اخیرا رئیس جمهوری ایالات متحده دو نکته یکی بحث موشکی و دفاعی ایران و دیگری بحث نفوذ منطقه ای ایران را بهانه قرار داده تا برجام را زیر پا بگذارد و اعلام نماید برجام منافع ملی آمریکا را تامین نمی کند، البته تقریبا تمام جهان در مورد برجام با وی مخالفت کرده اند ولی برخی کشورهای اوروپایی سازهای نا کوک در مورد بحث موشکی و یا نفوذ منطقه ای ایران به صدا در آورده اند.

در واقع این دو نکته استراتژی ودکترین دفاعی ایران پس از پایان جنگ با عراق به حساب می آیند ، بر اساس آن ایران می بایست تسلیحات دفاعی مورد نیاز خود را خود تولید کند و تلاش کند همپیمانانش در اطراف ایران به قدرت برسند تا دیگر صدام حسین دیگری در هم مرزی ایران قد علم نکند و آن فجایع و بلایا را برای ملت ایران ایجاد کند.

در مورد برنامه هسته ای که از ابتدا هم ایران به دنبال ساخت تسلیحات هسته ای نبود به همین دلیل هم مشکلی برای مذاکره در مورد آن نداشت اما وقتی که ماجرا به دکترین دفاعی ایران برگردد قطعا ایران مانند هر کشور توانمند دیگر حاضر نخواهد بود در مورد آن به مذاکره بپردازد چون قطع به یقین می داند با از دست دادن دکترین دفاعی خود زمینه را برای حمله دشمن فراهم می کند.

ایرانی ها باور دارند که اگر این دکترین دفاعی نبود تا به امروز اسرائیل و ایالات متحده که هیچ حتی عربستان جسارت این را پیدا می کرد که از صدها ملیارد دلار تسلیحات پیشرفته آمریکایی در اختیارش است استفاده کند وگزندی به ایران وارد کند ویا اگر بتواند همان بلایی که امروزه سر یمن آورده سر ایرانی ها بیاورد.

همانگونه که آقای ایهود باراک در اجلاس هرتسیلیای دو سال پیش اعتراف کرد دلیل خودداری اسرائیل از بمباران ایران این بود که بیم آن را دارد همپیمانان ایران در سوریه و لبنان تلافی کنند وگر نه نتانیاهو سه بار دستور حمله را صادر کرده بود.

اگر ایالات متحده از پانزده هزار کیلومتر آن طرف تر مدعی است که برای دفاع از منافع ملی اش در منطقه خاورمیانه حضور دارد چرا ایران حق ندارد برای دفاع از منافع ملی اش در کشورهای همسایه اش حضور داشته باشد.

از هر تاریخ دانی سوال کنید به شما می تواند بگوید مسایل کشورهای فعلی خاورمیانه از چند هزار سال پیش تا به های به هم دیگر مرتبط بوده و ملت های این منطقه همیشه تحت تاثیر یکدیگر قرار داشتند.

زمانی کوروش و داریوش پارسی نفوذ و اقتدار در کل این منطقه را در اختیار داشتند و زمانی دیگر عرب های جزیره العرب و زمانی دیگر اموی هایی که امروزه سوری هستند یا عباسی هایی که امروز عراقی به حساب می آیند ویا ترک های عثمانی ومصری های فاطمی و…

حتی زمانی هم رومی های مسیحی بر بخشی از این منطقه تسلط داشتند، یهودی های اسرائیلی نیز زمانی بر بخش هایی از فلسطین تلسط داشتند و ادیان آسمانی که در دل آن سرزمین نشآت گرفت امروزه بر بخش بزرگی از جهان تسلط دارد و به نام ادیان ابراهیمی معروف است که ریشه یهودیت و مسیحیت و اسلام است.

اگر اینگونه باشد آمریکایی ها باید با نفوذ یهودی ها در جهان هم به مبارزه بپردازند و یا اینکه معترض باشند چرا در بخش هایی از جهان از جمله ایالات متحده بخشی از مسیحیان طرفدار کلیسای واتیکان می باشند.

زمانی مذهب اسماعیلیه معروف به باطنیه از مصر به ایران آمد (زمان حسن الصباح) زمانی دیگر تشیع اثنا عشری از جبل لبنان و عراق به ایران آمد.

اسلام طلایی ترین دوران حکومت خود را زمانی داشت که ایرانیان بر امور اداری حکومت عباسی ها در جهان اسلام مسلط بودند.

اشتباه نکنید، امروزه اگر ایران در عراق و سوریه و لبنان و یمن و… نفوذ دارد به دلیل اموالی که آنجا خرج می کند نیست چون ایران هر چه قدر هم بخواهد خرج کند پشیزی در مقابل خرج های آمریکا و عربستان سعودی به حساب نمی آید و اگر بنا باشد کسی سوال کند که چرا ایران یک شاهی در این کشورها برای حفظ منافع ملی خود خرج می کند بد نیست از ایالات متحده و عربستان سعودی سوال کند پس چرا شما ملیاردها دلار در این مناطق خرج می کنید.

اگر بحث حفظ امنیت ملی باشد که ایران نزدیک تر و اولا تر است هم از نظر جغرافیایی هم از نظر فرهنگی و مذهبی.

اگر ایران در این مناطق محبوبیت دارد به این دلیل است که مردم این مناطق ایرانی ها را از خود می دانند و با آنها پیوند احساسی دارند اما در مقابل نسبت آمریکایی ها و سعودی ها کینه ونفرت دارند و حتی اگر هم ایران هیچ کاری در این مناطق انجام ندهد نه از عشقی که مردمان این مناطق به ایران دارد کاسته می شود و نه از نفرتی که به آمریکا و عربستان و اسرائیل دارند.

خیلی ساده بگویم، امروزه فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به راحتی می تواند در همه مناطق عراق و سوریه و لبنان تردد کند و هیچ واهمه ای از خیانت مردم نسبت به خود نداشته باشد چون می داند همه وی را دوست دارند وجوایز چند ملیون دلاری ای که آمریکایی ها برای ترور و یا دستگیری وی گذاشته اند و امیدوار هستند مردم فقیر این کشورها ایمان خود را با آن بفروشند اثری ندارد، خود همین ماجرا نشان می دهد که ملیون ها دلار آمریکایی ها یک جو محبت در دل مردمان فقیر این کشورها را نمی تواند بخرد.

مشکل بزرگ آمریکایی ها و سعودی ها و اسرائیلی ها این است که حاضر نیستند واقعیت ها را بپذیرند و تصور می کنند که واقعیت ها را می توانند با پول و اقتدار خود تغییر دهند در حالی که چنین چیزی امکان پذیر نمی باشد و ایران توانسته دل مردم این مناطق را به دست آورد چون همه احساس می کنند که از یک قماش هستند.

آمریکایی ها باید توجه داشته باشند، نفوذ ایران در منطقه را نمی توان با یک توافقنامه از بین برد چون این نفوذ احساسی است و حتی دست ایران هم نیست که بخواهد از آن دست بردارد، ماجرا مانند این می ماند که شما به فردی که در میان مردم محبوبیت دارد بگویید بیا تعهد بده که مردم دیگر تو را دوست نداشته باشند. مگر دست خودش است؟

هر وقت یک فرمانده یا افسر کوچک آمریکایی یا عربستانی و یا اسرائیلی توانست مانند افسر ارشد ایرانی همانا سردار قاسم سلیمانی در عراق یا سوریه ویا لبنان تردد کند آنوقت شاید و آن هم شاید بتوانند فکر کنند که در صورتی که ایران نباشد ممکن است آنها بتوانند نفوذ پیدا کنند، تا آن زمان همه این حرف ها بیهوده است.

گزارش و تحلیل، عماد آبشناس،

https://ir.sputniknews.com/opinion/201710192941179