خانه » همه » مذهبی » مواقف قیامت

مواقف قیامت


مواقف قیامت

۱۳۹۶/۰۴/۲۶


۲۰۸۰ بازدید

در قیامت چند موقف وجود دارد و در هر کدام از چه چیزی سوال می شود؟

پرسشگر گرامی ! بنا به یک تفسیر آیه 4 سوره معارج مربوط به مواقف روز قیامت مى باشد. در روایتى امام صادق(ع) مى فرماید: محاسبه کنید نفس خودتان را قبل از اینکه محاسبه شوید. چرا که در قیامت پنجاه موقف است و هر موقفى هزار سال شماست که مى شمرید بعد حضرت این آیه را تلاوت فرمودند،(بحار، 7/126).
به نظر مى رسد این مواقف و مشکلات مربوط به کافران و مؤمنانى که به نحوى داراى مشکل هستند مى باشد و به جهت پرسش و پاسخ از اعمال انسان است و هر موقفى مربوط به بخشى از اعمال انسان است.
درباره چگونگی حسابرسی در قیامت باید دانست، خداوند «سریع الحساب» (بقره، آیه 202) است و هیچ گونه محدودیتی از جهت حسابرسی اعمال همه بندگان به طور هم زمان ندارد. حتی با احاطه علمی خود نیازی به زمان حسابرسی ندارد.
اما باید دانست قیامت نیز همانند دنیا دارای نظام است البته با ویژگی های خاص خودش لذا بنا بر آن چه در روایات آمده است مواقف پنجاه گانه وجود دارد و در هر ایستگاهی به نوعی از اعمال رسیدگی می شود و در حقیقت عالم قیامت پرده نمایش و ظهور اعمال و عقاید ما در دنیاست همچنان که در دنیا ما در عرصه های مختلف زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و عبادت و… رفتارهای گوناگونی داشتیم در آنجا نیز ایستگاه حق الله، حق الناس، حق نماز، حق قرآن و… از انسان بازخواست می کنند و در حقیقت جلوه ای از اجرای عدالت خداست که به نمایش در می آید به هر میزان که در این دنیا به این حقوق بیش تر و آسان تر پرداخته شده باشد. در صحنه قیامت سریع تر آن ایستگاه ها طی می شود بنا بر آن چه گفته شد این گونه نیست که انسان در صف های طولانی بایستد تا نوبت او برسد بلکه باید در صف های متعدد پاسخ گو باشد.
برای توضیح بیشتر در این باره توجه شما به متن زیر جلب می کنیم.
با توجه به ماهیت موقف ، به نظر می رسد معاد طوری نیست که این نظام ها و مواقف و عوالم در طول هم قرار گرفته باشند; یعنی , هنگامی که نامه عمل به انسان داده شد و انسان در آن نظامی که خود ساخته است , قرار گرفت و اعمال , اوصاف, عقاید و اخلاق را با ظاهر و باطنشان یافت و بدان ها نایل شد, در اینجا نظام میزان , حساب و صراط هر سه با هم پیش می آید و این طور نیست که در طول هم باشند بلکه نظام خاصی است [دقت شود]. در عالم حشر نظمی پیش می آید که این نظم روشن کننده این حقیقت است که مجموعه این عالم ; یعنی , عالمی که انسان خود برای خود ساخته است آیا گرایشش به سوی خداست یا به سوی غیرخدا؛ یعنی , مجموعه آن عالم ساخته «من» که به اصطلاح مجموعه زندگی من بوده و نسخه ای بوده از آنچه من اینجا داشته ام , وزن می شود.
به عبارت دیگر در عالم حشر نظامی داریم که کل صحیفه عمل من به وزن گذاشته می شود که آیا حقیقت روش و حرکت من و حاصل زندگی من از لحاظ ظاهر و باطن در مجموع سنگینی به سوی ذات مقدس حق دارد یا به سوی غیر حق ؟ این نظام , همان میزان است که روشن می کندکل و مجموعه صحیفه من حکایت از گرایش من به سوی خدا دارد یا به سوی غیر خدا. البته این مسأله مربوط به متوسطین است؛ یعنی, کسانی که اعتقاد داشته اند ولی گناه و تعلقاتی هم داشته اند نه برای اولیاء و انبیاء. این نظام, یک نظام تکوینی و حقیقی است نه قراردادی و اعتباری .برای فهم دقیق ِ ماهیت نظام و موقف میزان به این دو مثال دقت کنید:
الف ) ذره خاکی که در سیر خود و حرکتش از مراحلی می گذرد, در مرحله ای سنجیده می شود که آیا می تواند وارد مرحله دیگر شده و به سیر تکاملی خود ادامه دهد یا خیر و از حرکت تکاملی آن جلوگیری شده و پس زده می شود؟ خاکی که از مجرای خاصی حرکت می کندتا بشود گل در مراحلی به میزان گذاشته می شود که کدام قطعه و جزئ آن صلاحیت گل شدن را دارد, آن قطعه که صلاحیتش را داشته باشد, به حرکت خود ادامه داده و می شود گل اما جزئهایی که این صلاحیت را ندارند پس زده می شوند و از ادامه حرکت تکاملی انسان باز می مانند. پس اینچنین نیست که خاک از هر مجرایی که حرکت می کند همه مراحل را بدون میزان و سنجش پشت سربگذارد.
ب ) خاکی که می خواهد از مجرای معینی حرکت کرده و به عالم انسانیت وارد شود, این طور نیست که همه ذرات و قطعاتش به آستانه انسانیت برسند بلکه یک سلسله اجزاء در موقف هایی با سنجش کنار زده می شوند و آنهایی که در مجموع صلاحیتشان با میزان برای ورود به مراحل بالاتر احراز می شود, به مراتب کامل تر ارتقاء می یابند. عالم و نظام میزان در عالم حشر هم یک نظامی است که وجود انسان, عالم انسان, صحیفه انسان سنجش می شود و تشخیص داده می شود که مجموع وجود انسان به کدام سمت می چربد؟ آیا به سوی خداست تا وارد موقف دیگر شود یا به سوی غیرخداست تا پس زده شده و از ادامه حرکت بازماند؟ اگر روشن شد که مجموع به سوی خداوند است , مسأله موقف حساب پیش خواهد آمد چرا که عالم حساب برای پاکسازی ناپاکی ها و آلودگی ها و رها ساختن آدمی از تعلق هاست تا قابلیت و صلاحیت جوار قرب حق را پیدا نماید, پس افرادی وارد این موقف برای پالایش و پیرایش می شوند که صحیفه اعمال , افعال , عقاید, اوصاف و اخلاقشان , در مجموع به سوی خداوند باشد نه غیر خدا. افرادی که مجموع وجودشان به سوی فرار از خداست تسویه و حسابرسی ندارند. با این تحلیل روشن شد که اولین چیزی که پس از قرار گرفتن در صحیفه عمل پیش می آید, نظام میزان و موقف سنجش است . با توجه به ماهیت و حقیقت نظام میزان که تکلیف انسان را در ادامه حرکت تکامل یا باز ماندن و فرو رفتن در دوری از خدا مشخص می کند, این موقف , از مواقف خطرناک بوده و وحشت غیرقابل توصیفی پیش می آورد. علاوه بر آن که روشن شد که اگر مجموع عالم و صحیفه من سنجش شود قهرا ذره ای از اعمال , افکار, عقاید, اوصاف , روش ها, خصلت ها و اخلاق در این سنجش مؤثر و تعیین کننده است , یک کلمه , یک قدم , یک فکر, یک تمایل , یک خطور و… در سیر تکاملی یا قهقرایی آدمی نقش دارد. به همین جهت است که در آیات میزان گفته می شود که کوچکترین ذره در سنگینی مجموع صحیفه عمل به سوی حق و یا غیرحق تأثیر دارد. این مسأله ناظر به کمیت عمل نیست بلکه به کیفیت عمل توجه دارد .
با نگاه به آیات سوره اعراف (آیه 64 به بعد) این مطلب روشن می شود که بین بهشت و جهنم، موقفی به نام اعراف وجود دارد که بر بالای این مکان، مردانی وجود دارند که بهشتیان و جهنمیان را از علائم چهره می شناسند.در روایات متعددی وارد شده که اینان اهل البیت علیهم السلام هستند. (تفسیر عیاشی ج 2 ص 17/اصول کافی ج1 ص 426/تفسیر صافی ج 1 ص 578 . تفسیر علی بن ابراهیم ذیل آیه اعراف
شیخ مفید تصریح نموده است که منظور از اعراف جایی که است که نه جزء بهشت است و نه جزء جهنم. (تفسیر عیاشی، ج 2 ص 18 / بحارالانوار ،ج 8 ص 337) (تفسیر قمی ص 624) علامه تهرانی دلالت مجموع روایات متعدد از اعراف را اینطور توضیح می دهد:(اعراف مکانی و حاجبی است بین بهشت و جهنم که دارای درجات بالا و پایین است؛ و درجات بالای آن ائمه علیهم السلام وقوف دارند، و در دامنه و درجات پائین شیعیان و افرادی از بزهکاران که هنوز حساب آنها یکسره نشده و حکم آنها صادر نشده است.
هر بزرگی با امت تکلیف معین نشده خود، بر روی اعراف است.البته مقام بالای اعراف، مقامی است بسیار رفیع و بسیار منیع، که دست کسی بدان نرسد، و شاهپربال بلند پرواز هیچ طائری قصد عبور از آن را نکند، زیرا آن مقام اختصاص به کسانی دارد که هم بر بهشت و هم بر دوزخ حاکمند، و هم بر بهشتیان و هم بر جهنمیان مسیطر و مسلط هستند.
آنان در چنین افق مبین و مقام ارجمندی وقوف دارند، همه را با علائم و نشانه ها می شناسند، و درجه و مقام هر یک از بهشتی ها را در مراتب هشتگانه آن معین می کنند، و درکات و مراتب هفتگانه دوزخ را می دانند و دوزخیان را در آن محل ها توزیع می نمایند.(معاد شناسی ج10ص63)تذکر چند نکته:1 ـ از آنجا که حقیقت و ماهیت قیامت بر عقول ما مخفی است فهم حقیقی آنچه در لسان آیات و روایات آمده است ممکن نیست. و لذا بسیاری از حوادث و حقایق مربوط به عالم بعد از مرگ در قالب تعبیرات کنایی و تشبیه آمده است. معلوم می شود آن ائمه ان حقایق را در قالب مثال و تنظیر به مخاطبین خود تفهیم نموده اند.2 ـ علامه طباطبائی در تفسیر المیزان چند قول در مورد اعراف نقل نموده است و قول گروهی از مفسرین که قائل به حضور عده ای که کفه حسنات و سیئات آنها مساوی است را موافق آیات و روایات می داند. (المیزان جد8 ص 126)3 ـ بعید نیست منظور از این دسته, همه کسانی باشد که اعمال آنها برای ورود به بهشت یا جهنم کافی نیستند مثل اولاد نابالغ کفار و کسانی که نه ثواب کرده اند و نه گناه و کسانی که حجت کافی برای انها نرسیده است. ( مراجعه شود به کتاب بعد از مرگ بر ما چه می گذرد ـ عباس عباس زاده)
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی پرسمان : www.porseman.com/
(منبع : مواقف حشر, استاد محمد شجاعی , کانون اندیشه جوان , تهران , چاپ اول 1380).
(جهت آشنایی بیشتر مراجعه شود به: 1 ـ کتاب معاد شناسی علامه سید محمد حسین طهرانی، ج 10، بخش اول؛ 2 ـ معاد در نگاه عقل و دین ـ محمدباقر شریفی سبزواری ص 306؛ 3 ـ معاد شهید مطهری ؛ 4 ـ معاد شناسی ـ آیت الله جعفر سبحانی)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد