از آن توانمندی یا از آن صفت کمال در راه صحیح استفاده کند.
حضرت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند که: «داخل بهشت نمی شود هر که به قدر یک دانه خردل کبر در دل او باشد. و هر که خود را بزرگ شمارد و تکبر کند در راه رفتن، ملاقات خواهد کرد پروردگار را در حالتی که بر او غضبناک باشد». و فرمودند که: «خداوند عالم فرموده: کبریا و بزرگی شایسته من است، و عظمت و برتری سزاوار من، هر که خواهد در یکی از این ها با من برابری کند او را به جهنم خواهم افکند».
د ) فرق عجب وغرور باتکبر
بنابراین با توجه به تعاریف بالا مشخص می شود که در عجب و غرور انسان بدون آن که توجه به غیر داشته ، به کمالات و خوبیهای خود می نگرد وبه آنها افتخار می کند و غافل می شود ، اما در تکبر خود را به جهت کمالی که در خود می بیند نسبت به دیگران می سنجد و بزرگ می شمارد .
«عجب» به معناى «خوب انگاشتن» نفس است، بدون آن که شخص توجه به غیر داشته و خود را از دیگران برتر، همسان یا فروتر بیند. عجب بزرگداشت خود به لحاظ نعمت و فراموش کردن منعم است؛ در حالی که انسان می داند با همه کمالاتی که ممکن است داشته باشد در مقابل عظمت هستى و کمالات آن، سرسوزنى هم به حساب نمى آید. صاحب جامع السعادات در مورد عجب نوشته است: «عجب یکى از هلاک کننده هاى بزرگ و از رذیلانه ترین ملکات بداخلاقى است». رسول خدا (صلی الله علیه و اله) در مذمت عجب فرموده است: «سه چیز هلاک کننده ى آدمى است (هلاکت به لحاظ حیات انسانى و ایمان)؛ حرصى که اطاعت و پى گیرى شود، هواى نفسى که تبعیت گردد و عجب انسان نسبت به خودش»
ب ) غرور
غرور به این معنا است که انسان به آنچه دارد از کمالات و امکانات بسنده کند و خویش را کامل و رسیده بداند و از حرکت برای یافتن و دانستن و بکاربستن باز ماند و دچار سکون شود.غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردداین واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى رود. «راغب » در کتاب «مفردات » واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى فریبد و در غفلت فرومى برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى کند. در «صحاح اللغة »«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى سازد و مى فریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
ج ) تکبر
تکبر عبارت است از این که آدمی خود را نسبت به دیگران بزرگ شمارد به جهت کمالی که در خود می بیند، خواه آن کمال را داشته باشد یا نداشته باشد و خواه آن صفتی را که دارد و به آن می بالد فی الواقع هم کمال باشد یا نه.
لذا اگر انسانی خود را دارای کمالی می داند و تصور مثبتی از خود دارد برای این که دچار غرور و تکبر نشود راه تواضع را باید در پیش گیرد و هیچگاه به خود نبالد که من دارای چنین کمالی هستم؛ بلکه از آن توانمندی یا از آن صفت کمال در راه صحیح استفاده کند.
حضرت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند که: «داخل بهشت نمی شود هر که به قدر یک دانه خردل کبر در دل او باشد. و هر که خود را بزرگ شمارد و تکبر کند در راه رفتن، ملاقات خواهد کرد پروردگار را در حالتی که بر او غضبناک باشد». و فرمودند که: «خداوند عالم فرموده: کبریا و بزرگی شایسته من است، و عظمت و برتری سزاوار من، هر که خواهد در یکی از این ها با من برابری کند او را به جهنم خواهم افکند».
د ) فرق عجب وغرور باتکبر
بنابراین با توجه به تعاریف بالا مشخص می شود که در عجب و غرور انسان بدون آن که توجه به غیر داشته ، به کمالات و خوبیهای خود می نگرد وبه آنها افتخار می کند و غافل می شود ، اما در تکبر خود را به جهت کمالی که در خود می بیند نسبت به دیگران می سنجد و بزرگ می شمارد .