یگانه شمردن خداوند در امور و شؤون زیادی می باشد که بت ندارد مثلا:
1. در وجوب وجود یعنی اینکه واجب الوجود بودن منحصر به الله است.
2. در خالقیت، او تنها خالق است دیگران مخلوق او.
3. در ربوبیت تکوینی یعنی کارگردانی جهان منحصر به اوست.
4. در ربوبیت تشریعی به معنی قانونگذاری امر و نهی، واجب الاطاعه بودن بی چون و چرا و …
2. شرک در قرآن
به فرموده امام صادق(ع)، کفر مقدم بر شرک است؛ زیرا «کفر» به غیر خدا نمى خواند؛ ولى «شرک» به غیر خداوند مى خواند. همان، ج 8، ص 399، ح 17394.
در یک برآیند کلى از دیدگاه قرآن، شرک به دو قسم اعتقادى و اخلاقى تقسیم مى شود. امّا به یک نظر دقیق و ظریف، شرک اخلاقى نیز به شرک اعتقادى بر مى گردد. از مجموع آیات قرآن، مى توان نکات برجسته ذیل را در این باره برشمرد:
1. شرک ورزى، نشانه بى خردى است. بقره (2)، آیه 170.
2. پندار وجودِ همانند براى خدا، برخاسته از جهل و نادانى است؛ چه اینکه براى خدا شریک و همانند پنداشتن، با علم و اندیشه صحیح ناسازگار است. همان، آیه 22. از این رو، از نظر قرآن ریشه شرک «ندانستن» است و مشرکان مردمى جاهل و نادان اند. روم (20)، آیات 30 – 32؛ یوسف (12)، آیه 39 و 40؛ بقره (2)، آیه 118 و 113.
3. شرک علم پذیر نیست؛ یعنى، شرک معلوم واقع نمى شود، چون معدوم بالذات است و چیزى که معدوم بالذات است، متعلق علم قرار نمى گیرد؛ زیرا علم یک امر وجودى است و هرگز به امر عدمى تعلق نمى گیرد. خداوند متعال در سوره لقمان آیه 15 مى فرماید: «اگر پدر و مادر اصرار ورزیدند که شما به چیزى که علم ندارید شرک بورزید، از آنان اطاعت نکنید». در این باب نگا: جوادى آملى، عبدالله، تفسیر موضوعى قرآن، ج 4، ص 138و139.
4. در بعضى از آیات، «شک» نیز منشأ شرک دانسته شده است. نمل (27)، آیه 66؛ هود (11)، آیه 62 و 110.
5. پاره اى از آیات، نشانگر این حقیقت است که مشرکان، در جهل مرکب فرو رفته اند؛ یعنى، در عین اینکه جاهل اند، خود را عالم به حقیقت مى پندارند. یس (36)، آیات 6 و 9 و 10؛ روم (30)، آیه 59.
6. بر اساس بعضى از تفاسیر، سه نوع جهل دست به دست یکدیگر داده و سرچشمه شرک و بت پرستى مى گردد:
الف – جهل نسبت به خداوند و اینکه نمى تواند هیچ گونه همتا، شبیه و مانند داشته باشد.
ب – جهل انسان به مقام خویش که برتر از همه مخلوقات الهى است.
ج – جهل به جهان طبیعت و بى ارزش بودن جمادات در برابر موجودى همچون انسان. نگا: پیام قرآن، ج اوّل، صص 86 – 87.
7. قرآن مجید، دو انگیزه براى گرایش به شرک را مهم تلقى مى کند:
الف) تصور دور بودن خالق از مخلوق؛ خداوند متعال براى ردّ این انگیزه، آیات متعددى نازل فرموده است نگا: ق (50)، آیه 16؛ زمر (39)، آیه 36؛ غافر (40)، آیه 60؛ آل عمران (3)، آیه 29..
ب) تفویض تدبیر جهان به خدایان کوچک تر، که براى ردّ آن، آیاتى نازل شده است. نگا: اعراف (7)، آیه 54؛ یونس (10)، آیه 31 و 32.
8. مشرکان علاوه بر آنکه در شرک خود از برهان، تعقّل و دلیل سود نمى جویند، برهانى بر مدعاى خود نیز اقامه نمى کنند. مؤمنون (23)، آیه 117.
9. از دیدگاه قرآن شرک ظلمى عظیم است لقمان (31)، آیه 13.؛ زیرا با شرک مهم ترین حق و عدل (عدل توحیدى) از میان مى رود.
10. گاهى آیات قرآن، مشرکان را همسو و همسان با کافران تلقى کرده است. توبه (9)، آیه 30 و المیزان، ج 4، ص 371.
11. علاوه بر انگیزه و دلایل معرفت شناختى، عوامل روان شناختى نیز در شرک مشرکان مطرح است؛ عواملى چون حسادت نساء (4)، آیه 54.، گناه آل عمران (3)، آیه 112.، دشمنى با خداوند، پیامبر و دین مدثر (73)، آیات 11 – 25. و … .
12. بر اساس آیات قرآن، «توحید» شجره طوبایى است که برگ ها و شاخه هاى آن، اخلاق، عبادات و طاعت است؛ ولى «شرک» شجره خبیثه اى است که ریشه در جهنم دارد صافات (37)، آیه 64 و 65. و همواره آتش به بار مى آورد و تمام شاخه هاى آن، معصیت و تمام برگ هاى آن گناه است. این شجره خبیثه، از جهنم سر بر مى آورد و میوه آن اخلاق رذیله و کارهاى ناپسند است. از همین رو گفته اند: ممکن نیست کسى گناه کند، در حالى که توحیدش، توحید ناب و خالص است؛ چنان که ممکن نیست کسى مطیع خدا باشد، در حالى که مشرک است. در روایات آمده است که: «زناکار زنا نمى کند، در حالى که مؤمن است و سارق دزدى نمى کند، در حالى که مؤمن است». بحارالانوار، ج 66، ص 63، ح 7 و 8 و ص 67، ح 17، کافى، ج 2، ص 32، ح اوّل؛ (در این باب نگا: جوادى آملى، عبدالله، تفسیر موضوعى قرآن، ج 7، ص 384).
13. از دیدگاه آیات، روى آوردن به مظاهر شرک، زمینه ساز غفلت از یاد خدا و ترک نماز است مائده (5)، آیه 91. و شرک به خداوند، آدمى را به دلهره و هراس گرفتار مى سازد. بقره (2)، آیه 113.
14. از یک دیدگاه، شرک در آیات قرآن، دو نوع است: شرک در طاعت و شرک در عبادت. شرک در عبادت آن است که انسان، غیر خداوند را عبادت کند و شرک در طاعت، شرکى است که آدمى از غیر خداوند – مثلاً شیطان – اطاعت و فرمان هاى او را اجرا کند. آیه (ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون)؛ یوسف (12)، آیه 106. ناظر به شرک در طاعت است؛ یعنى، برخى از مؤمنان هر چند خداوند را عبادت مى کنند، ولى اوامر شیطان را به کار مى بندند. نگا: المیزان، ج 11، ص 280.
مراتب شرک
شرک داراى مراتب است. قول به تعدد خدایان «شرک ظاهرى» است؛ ولى مخفى تر از آن شرک اهل کتاب است که به قرآن و نبوت خاصه ایمان نیاورده اند. مخفى تر از این، شرک کسى است که به رغم ایمان به خدا و قبول توحید، به اسباب و وسایط آن، نگاهى استقلالى دارد. از این رو به جاى آنکه به مسبّب الاسباب توجّه کند و به غیر خداوند، دیدى واسطه اى و غیر مستقل داشته باشد؛ براى آنها نوعى استقلال قائل است و در امور خود به آنها تکیه مى کند. نگا: همان، ج 2، ص 202 و ج 4، ص 371. به هر روى باید توجّه کرد که شرک خفى با ایمان قابل جمع است. همان، ج 11، ص 276.