۱۳۹۷/۰۴/۳۰
–
۶۲۳ بازدید
سلام. بهترین جواب برای اینکه بگوییم قرآن کلام خدا هست نه سخن پیامبر چیست؟
وجود قرآن دلالت می کند که از جانب خداست و غیر خدا حتی پیامبر را توان بر انشای چنین کتابی نیست. قرآن با صراحت تمام هم اعلام کرده که از جانب خداست و پیامبر و غیر پیامبر را در ایجاد آن دخالتی نیست . خود را آیت خدایی شمرده و اعلام کرده اگر در خدایی بودن قرآن شک دارید و مرا ساخته بشر از جمله پیامبر می دانید و معتقدید و مدعی هستید که بشر را توان انشای چنین کتابی هست ، پس یک سوره مثل سوره های من بیاورید و به جامعه عرضه کنید و در معرض قضاوت سخن شناسان قرار دهید. با وجود آن که دشمنان از صدر اسلام در صدد بودند که آسمانی بودن قرآن را انکار کنند و آن را ساخته ذهن پیامبر یا دیگران معرفی کنند ، ولی نتوانستند به مبارزه طلبی قرآن پاسخ دهند و تا ابد هم نخواهند توانست . الان سرسخت ترین دشمن اسلام ، یهودیان صهیونیست هستند که از تمام امکانات شان برای نابودی اسلام استفاده می کنند، لیکن تاکنون نتوانستهاند حتی یک سوره مثل قرآن را بنویسند.قرآن مجید از جهات گوناگون معجزه است و خدایی بودن خود را فریاد می زند.
چند نمونه را ذکر میکنیم:
1- از جنبه های اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است. قرآن از فصاحت و بلاغتی برخوردار است که از عهده بشر خارج است. از این رو عرب جاهلی که در فصاحت و بلاغت و شعر و ادب تخصص بلکه نبوغ داشت، وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت آن دقت کرد، به معجزه بودن آن پی برد و اظهار عجز و ناتوانی نمود. به سبب اعجاز فصاحتی قرآن ، عدهای از آنان وحی بودن قرآن را پذیرفته و نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را تصدیق نمودند . بقیه نیز گر چه ایمان نیاوردند، ولی هماوردی نکردند . عجز خود را از آوردن حتی سوره ای کوچک فریاد زدند و این خود بزرگ ترین دلیل بر آسمانی بودن قرآن است. ثابت میکند که آوردن کتابی مثل قرآن از دایره قدرت بشر بیرون است . بنا بر این قرآن بهترین گواه بر آسمانی بودن خویش است.
2- همه قبول دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امی یعنی درس نخوانده بود ، ولی با وجود این، کتابی آورد که پر است از معارف عقلی و دقایق علمی و فلسفی ، به طوری که این کتاب افکار فلاسفه و دانشمندان را به خود جلب کرده و متفکران شرق و غرب عالم را مبهوت و متحیر ساخته است.
امی و درس ناخوانده بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و بیگانه بودن ایشان و محیط زندگی شان از دانش روز و ناتوانی او از مراحل ابتدایی خواندن و نوشتن که معلوم همگان بود ، بهترین دلیل بر این است که قرآن محصول فکر و فهم ایشان یا تعلیم گرفته از دیگران نبوده است . پیامبر صلی الله علیه و آله پیش هیچ کسی زانوی شاگردی به زمین نزده است . از هیچ کس تعلیم نگرفته و قبل از بعثت هیچ سخن و کلامی شبیه قرآن از او شنیده نشده و این معارف و آیات به ناگاه بر زبان او جاری شد .
قرآن بر این موضوع تکیه کرده و آن را یکی از نشانه های آسمانی بودن خود شمرده است:
و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون؛(1)
پیش از نزول قرآن هیچ نوشته ای را نمی خواندی و با دست راست خود (که وسیله نوشتن است)نمی نوشتی . اگر قبلا می خواندی و می نوشتی، یاوه گویان شک و تهمت به وجود می آوردند.
و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان ؛(2)
قرآن را که روح و حیات است، از امر خود بر تو وحی کردیم . قبلا نمی دانستی نوشته و ایمان چیست.
این آیات صراحت دارد که پیامبر قبل از نزول قرآن با خواندن و نوشتن و معارف بلند قرآن بیگانه بوده ، این ها نه تراوش ذهن او، بلکه نازل شده از جانب خداوند حکیم است.
3- دلیل محکم دیگر بر وحی بودن و آسمانی بودن قرآن و این که حتی آیه ای از جانب پیامبر نمی باشد ، این است که پیامبر مومن و خدا ترس و راستگو بود . در ایمان و خداترسی و راستگویی هیچ شکی نیست. چنین کسی هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد تراوش فکر و ذهن خود را به خدا و آسمان نسبت دهد، زیرا یقین دارد که نسبت دادن مطلبی به خدا، افترا به خدا و بزرگ ترین گناه است و با قهر خدا مواجه خواهد شد و هیچ قدرتی نیست تا او را از قهر خدا برهاند.
اگر افرادی غیر از پیامبر بودند، ممکن بود به خود این جرات را بدهند که مطالب ساخته ذهن و روح خود را به خدا نسبت دهند تا بهتر مقبول خلق گردد، ولی از مومن بی نظیری چون پیامبر با آن مرحله خداترسی چنین کاری محال است .
قرآن افترا و نسبت دادن چیزی را به خدا بزرگ ترین گناهان می شمارد :
و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا ؛(3)
چه کی ستمکارتر از کسی است که به دروغ چیزی به خدا ببندد؟!
از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام می کند که از خدا چنان ترسی دارد که هیچ گاه چیزی بر خدا نمی بندد، زیرا می داند کسی نمی تواند نگهدار او از قهر خدا باشد:
قل ان افتریته فلا تملکون لی من الله شیئا ؛(4)
بگو اگر آن را به خدا بسته باشم ، نمی توانید در قبال خدا مالک و نگهدار من باشید.
بارها بود که مسئله ای پیش می آمد یا سوالی مطرح می گردید و پیامبر صلی الله علیه و آله جواب و حکم آن را نمی دانست .منتظر نزول وحی می نشست تا جواب و حکم آن را بگیرد. در مکه که پیامبر زیر ذره بین قریش بود، تعدادی از یهود آمدند و سوال هایی از رسول خدا صلی الله علیه و آله مطرح کردند . پیامبر صلی الله علیه و آله به پشتگرمی وحی، وعده جواب در فردا را به آنان داد . خدا برای تادیب پیامبر صلی الله علیه و آله و تعلیم پیروان ایشان چندین روز نزول وحی را به تاخیر انداخت ،به نحوی که مشرکان شایعه کردند که خدای محمد با او قهر کرده و او را واگذارده است(5).
طبیعی است که اگر قرآن جوشش روح و روان پیامبر صلی الله علیه و آله بود، حضرت جواب آنان را به تاخیر نمی انداخت تا دشمنان شادکام گردند و دوستان اندوهگین شوند و…
با توجه به دلایلی که گذشت، نمی توان گمان کرد قرآن جوشش روح پیامبر صلی الله علیه و آله یا تعلیم دیگران به او بوده ، قطعا این آیات و سوره ها از عالم غیب بر قلب ایشان نقش بسته ،ایشان مامور به ابلاغ آن ها بوده است.
پی نوشت ها:
1. عنکبوت(29)،آیه 48.
2. شوری(42)،آیه 52.
3. انعام(7)،آیه 21 و آیات فراوان دیگر.
4. احقاف(46)،آیه 8.
5.مکارم شیرازی ناصر ، تفسیر نمونه، – ، تهران ، دار الکتب الاسلامیه ، 1374 ش، ج12،ص385.
برای مطالعه بیشتر توصیه می شود به مقاله «آیا قرآن کلام خداست»، در سایت حوزه نت مراجعه نمایید:
http://www.hawzah.net
چند نمونه را ذکر میکنیم:
1- از جنبه های اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است. قرآن از فصاحت و بلاغتی برخوردار است که از عهده بشر خارج است. از این رو عرب جاهلی که در فصاحت و بلاغت و شعر و ادب تخصص بلکه نبوغ داشت، وقتی در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت آن دقت کرد، به معجزه بودن آن پی برد و اظهار عجز و ناتوانی نمود. به سبب اعجاز فصاحتی قرآن ، عدهای از آنان وحی بودن قرآن را پذیرفته و نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) را تصدیق نمودند . بقیه نیز گر چه ایمان نیاوردند، ولی هماوردی نکردند . عجز خود را از آوردن حتی سوره ای کوچک فریاد زدند و این خود بزرگ ترین دلیل بر آسمانی بودن قرآن است. ثابت میکند که آوردن کتابی مثل قرآن از دایره قدرت بشر بیرون است . بنا بر این قرآن بهترین گواه بر آسمانی بودن خویش است.
2- همه قبول دارند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امی یعنی درس نخوانده بود ، ولی با وجود این، کتابی آورد که پر است از معارف عقلی و دقایق علمی و فلسفی ، به طوری که این کتاب افکار فلاسفه و دانشمندان را به خود جلب کرده و متفکران شرق و غرب عالم را مبهوت و متحیر ساخته است.
امی و درس ناخوانده بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و بیگانه بودن ایشان و محیط زندگی شان از دانش روز و ناتوانی او از مراحل ابتدایی خواندن و نوشتن که معلوم همگان بود ، بهترین دلیل بر این است که قرآن محصول فکر و فهم ایشان یا تعلیم گرفته از دیگران نبوده است . پیامبر صلی الله علیه و آله پیش هیچ کسی زانوی شاگردی به زمین نزده است . از هیچ کس تعلیم نگرفته و قبل از بعثت هیچ سخن و کلامی شبیه قرآن از او شنیده نشده و این معارف و آیات به ناگاه بر زبان او جاری شد .
قرآن بر این موضوع تکیه کرده و آن را یکی از نشانه های آسمانی بودن خود شمرده است:
و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون؛(1)
پیش از نزول قرآن هیچ نوشته ای را نمی خواندی و با دست راست خود (که وسیله نوشتن است)نمی نوشتی . اگر قبلا می خواندی و می نوشتی، یاوه گویان شک و تهمت به وجود می آوردند.
و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان ؛(2)
قرآن را که روح و حیات است، از امر خود بر تو وحی کردیم . قبلا نمی دانستی نوشته و ایمان چیست.
این آیات صراحت دارد که پیامبر قبل از نزول قرآن با خواندن و نوشتن و معارف بلند قرآن بیگانه بوده ، این ها نه تراوش ذهن او، بلکه نازل شده از جانب خداوند حکیم است.
3- دلیل محکم دیگر بر وحی بودن و آسمانی بودن قرآن و این که حتی آیه ای از جانب پیامبر نمی باشد ، این است که پیامبر مومن و خدا ترس و راستگو بود . در ایمان و خداترسی و راستگویی هیچ شکی نیست. چنین کسی هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد تراوش فکر و ذهن خود را به خدا و آسمان نسبت دهد، زیرا یقین دارد که نسبت دادن مطلبی به خدا، افترا به خدا و بزرگ ترین گناه است و با قهر خدا مواجه خواهد شد و هیچ قدرتی نیست تا او را از قهر خدا برهاند.
اگر افرادی غیر از پیامبر بودند، ممکن بود به خود این جرات را بدهند که مطالب ساخته ذهن و روح خود را به خدا نسبت دهند تا بهتر مقبول خلق گردد، ولی از مومن بی نظیری چون پیامبر با آن مرحله خداترسی چنین کاری محال است .
قرآن افترا و نسبت دادن چیزی را به خدا بزرگ ترین گناهان می شمارد :
و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا ؛(3)
چه کی ستمکارتر از کسی است که به دروغ چیزی به خدا ببندد؟!
از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام می کند که از خدا چنان ترسی دارد که هیچ گاه چیزی بر خدا نمی بندد، زیرا می داند کسی نمی تواند نگهدار او از قهر خدا باشد:
قل ان افتریته فلا تملکون لی من الله شیئا ؛(4)
بگو اگر آن را به خدا بسته باشم ، نمی توانید در قبال خدا مالک و نگهدار من باشید.
بارها بود که مسئله ای پیش می آمد یا سوالی مطرح می گردید و پیامبر صلی الله علیه و آله جواب و حکم آن را نمی دانست .منتظر نزول وحی می نشست تا جواب و حکم آن را بگیرد. در مکه که پیامبر زیر ذره بین قریش بود، تعدادی از یهود آمدند و سوال هایی از رسول خدا صلی الله علیه و آله مطرح کردند . پیامبر صلی الله علیه و آله به پشتگرمی وحی، وعده جواب در فردا را به آنان داد . خدا برای تادیب پیامبر صلی الله علیه و آله و تعلیم پیروان ایشان چندین روز نزول وحی را به تاخیر انداخت ،به نحوی که مشرکان شایعه کردند که خدای محمد با او قهر کرده و او را واگذارده است(5).
طبیعی است که اگر قرآن جوشش روح و روان پیامبر صلی الله علیه و آله بود، حضرت جواب آنان را به تاخیر نمی انداخت تا دشمنان شادکام گردند و دوستان اندوهگین شوند و…
با توجه به دلایلی که گذشت، نمی توان گمان کرد قرآن جوشش روح پیامبر صلی الله علیه و آله یا تعلیم دیگران به او بوده ، قطعا این آیات و سوره ها از عالم غیب بر قلب ایشان نقش بسته ،ایشان مامور به ابلاغ آن ها بوده است.
پی نوشت ها:
1. عنکبوت(29)،آیه 48.
2. شوری(42)،آیه 52.
3. انعام(7)،آیه 21 و آیات فراوان دیگر.
4. احقاف(46)،آیه 8.
5.مکارم شیرازی ناصر ، تفسیر نمونه، – ، تهران ، دار الکتب الاسلامیه ، 1374 ش، ج12،ص385.
برای مطالعه بیشتر توصیه می شود به مقاله «آیا قرآن کلام خداست»، در سایت حوزه نت مراجعه نمایید:
http://www.hawzah.net