۱۳۹۶/۱۰/۰۶
–
۱۸۳۸ بازدید
گاهی گفته می شود «خدا مهربان تر از مادر است» آیا وجود جهنّم منافاتی با مهربانی خدا ندارد؟ فرزند هر اندازه هم که بد باشد مادر مهربان راضی به عذاب فرزندش نمی شود.
در این باره نخست باید دقت کنیم و به فکر فرو رویم که چه اتفاقی افتاده و چه خطایی سرزده است که خداوند مهربان تر از مادر و «ارحم الراحمین» کسی را تنبیه کرده و به عذاب گرفتار کرده است؟!
برای درک روشن تر از این واقعیت؛ باید دانیم مهر و محبت مادری، جلوه ای از مهر و محبت خداوند است؛ و موهبتی از جانب خداوند به مادران است و به هر مقدار مهربانی مادر به رشد و پیشرفت فرزند کمک کند، رنگ خدایی آن بیشتر خواهد بود. اگرچه به ظاهر تنبیه یا سخت گیری باشد. چنان که وقتی کودکی را مار گزیده است، دوستداران او، دست و پای او را بسته و جای نیش مار را تیغ می زنند تا زهر وارد خون نشود. این کار از سر رحمت و عطوفت است.
خطاهای انسان نیز گاهی سطحی است. خداوند مهلت می دهد و گاهی خطاها شدیدتر و موجب اذیت و آزار دیگران است خداوند نیز در دنیا جریمه و مجازات هایی برای شخص برقرار می شود. تا پشیمان شود و جبران کند و در صورتی که خطاهای او گسترده تر و قابل جبران در دنیا نباشد در عالم برزخ مکافات خواهد شد و اگر خطاها عمیق تر بود در مواقف قیامت و سختی های محشر مجازات خواهد شد تا پاک گردد و در نهایت برخی گناهان با آتش جهنم باید پاک شود و سپس نجات خواهد یافت. در این نگاه نقش آتش جهنم همانند از بین بردن ناخالصی ها در کوره خالص سازی آهن و مس و طلا خواهد بود.
بر همین اساس خداوند متعال می فرماید:
«کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها لِیذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَزیزاً حَکیماً »[ نساء (4)، آیه 56.]؛
«هر گاه پوست های تنشان بریان گردد(و بسوزد)، پوست های دیگری به جای آن قرار می دهیم، تا عذاب را بچشند. همانا خداوند، عزیز و حکیم است».
اهل معرفت فرموده اند: مراد از این پوست، همان پوسته ی غیر انسانی اهل جهنّم است که ظهور ملکات درونی آنهاست؛ و کار جهنّم این است که این ملکات را می سوزاند تا شخص به فطرت الهی خود، که زیر این پوسته های غیرانسانی دفن شده، بازگردد. در این هنگام است که شخص جهنّمی خود را انسان یافته و از جهنّم نجات می یابد.
البته کسانی که هیچ گونه روزنه امیدی در وجودشان نیست، راهی برای نجات و ورود به بهشت نخواهند داشت، زیرا بهشت جایگاه پاکان است و کسی که در لجاجت پیشگی و حق ستیزی غوطه ور است، راهیابی به بهشت برای او معنا ندارد و با بهشتیان سر ناسازگاری دارد.
همچنان که در دنیا نیز دشمنی داشت و از هرگونه همنشینی و همراهی با خوبان گریزان بود. و به عبارت دقیق می توان گفت «آخرت ظهور واقعی وضعیت دنیاست». در این صورت در جهنم ماندن جنایت کاران حق ستیز جلوه ای از رحمت خدا که در چهره غضب رخ می نماید، چنان که در قرآن مجید می خوانیم:
یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا»[ مریم (19)، آیه 45.]؛
«پدر جان من مى ترسم از جانب [خداى] رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى».
برای درک روشن تر از این واقعیت؛ باید دانیم مهر و محبت مادری، جلوه ای از مهر و محبت خداوند است؛ و موهبتی از جانب خداوند به مادران است و به هر مقدار مهربانی مادر به رشد و پیشرفت فرزند کمک کند، رنگ خدایی آن بیشتر خواهد بود. اگرچه به ظاهر تنبیه یا سخت گیری باشد. چنان که وقتی کودکی را مار گزیده است، دوستداران او، دست و پای او را بسته و جای نیش مار را تیغ می زنند تا زهر وارد خون نشود. این کار از سر رحمت و عطوفت است.
خطاهای انسان نیز گاهی سطحی است. خداوند مهلت می دهد و گاهی خطاها شدیدتر و موجب اذیت و آزار دیگران است خداوند نیز در دنیا جریمه و مجازات هایی برای شخص برقرار می شود. تا پشیمان شود و جبران کند و در صورتی که خطاهای او گسترده تر و قابل جبران در دنیا نباشد در عالم برزخ مکافات خواهد شد و اگر خطاها عمیق تر بود در مواقف قیامت و سختی های محشر مجازات خواهد شد تا پاک گردد و در نهایت برخی گناهان با آتش جهنم باید پاک شود و سپس نجات خواهد یافت. در این نگاه نقش آتش جهنم همانند از بین بردن ناخالصی ها در کوره خالص سازی آهن و مس و طلا خواهد بود.
بر همین اساس خداوند متعال می فرماید:
«کلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیرَها لِیذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَزیزاً حَکیماً »[ نساء (4)، آیه 56.]؛
«هر گاه پوست های تنشان بریان گردد(و بسوزد)، پوست های دیگری به جای آن قرار می دهیم، تا عذاب را بچشند. همانا خداوند، عزیز و حکیم است».
اهل معرفت فرموده اند: مراد از این پوست، همان پوسته ی غیر انسانی اهل جهنّم است که ظهور ملکات درونی آنهاست؛ و کار جهنّم این است که این ملکات را می سوزاند تا شخص به فطرت الهی خود، که زیر این پوسته های غیرانسانی دفن شده، بازگردد. در این هنگام است که شخص جهنّمی خود را انسان یافته و از جهنّم نجات می یابد.
البته کسانی که هیچ گونه روزنه امیدی در وجودشان نیست، راهی برای نجات و ورود به بهشت نخواهند داشت، زیرا بهشت جایگاه پاکان است و کسی که در لجاجت پیشگی و حق ستیزی غوطه ور است، راهیابی به بهشت برای او معنا ندارد و با بهشتیان سر ناسازگاری دارد.
همچنان که در دنیا نیز دشمنی داشت و از هرگونه همنشینی و همراهی با خوبان گریزان بود. و به عبارت دقیق می توان گفت «آخرت ظهور واقعی وضعیت دنیاست». در این صورت در جهنم ماندن جنایت کاران حق ستیز جلوه ای از رحمت خدا که در چهره غضب رخ می نماید، چنان که در قرآن مجید می خوانیم:
یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا»[ مریم (19)، آیه 45.]؛
«پدر جان من مى ترسم از جانب [خداى] رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى».