خانه » همه » مذهبی » من با دختری از طریق درس و دانشگاه آشنا شدیم و هر دو مذهبی هستیم و بعد از مدتی چون معیارهایمان به هم می خورد تصمیم به ازدواج گرفتیم و خواستگاری هم رفتم ولی خانواده ها به دلایل بی خود مثل هم سنی و اینکه از دو شهر متفاوتیم، مخالفت کردند ما علاقه شدیدی به هم پیدا کردیم و تحمل دوری از هم را نداشتیم و داشتیم به گناه می افتادیم عقد موقت خوندیم. قطعا پدر دختر راضی نیست ولی ما هم کفو هم هستیم و هنوز دنبال این هستیم که خانواده ها را راضی کنیم. مرجع من آیت الله خامنه ای و مرجع دختر خانم آیت الله مکارم است. لطفا کمکمون کنین چه جوری ما خانواده ها رو راضی کنیم؟

من با دختری از طریق درس و دانشگاه آشنا شدیم و هر دو مذهبی هستیم و بعد از مدتی چون معیارهایمان به هم می خورد تصمیم به ازدواج گرفتیم و خواستگاری هم رفتم ولی خانواده ها به دلایل بی خود مثل هم سنی و اینکه از دو شهر متفاوتیم، مخالفت کردند ما علاقه شدیدی به هم پیدا کردیم و تحمل دوری از هم را نداشتیم و داشتیم به گناه می افتادیم عقد موقت خوندیم. قطعا پدر دختر راضی نیست ولی ما هم کفو هم هستیم و هنوز دنبال این هستیم که خانواده ها را راضی کنیم. مرجع من آیت الله خامنه ای و مرجع دختر خانم آیت الله مکارم است. لطفا کمکمون کنین چه جوری ما خانواده ها رو راضی کنیم؟

متاسفانه فراوان دیده ایم که وقتی دو نفر جوان به هم علاقمند می شوند تصور می کنند در حال تجربه کردن احساسی هستند که تاکنون کمتر کسی آنرا چشیده است بنابراین هر نوع مخالفتی را بی دلیل و رفتاری مغرضانه می بینند امیدوارم که شما یکی از این نوع افراد نباشید به هر حال موضوعی که اشاره کرده اید دو محور اساسی دارد محور اول عقد موقتی است که بدون اذن پدر خوانده شده است.
بنا بر فتواى اکثر مراجع، اجازه پدر یا پدربزرگ پدرى براى دختر باکره شرط صحت عقد ازدواج (دائم یا موقت) است و بدون اجازه آنها عقد صحیح نیست؛ مگر در مورد خاصى مثل این که دختر بالغ و رشید بوده و نیاز به ازدواج داشته باشد و همسرى مناسب و هم کفو خود پیدا کند که در این صورت اگر پدر و یا جد پدرى بدون دلیل اذن ندهند، مى تواند خودش ازدواج کند و همین طور در صورتى که پدر یا جد پدرى غایب بوده و دسترسى به آنها نباشد و دختر هم نیاز به ازدواج فورى داشته باشد که در این صورت هم اگر شوهر مناسب و متدین باشد اجازه لازم نیست ، (توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 387). به هر حال اگر مورد شما هم جزء استثنائات اذن پدر باشد توصیه می کنیم که حریم ها را حفظ کنید چرا که نمی دانید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد واگر به هر دلیل به هم نرسید با حفظ حریم ها لطمه کمتری خواهید خورد .
اما در رابطه با مخالفت خانواده خودتان با این ازدواج گفتنی است که موافقت و مخالفت والدین در ازدواج، از دیدگاه هاى مختلف و در چندین علم و دانش مورد بررسى قرار مى گیرد و هر یک از این علوم، نیز به غرضى خاص و از دریچه اى ویژه به آن مى نگرند. به تعبیرى دیگر این موضوع، یک بحث بین رشته اى است و در علم فقه، حقوق، روان شناسى و جامعه شناسى خانواده، مدنظر دانشمندان هر یک از این علوم است و در این میان آنچه هم اکنون مورد توجه است، بررسى ضرورت و تأثیر روان شناختى این عنصر، در تشکیل خانواده و انجام یک ازدواج موفق است.
از دیدگاه روان شناختى، تأثیر موافقت و مخالفت والدین در ازدواج موفّق، به جایگاه والدین در نزد فرزندان خانواده بستگى دارد. بر اساس فرهنگ دینى و ایرانى، چون والدین یک تأثیر عمیق و به سزا در ذهن و خاطر فرزندان دارند و بعد از تشکیل خانواده، پشتوانه و استوانه خانواده تازه شکل گرفته محسوب مى شوند؛ لذا همراهى نکردن آنها براى فرزندان، یک شکست محسوب مى شود، در حالى که در فرهنگ غرب، فرزندان بعد از رسیدن به سن قانونى، حتى از حمایت عاطفى والدین بى بهره اند و بر همین محرومیت خو گرفته و به سراغ شریک زندگى خود مى روند؛ بدون آنکه والدین اطلاع داشته باشند. حال با عنایت به این جایگاه برجسته والدین و وابستگى روحى و عاطفى فرزندان در تمام سنین به والدین، نه تنها عدم مخالفت؛ بلکه موافقت والدین یک عنصر ضرورى در ازدواج موفق است و چه بسا شرط انجام یک ازدواج موفق، رضایت و همراهى مستمر والدین با فرزندان است؛ چه اینکه بدون تحصیل رضایت آن دو، آنان در انجام یک عمل خطیر، بدون پشتوانه مى باشند و این خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است.

فرزندان ایرانى و مسلمان، با وجود فراهم بودن تمام شرایط یک ازدواج موفق، چون رضایت والدین را به همراه خود ندارند؛ کمتر مى توانند یک زندگى شیرین و همراه با پیشرفتى را پیش روى داشته باشند. از منظر روان شناختى، این قضیه را باید با نگاه به پیامدهاى ناشى از نبود رضایت و همراهى صمیمانه والدین بررسى کرد که آیا ازدواج بدون موافقت والدین و حتى همراه با مخالفت آنان موفق خواهد بود؟ آیا این ازدواج از پیامدهاى منفى مصون است؟ در یک کلام مخالفت والدین با ازدواج چه تأثیرات مثبت و یا منفى بر موفقیت آمیز بودن آن ازدواج دارد؟

میزان تأثیر این پدیده در موفقیت یک ازدواج، به نظام ارزشى و فرهنگ خانوادگى وابسته است و در این بین، هرگز نمى توان نظام و فرهنگى را یافت که مخالفت والدین یا حتى بیگانه فرض کردن آنها، شرط موفقیت یک ازدواج باشد. از این رو بهره مندى از عنصر رضایت والدین، از نظر ارزشى و فرهنگى، حداقل یک پشتوانه روحى براى جوانان در مسیر ازدواج است؛ تا این راه را با اطمینان خاطر و پشت گرمى کامل طى کنند. ازدواج کردن – بدون توجه به عوامل دیگر مرتبط با آن – خود به خود همراه با دل نگرانى و اضطراب است و به واسطه مبهم بودن آینده آن و ناآشنا بودن دو طرف براى همدیگر، عملى رازآلود و معماگونه است. کمترین تأثیر روان شناختى این نوع مخالفت، آن است که به میزان دلبستگى روحى و روانى به والدین، به نگرانى و اضطراب یک جوان جویاى اطمینان و سکون مى افزاید و در صورتى که در نهان خانه اعتقادات خود براى دعا و نفرین والدین تأثیرى ماوراى اسباب طبیعى قائل شود، این پدیده ژرف تر خواهد شد. پس با تکیه بر جایگاه والدین در خانواده هاى ایرانى و مسلمانان از دیدگاه روان شناختى، جلب رضایت آنان در ازدواج یک ضرورت بى تردید است و حضور این عامل، موجب دلگرمى جوانان به ازدواج و برخوردارى آنها از اطمینان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون مى گردد. همچنین راه بهره مندى از پشتوانه اى محکم و تجارب آنها و دلسوزى و نیک اندیشى آنان را هموار مى کند و خرمنى از خوبى ها و علم، دانش، تجربه و مصلحت اندیشى دلسوزانه و حتى پشتوانه اقتصادى فراروى دو جوان نیازمند مى گذارد. مخالفت والدین با ازدواج، یعنى، محرومیت از تمام این خوبى ها و از دست دادن این عناصر ضرورى که نمى توان حتى از یکى از آنها چشم پوشید. روشن است که ازدواج بى بهره از سرمایه «رضایت پدر و مادر» در واقع به نوعى ازدواج بى بهره از موفقیت کامل خواهد بود.
آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با «ازدواج خاصى»، باید از آن دست شست؟ نه بلکه باید در تحصیل رضایت آنان کوشید. باید بررسى کرد، علت مخالفت آنها چیست؟ آیا آنان دلیلى قانع کننده، براى مخالفت خود دارند؟ آیا شما جوابى منطقى و منصفانه براى مخالفت آنها دارید یا نه؟ مخالفت آنها را بجا و مقتضى اندیشه و محصول عاقبت اندیشى «پیران تجربه» مى دانید یا نه؟ به هر حال اگر در عمق نهان خانه وجدان، مخالفت آنها را بجا مى شمارید، پس تسلیم حق شوید و از اصرار بر تصمیم غلط خود دست بکشید؛ اما اگر مخالفت آنها را بى مورد مى شمارید، هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید و در برابر هم جبهه اى تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأى خود مکوبید؛ بلکه درصدد جلب رضایت آنان برآیید. شما باید با تکیه بر دو عنصر محبت و اندیشه، عشق ورزى و مصلحت اندیشى خانوادگى، والدین خود را نیز به جبهه موافقان با این ازدواج خاص دعوت کنید و جملگى یک صدا «فریاد موافقت» برآورید و اقدام کنید. پس تا زمانى که رضایت آنان را به دست نیاورده یک صدا نشده اید، اقدام نکنید. براى تحصیل رضایت والدین از چند راه کار مى توانید بهره گیرید:
1. صحبت همراه با احترام و محبت با والدین بدون اصرار و سماجت؛
2. استفاده از همکارى و میانجى گرى خیراندیشان و خویشاوندان نزدیک و صاحب نفوذ بر روى آنان؛
3. اصرار و سماجت، آمیخته به محبت و فرمانبرى و دعا به درگاه حضرت حق باشد.
4. گاهى اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان یک عامل مؤثر، مى تواند شما را در رسیدن به هدفتان یارى دهد. پس صبر و تحمل داشته باشید و عجولانه عمل نکنید؛ بلکه اجازه بدهید مدتى بگذرد.
با این، حال اگر پدر و مادرتان – به رغم سعى و تلاش شما – رضایت ندادند، به مصلحت شما است که از این ازدواج دست بکشید و بدون رضایت آنان اقدام نکنید، مگر آنکه مخالفت آنان را برطرف و تبدیل به رضایت کنید. و چنانچه احساس کردید لجاجت در کار است – نه مخالفت – در این صورت از همکارى افراد خیرخواه و آگاه، در رفع این حالت کمک بگیرید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد