خانه » همه » مذهبی » من مدتی است که خیلی دوست دارم دوستان و اطرافیانی که با آنها در تعامل هستم در مورد ویژگی های چه مثبت و چه منفی ام با من صحبت کنند مثلا وقتی کار بدی کردم به من بگویند که آن کار بد بود چون که بالاخره من با آنها زندگی می کنم چون که دانشجوام این را می گویم یا اگه مثلا در مورد یک مسأله سیاسی بحث کردیم و من تونستم بحث را به خوبی ارائه به من حداقل برای تشویق هم که شده بگویند خوب بود از وقتی این حس را دارم فکر می کنم چون دوستانم این کار را نمی کنند پس آدم های بی تفاوتی شده اند و این امر من را به ادامه ارتباط با آنها مأیوس می کند این در حالی است که من خودم این کار را می کنم چون بر این عقیده ام که مؤمن خود را در آینه دیگران می بیند اگر ممکن است حقیر را راهنمایی کنید.

من مدتی است که خیلی دوست دارم دوستان و اطرافیانی که با آنها در تعامل هستم در مورد ویژگی های چه مثبت و چه منفی ام با من صحبت کنند مثلا وقتی کار بدی کردم به من بگویند که آن کار بد بود چون که بالاخره من با آنها زندگی می کنم چون که دانشجوام این را می گویم یا اگه مثلا در مورد یک مسأله سیاسی بحث کردیم و من تونستم بحث را به خوبی ارائه به من حداقل برای تشویق هم که شده بگویند خوب بود از وقتی این حس را دارم فکر می کنم چون دوستانم این کار را نمی کنند پس آدم های بی تفاوتی شده اند و این امر من را به ادامه ارتباط با آنها مأیوس می کند این در حالی است که من خودم این کار را می کنم چون بر این عقیده ام که مؤمن خود را در آینه دیگران می بیند اگر ممکن است حقیر را راهنمایی کنید.

قال امیرالمؤمنین(ع): «کونوا فی الناس کالنحل فی الطیر، لیس شیء من الطیر الا و هو یستصغرها و لو یعلم ما فی اجوافها لم یفعل بها ما یفعل. خالطوا الناس بابدانکم، و زایلوهم بقلوبکم و اعمالکم، فان لکل امریء ما اکتسب من الاثم و هو یوم القیامه مع من احب؛ در بین مردم به مانند زنبور عسل در پرندگان باشید، هیچ پرنده ای نیست مگر این که او را کوچک می شمارد و اگر می دانستند آنچه را در شکم زنبور عسل است، با او این گونه برخورد نمی کردند. با بدن ها و اجسام خود در میان مردم بوده و با آنها معاشرت کنید و از آنان دوری جویید به قلب ها و اعمالتان چرا که برای هر شخصی است آنچه از گناه کسب کرده و در روز قیامت شخص با کسی است که او را دوست می داشته».
لازم است نکاتی را درباره نحوه معاشرت و رفتار با دیگران به عرضتان برسانیم تا در پرتو آن بتوانیم روش رفتار با دیگران را طبق آموزه های صحیح شکل دهیم.
بهترین روش رفتار با دیگران و جلب محبت را مى توان از کلام رسول اکرم(ص) آموخت که فرمود: هیچ یک از شما مؤمن نیست مگر اینکه براى دیگری آن را بخواهد که براى خود مى خواهد» و یا در جاى دیگر فرمود: «دست خود را بر سر هر کس که مى خواهى بگذار و براى آن بخواه که براى خود مى خواهى» (بحارالانوار، ج 71، ص 234)
بنابراین اگر روشى را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مى کنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید. زیرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، کمترین اهانتى را از سوى آنان نمى پذیرد راضى نیست که کسى به او تهمت زند، و نمى پسندد که کسى از معایب او پیش دیگران سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.
انسان موجودى اجتماعى است و نیازمند است با دیگر هم نوعان خود معاشرت داشته باشد. لازمه اصلى معاشرت و ارتباط با دیگران داشتن احساس دوستى و محبت به آنان است. بسیارى از افراد دوست دارند در ارتباط با هم نوعان خویش زندگى موفقى داشته باشند. ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مى دهند و به ناچار منزوى مى شوند. ما در این جا خطوط کلى آداب معاشرت را براى شما بازگو مى کنیم تا بر اساس آن رفتار خود را با دیگران تنظیم نمایید.
1ـ از نظر اسلام و اولیاء الهى یک انسان واقعى کسى است که نسبت به همه انسان ها، بلکه نسبت به همه موجودات عالم خیرخواه و با محبت باشد و اگر توان داشته باشد به آنان خدمت کند.
2ـ دوستى و محبت به دیگران همیشه به معناى یارى کردن مستقیم آنان نیست. چه بسا شخص گناهکارى که محبّت کردن به او در قالب مانع شدن او از ارتکاب گناه است. هر چند او از این کار ناراحت شود. اما اگر دوستى ما با افراد بد باعث تشویق آن ها به کارهاى خلاف شود، معلوم مى شود که به آن ها محبت نکرده ایم، بلکه به آن ها ضرر زده ایم. هر چند آن ها از ما راضى باشند.
3ـ گاهى بعضى افراد از دوستى و محبت انسان برداشت درستى ندارند و از صافى و یکرنگى او سوء استفاده مى کنند. در این موارد نیز باید شکل دوستى را عوض کرد. در روایتى آمده است تا جایى به دیگران خدمت کنید که قدر شما را بدانند، ولى اگر احساس کردید آن ها مى خواند بر شما تکبر ورزند و شما را تحقیر کنند به آنان خدمت نکنید تا از کارهایشان دست بردارند. یا در روایت دیگرى آمده که با متکبر رفتار تکبرآمیز داشته باشید. بنابر این خدمت و محبت به این دو گروه از دوستان نیز لازم است. ولى شکل آن فرق مى کند. یعنى باید به آن ها بى اعتنائى کرد تا متوجه اشتباهشان شوند.
4ـ دوستى و محبت به دیگران نباید به وسیله اذیت و آزار افراد دیگر باشد. چه بسا افرادى که براى کمک به فردى، حق دیگر افراد را پایمال مى کنند و یا گناهى مرتکب مى شوند.
در پایان به برخی نکات و فنون و تکنیک های مهم در رفتار با مردم اشاره می کنیم:
1ـ اگر خواستید شخصى را نسبت به موضوعى متقاعد سازید سعى نکنید پیرامون آنچه شما مى خواهید با او به جر و بحث بپردازید بلکه اول از خواسته خود کوتاه بیایید و خواسته او را در نظر بگیرید آنگاه نظر خودتان را مطرح کنید.
2ـ در روابط اجتماعى با دیگران سعى کنید از انتقاد، سرزنش و گلایه خوددارى کنید.
3ـ سعى کنید نکات مثبت در رفتار و شخصیت دیگران را شناسایى کرده و آنها را به خاطر آن ویژگی ها و رفتارها، تحسین صادقانه داشته باشید نه آنکه روى نکات منفى وى انگشت گذاشته او را مذمت کنید.
4ـ سعى کنید شنونده خوبى براى دیگران باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود با شما حرف بزنند.
5ـ به دیگران احترام بگذارید و کارى کنید که احساس کنند مهم و با ارزش هستند و این کار را صمیمانه انجام دهید.
6ـ در برخورد با دیگران با چهره اى گشاده و لبخند سخن را آغاز کنید.
7ـ به جاى اینکه مستقیما به دیگران دستور دهید کارى براى شما انجام دهند، خواسته خویش را به شکل سؤال طرح کنید و به طور غیرمستقیم از آنها بخواهید خواسته تان را عملى کنند.
8ـ اگر دیگران کارى براى شما انجام دادند، آنها را به هر طریقى که ممکن است خوشحال کنید و از آنها تشکر و قدردانى کنید. ضمنا لازم است از حقوق دینى و اخلاقى ـ اجتماعى اى که دیگران بر انسان دارند شناخت بیشترى پیدا نمود تا در اداء آن حقوق تلاش کرد.
طبیعى است گاهى «دیگران» والدین یا برادران و خواهران فرد است گاهى، اقوام و فامیل اند، گاهى نیز همسایگان و گاهى اساتید و معلمان و یا سایر افراد و… مى باشند که هر گروه و صنفى ویژگیها و حقوق خاص خود را دارند که در این زمینه باید با مطالعه بیشتر شناخت خویش را تعمیق وگسترش دهید بنابراین توجه شما را به مطالعه کتب زیر جلب مى کنیم:
1ـ آئین دوست یابى، دیل کارنگى
2ـ دوستى و دوستان، سیدهادى مدرسى، ترجمه حمیدرضا شیخى، حمیدرضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوى
3ـ اخلاق معاشرت، على قاسمى
در پایان لازم به ذکر است کسب چنین مهارتی نیازمند تمرین و گذشت زمان است و نباید انتظار داشت که یک شبه و بطور دفعی بر اضطراب اجتماعی فایق آیند بنابراین از تمرین و ممارست و سعی و تلاش بیشتر خسته نشوید. مطالعه و عمل به راهکارهای دو کتاب معرفی شدهء زیر مفید و سودمند است، تأکید می شود صرف مطالعه کتاب ها و مقالات و … این مشکل را حل نمی کند بلکه عمل به راهکارهای پیشنهادی طی یک دوره زمانی لازم و ضروری است:
– روانشناسی کمرویی ، دکتر غلامعلی افروز، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی
– آئین سخنرانی ، دیل کارنگی
براى انتخاب دوست و ایجاد ارتباط با دیگران توجه به نکات زیر ضرورى است:
1- ابتدا باید مهارتهاى ارتباطى را یاد گرفت و یکى از راه هاى آن الگو قرار دادن افرادى است که در این زمینه موفق هستند.
2- اجتناب از تند خویى و بددهانى
3- احسان و هدیه دادن به دیگران
4- تقدم در سلام کردن و برخورد خوب با دیگران داشتن
5- بدگویى نکردن از دیگران
6- جنبه هاى مثبت دیگران را دیدن
7- اجتناب از منفى بافى در مورد دیگران
8- کمک کردن به دیگران هنگام گرفتارى و نیاز
9- امانتدارى، خیر خواهى و دلسوزى نسبت به دیگران
10- شرکت در کارهاى اجتماعى، ورزش هاى دسته جمعى و اجتناب از گوشه گیرى
برقرارى ارتباط با دیگران و محبت نمودن به آنها، یکى از مهم ترین مسائل زندگى انسان است. در صورتى که در آن ضعیف عمل شود، مشکلات متعددى در زندگى به وجود خواهد آمد. حال، شناخت بیمارى و مشکل، یکى از مراحل اساسى برطرف نمودن آن است. ناتوانى از برقرارى ارتباط مطلوب با دیگران و محبت نداشتن به آنها، برخاسته از عوامل زیر است:
الف) سوء ظن به دیگران،
ب ) خودبینى،
ج ) کمبود محبت در دوران زندگى مخصوصا کودکى،
د ) خجالتى بودن،
ه ) زودرنجى،
و ) پرتوقع بودن،
ز ) عدم باور توانایى هاى خود.
البته این بدان معنا نیست که همه این عوامل در یک نفر وجود دارد؛ بلکه ممکن است یک یا چند عامل در یک شخص موجب بروز این مشکل شده باشد.
محبت به دیگران و عفو و گذشت و تغافل یعنی وانمود نکردن ضعف ها و برخوردهای نامهربانانه و صرف نظر کردن از مؤاخذه در برابر رفتارهای نامناسب شروط اساسی برای دوستی و جلب محبت و زندگی اجتماعی است.

در رابطه با بی تفاوتی نسبت به دیگران گفتنی است بی تفاوتی به رفتار دیگران علل زیادی می تواند داشته باشد که مهمترین آنها از بین رفتن روح برادری و صمیمیت است. قرآن مسلمانان و بلکه تمام انسان ها را اعضای یک خانواده می داند و آنها را به دوستی و محبت و صلح فرا می خواند.تعابیری چون:
یا بنی آدم (اعراف، 27) ای فرزندان آدم
کما اخرج ابویکم( اعراف، 27) پدر و مادرتان آدم و حوا
انما المؤمنون اخوه (حجرات، 10) مؤمنان با یکدیگر برادرند
و الی عاد اخاهم هودا (هود، 50) ما برای هدایت قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم
و الی ثمود اخاهم صالحا (هود، 61) و الی مدین اخاهم شعیبا (هود، 84)
که در این دو آیه نیز حضرت صالح و شعیب را به عنوان برادر قوم خود معرفی می کند و امثال این آیات و نیز در روایات فراوانی که این موضوع را مطرح می کند مثل حدیثی از رسول خدا(ص) که فرمود انسان ها چون اعضای یک پیکرند که وقتی یک عضو دچار مشکل و ناراحتی (مادی یا معنوی) شود سایر اعضا ساکت نمی نشینند و در برطرف شدن آن مشکل بسیج می شوند،
سعدی نیز طبق این حدیث شریف، آن شعر زیبای خود را سروده است که:
بنی آدم اعضای یکدیگرند     که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار     دگر عضوها را نماند قرار
بنابراین انسان ها همانطور که نسبت به اعضای خانواده خود حساسند و اگر انحرافی در رفتار برادر، خواهر، فرزند و فامیل خود ببینند ساکت نمی شوند و برای اصلاح او تلاش می کنند، باید نسبت به افراد دیگر هم همین طور باشند، زیرا همان طور که آیات و روایات ما می گوید از یک پدر و مادرند، در نتیجه اعضای یک خانواده اند و همه با هم فامیل و برادر و خواهرند.
اما متأسفانه ما امروز شاهد این واقعیتیم که کسی به این حقایق توجهی ندارد و انسان ها فراموش کرده اند که چه نسبتی با هم دارند. حتی می بینیم بین خواهران و برادران تنی هم صمیمیت کم رنگ شده و هر کس برای خودش زندگی می کند.
دلیل دیگر از بین رفتن فرهنگ اسلامی و جایگزین شدن فرهنگ مدرن غربی به جای آن است. قرآن در سوره عصر دو شرط اساسی برای رستگاری انسان بیان می کند: اول، ایمان و عمل شایسته، دوم، توصیه و سفارش دیگران به حق و صبر که منظور از حق و صبر همان ایمان و عمل صالح است.
شرط دوم در واقع همان بی تفاوت نبودن نسبت به رفتارهای دیگران است. در حالی که فرهنگ غربی می گوید نباید در کار دیگران دخالت کنیم و تا وقتی فرد آزادی و حقوق دیگران را تهدید نکرده، در هر کاری آزاد است. بنابراین دیدگاه هر فرد دارای حریم خصوصی است و هیچ کس حق دخالت در آن را ندارد. به طور مثال هر فردی آزاد است هرگونه روابط نامشروع که بخواهد با جنس مخالف داشته باشد و هیچ کس حتی همسر او حق جلوگیری ندارد. البته جامعه ما به این حد از انحراف نیست، ولی آثار این فرهنگ تا حدودی بر روابط افراد جامعه ما تأثیر گذاشته است. مثلا اگر کوچکترین نصیحت یا تذکری به افراد بدهیم، آن را حمل بر فضولی و دخالت نابجا می کنند. ناگفته نماند که از نظر اسلام نیز افراد حریم خصوصی دارند ولی این حریم بسیار محدودتر از چیزی است که فرهنگ غربی مدعی آن است.
دلیل سوم ضعف ایمان و تعطیل شدن فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. در این زمینه هم کسانی که می خواهند به این فریضه عمل کنند از سعه صدر، درایت و هوشمندی کافی برخوردار نیستند و حتی گاهی به جای تشویق افراد به عمل به معروف و ترک منکرات، آنها را بدبین تر می کنند و هم مردم از پذیرش سخن حق سرباز می زنند و نسبت به آن تکبر می ورزند و قبول نمی کنند.
برای مطالعه بیشتر:
1. آیین دوستى یابى، دیل کارنگى.
2. اخلاق و معاشرت در اسلام، على قائمى، تهران، امیرى.
3. اخلاق و معاشرت در اسلام، جواد محدثى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.
4. زندگى در آیننه اعتدال، مجتبى فرجى، قم، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى). کتاب حاضر مسئله میان روى را در مسائل گوناگون با استفاده از قرآن و حدیث و نظر برخى از حکما و اندیشمندان به بحث نشسته است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد