خانه » همه » مذهبی » مفهوم شناسی ولایت پذیری

مفهوم شناسی ولایت پذیری


مفهوم شناسی ولایت پذیری

۱۳۹۶/۱۰/۱۱


۹۵۴ بازدید

ولایت به چه معناست؟

ولایت پذیری واقعی وحقیقی چیست و چگونه است؟

دانشجوی محترم ضمن تشکر از اینکه بار دیگر این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید واقعیت این است که سوال شما کمی مبهم است و ای کاش دقیقا منظور نظر خود را از ولایت پذیری مطرح می کردید . با این حال با توجه به برداشتی که از سوال شما داریم مطالبی را خدمت شما تقدیم می نماییم که امید است راهشگای شما باشد و البته در این راستا ، لازم است مقدمه ای نیز بیان شود :اصطلاح ولایت پذیری از زوایای مختلفی نظیر کلامی، فقهی ، عرفانی ، اندیشه سیاسی ، قابل تحلیل و بررسی است .با مراجعه به آموزه های اسلامی می توان در تبیین معنا و مفهوم ولایت پذیری به صورت مختصر چنین گفت که ؛ ولایت پذیری اطاعت و مسئولیت پذیری توام با شناخت و محبت نسبت به اولیاء الهی است که تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی انسان در دنیا و آخرت می باشد . توضیح اینکه :یکی از نشانه ها ی ایمان تسلیم ولایت الهی است که آن نیز بدون ولایت پذیری ازپیامبر اکرم(ص) و معصومین ( ع) ناتمام و بی فایده است . به اعتقاد تشیع «ولایت کامل » چه به معنای سرپرستی امور دنیوی و اخروی و چه به معنای ولایت باطنی و تکوینی، منحصر به خداوند متعال ، رسول‌خدا (ص)و پیشوایان معصوم (ع)است که مرتبه اعلای ولایت بوده و همراه با عصمت و طهارت از هر گونه پلیدی و آلودگی است و مراتب پایین‌تر آن، ملازم با مرتبه‌ای از طهارت است که خداوند پیروان واقعی معصومان را نیز به مقاماتی نایل می‌گرداند که جانشین ولی و انسان کامل و خلیفه خلیفه‌الله تلقی می‌شوند . در سوره مائده می خوانیم: « و من یتول الله و رسوله والذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون»(مائده ، آیه ٥٥) قرآن با انحصار ولایت در سه گروه می فرماید:کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند پیروزند . از این منظر عشق به خدا، در گردن نهادن به فرمان پیامبر صلی‌الله علیه و اله و سلم جلوه‌گر می‌شود و در این باره حتی ائمه معصومین علیه‌السلام مشارکت دارند: «قل ان کنتم تحبون‌الله فاتبعونی یحببکم الله»؛«ای پیامبر! به مردم بگو اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد. (سوره آل عمران، آیه31.)بنابر این اطاعت از پیامبر صلی‌الله علیه و اله وسلم چیزی جدا از اطاعت الهی نیست ، زیرا ولایت، اطاعت و محبت پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در طول ولایت، اطاعت و محبت خدا قرار دارند:«اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(سوره نساء ، آیه 59) آیة مذکور گویای این معانی و حقایق می باشد و تنها در سایة استجابت دعوت های خدا و پیامبر(ص) نیل به زندگی معقول و حیات نورانی میسور می شود؛ «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم» (انفال ، آیه 24 ) علاوه بر آیات متعدد قرآن که مبین ضرورت و اهمیت ولایت پذیری است ، روایات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد . به عنوان نمونه روزی مردی خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و پرسید: «کمترین چیزی که انسان در پرتو آن جزو مؤمنان خواهد شد، چیست؟ و کمترین چیزی که با آن جزو کافران می­شود کدام است؟» حضرت جواب داد: «کمترین چیزی که انسان به سبب آن در زمرة گناهکاران در می­آید این است که ولایت ما را نپذیرد.» آن مرد گفت: «یا امیرالمؤمنین ! منظورت از ما چه کسانی است؟» حضرت فرمود: «همانهایی که خداوند اطاعتشان را در ردیف اطاعت خود و پیامبر خود قرار داده است و فرمود: أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ و أُولِی الْأمْرِ مِنْکُمْ .آن مرد پرسید: «فدایت شوم! برایم روشن­تر بیان کن.» حضرت فرمود: «آنانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در موارد مختلف و در خطبه روز آخرش آنها را یاد کرد و فرمود: من در میان شما دو چیز با ارزش را به یادگار می­گذارم. اگر دست به دامن آنها بزنید هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و خاندانم که از هم جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند.» (سلیمان القندوزی الحنفی، ینابیع المودّة، قم ، مکتبة المحمدی، 1385 ق ، ص 117.)همچنین از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که « طاعه ولاه الامر تمام العز؛ ولایت پذیری از اولیاء الهی تمام عزت است »( المیزان الحکمه ، ری شهری ، ج 6، ص 290) پذیرش ولایت ولی‌الهی، شرط قبولی سایر اعمال است؛ چنان‌که در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «خداوند اعمال نیکوی بندگان را نمی‌پذیرد، در صورتی که رهبری غیرالهی بر آنان فرمان‌روایی داشته باشد.» هم‌چنین در حدیثی از امام رضا(ع) که به «سلسله الذهب» مشهور است، شرط ورود به حصن و حصار نفوذناپذیر «لا اله ‌الا الله» پذیرش ولایت عنوان شده است.اهمیت ولایت و ضرورت پیروی از اولیاء الهی ، به دلیل همراهی و لزومی است که این تبعیت در فرمان‌برداری از پروردگار دارد؛ به عبارت دیگر، ولایت، منصبی است الهی و از سوی پروردگار به هر آن‌کس که خود صلاح و شایسته بداند عطا می‌فرماید؛ لذا اطاعت از ولایت، تبعیت از خداست و نافرمانی از حجت الهی، نافرمانی از خداست .ولایت در زمان رسول خدا با پیامبر و در زمان حضرت ائمه با ائمه (ع) تحقق یافت و در زمان غیبت امام معصوم(ع) با نایبان عام آن حضرت است که از سوی حجت الهی،‌ حجت برخلق باشند. چنانکه امام زمان (عج) می فرماید : « أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة أحادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله. » (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8) و همچنین روایت امام صادق(ع) که می فرماید: « … من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا رد و الرادعلینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله» ( اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98 ) یعنی : « باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت می کنند و در حلال و حرام ما به دقت می نگرند و احکام ما را به خوبی باز می شناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است » و همچنین بر اساس روایات و دلایل متعدد دیگر پیروی از فقیه جامع الشرایط در زمان غیبت، در امتداد همان اطاعت و پیروی از امام معصوم است.اما در زمینه اصل پاسخ سوال شما نیز باید بگوییم که به نظر می رسد پاسخ این سوال یعنی مقایسه میزان ولایت پذیری میان دو دوره مذکور ، کمی مشکل است چرا که ولایت پذیری به گونه ای نیست که دارای آماری باشد که از طریق مقایسه آن آمارها میزان ولایت پذیری در هر دوره ای مشخص شده و سپس با دوره های دیگر مقایسه صورت گیرد . در ضمن به دلیل اینکه ولایت پذیری یک امری قلبی می باشد نمی توان میزان ولایت پذیری افراد را به راحتی تشخیص داد مگر اینکه از برخی ظواهر و عملکرد ها که نماد و تجلی درون افراد هستند می توان تا حدود زیادی این مساله را مورد سنجش قرار داد و پاسخ آن را به صورت کلی ارائه کرد . به عنوان مثال از رفتاری که کوفیان نسبت به امام علی ع یا امام حسین ع داشتند می توان میزان ضعف در ولایت پذیری آنها را دریافت کرد و یا از رفتاری که یاران امام حسین ع در کربلا از خود بروز دادند می توان شدت ولایت پذیری آنان را درک نمود . به همین ترتیب رفتارشناسی ملت ایران در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی حاکی از این بود که مردم ایران در اوج ولایت پذیری قرار داشتند و به همین دلیل پس از حدود چهارده قرن از پایان حکومت مشروع و ولایی ، که البته با ولایت ناپذیری های فراوانی همراه بود ، شاهد بودیم که مردم ، با حضور و جانفشانی های خویش مسیر ایجاد حکومت ولایی را که در آن نائب عام امام زمان متصدی امر حکومت بر مسلمین باشد را هموار کردند و تا به امروز نیز در راه تحقق اهداف و آرمانهای این نظام ایستادگی نموده اند . ولایت پذیری مردم ایران در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در حمایت و پشتیبانی از آرمان های نظام اسلامی و شکست رژیم 2500 ساله شاهنشاهی به رهبری ولی فقیه زمانه ، رای قاطع به نظام جمهوری اسلامی ، حضور همه جانبه در مقابله با اشرار ، منافقان خائن و دشمنان خارجی به ویژه در عرصه هشت سال دفاع مقدس و .. خود را به منصه ظهور رسید . به گونه ای که در بالا بودن ولایت پذیری مردم این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد کما اینکه در سوال شما نیز این فرض وجود دارد که مردم آغاز انقلاب اسلامی در اوج ولایت پذیری بوده اند و حال با توجه به این مبنا سوال این است که آیا اکنون نیز این میزان از ولایت پذیری وجود دارد و یا اینکه دچار تغییراتی شده است ؟ که در پاسخ به این سوال نیز باید بگوییم که رفتار شناسی مردم ایران گویای تداوم ولایت پذیری مردم ایران علیرغم گذشت بیش از سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد و بر این مطلب شواهد مختلفی وجود دارد از جمله :1 – دفاع تمام قد از ساحت ولایت در کلیه شرایطی که مقام ولایت مورد هجمه بدخواهان ولایت قرار داشته است که این مورد را می توان باشکوه ترین مظهر ولایت پذیری مردم ایران دانست که در حماسه آفرینی هایی همچون 9 دی 88 ، 23 تیر 78 ، تجمعات مختلف در محکومیت هتک حرمت امام راحل در سالهای گذشته ، تجمعات مردمی در دفاع از ولایت به دنبال اظهارات آقای منتظری در 13 رجب 76 و … خود را متجلی کرده بود . 2 – مشارکت فعالانه در عرصه های مختلفی که به تقویت نظام اسلامی کمک می کند همچون انتخابات مختلف که این فعالیت اجتماعی و در عین حال مذهبی (با توجه به واجب اعلام شدن این قبیل فعالیت ها از سوی مراجع دینی که به آن صبغه مذهبی می بخشد) به طور غیر مستقیم با ولایت پذیری مردم ارتباط پیدا می کند . چرا که این اقدام عملی در راستای تقویت نظام مبتنی بر ولایت فقیه بوده و به نوبه خود حاکی از اعتقاد راسخ مردم به این نظام و در نهایت ولایت پذیری آنان می باشد . 3 – ابراز عشق و ارادت به رهبر خویش در جریان سفرهای استانی معظم له و تجلی شور و احساسات اقشار مختلف مردم در دیدارهایی که انجام می دهند ، چه در تهران و چه در سفرهای استانی 4 – و …. .البته در این میان باید نکته ای را متذکر شویم و آن اینکه ولایت پذیری را هرگز نباید به معنای عدم مخالفت بی چون و چرا از ولایت فقیه دانست . چرا که بیانات ، دیدگاهها و نظراتی که از سوی ولی فقیه ارائه می گردد تقسیماتی دارد ازجمله اینکه برخی از آنها برای همه واجب است که از آن اطاعت کنند ، برخی دیگر برای قشر خاصی وجوب اطاعت دارد و برخی از آنها اساسا وجوبی ندارند و بر این اساس نمی توان هر کسی را که عملکرد او با دیدگاه های ولی فقیه تعارض داشته باشد به عنوان فردی ولایت گریز دانست بلکه باید عملکرد او را صرفا با دیدگاههای واجب الطاعه عمومی ولی فقیه مورد سنجش قرار داد . توضیح مطلب اینکه در یک تقسیم بندی ، بیانات و نظرات ولی فقیه سه بخش است : 1. فتوا ؛ که فقط برای مقلدان او لازم الاجرا است . 2. توصیه ها و بیانات ارشادی ؛ که نقش عمده آن آگاهی بخشی، روشنگری و هدایت است. که نه تنها الزامی نمی آورد بلکه انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتی اگر شخصی، نظری مخالف با رهبری داشت، اطاعت از این گونه توصیه های رهبری -تا جایی که با قانونی مخالفت نکند الزامی نیست. در این موارد او می تواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آرای خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آرای خود را در سطح جامعه، نباید به گونه ای تبلیغ کند که باعث بی حرمتی و تضعیف رهبر و حکومت اسلامی شود.3. احکام حکومتی که یا مستقیماً خود ولی فقیه صادر می کند و یا از مجاری قانونی (مانند مجلس شورای اسلامی) صادر می شود ؛ در این بخش اطاعت از دستورات و احکام ولایی یا قوانین مدون جمهوری اسلامی -که به یک اعتبار احکام ولی فقیه اند برای همگان (حتی غیر مقلدان او) لازم و واجب است و تخلّف از آن به هیچ وجه جایز نیست (حتی اگر شخصی آن قانون را خلاف مصلحت بداند)؛ زیرا روشن است در هر قانون و کشوری، اگر رعایت قوانین و دستورات الزامی، تابع سلیقه های متنوع شود، آن کشور با هرج و مرج مواجه شده و قوانین آن ضمانت اجرایی نخواهد داشت.البته در همین موارد هم -به ویژه قبل از صدور حکم تحقیق و بحث علمی، می تواند به عنوان مشورت برای حکومت اسلامی ارائه شود. در نهایت مرجع تصمیم گیری، شخص ولی فقیه یا مجاری قانونی منصوب از ناحیه او است.در پایان ضمن تشکر مجدد از تماس شما با این مرکز امیدواریم این مطالب راهگشای ذهن حقیقت یاب شما بوده باشد و در صورتی که همچنان ابهام یا پرسشی باقی است در مکاتبه بعدی به صورت شفاف مرقوم نمائید تا بررسی و پاسخ داده شود .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد