طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ما چه کار کنیم، چه کار نکنیم تا همانطور که در آیه ۳۶ زمر، صحبت از «بنده» است، از بندگان خدا (عبدالله) باشیم؟

ما چه کار کنیم، چه کار نکنیم تا همانطور که در آیه ۳۶ زمر، صحبت از «بنده» است، از بندگان خدا (عبدالله) باشیم؟

برای اینکه انسان بنده خوب خدا باشد، مهمترین شاخصه ایمان و معرفت یقینی به خداوند و آخرت است. اما پس از ایمان یقینی و اعتقاد به اصول دین آنچه در ساخت شخصیت الهی انسان اثر دارد «قلب پاک»، «انجام عبادات» و «رفتار خداپسندانه اجتماعی» است.
چرا که با عبادت و عمل صالح است که ایمان و یقین عمق پیدا می کند و آثار ایمان به طور نمایان آشکار می شود و اعتقادات در قلب نقش می بندد به طوری که در ناملایمات زندگی و سختی ها هنگام مرگ و پس از مرگ، همچنان ملکه ایمان آدمی پابرجا می ماند.
البته هر چه معرفت نظری بالاتر باشد کیفیت عمل نیز کامل تر و پایدارتر خواهد بود. برای توضیح بیشتر توجه شما را به متن زیر جلب می کنیم: – یقین به خداوند اقسامى دارد و براى رسیدن به هر یک، راهى ویژه را باید پیمود:
الف) یقین عقلى و نظرى (علم الیقین): این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به آن کمال قوت نظرى است. براى رسیدن به این مرتبه باید جهاد و خیزش علمى، کلامى و فلسفى نمود و با تحقیقات و کاوش هاى پردامنه، ادله گوناگون مربوط به وجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسى و حجاب شبهات را یکى پس از دیگرى خرق نمود تا بتوان از پرتو خورشید تابان معرفت، بهره گرفت. در این زمینه مطالعه کتاب هاى زیر سودمند است: «بهترین راه شناخت خدا» ، محمدى رى شهرى ؛ «آفریدگار جهان» ، مکارم شیرازى ؛ «اثبات وجود خدا» ، چهل تن از دانشمندان «خدا در قرآن»، شهید بهشتى ؛ «اصول فلسفه و روش رئالیسم ، ج 5» ، علامه طباطبایى – شهید مطهرى ؛ «کلیات فلسفه» ، ترجمه دکتر مجتبوى ؛ «علل گرایش به مادیگرى» ، شهید مطهرى
ب ) یقین قلبى و شهودى: در این مرحله به جاى سیر با پاى چوبین استدلال، با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل و خبائث؛ از جمله خودبینى و دنیا پرستى که ام الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت و بندگى خالصانه، مى توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ: شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس      ورنه هر کو ورقى خواند معانى دانست از این رهگذر به آن جا مى توان رسید که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدایى را که نبینم بندگى اش نمى کنم». این کشف شهودى و احساس باطنى نیز مراتبى دارد که اول آن «عین الیقین» و آخر آن «حق الیقین» است و هر یک از آن دو را نیز درجاتى است بى شمار.
آن که به چنین جایگاه رفیعى رسید، دیگر جهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمى دهد؛ بلکه به کشف لمى با رؤیت جمال و کمال حق، مخلوقات را که چیزى جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان که ابا عبدالله(ع) در دعاى شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: «… کیف یستدل علیک بما هو فى وجوده مفتقر الیک، ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک، عمیت عین لاتراک علیها رقیبا ؛ چگونه بر تو به چیزى استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشکار کننده تو باشد؟ راستى کى پنهان گشته اى تا نیازمند دلیل براى راهنمایى به سویت باشى؟ و کى دور گشتى تا آثار و نشانه ها، رساننده به سویت باشند؟ آه، چه نابیناست چشمى که تو را مراقب خود نبیند!»
براى مطالعه و خودسازى در این زمینه نگاشته هاى زیر سودمند است: «چهل حدیث» ، امام خمینى(ره) ؛ «آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت» ، امام خمینى (ره) ؛ «نامه حضرت امام» به مرحوم سید احمد خمینى و به فاطمه (عروسش) ؛ «اسرار عبادات» ، آیت الله جوادى آملى ؛ «کلیات اخلاق اسلامى» (ترجمه جامع السعادات) ، ترجمه دکتر مجتبوى؛ «نامه ها و برنامه ها» ، حسن زاده آملى؛ «ترجمه المراقبات»، میرزا جواد ملکى تبریزى. یکى از مهم ترین عوامل ایمان آفرین و یقین آور، عبودیت واقعى خداوند تعالى است. از این رو خصوصیات یک عبد واقعى را باید بدانید و سپس آن را به کار گیرید تا در سایه دانستن و عمل کردن، ایمانتان محکم گردد.
خصوصیات بنده واقعى خداى تبارک و تعالى:
1- شناخت خدا: امام رضا(ع) مى فرمایند: «اول عباده الله معرفته…» اولین مرتبه عبادت خدا معرفت و شناخت خدا مى باشد بنابراین یک بنده واقعى اول باید شناخت خدا پیدا کند. برای آگاهی بیشتر ر.ک: توحید، استاد مطهری.
2- ایمان به خدا: از شناخت و اعتقاد بالاتر و با ارزش تر ایمان به خدا مى باشد امام على(ع) مى فرمایند: «الایمان شجره اصلها الیقین…» ایمان درختى است که ریشه آن یقین است پس بر حسب این روایت ریشه ایمان همان یقین قلبى است نه صرف اعتقاد و شناختى که در معرض رد واثبات است و در روایتى دیگر امام رضا(ع) مى فرمایند: «لا عباده الا بیقین» عبادتى نیست مگر با یقین پس اصل شجره ایمان یقین است و یقین قوام بخش عبادت واقعى است در نتیجه ایمان به خدا عبادت واقعى را محقق مى سازد بنابراین بنده واقعى خدا باید علاوه بر شناخت خداایمان به خدا هم داشته باشد این نکته قابل ذکر است که مهمترین چیزى که ایمان را در قلب پا برجا و مستحکم مى کند ورع است که در کلام امام صادق(ع) آمده: «سئل الصادق(ع) ما الذى یثبت الایمان» قال: الذى یثبته فیه الورع والذى یخرجه منه الطمع» از حضرت سؤال شد چه چیزىایمان را در قلب تثبیت مى کند؟ فرموند: چیزى که ایمان را در قلب تثبیت مى کند ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مى باشد و چیزى که ایمان را از قلب خارج مى کند طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مى باشد.
3- شناخت دستورات خدا: شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ایمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نیز مى طلبد زیرا اول باید آنها را بشناسیم تا بعد به رسالت آنها پى ببریم و در زمان غیبت امام معصوم(ع) به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گردیم که در این باب ازجهت نظرى و بحث هاى کلامى و اعتقادى باید به بحث نبوت و امامت رجوع کرد ولى از جهت صرف شناخت دستورات عملى کافى است که به رساله هاى عملیه مجتهدین کرام رجوع شود بنابراین بارجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت تا این ویژگى دیگر بنده واقعىخدا تحقق یابد.
4- ترجیح دستورات خدا: دستورات خدا را باید بر دستورات نفس، شیطان و هر چیز دیگرى در عمل ترجیح داد امام سجاد(ع) مى فرمایند: «من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس»؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد. امام على(ع) مى فرمایند: «لا عباده کاداء الفرائض»؛ هیچ عبادتى مثل انجام واجبات نیست. بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد و نشانه دیگرى از بندگى واقعى خدا مى باشد.
5- استقامت در بندگى: بندگى خدا مادام العمرى و همیشگى است خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم(ص) در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته…»؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش، (مریم، آیه 65). خستگى و عبادت و بندگى مقطعى از ساحت بنده واقعى خدا بدور است حضرت على(ع) مى فرمایند: «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده»؛ عبادت دوام دار و همیشگى دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است، (الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318).
این نکته درخور یادآورى است که مراد از عبادت فقط نماز و روزه نیست بلکه یعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا که در مرحله اول فعل و انجام واجبات و ترک محرمات است زیرا مولا على(ع) مى فرمایند: «غایه العباده الطاعه»؛ نهایت عبادت طاعت است، (همان، 30). بنابراین بندگى و سرسپردگى دائم نسبت به خداى تعالى از ویژگى هاى مهم بنده واقعى خدا مى باشد.
6- بندگى با آزادگى: بنده واقعى خدا باید به حدى برسد که فقط لذت و محبت و عشق او را به بندگى وادارد از شوق بهشت و ترس جهنم آزاد باشد.
امام صادق(ع) مى فرمایند: «ان العباد ثلاثه: قوم عبدوا الله عزوجل خوفافتلک عباده العبید و قوم عبدوالله تبارک و تعالى طلب الثواب فتلک عباده الاجراء و قوم عبدوا الله عز و جل حبا له فتلک عباده الاحرار و هى افضل العباده»؛ بندگان سه گونه اند:
1- گروهى از روى ترس (از جهنم و عذاب الهى) خداى عز وجل را عبادت مى کنند که این عبادت از آن بردگان مى باشد.
2- گروهى با دل خواهان ثواب (و دریافت پاداش و بهشت) خداى تبارک و تعالى را عبادت مى کنند که این عبادت ازآن مزدبگیران مى باشد.
3- گروهى به خاطر حب وعشق (حق تعالى) خداى عزوجل را عبادت مى کنند که این عبادت، بهره آزادگان (و وارستگان از بند غیرعشق) مى باشد و همین عبادت هم برترین عبادت ها مى باشد، (میزان الحکمه، ج 6، ص 17، روایت 11346).
تذکر: این قسم اخیر عبادت را نباید از خود انتظار داشت زیرا وصول به آن حال بلند معنوى، سال هاى دراز و پیاپى را مى طلبد البته اگر انسان استقامت در بندگى داشته باشد به مرور زمان شمه اى از آن حال را در خود مى یابد. در این قسم اخیر نه تنها عبادت از ریا و عجب خالص است بلکه از ترس جهنم و اراده ثواب هم خالص است آزاد از هر قید غیرخدایى است).
7- چشم به کرم خدا نه عمل خود: بنده واقعى خدا همیشه خود را مقصر مى بیند و عمل خود را به هیچ مى انگارد براى عمل خود قدرى قائل نیست و پیوسته چشم به کرم کریم دوخته نه از غرور عمل باد در پوست انداخته امام صادق(ع) مى فرمایند: «علیک بالجدولا تخرجن نفسک من حد التقصیر فى عباده الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لایعبد حق عبادته»؛ بر تو باد کوشیدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصیر در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خویش را مقصر بداند) زیرا خداوند تعالى آن گونه که شایسته پرستش است عبادت نمى شود، (همان، ص 25، روایت 11407).
اینها پاره اى از خصوصیات مهم بنده واقعى خدا مى باشد که فقط با عمل دقیق به آن مى توان بنده واقعى حضرت دوست شد. «بسم الله الرحمن الرحیم. قد افلح المؤمنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون. والذین هم عن اللغو معرضون…؛ مؤمنان رستگار شدند. آنها که در نمازشان خشوع دارند و آنها که از بیهودگی روی گردانند…» (مؤمنون، آیات 3 – 1) قبل از بررسی راه های تقویت ایمان، لازم است مطالبی پیرامون زمینه و جایگاه ایمان خدمتتان بیان کنیم.
انسان با ذهن خود می اندیشد و علم به دست می آورد. پس جایگاه علم و شناخت، ذهن آدمی است. اما قرآن کریم، جایگاه ایمان را قلب معرفی می کنند. این کتاب آسمانی درباره عده ای که ادعای ایمان می کردند می فرماید: «بادیه نشینان خدمت پیامبر آمدند و گفتند ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده اید بلکه بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده است» («قالت الاعراب امنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم..» (حجرات، آیه 14). از این رو شناخت هدف و راه سعادت زمانی به حرکت در آن راه منجر خواهد شد که قلب به آن هدف و آن راه ایمان آورد.
ایمان قلبی محرک انسان برای حرکت خواهد بود. به تعبیر دیگر بین «ایمان» و «عمل» رابطه ضروری هست و این دو از هم جدا شدنی نیستند. به این ترتیب درس بزرگی که از قرآن کریم می آموزیم این است: اگر می خواهیم به هدفی که برای زندگی خود شناخته ایم، ایمان بیاوریم و به سوی آن حرکت کنیم، ابتدا باید قلب خود را برای پذیرش آن هدف آماده سازیم.

آْمادگی قلب برای ایمان:

قلب در صورتی برای پذیرش حقیقت و راه زندگی آماده می شود که به زیبایی هایی آراسته و از زشتی هایی دور گردد. قرآن کریم این زیبایی ها و آلودگی ها را به ما نشان می دهد که در اینجا به مواردی اشاره می کنیم:
1- در زمین سیر کنید، آن گاه حقیقت زیبایی دینی را به وسیله قلب خود درک کنید (حج، آیه 46).
2- در قلب خود را به وسیله تفکر و تدبر در قرآن باز نگه دارید (محمد، آیه 24).
3-قلب خود را از آلودگی ها و تعلق های دنیایی مانند دوستی مال و فرزند، پاک سازید (شعرا، آیه 89)
4- قلب خود را از پلیدی ها پاک نگه دارید تا منزلگاه نیکی ها و زیبایی ها گردد، (بقره، آیه 283).
5- از غفلت بپرهیزید و قلب خود را متوجه زیبایی های زندگی سازید تا سیر شما راحت و هموار شود، (کهف، آیه 28).
6- قلب خود را در مقابل درستی ها و خوبی ها نرم و خاضع نگه دارید، (مائده، آیه 13). ایمان همچون درختی است که در قلب جوانه می زند، تناور می گردد و بر شاخه های آن اعمال شایسته پدیدار می شود.

راه های تحصیل، تحکیم و تقویت ایمان:

1- تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40).
2- توجه دائم به خداوند و ذکر و یاد او: حضور خداوند در خاطر ما، در همه لحظات زندگی، ارتباط ما را با او افزایش می دهد و به تدریج به پیوندی استوار می انجامد. یکی از حکمت های نمازهای پنجگانه، زنده نگه داشتن یاد خدا در طول شبانه روز، در دل مؤمن است. «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید» (احزاب، آیه 41). انجام برخی کارها مانند قرائت قرآن، دعا و زیارت، مطالعه سیره ائمه و همنشینی با نیکان و صالحان، ما را به یاد خدا می اندازد. برخی کارها نیز مانع توجه به خداوند است که باید این موانع را کنار زد تا غفلت بر آن حاکم نشود. قرآن کریم می فرماید: «یاد خدا دل های مؤمنان را می لرزاند و هنگامی که آیات الهی را گوش دهند، بر ایمانشان افزوده می شود» (انفال، آیه 2).
3- توجه به نعمت ها و الطاف خدا نسبت به انسان: اگر در زندگی خود توجه کنیم، خود را غرق در نعمت های الهی خواهیم یافت. فلسفه آفرینش این نعمت ها این است: ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند     تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری (سعدی) انسان بر خوان نعمت حق نشسته تا با یادآوری لطف او، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و قلب خود را به او نزدیک تر کند.
4- انجام نیکی ها و دوری از بدی ها: هر عمل نیک دل را نورانی تر می کند و برعکس هر گناه صفحه دل را تیره و کدر می سازد. باید بکوشیم با عمل به نیکی ها، دل خود را نورانی تر کنیم و با دوری از گناهان رشته محبت خود را با خدا استوار سازیم.
مطالعه کنید: شهید مطهری، انسان و ایمان (ج 2 از مجموعه آثار)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد