۱۳۹۷/۰۷/۲۰
–
۲۹۱ بازدید
حضرت رضا(علیه السلام) در برخورد با دیگران چه سبکی داشتند؟ از اخلاق کریمه آن بزرگوار یاد کنید.
نوع برخورد و معاشرت پسندیده ی امام به گونه ای بود که بدون استثنا، در دل های مردم نفوذ فراوان داشتند.[ ذهبی، سِیَر أعلام النبلاء، ج1، ص 121. ] همواره متبسّم و خوش رو بودند و می فرمودند: «عیسی(علیه السلام) می گریست و می خندید؛ ولیکن یحیی(علیه السلام) می گریست و نمی خندید. سیره ی عیسی(علیه السلام) نیکوتر است.»[ کافی، ج2، ص666. ]
امام در معاشرت نیکو، سرآمد و مثال زدنی بودند. ابراهیم بن عباس می گفت: «امام رضا(علیه السلام) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسی را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد. حاجتی را که می توانست برآورده سازد، رد نمی کرد. پاهایش را دراز نمی کرد و هرگز روبه روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمی داد. هرگز آب دهان بر زمین نمی افکند و در خنده اش قهقهه نمی زد؛ بلکه تبسّم می نمود.»[ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص 316. ]
مردم به راحتی به حضور امام می رسیدند و خواست و سؤال خویش را طرح می کردند؛ زیرا حضرت بعد از این که از نماز و سجده ی خود فارغ می شدند، جلوس می کردند، مردم در خدمتشان حاضر می شدند و احتیاجات خود را عرضه می داشتند.[ عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج2، ص 179. ]
امام(علیه السلام) با مردم بسیار نرم و آرام سخن می گفتند[ همان. ] و درباره ی کسی سخن ناروا بر زبان نمی راندند.[ همان، ص 184. ] هر کس با وی صحبت می کرد، آن حضرت به سخنان او گوش می دادند و تا مطلب او تمام نمی شد، سخن او را قطع نمی کردند.[ همان. ] این سفارش را به یاران خود می فرمودند:
«هرگاه با مردی حضوری خواستی سخن بگویی، او را با کُنیه مخاطب قرار بده و هرگاه خواستی از کسی که غایب است، سخن بگویی، او را با نامش عنوان کن.»[ کافی، ج2، ص 671. ]
امام رضا(علیه السلام) با زیردستان و خادمان خود با مهربانی و ملایمت رفتار می کردند. هنگامی که تنها می شدند، همه ی آنان را از بزرگ و کوچک جمع می کردند و با آنان سخن می گفتند. ایشان به آنان اُنس می گرفتند و آنان با او. در تنهایی، هنگامی که برای امام غذا می آوردند، آن حضرت خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره شان می نشاندند و با آن ها غذا می خوردند.
مردی از اهالی بلخ می گفت: در سفر خراسان با امام رضا(علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه ی خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان را بر آن سفره نشاندند تا همراه او غذا بخورند. به امام عرض کردم: «فدایتان شوم. بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند.» فرمود:
«چنین سخن مگو. پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اَعمال است.»[ همان، ج8، ص 230]حضرت به آمد و شد مؤمنان با یکدیگر، تأکید داشتند و می فرمودند:
«سخی از غذای مردم می خورد تا مردم هم در سر سفره ی او حاضر شوند و از غذاهای او بخورند؛ اما بخیل برای این که مردم از طعام او نخورند، از خوردن طعام دیگران خودداری می کند.»[ همان، ج4، ص 41. ]
ایشان مهمان را دوست می داشتند و بر اکرام او پای می فشردند. شبی امام میهمان داشتند. در میان صحبت، چراغ نقصی پیدا کرد. میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند. امام نگذاشتند و خود این کار را انجام دادند و فرمودند: «ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم.»[ همان، ج6، ص 283. ]تواضع و فروتنی امام مثال زدنی بود. روزی شخصی که امام را نمی شناخت، در حمّام از امام خواست تا او را کیسه بکشد. امام (علیه السلام) پذیرفتند و مشغول شدند. دیگران امام را بدان شخص معرفی کردند و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت؛ ولی امام بی توجه به عذرخواهی او همچنان او را کیسه می کشیدند و او را دلداری می دادند که طوری نشده است.[ مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 362.]امام در کنار تأکید بر معاشرت کریمانه با مردم، درباره ی معاشرت با اشرار هشدار می دادند و می فرمودند:
«هرگاه شنیدی مردی حق را انکار می کند یا تکذیب می نماید یا اهل حق را دشنام می دهد، از نزد او برخیز و با او مجالست مکن»[ عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص 281. ].
امام در معاشرت نیکو، سرآمد و مثال زدنی بودند. ابراهیم بن عباس می گفت: «امام رضا(علیه السلام) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسی را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد. حاجتی را که می توانست برآورده سازد، رد نمی کرد. پاهایش را دراز نمی کرد و هرگز روبه روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمی داد. هرگز آب دهان بر زمین نمی افکند و در خنده اش قهقهه نمی زد؛ بلکه تبسّم می نمود.»[ اربلی، کشف الغمة، ج2، ص 316. ]
مردم به راحتی به حضور امام می رسیدند و خواست و سؤال خویش را طرح می کردند؛ زیرا حضرت بعد از این که از نماز و سجده ی خود فارغ می شدند، جلوس می کردند، مردم در خدمتشان حاضر می شدند و احتیاجات خود را عرضه می داشتند.[ عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج2، ص 179. ]
امام(علیه السلام) با مردم بسیار نرم و آرام سخن می گفتند[ همان. ] و درباره ی کسی سخن ناروا بر زبان نمی راندند.[ همان، ص 184. ] هر کس با وی صحبت می کرد، آن حضرت به سخنان او گوش می دادند و تا مطلب او تمام نمی شد، سخن او را قطع نمی کردند.[ همان. ] این سفارش را به یاران خود می فرمودند:
«هرگاه با مردی حضوری خواستی سخن بگویی، او را با کُنیه مخاطب قرار بده و هرگاه خواستی از کسی که غایب است، سخن بگویی، او را با نامش عنوان کن.»[ کافی، ج2، ص 671. ]
امام رضا(علیه السلام) با زیردستان و خادمان خود با مهربانی و ملایمت رفتار می کردند. هنگامی که تنها می شدند، همه ی آنان را از بزرگ و کوچک جمع می کردند و با آنان سخن می گفتند. ایشان به آنان اُنس می گرفتند و آنان با او. در تنهایی، هنگامی که برای امام غذا می آوردند، آن حضرت خادمان و حتی دربان و نگهبان را بر سر سفره شان می نشاندند و با آن ها غذا می خوردند.
مردی از اهالی بلخ می گفت: در سفر خراسان با امام رضا(علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه ی خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان را بر آن سفره نشاندند تا همراه او غذا بخورند. به امام عرض کردم: «فدایتان شوم. بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند.» فرمود:
«چنین سخن مگو. پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اَعمال است.»[ همان، ج8، ص 230]حضرت به آمد و شد مؤمنان با یکدیگر، تأکید داشتند و می فرمودند:
«سخی از غذای مردم می خورد تا مردم هم در سر سفره ی او حاضر شوند و از غذاهای او بخورند؛ اما بخیل برای این که مردم از طعام او نخورند، از خوردن طعام دیگران خودداری می کند.»[ همان، ج4، ص 41. ]
ایشان مهمان را دوست می داشتند و بر اکرام او پای می فشردند. شبی امام میهمان داشتند. در میان صحبت، چراغ نقصی پیدا کرد. میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند. امام نگذاشتند و خود این کار را انجام دادند و فرمودند: «ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم.»[ همان، ج6، ص 283. ]تواضع و فروتنی امام مثال زدنی بود. روزی شخصی که امام را نمی شناخت، در حمّام از امام خواست تا او را کیسه بکشد. امام (علیه السلام) پذیرفتند و مشغول شدند. دیگران امام را بدان شخص معرفی کردند و او با شرمندگی به عذرخواهی پرداخت؛ ولی امام بی توجه به عذرخواهی او همچنان او را کیسه می کشیدند و او را دلداری می دادند که طوری نشده است.[ مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 362.]امام در کنار تأکید بر معاشرت کریمانه با مردم، درباره ی معاشرت با اشرار هشدار می دادند و می فرمودند:
«هرگاه شنیدی مردی حق را انکار می کند یا تکذیب می نماید یا اهل حق را دشنام می دهد، از نزد او برخیز و با او مجالست مکن»[ عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص 281. ].