خانه » همه » مذهبی » من موقع نمازم و مخصوصا وقتی که به تشهد می رسم در موضوع شهادت به وجود خدای یکتا و بدون نقص شک می کنم و می ترسم که واقعیت به گونه ای دیگر باشد لذا از ته دل این خدایی که الان در حال پرستیدنش هستم باور ندارم و در عذابم سؤال من این است که اگر در این حالت از دنیا بروم و خدایی که عموم مسلمانان به آن ایمان دارند درست باشد آیا من کافر حساب می شوم و همیشه در جهنمم یا نه؟ اگر جواب سؤالاتم را نیابم واز دنیا بروم سرنوشتم چیست؟ آیا کافر یا مشرک یا منافق حقیقت را قلبا می دانند و آن را انکار می کنند من جزء کدامم؟

من موقع نمازم و مخصوصا وقتی که به تشهد می رسم در موضوع شهادت به وجود خدای یکتا و بدون نقص شک می کنم و می ترسم که واقعیت به گونه ای دیگر باشد لذا از ته دل این خدایی که الان در حال پرستیدنش هستم باور ندارم و در عذابم سؤال من این است که اگر در این حالت از دنیا بروم و خدایی که عموم مسلمانان به آن ایمان دارند درست باشد آیا من کافر حساب می شوم و همیشه در جهنمم یا نه؟ اگر جواب سؤالاتم را نیابم واز دنیا بروم سرنوشتم چیست؟ آیا کافر یا مشرک یا منافق حقیقت را قلبا می دانند و آن را انکار می کنند من جزء کدامم؟


وجود این گونه وسوسه ها نگرانی نداشته باشید. این گونه امور در سنین جوانی به صورتی گذرا و ناپایدار برای غالب افراد پدید می آید و هیچ جای نگرانی نیست، بلکه همین دلمشغولی شما ناشی ایمان شماست. در عین حال لازم است بدانید که یقین و شک متضایف هستند، یعنی به هر مقدار که به یقین دست می یابید از شک شما نسبت به اعتقادات رفع می شود. بنابراین برای مبارزه با شک در اعتقاد به خداوند باید مراتب یقین را در خود تقویت نمایید. یقین علمی و عقلی اگر چه راهگشا است و تا حدی انسان را به آرامش می رساند و باید از آن گذر کرد، ولی آدمی تا به یقین شهودی و قلبی نرسد، به اطمینان و آرامش واقعی دست پیدا نمی کند.
یقین به خداوند اقسامى دارد و براى رسیدن به هر یک راهى ویژه را باید پیمود:
الف) یقین عقلى و نظرى(علم الیقین): این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به آن کمال قوت نظرى است. براى رسیدل بهاین مرتبه باید جهاد و خیزش علمى کلامى و فلسفى نمود و با تحقیقات و کاوش هاى پردامنه ادله گوناگون مربوط بهوجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسى و حجاب شبهات را یکى پس از دیگرى خرق نمود تا بتوان ازپرتو خورشید تابان معرفت بهره گرفت.
ب) یقین قلبى و شهودى: دراین مرحله به جاى سیر با پاى چوبین استدلال با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل وخبائث؛ از جمله: خودبینى و دنیا پرستى که ام الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت وبندگى خالصانه مى توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ: شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس ورنه هر کوورقى خواند معانى دانست از این رهگذر به آن جا توان رسید که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدایى را که نبینم بندگى اش نمى کنم». این کشف شهودى و احساس باطنى نیز مراتبى دارد که اول آن «عین الیقین»و آخر آن «حق الیقین» است وهر یک از آن دو را نیز درجاتى است بیشمار. آن که به چنین جایگاه رفیعى رسید دیگرجهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمى دهد؛ بل به کشف لمى با روءیت جمال و کمال حقمخلوقات را که چیزى جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان که ابا عبدالله علیهالسلام در دعاى شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: «… کیف یستدل علیک بما هو فى وجوده مفتقر الیکایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک عمیت عین لاتراک علیها رقیبا. چگونه بر توبه چیزى استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشکار کننده تو باشد؟راستى کى پنهان گشته اى تا نیازمند دلیل براى راهنمایى به سویت باشى؟ و کى دور گشتى تا آثار و نشانه ها رساننده بهسویت باشند؟ آه چه نابیناست چشمى که تو را مراقب خود نبیند!».

روش شناخت خداوند:

ما برای شناخت خدای متعال سه راه در پیش روی خود داریم که به صورت مرحله ای طی می شوند.
مرحله اول شناخت او با آیات آفاقی و انفسی است. این همان راه شناخت خداوند از طریق نشانه های او در طبیعت و روش تجربی است و لازم است که انسان در ابتدای راه شناخت از طریق شناخت طبیعت و نشانه های تکوینی و و همچنین مطالعه آیات تدوینی قرآن کریم به معرفت خدای متعال دست یابد.
البته شناخت خداوند منان با آیات انفسی مفیدتر است (من عرف نفسه فقد عرف ربه) چون معمولاً با اصلاح صفات و اعمال نفس همراه است.
بنابراین اندیشیدن در آیات آفاقی و انفسی به شناخت خداوند منتهی می‌شود و این نیز به نوبة خود راهنمای انسان به سوی حق و شریعت الهی خواهد بود.
این راه که در کتاب شریف توحید مفضل پی گیری شده است بهترین راه خدا شناسی برای مبتدیان است.
دوم شناخت خداوند از طریق عقل است. نیرویی که بیشتر عمل کردش محاسبه و درک وجودات وصفی و صفات الهی است. این روش طریق خواص از مردم می‌باشد، کسانی که پس از مطالعه در طبیعت و آیات تکوینی او در خلقت، از طریق استدلال و برهان عقل و فلسفه و حکمت به شناخت خدای تعالی می پردازند.
سوم شناخت خداوند لطیف از طریق رؤیت و ابزار دل می‌باشد که طریق اولیاء است و همگان را به آن راه نیست مگر مسیری که به عنوان سیر و سلوک نظری ترسیم شده طی نمایند, یعنی از طریق طبیعت و شناخت آفاقی و انفسی به عقل و استدلال عقلی راه یابند و با گذر از عقل به عشق و عرفان برسند و اهل مشاهده و معاینه و وصول به حق تعالی شوند.
به بیان دیگر ، انسانها به سه صورت، معرفت حق تعالی را حاصل می‌کنند. اول تقلید که در این روش خداوند به واسطه حواس و امور قابل احساس شناخته می‌شود، دوم تحقیق و استدلال که در این روش خداوند به واسطه عقل و برهان شنـاخته می‌شود و سوم کشف و رویت که در این روش خدای متعال به واسطه مکاشفات درونی، شناخته می‌شود.
در پایان توجه به یک نکته حایز اهمیت فراوان است و آن اینکه این روش که سیر و سلوک نظری انسان به سوی معرفت خدای متعال است اگر با سیرو سلوک عملی همراه نشود، بی نتیجه و ابتر خواهد بود. انسان از طریق علم و عمل به کمال می رسد و لازم است این دو سیر همزمان با هم و هماهنگ با هم طی شوند.
روش خداشناسی تجربی و خدایابی از طریق رجوع و توجه به طبیعت و خلقت، اولین و همگانی ترین روش خداجوئی است. آنگاه که انسان به آسمان و زمین و آنچه در آنهاست نظر می کند و از فرط هیجان و شگفتی ساعت ها به آن ها خیره می ماند، ناخواسته اقرار می کند به حکمت و دانش و تدبیری که در پس این مناظر شگفت انگیز وجود دارد. و چون دانش و حکمت از آن موجودی عاقل و داناست، به وجود او نیز اعتراف و اذعان می کند.
انسان آنگاه که دارای جهان بینی الهی باشد به هر چه نگاه کند خدا را در پس آن حاضر خواهد دید. چه آنگاه که به طبیعت چشم دوخته است و چه آنگاه که با قوانین فیزیکی و شیمیائی حاکم بر طبیعت سر و کار دارد. چرا که انسان فقط کاشف آن قوانین و بینده آن مناظر است نه خالق آنها. پس جا دارد که از خود بپرسید اینها از کجا آمده اند و چه کسی آنها را آفریده است.
کتاب «توحید مفضل» که حضرت امام جعفر صادق (ع) به مفضل املاء کردند و وی نیز گفته های ایشان را به رشته تحریر درآورند، پر است از توجه به خلقت و اندیشیدن در آفرینش الهی. چرا که یکی از راههای شناخت خداوند تفکر در آثار، مخلوقات و معلولات او و اندیشیدن درباره ظرافت آفرینش آنهاست. روشی که هر فردی را و یا هر مقدار دانش و معلوماتی، به درک و تامل وا می دارد. و در واقع آنکه از دانش بهره بیشتری دارد با دیدن شگفتی های آفرینش بیشتر شگفت زده شده و به فکر می رود.
رسیدن از معلول علت در واقع یکی از دلایل فلسفی اثبات خداوند است که فلیسوفان به عنوان اولین دلیل برای اثبات وجود خداوند از آن مدد می جویند.
خداوند در قرآن نیز بسیار از طبیعت و آفرینش موجودات یاد کرده و ما را به توجه بدان ترغیب نموده است، آیاتی که یا اشاره به خود طبیعت و آثار آن دارد و یا به واقع و حوادث واقع شده در جهان اشاره می کند، آیاتی مانند؛ آیه 17 و 18، سوره غاشیه: «أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى اْلإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ* وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ؛ آیا به شتر نمى نگرند که چگونه آفریده شده و به آسمان که چگونه برافراشته شده».
و آیه 5 سوره طارق: «فَلْیَنْظُرِ اْلإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ؛ پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است».
آیه 185، سوره اعراف: «أَ وَ لَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَیْ ءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیّ ِ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ؛ آیا در ملکوت آسمانها و زمین و هر چیزى که خدا آفریده است ننگریسته اند و اینکه شاید هنگام مرگشان نزدیک شده باشد پس به کدام سخن بعد از قرآن ایمان مى آورند».
آیه 5، سوره ق: «أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ؛ مگر به آسمان بالاى سرشان ننگریسته اند که چگونه آن را ساخته و زینتش داده ایم و براى آن هیچ گونه شکافتگى نیست».
و آیات بسیار دیگر که گویای توجه خاص آیات قرآن به طبیعت و آثار خلقت است.
جهت مطالعه بیشتر ر.ک:
1- بهترین راه شناخت خدا محمدى رى شهرى
2- براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپزر، حمیدرضا شاکرین
3- اثبات وجود خدا به قلم، چهل تن از دانشمندان،
4- خدا در قرآن شهید بهشتى
5- اصول فلسفه و روش رئالیسم ج 5 علامه طباطبایى – شهید مطهرى
6- علل گرایش به مادیگرى شهید مطهرى.
7- آفریدگار جهان، آیت الله مکارم شیرازى
8- خدا را چگونه بشناسیم، آیت الله مکارم شیرازى
9- اصول عقاید، استاد محسن قرائتی.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد