طلسمات

خانه » همه » مذهبی » موارد جواز غیبت

موارد جواز غیبت


موارد جواز غیبت

۱۳۹۷/۰۴/۲۵


۶۲۶ بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم خسته نباشید.من و شخصی مشکلات زیادی داشتیم و فردی رو بعنوان پادرمیون ک هر دوقبولش داریم انتخاب کردیم…و حرفایی ک بینمون رد و بدل میشد و مشکلاتمونو هر دو ب شخص رابط میگفتیم و ابراز ناراحتی میکردیم…ایا من و شخص رابط غیبت کردیم…اون شخص مقابل رابطو قبول داره…ولی خوب اینک مثلا منو قسم میده ک چیزی نگم ب رابط…ایا همچین قسم هایی ک ب ادم تحمیل میشه باید احترام گذاشت؟؟اخه اون رابط تنها گزینه حل مشکلات ما دونفر هستش…من هم میخوام غیبت نکنم و هم مشکلم حل شه…اخه چجوری

علمای اخلاق و نیز فقها در این نکته اتفاق نظر دارند که مواردی پیش می آید که غیبت کردن در آن جایز و حتی گاهی واجب است و این به خاطر عوارض و عنوان های خاصی است که بر غیبت مترتب می گردد.به تعبیر دیگر، غیبت به خودی خود و به عنوان اولی حرام و گناه کبیره است ولی گاهی عنوان ثانوی و تازه آن عنوان اولی را تحت الشعاع قرار می دهد و در موارد خاصی غیبت مجاز یا واجب می گردد و این در جایی است که پای مصلحت مهمتری در کار باشد به گونه ای که حفظ آن مصلحت بر مفاسد بزرگ غیبت غالب و چیره گردد.از جمله مواردی که داخل در این استثناء است موارد زیر است:
1- در مورد دادخواهی و رفع ظلم و گرفتن حق که اگر شخص مظلوم افشاگری نکند کسی به داد او نمی رسد و حق او پایمال می گردد. این همان چیزی است که قرآن کریم می فرماید: لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا بصیرا؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدی ها را اظهار کند مگر آن کس که مظلوم واقع شده خداوند شنوا و دانا است» (نساء، آیه 148).
2- در مورد بدعت گذاران و توطئه گران و کسانی که بر ضد مصالح مسلمین نقشه می کشند که اگر کار آنها برملا و آشکار گردد مردم به پا می خیزند و جلوگیری کامل یا نسبی می کنند، غیبت این گونه افراد نیز جایز بلکه واجب است.
3- در مورد مسلمانی که جان یا مال یا ناموسش از سوی دیگری در خطر قرار گرفته و او آگاه نیست، افشای این خطر نیز جایز بلکه گاهی واجب است.
4- در مورد مشورت؛ یعنی در آنجا که کسی می خواهد مثلا با دیگری ازدواج کند یا شرکتی تشکیل دهد یا مسافرت نماید و از انسان درباره شخص مورد نظرش سؤال می کند، در اینجا امانت در مشورت اقتضا می کند آنچه را می داند و در مورد آن برنامه تأثیری گذارد افشا کند چون پرده پوشی در این گونه موارد خیانت است و خیانت در مشورت جایز نیست.
5- در مورد شهادت دادن در جایی که از انسان تقاضای شهادت کنند، نیز غیبت کردن جایز است چون مصلحت شهادت قوی تر است.
-6 طرف متجاهر به فسق باشد؛ یعنى، هیچ گونه پروایى نداشته باشد که علناً به گناه و معصیتى دست بزند، که در خصوص گناه علنى او غیبت جایز است.
-7 ممکن است فردى را براى سمتى نظیر نمایندگى یا ریاست قسمتى خاص، نامزد نموده و مورد بحث قرار دهند. در اینجا انسان مى تواند اگر نقطه ضعفى را اطلاع دارد که خداى ناخواسته با پیدا کردن آن سمت، به اسلام و انقلاب ضربه مى زند، به مسؤولین گوشزد کند،
-8 فرض بفرمایید بیمارى است که نمى خواهد بعضى از اسرارش نزد طبیب فاش شود و از طرفى چاره اى نیست و طبیب براى معالجه باید بداند. در اینجا نیز مى توان على رغم خواست بیمار، پزشک معالج او را در جریان امر قرار داد. غیبت نسبت به گناهان پنهانى جایز نیست و در نتیجه اگر شخص مبتلا به ارتکاب گناهى است که دیگران از آن خبر ندارند، ذکر آن گناه حرام است.
-9 اگر در مورد خاصى احتمال منحرف شدن شخصى در اثر هم نشینى و عدم اطلاع از مفاسد وى وجود دارد، مى توانیم شخص مورد نظر را از معاشرت با آن گنه کار منع کنیم. در این راستا باید کمال احتیاط را رعایت نمود؛ یعنى، در مرحله اول تنها مى توانیم بگوییم که «این معاشرت به صلاح شما نیست» و حق بازگو کردن معایب و گناهان آن شخص را نداریم، پس باید این کار را مرحله به مرحله و به صورت تدریجى انجام دهیم.
-10 کسی که ادعای منصبی را داشته باشد که صلاحیت آنرا ندارد مثلا شخص بی لیاقتی ادعای فقاهت می کند و متصدی اموری می شود که اهلیت و صلاحیت آنرا ندارد می توان مردم را به نواقص او توجه داد.
در مورد شنیدن غیبت اگر شخصی که مورد غیبت واقع شدن قرار گرفته نشناسید شنیدن برای شما اشکال ندارد و اما از آن جهت که جلسه گناه محسوب است در صورت امکان از آن خارج شوید. همین مقدار که به آنها می فهمانید که به خاطر غیبت کردن آنها را ترک می کنید, می تواند بهترین نوع برخورد با غیبت کننده باشد و انشاالله تأثیر خواهد داشت. و یا می توانید مسیر صحبت را تغییر دهید و کاری کنید که موضوع دیگری مورد گفت و گو واقع شود.
ضمنا بازگو کردن عیوب فردی که دیگران از آن باخبرند، جایز نیست و آگاه بودن دیگران از این عیب مجوز بیان آن نمی باشد، به خصوص اگر موجب ناراحتی آن فرد گردد. اگر چه حکم غیبت را ندارد اما حکم آزار مؤمن و متنفر کردن دیگران از مؤمن را به دنبال دارد.
برای مطالعه بیشتر به کتب اخلاقی ذیل مراجعه شود:
– چهل حدیث امام خمینی , ص 315
– نقطه های آغاز در اخلاق اسلامی , ص 157
– معراج السعاده» مرحوم احمد نراقی.
– اخلاق الهی» حاج آقا مجتبی تهرانی .
– گناهان کبیره، شهید دستغیب شیرازی، بحث غیبت.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد