نکته اول اینکه پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی کشور و موفقیت های آن در عرصه مختلف پس از انقلاب اسلامی از یکسو شاهدی بر بالندگی و پویایی نظام و کارآمدی آن است و از سوی دیگر گویای عزم و اراده جدی نظام برای دست یابی به توسعه و پیشرفت همه جانبه است و اهداف ترسیم شده برای دولت جمهوری اسلامی در اصل سوم قانون اساسی به نحوی بیانگر این امر است. از این رو پیشرفت ها و موفقیت های کشور در عرصه های مختلف می تواند ملاک و معیار ارزیابی جهت گیری های کلی نظام و عزم آن برای حرکت در مسیر پیشرفت و توسعه باشد و از این لحاظ می توان کشورهای مختلف را بر اساس امکانات، منابع و … با یکدیگر مقایسه نمود و آنچه ارزش پیشرفت های بدست آمده از سوی نظام جمهوری اسلامی را دو چندان می کند توجه به این نکته است که این پیشرفت ها و موفقیت ها در کشور با وجود مشکلات و موانع بزرگی همچون تحریم ها و فشارهای قدرتهای بزرگ و جنگ تحصیلی و خسارتهای ناشی از آن و محدودیت های زیادی صورت گرفته است. مشکلات و موانعی که می تواند حرکت هر کشوری را در این راستا متوقف نماید.
نکته دوم اینکه ساختار رژیم گذشته به گونه ای بود که اجازه پیشرفت و توسعه کشور را سلب نموده بود، وابستگی شدید به کشورهای بزرگ، بی توجهی به علم و تحقیقات علمی، بی اعتنایی به صنعت و توسعه کشاورزی و تولیدات داخل، وابستگی به نفت و عدم سرمایه گذاری عواید حاصله در جهت رشد و پیشرفت کشور و … از شاخصه های اصلی ساختار رژیم گذشته بودند، بدیهی است با وجود این ساختار ناسالم و به ویژه با این تفکر و بینش، ادامه حیات این رژیم جز ترسیم آینده ای تاریک برای کشور چیز دیگری را به ارمغان نمی آورد از این رو اگر رژیم گذشته سقوط نمی کرد و به حیات خود ادامه می داد به یقین وضعیت کشور با امروز بسیار متفاوت بود و نه تنها از پیشرفت ها و موفقیت های علمی امروز خبری نبود که ما در راستای وابستگی به کشورهای بزرگ، امروز به عنوان کشوری کاملا وابسته و غیر تأثیرگذار در معادلات بین المللی مطرح بودیم و در نهایت به عنوان نوکر و تأمین کننده منافع قدرت های بزرگ جایگاهی نامناسب در عرصه جهانی داشتیم. جایگاهی که به هیچ وجه با جایگاه و عظمت امروز نظام جمهوری اسلامی قابل مقایسه نیست بنابراین ساختار، روند و خط مشی کلی رژیم گذشته به گونه ای بود که در صورت تداوم آن نمی توانست استقلال، پیشرفت و رشد و توسعه کشور را فراهم نماید و حاصلی جز وابستگی و عقب ماندگی و از دست رفتن عزت و اقتدار کشور نمی داشت.
نکته سوم اینکه بسیاری از پیشرفت های بدست آمده در کشور پس از انقلاب اسلامی مرهون نسلی است که در فضای انقلاب اسلامی به رشد و بالندگی دست یافتند. علاوه بر اینکه آنچه مهم است حمایت و جهت دهی استعدادهایی است که می تواند در مسیر رشد و پیشرفت کشور مورد استفاده قرار بگیرد. از این رو تحصیل کرده های رژیم گذشته و دانش آموختگان در جمهوری اسلامی همه جز سرمایه ای علمی کشور محسوب می شوند. که باید از ظرفیت ها و توانایی های آنان در جهت اعتلای موقعیت کشور بهره گرفت. کاری که در نظر جمهوری اسلامی صورت گرفته است ونیازمند توجه بیشتر مسئولان نظام است.
و بالآخره اینکه درست است پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی جهان در زمان بعداز انقلاب خصوصاً دو دهه اخیر با قبل از آن قابل مقایسه نیست اما باید توجه داشت که : اولاً ؛ این قبیل پیشرفت ها تنها به عنوان یکی از عوامل تأثیر گذار در توسعه کشور است نه همه آن ، به عبارت دیگر پیشرفت های مختلف جهان زمانی موجب پیشرفت در داخل است که حداقل در بخش مدیریت کلان کشور عزمی بر استفاده از این پیشرفتها و انتقال آن به داخل برای رشد و توسعه باشد اما همانگونه که گذشت نه تنها چنین عزمی وجود نداشت بلکه سران حکومت پهلوی تنها شعار ترقی و پیشرفت کشور را می دادند و در عمل جهت گیری آنان کاملاً برخلاف بود. ثانیاً ؛ باید در یک مقایسه علمی و منصفانه پیشرفتهای هر دو دوره را به نسبت پیشرفت های آن روز جهان سنجید ؛ و در این زمینه از فرمول تشخیص و محاسبه کارآمدی نظام های سیاسی (موانع + امکانات+اهداف = کارآمدی)بهره جست .
نکته دوم اینکه ساختار رژیم گذشته به گونه ای بود که اجازه پیشرفت و توسعه کشور را سلب نموده بود، وابستگی شدید به کشورهای بزرگ، بی توجهی به علم و تحقیقات علمی، بی اعتنایی به صنعت و توسعه کشاورزی و تولیدات داخل، وابستگی به نفت و عدم سرمایه گذاری عواید حاصله در جهت رشد و پیشرفت کشور و … از شاخصه های اصلی ساختار رژیم گذشته بودند، بدیهی است با وجود این ساختار ناسالم و به ویژه با این تفکر و بینش، ادامه حیات این رژیم جز ترسیم آینده ای تاریک برای کشور چیز دیگری را به ارمغان نمی آورد از این رو اگر رژیم گذشته سقوط نمی کرد و به حیات خود ادامه می داد به یقین وضعیت کشور با امروز بسیار متفاوت بود و نه تنها از پیشرفت ها و موفقیت های علمی امروز خبری نبود که ما در راستای وابستگی به کشورهای بزرگ، امروز به عنوان کشوری کاملا وابسته و غیر تأثیرگذار در معادلات بین المللی مطرح بودیم و در نهایت به عنوان نوکر و تأمین کننده منافع قدرت های بزرگ جایگاهی نامناسب در عرصه جهانی داشتیم. جایگاهی که به هیچ وجه با جایگاه و عظمت امروز نظام جمهوری اسلامی قابل مقایسه نیست بنابراین ساختار، روند و خط مشی کلی رژیم گذشته به گونه ای بود که در صورت تداوم آن نمی توانست استقلال، پیشرفت و رشد و توسعه کشور را فراهم نماید و حاصلی جز وابستگی و عقب ماندگی و از دست رفتن عزت و اقتدار کشور نمی داشت.
نکته سوم اینکه بسیاری از پیشرفت های بدست آمده در کشور پس از انقلاب اسلامی مرهون نسلی است که در فضای انقلاب اسلامی به رشد و بالندگی دست یافتند. علاوه بر اینکه آنچه مهم است حمایت و جهت دهی استعدادهایی است که می تواند در مسیر رشد و پیشرفت کشور مورد استفاده قرار بگیرد. از این رو تحصیل کرده های رژیم گذشته و دانش آموختگان در جمهوری اسلامی همه جز سرمایه ای علمی کشور محسوب می شوند. که باید از ظرفیت ها و توانایی های آنان در جهت اعتلای موقعیت کشور بهره گرفت. کاری که در نظر جمهوری اسلامی صورت گرفته است ونیازمند توجه بیشتر مسئولان نظام است.
و بالآخره اینکه درست است پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی جهان در زمان بعداز انقلاب خصوصاً دو دهه اخیر با قبل از آن قابل مقایسه نیست اما باید توجه داشت که : اولاً ؛ این قبیل پیشرفت ها تنها به عنوان یکی از عوامل تأثیر گذار در توسعه کشور است نه همه آن ، به عبارت دیگر پیشرفت های مختلف جهان زمانی موجب پیشرفت در داخل است که حداقل در بخش مدیریت کلان کشور عزمی بر استفاده از این پیشرفتها و انتقال آن به داخل برای رشد و توسعه باشد اما همانگونه که گذشت نه تنها چنین عزمی وجود نداشت بلکه سران حکومت پهلوی تنها شعار ترقی و پیشرفت کشور را می دادند و در عمل جهت گیری آنان کاملاً برخلاف بود. ثانیاً ؛ باید در یک مقایسه علمی و منصفانه پیشرفتهای هر دو دوره را به نسبت پیشرفت های آن روز جهان سنجید ؛ و در این زمینه از فرمول تشخیص و محاسبه کارآمدی نظام های سیاسی (موانع + امکانات+اهداف = کارآمدی)بهره جست .