فلسفه پوشش زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان
۱۳۹۹/۰۱/۱۱
–
۵۳۵ بازدید
سلام
بنده جوانی ۲۰ ساله هستم
و یکی از مسایلی که ذهن من رو درگیر کرده این هست که چرا زنان در مورد حجاب بیشتر مورد فشار قرار میگیرند برادر پدر و مرد های اطداف من هیچ وقت ترس این رو ندارند که به خاطر بی حجابیشون تو جهنم عذاب بکشند اما من به عنوان یک زن به خاطر کمی ارایش یا دیده شدن مو کلی عذاب میکشم من خیلی تلاش کردم چادری بشم اما قلبا نبود و حس راحتی نداشتم پس به منوال قبلی خود برگشتم من بر اساس چارچوب کشورم لباس میپوشم و حجابم به قدری هست که کسی چیزی نتونه بگه و میدونم که زن زیباتر ظریف تر از مرده اما واقعا قانع کننده نیست افرادی که به مورد تجاوز قرار گرفتند عموما بی حجاب نبوده اند حتی دوستان چادری من نیز متلک شنیده اند پس چرا من باید به خودم سخت بگیرم به خاطر افکار مریض یکسری افراد …. چرا زن باید خودش رو بگیره که مرد دچار وسوسه نشه پس عقل و شعور مرد چی میشه
لطفا کمی به شعور من احترام بگزارید و جوابی قانع کننده به من بدهید نه این که زن مثل گله زن ضعیفه زن لطیفه و از این دست این همه تجاوز ها که به اقایون صورت میگیره پس حتما اوناهم چون حجاب نداشتند این اتفاق افتاده …چرا تاکید از حجاب رو کمتر و بیشتر به شعور و حریم توجه نمیشه تا جنسیت یک فرد همه ما قبل از زن یا مرد بودن یک انسانیم….
یا حق
1 ،کاهش خطا و خطر؛
مصونیت زن در برابر طمع ورزى هوس بازان از ثمرات آشکار رعایت حجاب است.
2. حفظ احترام؛
اگر چه رعایت حجاب، از یک سو به مردان کمک مى کند که به طور ناخواسته، و خارج از چارچوب ها، عواطف و احساسات خود را هزینه نکنند. اما بیش از آن به خانم ها کمک مى کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوب ها، وسیله لذت انگارى قرار نگیرند و شخصیت و احترام آنان خدشه دار نگردد.
3. نشاط و رغبت؛
احکام الهى بیش از آنکه به محدودیت لذت ها بیانجامد به ماندگارى لذت ها و پایدارى نشاط و خوشى ها مى انجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو براى خانم ها محدودیت است و موجب خستگى و زحمت مى باشد اما از سوى دیگر اوج احساسات را سالم نگه مى دارد و عاطفه ها و محبت ها را در کانون گرم خانواده متمرکز مى سازد و زن و مرد را از بى تفاوتى نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات مى دهد و این بحرانى است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربى شده است، به طورى که در هنگامه برپایى کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهم ترین ابزار آن میل جنسى نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده ها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سال هاى قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است. از این رو «حجاب و پوشش زن»، داراى مشخصه ها و ویژگى هایى است که بعضى از آنها اشاره مى شود:
یک. حدود و میزان پوشش:
هر اندازه بدن زن پوشیده تر باشد، نقش نیرومندترى در دورسازى دیدگان نظاره گر ایفا مى کند. اگر نگاه هاى آلوده را «تیرهاى زهرآلود شیطان» همچنانکه در روایات آمده است قال النبى صلى الله علیه وآله: النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِن سِهامِ اِبْلیس فَمَنْ تَرَکَها خوْفاً مِنَ اللَّهِ اَعْطاه اللَّهُ ایماناً یَجِدْ حَلاوَتهُ فى قَلْبِهِ. بحار، ج 101، ص 38. بدانیم پوشش زن همانند قوسى است که تیرها را کمانه مى کند و از اصابت آنها به هدف باز مى دارد. هر اندازه حجاب کمتر رعایت شود، تیرهاى شیطانى بیشتر متوجه او مى گردد و از آن آسیب مى بیند. با توجه به این امر، چادر حجاب برتر است؛ زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن ترین مصونیت ر ا به همراه دارد.
دو. کیفیت پوشش:
پوشندگى لباس و کیفیت دوخت، بخش مهمى از حجاب را تشکیل مى دهد. لباس هاى نازک و تنگ و بدن نما، آماج پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم هاى هرزه و آلوده است!! در مقابل لباس هاى مناسب و کاملاً پوشیده، مانع این نگاه هاى هوس آلود است.
سه. رنگ ها:
برخى از رنگ ها دیدگان را خیره مى سازد و باعث جلب توجه مى شود. و علماى دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباس ها، تأکید چندانى ندارند؛ ولى بر این مسأله پاى مى فشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئى داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکى را براى حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشترى مى کر دند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر(ص) و امامان(ع) نیز قرار گرفت. گفتنى است که عبا و چادر مشکى جزء لباس هاى مکروه به شمار نمى رود و از آن مستثنا شده است.
چهار. شیوه گفت وگو و حرکت:
حفظ وقار و متانت، همان نقشى را دارد که پوشش زن ایفا مى کند و عدم رعایت آن، عواقب شومى در پى دارد. قرآن مجید یکى از صفات خوب زنان مؤمن را – که در رفتار دختران شعیب جلوه گر است – حیا و وقار مى داند.قصص (28)، آیه 25. باید دانست که پیدایش فحشا و فرزندان نامشروع، افزایش طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى و نا آرامى درونى و هیجان جنسى مستمر برخاسته از برهنگى و عشوه گرى زنان، همه آثار شوم بى حجابى و بى بندوبارى است و این حجاب است که مى تواند به خوبى مصونیت بخش باشد.
و اما در خصوص تفاوت پوشش زن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است: الف- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینى بر اساس فرهنگ اسلامى، انسان موجودى است که براى رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسى و توجه به هر یک از آن ها در حدّ نیاز طبیعى، سبب شکوفایى همه استعدادهاى انسان شده و او را به سوى کمال سوق داده است. پوشش مناسب براى زن و مرد عامل مهمى در تعدیل و تنظیم این غریزه است. ب- توجه به ساختار فیزیولوژى انسان نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه اى مستقیم با تفاوت هاى جسمى و روحى زن و مرد دارد. در تحقیقات علمى در مورد فیزیولوژى و نیز روان شناسى زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک هاى چشمىِ شهوت انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایى زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعى قادر به دیدن است، از سوى دیگر ترشّح هورمون ها در مرد صورتى یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتى گسترده تحت تأثیر محرّک هاى شهوانى قرار مى گیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک هاى حسى پاسخ مى دهند. حس لامسه بروز زیادى ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است. از این گذشته چون هورمون هاى جنسى زن به صورت دوره اى ترشخ مى شوند و به طور متفاوت عمل مى کنند، تأثیر محرّک هاى شهوانى بر زن صورتى بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است. با توجه به مطالب فوق مى توان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّى و اساسى ریشه گرفته است. اسلام مى خواهدد انواع التذاذهاى جنسى (چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها براى کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربى که حضور در جامعه را با لذت جویى جنسى به هم مى آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسى را به هم مى ریزد. اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و براى تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بى بند و بارى در پوشش به معناى عدم ظابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسى است که آثار شوم آن بر کسى پوشیده نیست. پ- آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینى 1- بهداشت روانى اجتماع و کاهش هیجان ها و التهاب جنسى که سبب کاهش عطش سیرى ناپذیرى شهوت است. 2- تحکیم روابط خانوادگى و برقرارى صمیمیت کامل زوجین. با رواج بى حجابى و جلوه گرى زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعى محدودیت و پایان آزادى هاى جنسی خود تلقّى مى کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه اى خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار مى گیرند. این مقایسه ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگى را مى سوزاند. 3- استوارى اجتماعى و استیفاى نیروى کار و فعالیّت دختر و پسرى که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانى شوند، از تمرکز و کارآیى آن ها کاسته مى شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروى فکرى و کارى است. 4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانى او حیا، عفاف و حجاب زن مى تواند در نقش عاطفى او و تأثیرگذارى بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکى از وسائل مرموز براى حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است. اسلام حجاب را براى محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه براى مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضى به حبس، رکود و سرکوبى استعدادهاى زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را ىر اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانى و تجارى منع کرده است. در واقع حجاب موجب محدودیت، مردان هرزه مى باشد که در صدد کام جویى هاى آزاد و بى حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است. علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این که چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچى، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچى. میل زن به خود آرایى از حس شکارچى گرى او ناشى مى شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد که مردان لباس هاى بدن نما و آرایش هاى تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مى خواهد دلبرى کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگى، از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است».(1) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسى و زیبایى خاص زنانه و تحریک پذیرى جنس مردانه، یکى از علت هاى این حکم است. توصیه و دستور الهى به پوشش و حجاب براى زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایى از این قبیل که تنها فریب شیطانى اند نمى باشد، بلکه در واقع براى آگاهى دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این کاملاً معقول است که هر چیزى ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشترى را مى طلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل یک ابزار براى مطامع سودپرستان در نیاید. به یاد داشته باشیم که غریزه جنسى، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش تر مى گردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر مى شود، و شهوت خود را به صورت یک عطش روحى و خواست اشباع نشدنى در مى آورد.(2) و وضعیت جهان معاصر و کشانده شدن عده اى به همجنس بازى نشانه آشکارى از این حالت است. بنابراین رعایت نکردن پوشش اسلامى توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغیان غریزه جنسى آنان نیز مى گردد و پس از مدتى باعث دلزدگى و بى معنایى آن خواهد شد. در مورد مردان نیز این گونه نیست که بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلکه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و کارهای سخت و به جهاتی که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است. پس اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند . و از طرف دیگر آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
پى نوشت ها:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص.
2. همان، ص 434.