خانه » همه » مذهبی » فلسفه و ضرورت دعا کردن

فلسفه و ضرورت دعا کردن


فلسفه و ضرورت دعا کردن

۱۳۹۷/۰۴/۱۸


۳۸۱ بازدید

چرا وقتی گرفتاری دارم مثلا باید دعای امن امام سجاد ع رو بخونم .اون دعا چه چیزی .چه فلسفه ای داره که بعد خوندن اون دعا وامثال اون حاجت من براورده میشه .

همه چیز به دست خداست؛ لکن خدا اراده نموده که تحقّق برخی امور وابسته به کار اختیاری بشر باشند. لذا این گونه امور در عین اینکه صد در صد به خواست خدا انجام می گیرند؛ امّا در گرو اختیار بشر نیز می باشند. باید توجّه داشت که اراده ی تکوینی خداوند متعال در عالم خلقت ، از طریق قانون علّیّت جاری می شود. لذا قضاء الهی به این معنی است که خداوند متعال برای هر حادثه ای علّت تامّه ای قرار داده است ، که با وجود آن علّت تامّه ، تحقّق آن حادثه حتمی و اجتناب ناپذیر است ؛ کما اینکه با فراهم نبودن آن علّت تامّه ، عدم تحقّق آن حادثه حتمی می شود ؛ و هر دو طرف این قضیّه قضای الهی است ؛ یعنی به اراده و خواست خداست. لذا چیزی از قضای الهی خارج نیست و نمی تواند باشد. خداوند متعال ، دعا ، صدقه ، صله ی رحم ، تلاش و کوشش انسان و … را نیز علل ناقصه ی برخی امور مادّی قرار داده است ؛ یعنی خداوند متعال اراده نموده که این گونه افعال اختیاری انسانها ، جزئی از علّت تامّه ی برخی امور باشند. لذا با وجود این امور به تنهایی ، تحقّق معلول آنها حتمی نمی شود ؛ ولی بدون وجود آنها عدم تحقّقش حتمی می گردد ؛ چون وجود علّت ناقصه کافی برای تحقّق شی ء نیست و معلول فقط با علّت تامّه موجود می گردد ، ولی عدم وجود علّت ناقصه کافی برای عدم تحقّق معلول می باشد ؛ چرا که با نبود علّت ناقصه ، علّت تامّه نیز وجود نخواهد داشت. پس در جایی که دعا یا صدقه یا صله رحم و امثال آنها جزء علل چیزی هستند ، اگر دیگر اجزاء علّت تامّه تماماً فراهم باشند و دعا یا صدقه یا صله رحم نیز به آنها اضافه شوند ،‌ علّت تامّه محقّق خواهد شد ؛ و با تحقّق یافتن علّت تامّه ، پیدایش معلول ضروری خواهد گشت. در چنین موردی در مرتبه ی قدر (مرتبه ی علل ناقصه ) گفته می شود که دعا یا صدقه یا صله رحم قضاء‌ حتمی را برگردانده است. چون اگر دعا یا صدقه یا صله رحم و امثال آنها وارد عمل نمی شدند ، علّت تامّه ی حادثه درست نمی شد ؛ لذا آن پدیده نیز رخ نمی داد. یعنی در آن صورت علّت تامّه ی عدم پیدایش آن امر مهیّا است ؛ لذا عدم پیدایش آن امر خود از مصادیق قضاء شمرده می شود. چون قضاء نسبت شیء به علّت تامّه است. در این صورت گفته می شود دعا یا صدقه یا صله رحم یا قربانی یا نذر و امثال آن ، یک قضاء حتمی خدا را برگرداند است به یک قضا‌ء حتمی دیگر خدا.
مثلا اگر قبولی کسی در امتحان دارای سه علت ناقصه باشد مثل خوب درس خواندن ، شرکت در امتحان و طلب قبولی از خدا ، و آن کس دو علّت اوّل را فراهم نماید ولی دعا نکند ، رد شدن او حتمی می شود؛ چون علّت رد شدن او فراهم است. پس ردّی او در این حال قضاء حتمی خداست. ولی اگر این شخص دعا کند، این قضاء حتمی برمی گردد و قبولی او حتمی می شود ؛ که آن نیز قضاء دیگر خداست. بنا براین ، آنجا که دعا یا صدقه یا نذر و امثال آنها جزء علّت تحقّق امری هستند، اگر علل دیگر آن فراهم باشند و دعا یا صدقه یا نذر و … هم به آنها ملحق شود ، آن امر محقق می گردد ؛ و اگر در این صورت دعا یا صدقه یا نذر و … به آن علل ملحق نگردد ، آن امر هم محقق نمی شود. امّا اگر در امری، دعا یا صدقه یا نذر و … ، جزء علل نباشد ، در آن صورت دعا یا صدقه یا نذر و … تأثیری در قضاء آن امر نخواهند داشت. همچنین آنجا که فقط دعا یا صدقه یا نذر خود شخص جزء علل یک چیز است نه دعا یا صدقه ی دیگران ، در آن موارد نیز تنها دعا یا صدقه یا نذر خود شخص مؤثر خواهد بود نه دعا یا صدقه یا نذر دیگری. البته در موردی هم که دعا یا صدقه یا نذر و … جزء علّت مقصود نیستند باز مطلوبیّت دارند. چرا که دعا یا صدقه به تنهایی نیز علل اموری در وجود آدمی هستند. برای مثال باعث غلبه بر نفس یا لطافت باطن می شوند. و اساساً دعا یا صدقه و امثال این امور از همین راه است که علل امور دیگر نیز واقع می شوند ؛ یعنی یا موجب ایجاد قابلیّت در شخص شده علّت قابلی را مهیّا می کنند یا باعث ترقّی وجود شخص شده وجود ملکوتی او را در سلسله ی علل امور قرار می دهند ، یا باعث مسانخت او با ملائکه شده از قوای آنها برای رسیدن به مقصود مدد می جویند.
بنا براین آنجا که معصومین(ع) فرمودند دعا قضا حتمی را برمی گرداند منظور آن مواردی است که دعا جزء علل قضاء‌ مخالف آن قضاء‌ حتمی باشد ؛ و آنجا که فرمودند دعا قضاء را برنمی گرداند ، مواردی مراد است که دعا جزء علل قضاء مخالف آن قضاء نیست.
همین طور از بیانات فوق معلوم می شود که همه ی علل امور و از جمله دعا و صدقه و اختیار و … همگی داخل در قضاء الهی هستند. چون قضاء‌ یعنی نسبت شیء به علّت تامه اش، چرا که شیء نسبت به علّت تامّه اش ضروری الوجود ثابت و تغییرناپذیر است.
همچنین باید دانست که ممکن است دعا یا صدقه یا نذر یا قربانی یا صله رحم و امثال این امور اختیاری ، موجب تغییر قضایی حتمی شوند ؛ ولی انسان از طرف دیگری کاری کند که آن قضای تغییر یافته دوباره به اجرا در آید. چرا که برخی گناهان موجب حبط و نابودی اعمال خیر می شوند. لذا با نابودی آن خیرات ، معلول آنها نیز از بین می رود. خداوند متعال فرمود: « … وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ـــــ و کسى که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه مى گردد »(المائدة:5).
نیز باید دانست که در مورد اجل ، آنچه با خیرات تغییر می کند ، اجل معلّق است نه اجل حتمی. انسان اجلی مسمّی و حتمی دارد که محال است یک ثانیه بیش از آن بتواند زنده بماند ؛ امّا برخی گناهان باعث می شود که اجل شخص جلوتر بیفتد ؛ در چنین مواردی دعا ، صله رحم ، صدقه و امثال این امور ، با زدودن آثار وضعی آن گناهان ، اجل پیش افتاده را دوباره پس می زنند و به جای خود باز می گردانند. « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرینَ ـــــ در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات را از بین مى برند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند.» (هود:114)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد