در پاسخ به این پرسش به چند نکته اشاره می شود:
1. نخست شایسته است منظور از «مشخص بودن رزق و روزی هر کس پیش خدا» روشن شود.
مقصود از اینکه خداوند رزق و روزی هر کسی را مقرر و معین کرده این نیست که انسان دست از سعی و تلاش و برنامه ریزی و تدبیر صحیح در زندگی برداشته و به گوشه ای بنشیند تا خداوند روزی او را تأمین کند؛ خیر این با حکمت خداوند حکیم ناسازگار است، در روایتی وارد شده که معصوم علیه السلام فرموده اند: « ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها؛ خداوند امتناع می ورزد که امور و کارها را جز از راه اسباب و عللش اجرا کند.»
اعطاء رزق و روزی به بندگان از قاعده مذکور مستثنی نیست؛ خداوند رزق و روزی هر کسی را به تمامه در هستی قرار داده، و به انسان قدرت دستیابی به آنها از طریق کار و فعالیت و برنامه ریزی صحیح را داده است و همین توانشها هم بخشی از رزق و روزی اوست. اما فقرها و بدبختی هایی که گریبان گیر برخی افراد یا جوامع بشری می شود برخاسته از سوء اختیار و سوء تدبیر انسانهاست، حال یا از ناحیه سوء اختیار خود فرد است یا از ناحیه دیگران.
از آنجایی که سرنوشت انسانها در هم تنیده است، بی تدبیری و سوء اختیار یک فرد یا دولت یا حکومتی در سرنوشت سایر انسانها تأثیر بسزایی دارد.
از منظر قرآن کریم: خداوند هیچ نعمت و خوشی را از امت ها و انسان هایی سلب نمی کند مگر آنکه آنها با سوء اختیار خود زمینه زوال و نابودی آن نعمت را فراهم کنند. چنانکه خداوند در سوره مبارکه انفال آیه 53 می فرماید: « ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ : خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند، تغییر دهند.»
همچنین خداوند در سوره نحل آیه 112 شهر و دیاری را مثال زده که در امن و امان رزق و روزیش از هر سو فراوان می رسید اما مردم آن به خاطر کفران نعمت ها و ناسپاسی آنها به دو بلای «خوف» و «جوع»(گرسنگی) مبتلا شدند: « وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَدًا مِنْ کُلّ ِ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ» از این آیه شریفه استفاده می شود که گرفتاری مردم به دو بلای گرسنگی و ناامنی به خاطر کفران نعمت های خداوند است.
همچنین در روایاتی که از معصومین علیهم السلام رسیده است، عواملی به عنوان موانع ازدیاد رزق یا عوامل کاستی رزق بیان شده است مثلا در روایت درایم:
1. امام باقر(ع): « بنده گناه می کن و به سبب آن روزی از او گرفته می شود.»(ترجمه میزان الحکمه، ج5، ص2059)
2. پیامبر خدا(ص) فرمودند: « هر که حقی از حقوق برادر مسلمان خود را پایمال سازد، خداوند برکت روزی را بر او حرام گرداند مگر آنکه توبه کند.»(همان، ص2059)
3. امام صادق(ع) فرمودند: « حرام خوری زیاد، روزی را می برد.(همان)
نکته شایان توجه اینکه گاهی فقر-البته فقری که متناسب با ظرفیت روحی افراد باشد- در زندگی برخی وارد می شود به عنوان آزمایش و امتحان، که اگر بنده از آن سرفراز بیرون آید می تواند نقش سازنده و تربیتی فراوانی در او به جای گذارد.
چنانکه خداوند در سوره بقره آیه 155 می فرماید: « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ» گاهی روح انسان در اثر چنین آزمون هایی مقاوم و پایدار می شود و به تعالی و کمال نزدیک تر می شود.
نتیجه گیری:
از منظر اسلام «فقر» و نداری امری مذموم و ناپسند تلقی شده است و فقر به جز در مواردی- مثل آزمایش و امتحان- برخلاف حکمت الهی است.
عامل اصلی فقر در زندگی انسان، به خود او بازمی گردد، انسانها با سستی و تنبلی و عدم برنامه ریزی و سوء تدبیر و انتخاب روش های نامناسب، زمینه های فقر را برای خود فراهم می آورند.خداوند برای کسی فقر وبد بختی نمی خواهد,این خود انسان است که زمینه فقر ونداری را فراهم می کند,روزی دادن خداوند معنایش آن نیست که از آسمان پول میبارد بلکه اسباب آن را در اختیار قرار می دهد واین اسباب در اختیار همه هست,منتهی عده ای از آن استفاده نمی کنند.
1. نخست شایسته است منظور از «مشخص بودن رزق و روزی هر کس پیش خدا» روشن شود.
مقصود از اینکه خداوند رزق و روزی هر کسی را مقرر و معین کرده این نیست که انسان دست از سعی و تلاش و برنامه ریزی و تدبیر صحیح در زندگی برداشته و به گوشه ای بنشیند تا خداوند روزی او را تأمین کند؛ خیر این با حکمت خداوند حکیم ناسازگار است، در روایتی وارد شده که معصوم علیه السلام فرموده اند: « ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها؛ خداوند امتناع می ورزد که امور و کارها را جز از راه اسباب و عللش اجرا کند.»
اعطاء رزق و روزی به بندگان از قاعده مذکور مستثنی نیست؛ خداوند رزق و روزی هر کسی را به تمامه در هستی قرار داده، و به انسان قدرت دستیابی به آنها از طریق کار و فعالیت و برنامه ریزی صحیح را داده است و همین توانشها هم بخشی از رزق و روزی اوست. اما فقرها و بدبختی هایی که گریبان گیر برخی افراد یا جوامع بشری می شود برخاسته از سوء اختیار و سوء تدبیر انسانهاست، حال یا از ناحیه سوء اختیار خود فرد است یا از ناحیه دیگران.
از آنجایی که سرنوشت انسانها در هم تنیده است، بی تدبیری و سوء اختیار یک فرد یا دولت یا حکومتی در سرنوشت سایر انسانها تأثیر بسزایی دارد.
از منظر قرآن کریم: خداوند هیچ نعمت و خوشی را از امت ها و انسان هایی سلب نمی کند مگر آنکه آنها با سوء اختیار خود زمینه زوال و نابودی آن نعمت را فراهم کنند. چنانکه خداوند در سوره مبارکه انفال آیه 53 می فرماید: « ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ : خداوند نعمتی را که بر قومی ارزانی داشته تغییر نمی دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند، تغییر دهند.»
همچنین خداوند در سوره نحل آیه 112 شهر و دیاری را مثال زده که در امن و امان رزق و روزیش از هر سو فراوان می رسید اما مردم آن به خاطر کفران نعمت ها و ناسپاسی آنها به دو بلای «خوف» و «جوع»(گرسنگی) مبتلا شدند: « وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَدًا مِنْ کُلّ ِ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذاقَهَا اللّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ» از این آیه شریفه استفاده می شود که گرفتاری مردم به دو بلای گرسنگی و ناامنی به خاطر کفران نعمت های خداوند است.
همچنین در روایاتی که از معصومین علیهم السلام رسیده است، عواملی به عنوان موانع ازدیاد رزق یا عوامل کاستی رزق بیان شده است مثلا در روایت درایم:
1. امام باقر(ع): « بنده گناه می کن و به سبب آن روزی از او گرفته می شود.»(ترجمه میزان الحکمه، ج5، ص2059)
2. پیامبر خدا(ص) فرمودند: « هر که حقی از حقوق برادر مسلمان خود را پایمال سازد، خداوند برکت روزی را بر او حرام گرداند مگر آنکه توبه کند.»(همان، ص2059)
3. امام صادق(ع) فرمودند: « حرام خوری زیاد، روزی را می برد.(همان)
نکته شایان توجه اینکه گاهی فقر-البته فقری که متناسب با ظرفیت روحی افراد باشد- در زندگی برخی وارد می شود به عنوان آزمایش و امتحان، که اگر بنده از آن سرفراز بیرون آید می تواند نقش سازنده و تربیتی فراوانی در او به جای گذارد.
چنانکه خداوند در سوره بقره آیه 155 می فرماید: « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ وَ اْلأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ» گاهی روح انسان در اثر چنین آزمون هایی مقاوم و پایدار می شود و به تعالی و کمال نزدیک تر می شود.
نتیجه گیری:
از منظر اسلام «فقر» و نداری امری مذموم و ناپسند تلقی شده است و فقر به جز در مواردی- مثل آزمایش و امتحان- برخلاف حکمت الهی است.
عامل اصلی فقر در زندگی انسان، به خود او بازمی گردد، انسانها با سستی و تنبلی و عدم برنامه ریزی و سوء تدبیر و انتخاب روش های نامناسب، زمینه های فقر را برای خود فراهم می آورند.خداوند برای کسی فقر وبد بختی نمی خواهد,این خود انسان است که زمینه فقر ونداری را فراهم می کند,روزی دادن خداوند معنایش آن نیست که از آسمان پول میبارد بلکه اسباب آن را در اختیار قرار می دهد واین اسباب در اختیار همه هست,منتهی عده ای از آن استفاده نمی کنند.