خانه » همه » مذهبی » نقش نماز -آثار نماز -نماز و نظم در زندگی

نقش نماز -آثار نماز -نماز و نظم در زندگی


نقش نماز -آثار نماز -نماز و نظم در زندگی

۱۳۹۶/۱۲/۰۵


۱۲۳۵ بازدید

فایده نماز چیست؟

آثارروحی وروانی نماز
سلامت روانی عبارت است از؛ وضع روانی فردی که احساس راحتی و آسایش نموده و در آن حالت می‌تواند در اجتماع خود به راحتی و بدون اشکال، فعالیت داشته باشد و ویژگی شخصی او در اجتماع باعث خشنودی و رضایت خاطر او ‌گردد.
و بهداشت روانی به آن دسته از مقررات و اقداماتی که در جهت استقرار و حفظ سلامت روانی باشد گفته می‌شود.
دین مبین اسلام، دستورهای منظم و دقیقی برای سعادت دنیا و آخرت دارد و از عمده‌ترین وظایفی که برای پیروان خود معین کرده،چنانچه ذکر شد، مداومت بر یاد خدای سبحان است که همه دغدغه‌ها و خاطر پریشانی‌ها را به طمأنینه مبدل می‌سازد . نماز که در این میان دارای رفیع‌ترین جایگاه است و سرود آزادی و آزادگی، او را از اسارت دشمنان درونی و بیرونی آزاد کرده و چون ارتباط صمیمانه‌ای میان آفریده ضعیف و آفریدگار تواناست آثار روحی و روانی فراوانی برای قلوب خسته و دلها و روحهای ناتوان و مضطرب در بردارد که به ذکر چند مورد از آن می‌پردازیم:
1- تمرکز فکر و اندیشه:
تمرکزحواس و حضور ذهن یکی از عوامل بسیار مهم برای کسب موفقیت در زندگی انسان است عرصه‌کاربرد تمرکز، نه فقط در فعالیتهای مادی و محسوس انسان، بلکه گاهی تا حد مسائل ماورایی و مرموز هستی گسترده است، بدین معنا که حتی عملیات محیر العقول مرتاضان هندی، طریقه‌های پیشرفت و سیر و سلوک در مکاتب عرفانی و مذهبی شرق دور از راههای دیدن حقیقت اشیاء در مقابل نگاه معمولی به آنها، روشهای کشف و شهود و مراقبه در سلسله‌های عرفان اسلامی و ایرانی، و بسیاری دیگر از مسایل معنوی از این قبیل، تنها از طریق دست یافتن به درجاتی از تمرکز قابل وصول می‌باشند.
ذهنی که متمرکز باشد قوی و نیرومند و ذهن پراکنده، مشوش وناتوان است، در واقع اضطرابات فکری و تنش‌های روانی از بیماریهای مهلکی است که بشریت قرن بیستم را تهدید می‌نماید. روانکاوان و دانشمندان می‌کوشند تا راههای کاهش بار فکر انسانها را پیش بینی کرده و برای مقطعی به فکر و روان او استراحت داده و او را از دگرگونیهای روحی نجات بخشند
مهار این پراکندگی‌های فکری، شرط نخست دستیابی به نبوغ، درایت و فهم مسایل است، به همین جهت کوشش می‌شود مکانهایی که برای مطالعه و تحقیق در نظر گرفته می‌شود، از آرام‌ترین، مطبوع ترین و دل انگیزترین مکان‌ها باشد تا امکان تمرکز ذهن و رفع نگرانی را فراهم آورد.
نمازگزاری که پیوسته و با تمام قدرت می‌کوشد تا ذهن خود را از تمامی آنچه غیر خداست منصرف و فقط به خدا متوجه کند و تمام نیروی فکری خود را در یک نقطه جمع کند تا نمازش با خضوع و خشوع و حضور قلب خوانده شود، با گذشت زمان، بدون تردید این عمل در او ملکه شده و در هر موردی می‌تواند افکار و قوای ذهنی خود را متمرکز سازد و با بهره‌ گیری از آن در همه عرصه‌های زندگی، به ترقیات و اکتشافات مهمی در علم و معرفت، صنعت و هنر نایل گردد و موفقیت را در همه‌ ابعاد ممکن، نصیب خویشتن سازد.
در تأیید بیشتر این موضوع، ویلیام مولتون می‌گوید:«بهترین راهی که توجه و التفات را در انسان زیاد می‌کند این است که فکر و جسم هر دو با هم کار کنند.»و می‌دانیم که نماز در آئین اسلام، ترکیبی از کار فکر و جسم و عمل قلب و قالب است. یعنی آنچه جسم نمازگزار در حالتهای قیام و قعود و رکوع و سجود به جا می‌آورد و آنچه از ذکر خدا در هر مقام بر زبان دارد با آنچه دلش در بزرگداشت و یاد خدا می‌کند، هماهنگ است و قلب و قالب، هر دو باهم کار می‌کنند. نماز، روزانه، پنج نوبت فکر را در مدار تمرکز قرار داده و پرورش تمرکز ذهن را آسان می‌کند به همین منظور در راستای رسیدن به تمامیت این تمرکز در اسلام، دستور داده شده، از هر کاری که موجب پراکندگی ذهن و عدم حضور قلب در نماز می‌شود همانند ایستادن در مقابل آینه، تصویر، تابلو، درب گشوده و… پرهیز شود.
و دکتر الکسیس کارل – فیزیولوژیست بزرگ فرانسوی در قرن بیستم – در این باره می‌گوید:«به نظر می‌رسد که نیایش، وضع فکری آدمی را از سطحی که به اقتضای توارث و تعلیم و تربیت به دست آورده، بالاتر می‌کشد. یعنی نماز و نیایش استعدادها و نبوغ انسان را شکوفا می‌کند و این در سایه تمرکز فکر و حضور قلب در نماز است.
2-نماز پشتوانه‌ای قوی در پیشبرد امور زندگی
دنیایی که ما را احاطه نموده، از روند پیچیده و زحمت آفرینی، تشکیل شده که به مرور زمان، مشکلاتی خاص را برای انسان به همراه آورده و روز به روز، این مشکلات مضاعف می‌شود به طوری که آدمی در مواجهه خویش با چنین دنیایی، خود را بیش از پیش ناتوان و ضعیف و آسیب پذیر می‌بیند هم چون کشتی‌ای که در دریای متلاطم و خروشان در حال متلاشی شدن است و نیاز به تکیه گاهی محکم و تزلزل ناپذیر دارد تا او را از غرق شدن و نابودی و ناامیدی نجات دهد.اگر روح انسان با یاد خدا آشنا شود و ایمان به قدرت لایزال الهی پیدا کند، مشکلات نزد او آسان می‌گردد. به این صورت که دیگر در برخورد با مشکلات، منتظر معجزه و امر خارق العاده نیست بلکه می‌داند شرط رسیدن به هدف، تحمل و مقاومت و یاد خداست که مورد تأکید و سفارش قران کریم می‌باشد: یا اَیُّها الَّذین آمنوا اِسْتَعینوا بالصَّبْرِ و الصلاةِ، إنّ اللهَ مَعَ الصّابِرین.(1)
ای اهل ایمان [در پیشرفت کار خود] صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جوئید که خدا یاور صابران است.
استعانت از نماز به منظور آرام بخشی در مشکلات به خاطر این است که انسان در آن حال با کسی سخن می‌گوید که مالک همه هستی بوده و هیچ مصیبتی بدون اذن او پیش نیامده و حل مصایب نیز به دست اوست.او در نماز، آیاتی را می‌خواند که در بردارنده مژده و تهدید و هدایت است و صبر در برابر مشکلات را به او می‌آموزد، درست است که در سوره حمد، استعانت را منحصر به خداوند نموده، «ایاک نستعین» ولی این آیه منافاتی با آیه مذکور در سوره بقره ندارد زیرا در این آیه، در مقام بیان توحید افعالی است به این معنی که نباید از چیزی یا کسی جز خداوند به طور مستقل استعانت نمود به طوری که او در ردیف خداوند قرار گیرد و از طرف دیگر همانطور که در تکوین، خداوند خود موجوداتی را برای کمک و استعانت مقرر فرموده؛ مانند «پا که انسان با کمک آن راه می‌رود و «دست» که بوسیله آن برمی‌خیزد و کارهایش را انجام می‌دهد و نظایر آن؛ در تشریع نیز صبر و نماز را وسیله‌ای برای کمک به انسان قرار داده است.به بیان دیگر؛ «استعینوا» امر ارشادی است یعنی بنده در همه امور محتاج به اعانت و یاری حضرت حق، جل و علا، می باشد چه در اموری که به اختیار اوست زیرا تصمیم او در طول اراده خدا قرار داد و چه در اموری که از اختیارش خارج است، چون او فقیر صرف بوده و دست احتیاجش از هر طرف به سوی او دراز و به کمک پروردگارش نیازمند است.
لذا با توجه به مطالب فوق درمی‌یابیم که نماز پشتیبانی قوی و نیرومندی است که نمازگزار را در پناه خود می‌گیرد و او را از مخاطرات و تهدیدها محافظت می‌کند، چرا که هم از حیث ارتباط کلامی، تجلی یاری خواستن از خداوند است و آنجا که با ادای آیات سوره حمد، بر پرستش و بر یاری خواستن از او اصرار می‌ورزد و هم از جهت ارتباط روحی و روانی با خداوند، از آن جهت که خود را در پیشگاه با عظمتش دیده و به او اتصال یافته و در نهایت اطمینان از حمایت و پشتیبانی آن ذات مقدس برخوردار می‌شود.چنانچه در روایتی از پیامبر – صلی الله علیه و آله – آمده است که:«مَنْ صَلّی رَکْعَتَیْنِ، لَمْ یَسْأَلِ الله تعالی شیئاً‌ الا أعطاهُ ایّاهُ عاجلاً‌ أوْ آجِلاً. »(2)«هر کس دو رکعت نماز بگزارد،‌از خداوند مسئلتی نخواهد داشت مگر آنکه خدا خواسته‌اش را سریعاً‌ برآورده سازد. »لذا برای رفع مشکلات زندگی و دستیابی به خواسته‌ها و پیشبرد زندگی، استعانت از نماز در هر وقتی به خصوص هنگام عرض حاجت و بروز مصیبت و مددجویی از آن مورد سفارش خداوند و پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – جانشینان و پیروان اوست و حتی سیره پیامبر – صلی الله علیه و آله – این بود که:«کانَ رسولُ اللهِ- صلی الله علیه و آله – اذا حَزَنَهُ أمْرٌ فَزَعٌ إلی الصلاة.) 3)
یعنی پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – هر گاه از امری نگران می‌گردید به نماز پناه می‌برد.
3-آرامش و ثبات روح و دل در پرتو نماز
انسان موجودی است که خواسته‌هایش نامحدود است و هیچ یک از امور این عالم او را اشباع نمی‌کند، لذا با مشکلات زیاد، درونی و بیرونی، دست و پنجه نرم می‌کند، درست است که در عصر حاضر، هزاران مشکل علمی و صنعتی حل شده، اما دنیای امروز نه تنها در ایجاد آرامش رشد نکرده بلکه روز به روز، آمار فساد و دلهره و اضطراب و ناراحتیهای روانی و در نتیجه استفاده از داروهای اعصاب و … بالاتر می‌رود.از نظر روانپزشکان، اضطراب یا عدم ثبات روحی با یک احساس منتشر و مبهم دلواپسی که اغلب ناخوشایند و بدون دلیل است مشخص می‌شود که معمولاً با یک یا چند مشکل جسمی همراه می‌گردد، از آن جمله شخص ممکن است علامتهای جسمی چون احساس طپش قلب، تنگی نفس و درد قفسه سینه، خالی شدن سر دل، سردرد و لرزش و … را نیز به همراه داشته باشد که گاهی به شکل طبیعی در اشخاص سالم بروز می‌کند و گاهی به صورت بیمار گونه و دائمی در‌می‌آید که نیاز به درمان مراقبت پزشکی دارد.آرامش خاطر و زندگی آسوده، خوشبختی و سعادت، رفاه واقعی، داشتن روح و جسمی سالم و کامل، تنها با مادیات و تجهیزات زندگی به دست نمی‌آید بلکه آنچه می‌تواند انسان و جامعه انسانی را به سر حد کمال برساند و از هر گونه اضطراب و آلودگی اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و … نجات دهد، داشتن یک نیروی نهانی بوسیله‌ اعتقاد به یک مبدأ حقیقی در درون افراد است که در سایه آن نابسامانی‌ها مرتفع گشته و نگرانی‌ها و آسیب‌های روحی به حداقل ممکن کاهش یابد و این نیروی معجزه آسا و شفابخش در سایه تربیت اخلاقی و تزکیه نفس و رعایت اصول و تعلیمات بزرگان و پیشوایان دین که در سرلوحه آن ایمان به خدا و ذکر و یاد اوست بدست می‌آید.ارتباطی که انسان بوسیله‌ یاد خدا و در رأس آن نماز و دعا و … با غنّی و قادر مطلق برقرار می‌سازد، اگر به واقع، خالق خود را بشناسد و بفهمد که هرچه هست نزد اوست، در این صورت است که صفات رذیله همچون حرص و طمع و قوه شهوت در او فروکش کرده و مهار نفس اماره‌ اش را بدست می‌گیرد .لذا در مقابل مشکلات دچار دلهره و اضطراب نشده و با توجه به قدرت بیکرانش خود را در مقابل هر عاملی که قصد به خطر انداختن و مضطرب نمودن او را داشته باشد ایمن یافته و دیگر احساس تنهایی نمی‌کند و می‌داند کسی هست که او را یاری رساند و خود را بدبخت نمی‌شمارد و تحمل او چندین برابر گشته و در نتیجه به بیماریهای روحی و عصبی، دچار نشده و به آرامش روحی و ثبات روانی دست می‌یابد.
4-افزایش اعتماد به نفس و رسیدن به اعتماد به خدا
رسیدن به اعتماد به نفس باعث بسیاری از موفقیتها در زندگی فردی و اجتماعی یک انسان می‌باشد و نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می‌آورد زیرا به نمازگزار اجازه داده می‌شود به طور خصوصی با حضرت حق تعالی راز و نیاز کند و بدن هیچ تشریفات و آداب سختی با مولا و صاحب اختیارش سخن بگوید، نیازها و ناتواناییهایش را بر شمارد و او را به یاری بطلبد.
در نماز، به نمازگزار، آن قدر شخصیت داده شده که با خالق با عظمت عالم هر روز اذن ملاقات می‌یابد و تعیین مدت آن را هم به عهده نمازگزار است که هر قدر خواست بتواند صحبت کرده و اشک شوق بریزد و از او استعانت جوید لذا در این زمان، توان بیشتری را در خود احساس می‌کند که ناشی از اتکای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می‌گردد و او در این حال خود را به سان قطره‌ای می‌داند که با دریا پیوند خورده است.به این ترتیب، آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار گرفته و مفهوم «خود» را نزد او متعالی می‌یابد و اینها اعتماد به نفس را در او اشباع نموده و افزایش می‌دهد.
در اینجا به یک نکته باید دقت زیادی نمود و آن اینکه اگر ما از اعتماد به نفس و آرامش روانی سخن گفته و از یافته‌های روانشناسی سخن به میان می‌آوریم به این معنا نیست که اینها بالاترین مرحله تکامل انسان است، آنچه که اسلام ارائه داده، مرحله‌ای بالاتر از اعتماد به نفس می‌باشد، همانطور که می‌دانیم تعلق داشتن یک نیاز روانی است و نماز به انسان این تعلق پاینده را نوید می‌دهد و حتی قدمی فراتر نهاده و به مؤمن می‌آموزد که از خدا چیزی جز خود خدا نخواهد.
انسان در نماز از اعتماد به نفس می‌گذرد و به اعتماد به خدا روی می‌آورد چرا که قدرت را در او می‌بیند، مهربانی را در او سراغ دارد و عقلش از منطق او سیراب می‌شود یعنی اعتماد می‌کند به آن که به او تعلق دارد و می‌گوید خدایا درست است که من تو را عبادت می‌کنم «ایاک نعبد» لکن اعتماد چندانی به خود ندارم!‌ از ان رو از تو یاری می‌جویم ایاک نستعین.
5-خاصیت خود تأثیری نماز
تلقین به معنای افکندن، فهماندن، مطلبی را به کسی گفتن و کسی را وادار به گفتن کلامی یا انجام کاری نمودن است و اگر آدمی مطلبی را به نفس خود القاء نماید به آن «خود تأثیری» گویند.حال اگر بخواهیم که تلقین به خود، مؤثر باشد باید آنچه را که تلقین می‌کنیم، خود به آن معتقد باشیم و دقت کنیم که تلقین را نادرست شکل ندهیم و آن را نادرست بیان نکنیم، اگرچه خود تأثیری و دیگر تأثیری می‌تواند برای اهداف خوب و مقدس به کار رود لیکن همیشه باید به این حقیقت توجه داشت که هر اندازه، شخص تأثیر پذیر باشد بیشتر در معرض خطر فریب کسانی که می‌خواهند تأثیرهای نادرستی بر او بگذارند قرار می‌گیرد، کسانی که برای مقاصد عالی خود از عامل نیرومند تلقین، استفاده درست می‌نمایند روشنفکر و واقع‌بین‌اند.اسلام که واقع بینی خاص خود را دارد با وضع نماز و تنظیم برنامه آن، بهترین دستور علمی و عملی را برای تلقین حقایق و خوبیها به نمازگزار تدارک دیده و با مقرر کردن آن، مسلمانان را موظف کرده است که در هر شبانه روز پنج بار به خود تأثیری بپردازند و تلقین کننده حقایق و خوبیها و وظیفه‌ها به نفس خود باشند و با هر نماز این موارد را در قسمت ذخیره‌ذهن خود ثبت ‌کند بی‌آنکه متوجه این ثبت و جنبه‌های تلقینی کار خود باشد.به عنوان نمونه، مسلمانان با هر نماز یک اذان و یک اقامه می‌خواند، در هر اذان شش تکبیر و شش گواهی و شش «حی علی» وجود دارد، در اقامه نیز چهار تکبیر، شش «حلی علی»، دو «قد قامت» و حداقل پنج گواهی وجود دارد، مجموعه تکبیرهای واجب و مستحبی که یک مسلمان دوازده امامی به طور معمول در ضمن نمازهای روزانه بر زبان می‌راند نود و پنج تکبیر است و اگر اهل نافله و نماز شب و تهجد و … باشد می‌توان گفت در شبانه روز گاهی بیش از هزار تکبیر می‌گوید و در هر تکبیر در حقیقت یک بار به خود تلقین می‌کند که باید به یاد خدا و بزرگی او باشد، از کبر و خودبینی بپرهیزد و کارهای خود را بر اساس فرمانهای وی انجام دهد و با توجه به عظمت پروردگار، زیر پا نهادن فرمان او خطایی بزرگ خواهد بود.
باید توجه داشت، مطابق آنچه گذشت، حقیقت نماز نه «تلقین» است نه «القاء» و نه «تقلید» بلکه «ذکر» است و ذکر به معنای التفات و توجه به یک واقعیت عینی یعنی خدا که تحت تأثیر عوامل مختلف مورد غفلت قرار می‌گیرد.
در واقع حقیقت نماز این است که انسان را به یاد خدا و حقایق می‌اندازد و اثرش آن است که حقیقت بودن حقایق و عمل به آنها را به انسان تلقین می‌کند.
6-تعادل پایدار
آدمی در مصاف با زندگی و رویدادهای آن،‌ واکنشهای متفاوتی از خود نشان می‌دهد که در بعضی اوقات با حفظ تسلط و کنترل موقعیت، آنها را به گونه‌ای حل می‌کند و در مواردی دیگر، از موقعیت مذکور، متأثر شده و تحت الشعاع آن قرار می‌گیرد و به اصطلاح، تعادل خود را از دست می‌دهد و برای دستیابی به تعادل مجدد، نیاز به زمان کافی و ابتکار مناسب دارد حتی در احادیث پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله – از دل تعبیرهای گوناگونی شده چنانچه فرموده‌اند:«دل فرزند آدم، از دیگی که سخت جوشان باشد تغییر پذیرتر است.(4) »یا اینکه فرمودند: «دل مانند رشته‌ای است در بیابانی به درختی آویخته که باد پیوسته آن را زیر و رو می‌کند.(5)
با این معنا که تعادل در دل او وجود ندارد پس به عاملی برای تقویت و پایدار نمودن نیاز دارد.نماز همچون ریشه است وقتی تارها و ریشه‌ها درون انسان جای بگیرد او را در مقابل بادها و لرزشهای سخت و طوفانی زندگی حفظ می‌نماید و وقتی که ریشه‌های نورانی نماز در عمق وجود انسان فرو رود از هیچ بادی نخواهد لرزید.نماز چون موجب تقویت روح نمازگزار است، تعادل درون او را حفظ نموده و آن را پایدار می‌سازد.
7-معنا بخشیدن به زندگی
احساس بی‌ثباتی و بی‌اعتباری در جهان طبیعت و فناپذیری و ختم زندگی در دنیا از سویی و عدم پاسخگویی طبیعت به نیازهای نامتناهی انسان از سوی دیگر احساس روزمرگی و بیهودگی را در انسان به وجود می‌آورد، به این خاطر که وی از درون، ‌احساس پوچی و بی‌محتوایی می‌کند و در مقابل، راههای شناخته شده و مطمئنی فرا روی خویش نمی‌یابد و یا حداقل آنها را نمی‌شناسد.دانشمندان غربی معتقدند:«عصر ما،دوران سرخوردگی است و خوش‌بینی که از ویژگیهای بخشی از سده نوزدهم بوده، در اثر جنگها، بحرانها و بروز خودکامیها، تضعیف شده است.»زندگی درون تهی به عنوان یک ویژگی دنیای معاصر در آثار برخی اندیشمندان با عنوان «ترس با منشأ درونی» توصیف شده است.شاید یکی از عوامل مؤثر در پیدایش این حالت روحی، فاصله گرفتن تدریجی بشر از مذهب و رویکرد عجولانه و شتابنده او به علم، پس از دوره نوزایی – تجدید حیات علم – در اروپاست او به تصور جایگزینی علم به جای مذهب، کوشید تا پیوندهای دینی خود را بگسلد، ولی زمانی که در این راه ناکام شد و علم از عهده تأمین خواسته‌های آدمی برنیامد، دیگر جایگزینی برای آن وجود نداشت لذا از درون احساس خلأ، بیهودگی و پوچی نمود.
نماز پیوند انسان را با آن ذات فنا ناپذیر برقرار نموده و به او جاودانگی را نوید می‌دهد، در واقع نماز دستی است از سوی انسان به سوی آنکه متناسب با نیاز و خواست اوست، رشته‌های چنین ارتباطی از زمین تا آسمان، برقرار می‌شود و علاوه بر اتصال روح به مطلق وجود، او را از محتوا و معنا، سرشار و اقناع می‌کند، زیرا هر نوع ارتباطی، بر روح انسان تأثیر معینی بر جای می‌گذارد و به همین میزان و متناسب با آن «تصویر فرد از خویشتن» نیز تغییر می‌یابد. نماز بر مایه‌های درون نمازگزار می‌افزاید و آن را سرشار از غنا و سرمایه‌های معنوی می‌سازد و هر اندازه کیفیت نماز متعالی باشد، سرمایه‌هایی که عاید جان آدمی می‌شود، ارزشمندتر و بیشتر خواهد بود، تا جایی که اولیای خدا، با نماز و یاد خدا، خود را نیازمند به چیز دیگری نمی‌یافتند.
با این وصف،‌ از جمله عواملی که زندگی را از حالت روزمرگی و پوچی، خارج نموده و به آن شادابی، تنوع و تحول خاصی می‌بخشد، ملاقات منظم و با برنامه محب و محبوب می‌باشد.فاصله هر نماز تا نماز بعد و انتظار رسیدن وقت ملاقات با محبوب، به انسان بهانه‌ای برای زیستن و دلیلی برای بودن می‌بخشد و گفتگوهای رازگونه عاشق و معشوق، در آدمی این احساس را زنده می‌کند که تا زمانی که کسی را برای گفتگو و ارتباط حاضر می‌بیند، زندگی قابل زیستن است به ویژه آنکه طرف گفتگو، هستی آفرین و خالق مهربان باشد.چنین نمازی به او تفهیم می‌کند که: (الذینَ یَذْکُرُونَ اللهَ قیاماً‌و قُعُوداً و عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّمواتِ و الأرضِ ربّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً‌سبحانک فقنا عذابَ النّارِ(6)-آنهائی که در حال ایستاده و نشسته و خفتن، خدا را یاد می‌کنند و دائم فکر در خلقت آسمان و زمین کرده و گویند پروردگارا این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده‌ای پاک و منزهی ما را به لطف خود از آتش دوزخ نگاه دار.عالم هستی بیهوده و بی‌معنا خلق نشده و چون آن هم مخلوق خداست دوست داشتنی می‌باشد و انسان نیز به عنوان زیر مجموعه عالم هستی، بیهوده خلق نشده و در خلقت او منظوری اساسی و مهم‌، که همانا قرب و نزدیکی به او با عبادت و راز و نیاز است، نهفته می‌باشد.
8-سپر دفاعی در مقابل مصایب و مشکلات
گاهی اتفاق می‌افتد که آدمی برای مدتی، راز و مطلبی را در دل خود نگاه می‌دارد تا زمانی که محرم رازی بیابد و درد دل خود را با او بازگوید و یا به عبارت بهتر عقده دل را خالی کرده و به اصطلاح خود را سبک کند و اگر شخص این طریق را در پیش نگیرد، گاه پنهان نگاه داشتن درد دلهایش اثرات بسیار نامطلوبی را بر روح و روان فرد بر جای می‌گذارد که برخی مواقع ممکن است حتی عواقب سوء و وحشتناکی را به دنبال داشته باشد وای بسا انسانی که با این طرز فکر، یعنی عدم اعتقاد به خدا، ممکن است در جهان تنها باشد و پناهگاه و مأوایی امن نداشته باشد تا به آن التجا جوید و در نهایت به بن بست رسیده و خود را اشتباه طبیعت بپندارد، لذا نماز یکی از مؤثرترین و بهترین راههای درمان اینگونه امراض روحی است زیرا که راز و نیازی با مبدأ هستی و خالق انسان می‌باشد و او با معبود خود عقده گشایی می‌کند و آنچه را در درون و قلبش پنهان داشته، بیرون می‌ریزد و با قادر مطلق، به امید گشایش، راز دل خود را در میان می‌گذارد و همین امر یعنی امید به استجابت دعا و قبولی نمازش است که به او نیرو و حیاتی تازه بخشیده و او را از چنگال مخوف برخی از بی‌صبری‌ها و امراض روحی ناشی از آن رهایی می‌بخشد.
زیرا در قرآن کریم آمده است که: «و قالَ رَبُّکُم اُدْعُونِی أستَجِبْ لَکُمْ … »(7)«و خدای شما فرمود که مرا با خلوص دل بخوانید تا دعا شما را مستجاب کنم … دکتر الکسیس کارل نیز در اسرار و فواید نماز می‌گوید:«نیایش به آدمی نیرویی برای تحمل غمها و مصایب می‌بخشد و او را امیدوار ساخته و قدرت ایستادگی و مقاومت را در برابر حوادث بزرگ به او می‌دهد. به راستی وقتی پس از خاتمه نماز،نمازگزار به سجاده می‌نشیندوبه تعقیب ودعامی‌پردازد، در آن وقت به قدرت کامله ‌حضرت حق پی می‌برد و جز او را حلال مشکلات خویش نمی‌شناسد و به غیر او التجا اعتماد نمی‌کند و خداوند است که او را کفایت نموده و او را در مقابل ناملایمات صبور و شکیبا می‌نماید لذا نماز مکتب مقاومت و ایستادگی در مقابل حوادث بزرگ است زیرا اتکا و اتکال نمازگزار همیشه به ذات اقدس حضرت باری تعالی می‌باشد.
9-محکم شدن عزم و اراده
صبح زود به خصوص در فصل بهار که دید‌گان تازه از خواب گشوده می‌گردد و کسالت شب درست از بدن رفع نشده، چقدر برای انسان ادامه به خواب شیرین لذت ‌بخش و برخاستن از رختخواب، سخت است، در واقع هیچ نیرویی، هرچند قوی باشد در این حال نمی‌تواند انسان را به میل و رغبت بیدار کند مگر نیروی ایمان.
در حقیقت شیرینی ایمان است که بر تمام لذتها فائق می‌شود و هر لذتی را هرچند قوی باشد می‌زداید، در این حال، نمازگزار مجبور است با نفس خود بجنگد و با شیطان درونی به مبارزه برخیزد زیرا شیطان وقتی بهتر از این برای فریب دادن و گول زدن شخص ندارد و می‌خواهد با هزار نیرنگ او را دوباره به خواب اندازد تا از فیض حضور در درگاه باریتعالی محروم گرداند، در این حالت او از نیروی اراده خود استفاده کرده و یک مرتبه بر نفس غالب شده و بر می‌خیزد.
روانشناسان نیز عقیده دارند که برای تقویت اراده، چیزی بهتر از این نیست که انسان کارهایی خلاف میل خویش انجام دهد و برای این منظور تمرین‌های عملی مقرر کرده‌اند، آنان پس از مشاهدات و تجربه‌های فراوان ثابت کرده‌اند که انسان، با انجام هر عملی که برخلاف هوای نفس خویش باشد، به عزم و اراده خود، ثبات و توان می‌بخشد.
نمازگزاری که بامدادان با میل خواب و تن پروری و حس تنبلی باطنی خویش به مبارزه پرداخته و پیروز می‌گردد در مواقع دیگر، با کارها و گرفتاریها که اغلب در زندگی مادی او جایگاه مهمی دارند می‌ستیزد و از وقت آنها گرفته و به عبادت می‌پردازد، تمایلات مذکور و عوامل دیگری چون جنگ، ترس و بیماری، سختی، تنگی، گرما، سرما و … هیچ‌کدام نمی‌توانند او را از نماز باز دارند و او می‌داند نماز در هیچ شرایطی ساقط نمی‌شود و باید همه موانع را پشت سر بگذارد تا فریضه‌اش را در وقت خود به جای آورد.پس اجرای منظم این تمرینهای بزرگ روحی، در مدت اندکی عزمی آهنین و اراده‌ای پولادین به نمازگزار می‌بخشد و تأثیری که عزم و اراده در پیشرفت امور و تحصیل سعادت دارد بر هیچ کس پوشیده نیست.
پاورقی ها:
1 – محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 82، ص 192.
2- علاء الدین هندی، کنز العمال، ج 7، ص 308، ح 19018
3- سوره بقره (2)، آیه 153.
4- ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص 409، ح 2764 .
5 -همان، حدیث 2771
6- سوره غافر (40) آیه 60
7- سوره آل عمران (3)، آیه 191

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد