خانه » همه » مذهبی » فلسطین- یهود – مالکیت

فلسطین- یهود – مالکیت


فلسطین- یهود – مالکیت

۱۳۹۶/۱۰/۰۹


۷۱۵ بازدید

چرا ادعای اسرائیل برای مالکیت قدس و اورشلیم را نباید قبول بکنیم در حالی که قبل از استیلای روم و بعد خلفای راشدین ،یهودیان مالک آنجا بوده اند.؟

یهودیان اولین ساکنین فلسطین نبودند، بلکه زمانی بسیار طولانی، قبل از این که آنها به فلسطین بیایند این سرزمین دارای سکنه بود، و از سابقه تمدن ده هزار ساله برخوردار است. در 3500 سال پیش از میلاد، اقوام سامی از قلب حجاز به سوی مصر، عراق، سوریه، لبنان و فلسطین کوچ نموده و اقوامی چون اعراب کنعانی در فلسطین سکنی گزیدند و اولین ساکنین شناخته شده در فلسطین، کنعانی ها، مردمانی شهرنشین و دارای تمدنی پیشرفته، بودند، حدود دو قرن قبل از میلاد، دولتی تحت عنوان «کنعانیه» را در آنجا تأسیس نمودند.حدود هزار سال پیش از میلاد، اقوامی به نام فلسطینی که از دریای «اژه» آمده بودند، به این ناحیه راه یافته و جای کنعانیان را گرفتند. مدت ها پس از مهاجرت فلسطینی ها و کنعانیان به سرزمین فلسطین، قوم بنی اسرائیل، به همراه حضرت موسی (ع) در فلسطین سکونت کردند. بعدها حضرت داود (ع) و حضرت سلیمان (ع)، دولت هایی در این سرزمین به وجود آوردند)هنری کتان، فلسطین و حقوق بین الملل، ترجمه فدائی عراقی ، تهران: امیرکبیر، 1368ش، ص 13) فلسطین از قرن دوازده (ق م) توسط فلسطینان که تاریخ از آنان به نام دلیران یاد کرده است و به «مردم دریا» معروف بودند، اداره می‌شد. آنها در قسمت جنوبی دریای مدیترانه «ساحل کنعان» غزه امروزی سکنا داشتند.
تاریخ از کنعان که در کنار فلسطین قرار داشت، از حدود بیست قرن قبل از میلاد یاد کرده است. قوم بنی‌اسرائیل در قرون 14 و 13 (ق ـ م) وقتی از مصر اخراج شدند، وارد کنعان شدند. آنان برای مدت دو قرن، تنها دو قرن، تا ظهور آشور بنی‌پال در آنجا ساکن بودند. مهاجرین قوم بنی‌اسرائیل کم‌کم به سرزمینهای اطراف کنعان با جنگ و ستیز و حیله دست یافتند. در زمان حضرت سلیمان، اورشلیم به همان ترتیب یاد شده به تصرف آنان درآمد. معبد سلیمان بر کوه صهیون توسط آن حضرت به نام «معبد خدا» بنا شد. اکثر سالهایی که قوم بنی‌اسرائیل در آن قسمت زندگی می‌کردند، در کنعان گذشت که در کنار فلسطین قرار داشت. آنها کم‌کم اورشلیم را گرفتند. ولی توقف آنان در آن قسمت، بسیار کوتاه بود.
طبق روایات کتاب مقدس تورات «کنعان ارض موعود» است؛ یعنی غزه لذا ادعای آنان بر فلسطین کاملا بی‌اساس می‌باشد.
پس از مرگ حضرت سلیمان(ع) در سالهای 732-722 (ق.م) آن سرزمین به دست بخت‌النصر، پادشاه بابل ویران گشت و ساکنین آن در به در و گروه بسیاری از آنها به بابل برده شدند. لذا در سال 721 (ق.م) حکومت بنی‌اسرائیل به طور کامل در آن نواحی از بین رفت و دیگر هرگز دولتی یهودی در آن سرزمین بر سر کار نیامد. اصولا کشور فلسطین و شهرهای اطراف آن، دیگر روی استقلال ندیدند و تنها تعدادی انگشت‌شمار یهودی سامی در آنجا به سکونت خود ادامه دادند.
عده‌ای از محققین اعراب فلسطین را باقی‌ماندگان حمله اعراب و اسلام در قرن هفتم میلادی می‌دانند. ولی محققان دیگری همچون «هانری کاتن» و «ماکسیم رودنسون» از آنان به عنوان ساکنین اولیه یاد کرده‌اند. «هانری کاتن» در کتاب «فلسطین، اعراب و اسرائیل ـ در جستجوی عدالت» حاصل تحقیقات خود را چنین ارائه داده است: «اعراب فلسطین ساکنین اولیه فلسطین هستند. در حالی که مسلمانان در سال 637 بعد از میلاد، فلسطین را فتح کردند. نژاد سامی که اعراب نیز از آن نژادند، قبل از اسلام در فلسطین وجود داشته و آنها قبل از اسلام در فلسطین و قسمتهای دیگر خاورمیانه می‌زیسته‌اند.» کاتن بر این نکته تأکید کرده است که «آنها بدون وقفه از بدو تاریخ در مملکت خود می‌زیسته‌اند. تاریخ اسکان آنان به چهل قرن قبل از این کشیده می‌شود. در آنجا، از سایر نژادها، اقلیتهایی تشکیل شد؛ همچون یونانیان، اعراب مسلمان و صلیبون. فلسطینیهایی که مرکب از مسیحیان و مسلمانان هستند، همیشه در آنجا ساکن بوده و عناصر اولیه و اکثریت جمعیت فلسطین را تا آغاز تأسیس دولت اسرائیل ]در سال` 1948[ تشکیل می‌داده‌اند.»
همچنین پروفسور «ماکسیم رودنسون» در کتاب «اعراب و اسرائیل» به این نکته اشاره کرده و نوشته است: «اعراب فلسطین به تمام معنای کلمه، بومی فلسطین هستند و فلسطینیان امروز، فرزندان Philistine فلسطینیان، کنعانیان و سایر قبایل که ساکنین اولیه فلسطین را تشکیل می‌دادند، می‌باشند.»
وقتی قوم بنی‌اسرائیل از مصر به کنعان رفت، قومی به نام کنعانیان در آنجا ساکن بود. تاریخ از آنها، در حدود بیست قرن (ق.م) یاد کرده است. بسیاری از شهرهای کنعان (غزه) هم‌عصر با سلطنت فراعنه می‌باشد؛ عصر مفرغ، یعنی حدود سه هزار و صد سال قبل از میلاد مسیح. این نفوذ تا عهد رامسس دوم ادامه داشت. پس از آنکه حکومت مصر در آن نواحی دچار ضعف شد «هیبروها» (عبرانیها) بعضی از شهرهای آن را گرفتند و در آنجا ساکن شدند و «خیمه عهد» را بر زمین گذاردند.
نکته جالب توجه این است که در کتاب عهد عتیق کرارآ از جنگ قوم بنی‌اسرائیل با اقوام فلسطینیان یاد شده است. از این نکته بخوبی آشکار می‌شود که آنها ساکنین اولیه فلسطین نبوده و آن سرزمین را بزور و توسل به جنگ گرفته‌اند و حضرت داود پیغمبر، بعد از جنگهای بسیاری که با ساکنین فلسطین کرد، بالاخره در اورشلیم که در آن وقت «جیبوس» “Jebus” نامیده می‌شد، خیمه عهد را زمین گذارد.
برگ دیگری از اینکه فلسطین ارض موعود نیست، مطلبی است که در تورات کتاب اول سیموئیل آمده است. و آن از فرار حضرت داود به سرزمین فلسطینیان حکایت دارد به این شرح که: «… داود پیغمبر در دل خود گفت: الحال روزی به دست شاوول هلاک خواهم شد … چیزی برای من بهتر از این نیست که به زمین فلسطینیان فرار کنم.»
با توجه به مطالب فوق، نه فلسطین ارض موعود است و نه قوم بنی‌اسرائیل را بر آن حقی است. اگر ارض موعودی هست، آن کنعان یا باریکه غزه است. گرچه در «نقشه ارض موعودی که صهیونیستها تهیه دیده‌اند و در کنگره اول سال 1897 صهیونیستها ارائه شد، اراضی آناتولی عثمانی نیز داخل قلمرو دولت موعود یهودی قرار داشت.» و «در میان بلادی که جزء موطن اصلی یهودیان قلمداد می‌شود، به قسمتی از آناتولی ترکیه نیز بر می‌خوریم. در چنین موقعیتی، برنامه‌های آتی صهیونیسم، اخراج مردم ترکیه از آناتولی را نیز شامل می‌شود.»
در هر حال، مسلم این است که فلسطین از آن فلسطینیان اعم از مسلمان، عیسوی و یهودی است که از آغاز تاریخ در آنجا ساکن بوده‌اند و خاک آن سرزمین با خاک استخوان اجداد و نیاکان و پدران آنان آمیخته است.
(مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ؛ ماهنامه شماره 72؛ iichs.org/magazine/sub.asp?id=641&theme=Gree)
1. هزاران سال پیش، در همین کشور فلسطین، مردمی ساکن بودند که نه یهودی بودند، نه مسلمان و نه مسیحی، این کشور متعلق به آنان بود. آنان بودند که این منطقه را برای اولین بار آباد کرده بودند و به طور طبیعی از آنِ آنان بود.
2. حضرت ابراهیم علیه السلام به این کشور کوچ کرد و در همین کشور ماند؛ مردم هم او را رد نکردند بلکه به ماندن و اقامت او در این سرزمین راضی شدند.
از حضرت ابراهیم علیه السلام پسری به نام اسحاق و از اسحاق پسری به نام یعقوب به دنیا آمد. از حضرت یعقوب(ع) پسران فراوانی متولد شدند و در همین سرزمین ماندند. این سرزمین، وطن دوم و مصنوعی آنان هم به شمار رفت. تا این تاریخ، قومی به نام یهود یا مسلمان و یا مسیحی به وجود نیامده است. این مردم در این سرزمین زندگی می کردند و با هم زندگی مسالمت آمیز داشتند. مردم اصلی این سرزمین با آنان که بعدها به این سرزمین آمده بودند، زندگی مسالمت آمیز داشتند و نزاع نداشتند.
3. در فلسطین که کنعان و سوریة جنوبی هم نامیده می شد، قحطی پیش آمد و حضرت یعقوب(ع) و پسرانش، همه به مصر کوچ کردند. در سایة حاکمیت حضرت یوسف(ع) در مصر، زندگی آرامی پیدا کردند و مصر وطن سوم و غیر اصلی نسل حضرت ابراهیم(ع) شد. نسل حضرت یعقوب(ع) در مصر رو به فزونی نهاد و جمعیتی تشکیل دادند، که به یهود معروف شدند.
به این ترتیب، قوم یهود، اولین بار در مصر پیدا شدند؛ و مصر وطن اصلی اینها نبود. در این حال که اینها در مصر بودند، مردم فلسطین، در فلسطین بودند و با قحطی و سختی ساختند.
4. پس از صدها سال، قوم یهود از مصر به فلسطین آمدند و این سرزمین را اشغال کردند. در طول صدها سال، بارها به فلسطین حمله شد و بارها اشغال شد و آزاد گردید. به عنوان مثال، بخت نصّر پادشاه بابل حمله کرد، فلسطین را اشغال کرد، یهودیان را کشت، اسیر کرد و به بابل برد؛ و پیش از آن فرعون مصر حمله کرد و این منطقه را اشغال کرد. پادشاه ایران، کوروش حمله کرد و بخت نصّر را نابود کرد. پس از آن یونانیان حمله کردند و فلسطین را اشغال کردند. پس از آن رومیان حمله کردند و فلسطین را گرفتند. پس از اشغال رومیان، در فلسطین، یهودی کم شد و به خصوص در بیت المقدس، تعداد بسیار کمی یهودی بود و مردم فلسطین مسیحی بودند.
پس از رومیان، مسلمانان در سال 15 هجری قمری (1414 سال پیش) بیت المقدس را گرفتند و فلسطین به دست مسلمانان افتاد. در امان نامه ای که توسط خلیفة دوم عمر بن خطاب نوشته شد، آمده بود که در بیت المقدس نباید یهودی باشد. در آن زمان، یهودی در بیت المقدس بسیار کم بود. مردم فلسطین پس از سالها ، به تدریج مسلمان شدند و عده ای به دین حضرت مسیح(ع) و عده ای هم به دین حضرت موسی(ع) بودند.
این مردم اکنون از آنِ این کشور هستند و همه با هم زندگی مسالمت آمیز دارند. کشور، مربوط به همة آنها است و اختصاص به کس خاصی ندارد گرچه ساکنان اصلی و اولی از بین رفته اند . چون اکثریت مردم این کشور مسلمان هستند این کشور کشور اسلامی نامیده می شود، وگرنه همة این افراد در شرایط کنونی، متعلق به این کشور هستند.
در سال 1945 جنگ جهانی دوم به وجود آمد و در این زمان، حکومت عثمانی بر کشورهای اسلامی حاکم بود. فلسطین، اردن، لبنان و امثال اینها تحت قلمرو حکومت عثمانی بودند. حکومت عثمانی طرفدار آلمان بود و در جنگ به نفع او کار می کرد. وقتی که در جنگ جهانی دوم، حکومت عثمانی شکست خورد، قلمرو حاکمیت او را به چند قسمت تقسیم کردند؛ و فلسطین را به انگلستان دادند. انگلستان و آمریکا، تصمیم گرفتند کشور فلسطین را تجزیه کنند، و مقدمات این کار را بعد از جنگ جهانی اول فراهم کرده بودند. در سال 1947 تعدادی از یهودی ها از پیش خود اعلام کردند که ما کشور مستقلی به نام اسرائیل ایجاد کرده ایم، و آمریکا تنها پس ازچند دقیقه، آن را به رسمیت شناخت، و از آن پس گرفتاری ها شروع شد و تا کنون ادامه دارد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد