خانه » همه » مذهبی » مودت-تحصیل مودت اهل بیت-مودت و دوستی امام زمان علیه السلام

مودت-تحصیل مودت اهل بیت-مودت و دوستی امام زمان علیه السلام


مودت-تحصیل مودت اهل بیت-مودت و دوستی امام زمان علیه السلام

۱۳۹۶/۰۷/۲۵


۱۲۵۴ بازدید

چطور به مودت نسبت به امام زمان (عج) برسیم

باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛مودت؛ اظهار علاقه به گونه ای است که طرف مقابل متوجه این علاقه شود و در او اثر بگذارد. به عبارت دیگر مودت؛ محبتی است که کشش و بازتاب بیرونی دارد. مودت تقریبا به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر گردد . بنا بر این می توان گفت محبت تا در دل و قلب است و ظهوری نیافته محبت نام دارد اما اگر نمود و بروز پیدا کرد و در مقام عمل خود را نشان داد مودت نام دارد . (ر. ک : ترجمه المیزان ج 16 ص 250)در قرآن به محبت و مودت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله توصیه شده است. در اهمیت و جایگاه محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام همین بس که قرآن آن را تنها پاداش رسالت پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم معرفى کرده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى »، (شورى (42)، آیه 23)، «[اى پیامبر!] بگو از شما در مقابل زحمات نبوت و رسالت هیچ پاداشى درخواست نمى کنم، جز آنکه نزدیکان مرا دوست بدارید». مودت تقریبا به معنای محبتی است که اثرش در مقام عمل ظاهر گردد .
*راه هاى کسب دوستى اهل بیت علیهم السلام :
1. معرفت اهل بیت علیهم السلام
2. اطاعت از اهل بیت علیهم السلام
3. توسّل با معرفت
***محبت به حضرت مهدی علیه السلام:
محبت را ادراک ملائم با طبع و بغض را ادراک غیر ملائم با طبع تعریف کرده اند.
همچنین گفته اند: “محبت تابع معرفت و شناخت است و هر چه شناخت بیشتر شود محبت بیشتر می شود” (المحَجه البیضاء / 8 ، کتاب محبت و شوق)
مفهوم محبّت به کمک نیروی عقلانی است اما رسیدن آن با دل می باشد، و با علم حصولی نمی شود به آن نائل شد بلکه از نوع علم حضوری است”
تنها راه دستوری به محبت تذکّر و تنبّه و مراجعه به درون “خود” می باشد.
انسان برای دریافت محبت آن حضرت باید خود را در معرض وزش نسیمهای رحمانی و رحیمی خداوند قرار دهد تا به اندازه ی پیمانه وجودی خویش نصیبی بر دارد. پیش نیاز برخورداری
از این نفحات؛ پاکی و طهارت باطنی است که زمینه را برای تجلّی محبّت امام عصر (علیه السلام) در دلها مهیّا می کند.
*برخی از موجبات محبت از این قرار است:
1- حُبّ ذات: دوست داشتن “خود” است. از آنجا که انسان به طور فطری خود را دوست دارد، افعال و نتایج آنها را نیز دوست می دارد.
خواسته ی درونی انسان از هر کس یا هر شیئی که به نفع او باشد لذت می برد و او را دوست دارد و از هر چیزی که به ضرر اوست نفرت دارد.
2- احسان: هر کسی احسان کننده به خویش را دوست دارد چون خودش را دوست دارد. و کسی را که به او محبت می کند، دوست می دارد. لذا احسان کننده اگر مؤمن باشد دوستی او موجب کمالات دیگری است و اگر فاسق باشد میل دل به سوی او مخرّب اخلاق است.
در دُعای نبوی آمده: “اللّهُمّ، لا تَجْعَلْ لِفاجِرٍ عَلَیَّ یَدَاً فَیُحِبُّهُ قَلْبی”/ “خدایا! دست احسان هیچ فاسقی را بر من قرار مده، تا محبّتش در دلم جای گیرد” (المَحجَة البیضاء ، 8 / 11)
*یکی از علل محبت ما نسبت به امام عصر (علیه السلام) احسان و کرامت اوست که در زیارت شریف جامعه ی کبیره است که: “عادتُکُمُ الاِحسان وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ”
امام زمان در یکی از توضیحاتش درباره ی احسان خود در زمان غیبت می فرمایند: “و اَمّا وَجْهُ الْاِنْتِفاعِ بی فی غَیْبَتی فَکَا لْاِ نْتِفاعِ بالشَّمْسِ اِذا غَیَّبَتْها عن الْاَبْصارِ السَّحابُ”/ “بهره گیری از من در زمان غیبت همچون بهره گیری از خورشید است؛ آن هنگام که ابر را از دیدگان پوشیده و پنهان کرده باشد.”
*یکی دیگر از موجبات محبّت تناسب و سنخیّت درونی است.
گاه دیده می شود که در برخورد اوّلیّه با فردی، دلباخته ی او می شویم؛ این خود نشانی آشکار بر نوعی الفت روحی و معنوی است که منشأ دلباختگی می شود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آْله ) می فرماید: “اَلْاَرْواحُ جُنُوْدٌ مُجَنَّدَةٌ فَما تَعارَفَ مِنها ائتَلَفَ وَ ما تَناکَرَ مِنهَا اخْتَلَفَتْ”/ ” ارواح انسانها همچون لشکریانی آماده می باشند. آن دسته از آنها که میانشان آشنائی بوده است، ائتلاف و دوستی دارند و آنهائی که یکدیگر را نمی شناختند، جدا از یکدیگرند”/ (المحجه البیضاء ، 8 / 15)
*بهترین نشان محبت، نوعی سنخیّت و اشتراک در پایه های این بنای رفیع است و هر چه سنخیّت کمتر باشد، احساس محبّت ضعیف تر می گردد. از آنجا که امامان پاک هستند، در این داستان تنها ارتکاب گناه از جانب شیعیان، موجب دوری از امام عصر (علیه السلام) می گردد. به همین ترتیب حرکت به سوی بندگی و کوشش در کسب تقوا، سنخیّت ما را بیشتر نموده بر قوت و استحکام این ریسمان می افزاید.
*هدیه به محبوب یکی از بارزترین آثار محبّت است. امام (علیه السلام) می فرماید:
“مِنْ تَکْرِمَةِ الرَّجُلِ لِاَخِیْهِ المُسْلِمِ اَنْ یَقْبَلَ تُحْفَتَهُ وَ یُتْحِفَهُ بِما عِنْدَهُ و لا یَتَکَلَّفَ لَهُ شَیْئاً”/ ” از تکریم مسلمان نسبت به برادر مؤمنش این است که هدیه ی او را بپذیرد و خود نیز به او هدیّه دهد و برای او به مشقّت نیفتد” (وسائل الشیّعه 12 / 212 ح 2)
*محبّت شدید اقتضا می کند که عاشق در قرب وصال معشوق باشد. این شوق، آن به آن شدیدتر می گردد، مانند مادری که گاه می شود جان خود را فدای فرزند می کند؛ عبارت پر معنای:/ “بِأبی اَنْتُم و أُمّی و نفسی و اَهلی و مالی وَ وُلْدی”
حکایت از آن دارد که فطرت بشر همیشه هستیهای ارزشمند خود را برای محبوب می خواهد و نهایت قرب خود را به این می داند که تمامی آنها را نثار آستان او کند
به عیدِ قربان قربان کنند خلق جهان/ بُتا تو عید مَنی، من شوم تو را قربان
* تا آنجا که ممکن است، باید از علاقه های گوناگون، در راه محبوب گذشت؛ باشد که محبّ به خیر کثیر نائل آید.
از آن رو اموال انسان در قید تعلّق و پیوند قلبی اوست، آن هنگام که آدم انفاقی می کند گویی از خود مایه می گذارد. لذا مُحب جهت اعلام محبّت خود به محبوب باید از آنچه به آن عشق می ورزد، درگذرد و تا نشان دهد آمادگی از خود گذشتگی دارد.
مثل اَعْلای این کلام در اهل بیت است که تمام دارایی خود را در راه محبوب فدا می کردند. قرآن کریم می فرماید: “یُطْعِمُوْنَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ”/ “خوراک را – هر چند مورد علاقه شان است ]یا به دوستی خدا[ – (به دیگران) می خورانند” (انسان ، 8)
*هدایای ما به امام زمان (علیه السلام) دو نوع است: الف) هدایای مادّی ب) هدایای معنوی، مانند خواندن نماز و قرآن .
نتیجه این می شود که، گذشتن از دارائیهای مادّی و معنوی، زمینه روحی را برای فدا کردن جان و هستی محبّ، آماده می سازد.
عاشق در اثر تمرین اهداهای کوچکتر، تا بدانجا می رسد که جان و تمام هستی خود را به محبوب هدیّه می کند. و قرآن کریم در این باره دارد: “وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاء مَرْضاةِ الله”/ ” و برخی از مردان جان خود را در راه رضای خدا بذل می کنند” (بقره ، 207)
*از آثار محبّت، تسلیم محبّ در برابر محبوب است، که تسلیم نسبت به خداوند، مقامی بالاتر از توکّل و رضاست.
مراحل تسلیم:
1- تسلیم تن، تسلیم یک سرباز جنگجو در برابر دشمن قاهر
2- تسلیم عقل، یعنی تسلیم عقل در برابر دلایل قانع کننده که عقل از خود حرکت نشان نمی دهد. این مرحله بالاتر از تسلیم تن است.
3- تسلیم دل، بالاترین مرتبه تسلیم است که دو تسلیم دیگر را سبب می شود.
عاشق امام زمان دل و جانش را یکپارچه در اختیار قلب او می گذارد و این جام کوچک را به دریای اسرار الهی پیوند می زند تسلیم دل تمامی موجودیّت محبّ را فدای محبوب می کند. تسلیم تا بدانجا پیش می رود که عاشق دلداده انتخاب وصال و فراق را به عهده معشوق می گذارد و می گوید:
یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد”
در دیده به جای خواب آب است مرا/ زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند: بخواب تا به خوابش بینی/ گو: بی خبران! چه جای خواب است مرا؟!
*از خواصّ دیگر محبّت این است که محب در راه محبوب خستگی نمی پذیرد؛ چرا که در این دیار، کسالت و بیحالی معنائی ندارد. دلهای مؤمنان – که در مراحل بالای ایمان بر آستان ملکوتی الله اتصال می یابد و از نظر نیرو و قدرت، مظهر کمال می شود هرگز خواب آنها را فرا نمی گیرد و در راه وصال محبوب به فعالیت شان ادامه می دهند. مسلماً چنین دلهائی در اثر شب زنده داری و قیام و روزه داری نشاطی می یابند که در زندگی شان واژه ی خستگی معنائی پیدا نمی کند.
دلهای سوخته ی دربار ولایت امام عصر (علیه السلام) که امروز مرکز دایره ی محبّت عالمیان است – آکنده از شور و شوق خدمت به آستان اوست و در این راه راحتی و خواب به خود راه نمی دهد که:
” نومُ المُحِبِّ عَلَی المُحِبِّ حَرامُ”
یک چشم زدن غافل از آن شاه نباشی/ شاید که نگاهی کند آگاه نباشی”
قال علی (علیه السلام): عَلامَةُ الصّابِرِ فی ثَلاثٍ: اَوَّلُها اَنْ لا یَکْسَلَ والثّانیِ اَنْ لایَضْجَرُ والثّالثُ اَنْ لایَشْکُوْ مِنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ” ( پاورقی: نهج البلاغه، فیض، خطبه 102)/ “علامت شکیبا سه چیز است: اوّل اینکه کسل نشود، دوم اینکه ملول نشود، سوم اینکه از پروردگارش شاکی نباشد”.
از شرایط ایمان دوری از تنبلی و کسالت است. در روایت ائمه پیرامون ویژگیهای مؤمن از خصلت تنبلی و کسالت نهی و به نشاط سفارش شده .
خداوند در قرآن خطاب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آْله ) می فرماید: “اَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ؟ … فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ اِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ” ( پاورقی: انشراح (شرح) – 2-8 )
“آیا به تو شرح صدر ندادیم و سنگینی و وِزر را از دوش تو بر نداشتیم؟!… پس هنگامی که فارغ شدی به کار بپرداز و به سوی پروردگارت میل کن.”
مفسّران در بیان مقصود آیه وجوهی را گفته اند:
1- چون از کارهای دنیا فارغ شدی خود را در عبادت به رنج بینداز
2- چون نماز واجبت را انجام دادی، به دعا مشغول شو.
3- پس از عبادتهای اجتماعی به عبادات فردی مشغول شو
4- چون از نوعی عبادت فارغ شدی به نوعی دیگر بپرداز
5- چون از واجبات رهائی یافتی به شب زنده داری بپرداز.( پاورقی: نثر طوبی، 2 / 466، ذیل لغت نصب )
نکته ای که در این 5 قول مشترک است این است که: در برنامه ی زندگیِ عاشق و محبّ فراغت معنی ندارد.
از آثار بارز محبّت ذکر دائم محبوب است؛ زیرا عاشق دل سوخته یاد او را فراموش نمی کند.
ذکر دارای مراتب گوناگونی است: (1) ذکر ربّانی، (2) ذکر ذهنی، (3) ذکر قلبی.
آتش عشق به محبوب، جان و درون عاشق را سوخته و او را با محبّتش عجین نموده و به گونه ای در جان او رخنه کرده که نمی توان او را از یاد محبوب جدا کرد.
“هرگز دمی ز یاد تو غافل نبوده ایم/ یا گفته ایم حرف ترا، یا شنوده ایم”
*کثرت در ذکر محبوب: در قاموس عشق در مسأله ی ذکر و یاد، از محبّ صادق کثرت و افزونی خواسته شده است، به خاطر همین، آنچه در اعمال و آداب شرع مقدّس اسلام – که آئین محبّت است- مطرح شده است کیفیّت است و کمیّت به عنوان قالب و جلد مورد توجّه می باشد. قرآن کریم نیز با تعبیر “احسن” در کنار عمل به کیفیت تصریح می کند: “الّذی خَلَقَ الْمَوْتَ والْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلا”/ “آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا بیازماید شما را که کدامینتان در عمل نیکوتر می باشید.” ( پاورقی: ملک – 2)
در روایات اخلاقی نیز بسیار تاکید شده که تنها همین روح عبادت است که مورد توجّه و عنایت الهی قرار می گیرد؛ لذا بندگان را در عبادت به کیفیّت برتر دعوت می کنند. کمیّت و مقدار اعمال چندان مورد توجّه نیست. امّا تنها در یک مورد است که به کمیّت عبادت اهمیّت ویژه داده شده و آن ذکر و یاد محبوب است.
“یا ایَّهَا الّذینَ آمَنُوا اذْکُرُ اللهَ ذِکْراً کَثیْرَاً”( پاورقی: احزاب – 41) ترجمه: “ای آنانکه ایمان آوردید، خدا را زیاد یاد کنید”
(سوره طه، 25 – 34)/(سوره ممتحنه، 6)/(سوره انفال، 45)/(سوره جمعه، 10)/(سوره احزاب، 35)
“آیات و روایات چگونگی ارتباط عاشق و معشوق را در کثرت ذکر می داند.
در آخر به گفتاری زیبا از محبوب دلهای تپنده ی چشم براهان استناد می کنیم که اینچنین به ذکر کثیر سفارش می فرماید:
“وَ اَکْثِرُوا الدُّعا بِتَعْجِیْلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ ذلک فَرَجَکُمْ”( پاورقی: توقیع اسحاق بن یعقوب، احتجاج، ص 471 ) / “در تعجیل فرج من بسیار دعا کنید که بی گمان در این، فرج و گشایش کار شماست”
اولویّت ذکر یار نسبت به سایر اعمال: اهمیت ذکر یار نسبت به تمامی افعال و کردار بندگان، ولایت و اولویّت دارد، چون هدف از انجام عبادت و مناسک همان یاد “محبوب” است؛ همانطور که قرآن به اهمیّت اولویّت قرار دادن ذکر محبوب اشاره دارد:
“وَ لَذِکْرُ اللهِ اَکْبَرْ” (پاورقی: عنکبوت، 45)”هر آینه یاد خدا بزرگتر است” یادِ محبوب همنشینی و انس با اوست.
“یار نزدیکتر از من به من است/ وین عجب تر که من از وی دورم”
قال علی (علیه السلام): “الذّکْرُ مُجالَسَةُ الْمَحْبُوب” غرر الحکم و درر الکلم 1 / 85 / ح322
“ذکر، همنشینی با محبوب است” “الذّکْرُ مِفْتاحُ الْاُنس” غرر الحکم و درر الکلم 1 / 145 / ح 541
“ذکر، کلید انس است” “ذکر مانند محبّت، دو طرفه است”
“چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی!/ که یک سر مهربانی دردِسر بی”
“یاد ما از امام عصر (علیه السلام)، یاد او از ماست”
امام به شیخ مفید فرموده:«َ إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء”/ “به تحقیق ما در رعایت شما اِهمال نمی ورزیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم وگرنه بلا بر شما نازل می شد و مورد ستم دشمنان قرار می گرفتید” ( پاورقی: احتجاج(چاپ بیروت) 497)
“زندگی پرمشقّت، نتیجه ی فراموش کردن یاد محبوب” قرآن کریم: “وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَاِنَّ لَهُ مَعِیْشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ القِیامَهِ اَعْمی.” ( پاورقی:قرآن 124 – 129 )
ترجمه: “هر کس از یاد من روی گرداند زندگانی سخت و پرمشقّتی خواهد داشت و در قیامت نابینا محشور خواهد شد”
***موانع ذکر محبوب:
1-مال و اولاد 2- تسلّط شیطان
“یا ایَّهَا الّذینَ آمَنؤا! لا تُلْهِکُمْ اَمْوالُکُمْ وَلا اَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فاولئک هُمُ الخاسِرُونَ”( پاورقی: منافقون-2)
“ای کسانی که ایمان آورده اید! مبادا که دارائیها و فرزندانتان شما را از ذکر خدا باز دارد که هر کس چنین کند از زیانکاران است”
2- تسلّط شیطان: “اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللهِ؛ اُولئکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ. اَلا اِنَّ حِزْبَ الشَّیطانِ هُمُ الخاسِرُونَ”( پاورقی: مجادله،20 )
شیطان بر آنان چیره و غالب شد و آنان را از یاد خدا غافل ساخت. آنان حزب شیطانند و آگاه باشید که حزب شیطان زیانکارانند”
نتیجه آن است که: “از آثار مهم محبّت، یاد و ذکر نام محبوب است. ذکر مراحلی دارد از جمله ی آن ذکر زبانی است. ائمه معصوم (علیه السلام) نامهای خدا و اسماء حسنای اویند لذا ذکر آنان ذکر خداست”.
“از دیگر خواصّ محبّت حقیقی، اقتباس نور عاشق از محبوب حقیقی است. محبوب حقیقی به محبّان خود نور می دهد تا آنها را منبع نور می سازد و آنها به نوبه ی خود به دوستداران افاضه ی نور نمایند
این مسئله در شریعت مملوّ از محبّت تعبیراتی گوناگون دارد؛ گاهی در قالب:
“عَبْدی! اَطِعْنی حَتّی اَجْعَلَکَ مَثَلی”
“بنده ی من! از من پیروی کن تا تو را نمونه ی خود سازم”
محبوبهای واقعی همگی نورند: در مراتب و درجات از بالا به پائین جهان، هر مرتبه ی بالاتر برای مرتبه ی پائین تر افاضه ی نور می کند.
1- خداوند نور است: در قرآن کریم به خداوند متعال، نور آسمانها و زمین گفته شده:
2- اولین مخلوق خدا نور است:
قال علی (علیه السلام): “اِنّ اللهَ تَبارکَ و تَعالی خَلَقَ نُوْرَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آْله ) قَبْلَ اَنْ خَلَقَ السماواتِ والْاَرضَ والْعَرْشَ والْکُرْسِیَّ واللُّوْحَ والْقَلَمَ والْجَنَّهَ والنّارَ وَ قَبْلَ اَنْ خَلَقَ آدَمَ و نُوْحَ و …”( پاورقی: بحار، 15 / 4)
“علی (علیه السلام) می فرماید: خداوند متعال نور نبی اکرم را آفرید پیش از آنکه آسمانها و زمین و عرش و کرسی و لوح و قلم و بهشت و آتش را بیافریند و پیش از آنکه آدم و نوح و ابراهیم و … را”
“اللهَ نُورُ السماوات والْاَرضِ …”) پاورقی:نور ، 36)
3- ائمه نورند: در زیارت شریف جامعه آمده:”خَلَقَکُمُ اللهُ اَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِیْنَ”
“خداوند شما را نورهایی آفریده است گرداگرد عرش خود”
اقتباس نور از مراتب پایین آغاز می شود: گفتار کوتاه اینکه هر موجود بالاتر ایجاد کننده و فیض دهنده ی موجود پایین تر و هر موجود دانی گیرنده ی نور هستی از موجود بالاتر است.
مسأله ی نوردهی از محبوبِ اوّل – الله – آغاز می گردد و به وسیله مقام حضرت خاتم و ائمه (علیه السلام) ادامه می یابد تا به ضعیف ترین موجودات برسد. در اثر اقتباس نور، قرب محبّ به محبوب و سنخیّت آن دو بیشتر و شدیدتر می شود، تا آنجا که عاشق به تمام معنی ظرف تابش نور محبوب می گردد در حدیث شریف امام زمان (علیه السلام) می فرماید:
“نحنُ اَوْعِیَهُ مَشِیَّهِ اللهِ”) پاورقی:تفسیر صافی 5 / 226) “ما ظرفهای خواسته ی خداوند هستیم”
شرح صدر، نتیجه ی اقتباس نور:
نور برگرفته از معشوق حقیقی دل عاشق را وسعت می بخشد و همین وسعت، زمینه ی تسلیم نسبت به محبوب اوّل را فراهم می سازد.
جذب و گرفتن نور شدید محبوب، نیازمند دلی مهیّا و قلبی گشاده است تا بتواند آنرا در خود جای دهد. از آن سو، خودِ نور شدید و قرب محبوب موجب شرح صدر می گردد.
شرح صدر برای اخذ و اقتباس نور، نعمتی است، که خداوند آنرا بر پیامبر منّت نهاده چنین بیان فرمود:
“اَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ الّذی اَنْقَضَ ظَهْرَکَ”( پاورقی: انشراح ، 2-4)
“آیا به تو (ای پیامبر) شرح صدر ندادیم، و از تو وِزر و سنگینی را بر نداشتیم؛ همان که پشت تو را می شکست؟!”
گفت پیغمبر که حق فرموده است /من نگنجم هیچ بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز /من نگنجم؛ این یقین دان؛ ای عزیز
در دل مؤمن بگنجم؛ ای عجب! /گر مرا جویی در آن دلها طلب
انقلاب ماهیّت: از دیگر آثار عشق، انقلاب ماهیّت عاشق است: در آتش عشق، ماهیّت عاشق در سوز عشق گداخته و به ماهیّت دیگر تبدیل می شود و چون شمع جامد که در سوز عشق، حالت جُمود و یک شکل بودن خود را از دست می دهد و سیلان یافته به زمین می ریزد، عاشق نیز در پای معشوق خود از شمع می آموزد که بگرید و بگدازد و بسوزد. (مهر محبوب / سید حسین حسینی/ صفحه: 14-236 )
امام صادق (علیه السلام) از قول نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرموده اند:” هدیه دهید تا محبوب شوید، زیرا هدیه کینه ها را از دل می زداید.” یکی از ارزشمندترین برنامه های وصول به امام عصر( ارواحنا فداه) این است که کارهای شایسته خود را به محضر امام هدیه کند . با توجه به اینکه امام غیور و مظهر غیرت الهی هستند ، هرگز خود را مدیون دیگران نمی گذارند . بدین سبب پاسخ امام علیه السلام رشد دهنده به سوی کمال واقعی است . از این گذشته ، ولایتمدار امام (سلام الله علیها) خداوند متعال است . بنابراین ، با این شیوه انسان مورد لطف خداوند هم واقع خواهد شد . بزرگان اهل دل ، همیشه خود را مقید می دانسته اند ، تا اینکه تمام اعمال خود را نثار مقدم آن جناب کنند . سومین نکته ای که برآیند هدیه به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) می تواند باشد این است که از نظر تربیتی شخص، مواظبت بیشتری بر رفتار و کردارش می کند. چرا که مبادا هدایایی که به امام می فرستد در شأن آن جناب نباشد. گو این که اگر آلوده به سالوس و ریا باشد، امام به او اخطار خواهد داد. لیکن حق جوانمردی به این است که بنگری مبادا هدیه شما روح امام را آزرده سازد. آری در اصلاح عمل کوش! (راهکارهای عملی دیدار امام مهدی علیه السلام/ دکتر تهرانی/ صفحه: 49 )
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد