ویژگی ها و خصایص حضرت مهدی (عج)
۱۳۹۵/۰۵/۲۱
–
۷۱۵ بازدید
بر اساس منابع معتبر روایى و تاریخ، امام مهدى(عج) خصوصیات و خصالى برجسته و والایى دارد که در بعضى از آنها منحصر به فرد بى همتا است و یا جامع همه ویژگى ها و خصایص است که دیگر اولیا و انبیا دارنده بعضى از آنها بودند.
یک. دانشمندترین و حکیم ترین مردم
یک. دانشمندترین و حکیم ترین مردم
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است : «انّ الله اختار من الایّام الجمعه و من اللیالى القدر و من الشهور رمضان و اختارنى نبیّا و اختار علیّا لى وصیّا و ولیّا و اختار من علىِّ الحسن و الحسین (علیه السلام) حجّة الله على العالمین تاسعهم اَعلمهم و احکمهم»[1] ؛ «خداوند متعال از روزها، روز جمعه و از شب ها، شب قدر و از ماه ها، ماه رمضان را برگزید. مرا نیز پیامبر برگزید و على را براى من جانشین و ولىّ انتخاب کرد. از على نیز حسن و حسین را حجت براى جهانیان برگزید که نهمین فرزند حسین (قائم)، دانشمندترین و حکیم ترین آنان است».
دو. مورد عنایت مخصوص الهى
امام باقر (علیه السلام) فرمود : «القائمُ منّا منصورٌ بالرعب مؤیّد بالنصر تطوى له الارض…»[2] ؛ «قائم ما با «رعب» یارى شده و به نصرت الهى تأیید مى شود. زمین براى او رام مى گردد و…».
امام باقر (علیه السلام) نیز فرموده است : «هرگاه قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) ظهور کند، خداوند او را با فرشتگان نشان دار (بالملائکة المسوّمین) و مقرّب یارى مى کند، جبرئیل، پیشاپیش او و میکائیل از طرف راست و اسرافیل از طرف چپ او حرکت مى کنند. بهت و رعب و وحشت به فاصله یک ماه راه – از جلو، عقب، چپ و راست او – حرکت مى کند (یعنى شعاع هیبت آن حضرت، تا مساحت یک ماه راه را زیر پوشش مى گیرد) و فرشتگان مقرّب خدا، خدمت گزاران او هستند. همراه او، شمشیرى بر کشیده و برهنه است. خداوند متعال، روم، دیلم، هند، کابل و خزَر را براى او فتح مى کند»[3].
سه. عصاره و شبیه پیامبران
امام زین العابدین (علیه السلام) فرموده است : «فى القائم منّا سنن من الانبیاء : سُنةٌ من اَبینا آدم (علیه السلام) و سُنةٌ من نوح سُنةٌ من ابراهیم و سُنّةٌ من موسى و سُنّةٌ من عیسى و سنّة من ایّوب و سُنّة من محمد (صلی الله علیه و آله) ؛ فَأمّا من آدم، و نوح فَطولُ العُمر و اَمّا من ابراهیم، فخفاءُ الولادة و اعتزالُ النّاس و امّا من موسى فالخَوفُ و الغیبة و امّا من عیسى فاختَلافِ النّاسِ فیه و امّا من ایّوب فالفرجُ بعد البَلوى و امّا مِن محمّد فالخُروجُ بالسّیف»[4] ؛ «در قائم ما سنّت هایى از پیامبران وجود دارد : سنّتى از پدرمان آدم (علیه السلام) ، سنّتى از نوح، سنتى از ابراهیم، سنتى از موسى، سنّتى از عیسى، سنتى از ایوب و سنتى از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) . اما از آدم و نوح، «طول عمر» و اما از ابراهیم، «پنهانى ولادت و کناره گیرى از مردم» و اما از موسى «خوف و غیبت» و اما از عیسى «اختلاف مردم درباره او» و اما از ایوب «فرج پس از گرفتارى» و اما از محمد (صلی الله علیه و آله) «خروج با شمشیر» و…».
چهار. داراى عمرى طولانى
امام سجاد (علیه السلام) درباره آن حضرت فرموده است : «فى القائم سنّةٌ من نوح و هو طول العُمر»[5] ؛ «در قائم سنتى از نوح است و آن طول عمر (او) است».
پنج. مورد احترام و محبوب امامان و اولیا
مهدى موعود، برگزیده ممتاز الهى و محبوب دل صالحان، اوصیا و انبیا – به خصوص امامان پیش از خود – و مورد احترام و توجه خاص آنان بوده است.
حضرت صادق (علیه السلام) مى فرماید : «لو ادرکتُه لخدمتُه ایام حیاتى»[6] ؛ «اگر دوران او را درک مى کردم، همه زندگى ام را در خدمت به او مى گذراندم».
پیشواى هشتم وقتى نام عزیز او (قائم) را شنید، برخاست و بر روى پاى مبارکش ایستاد و سر نازنین را به سوى زمین خم کرد. پس کف دست راست خود را بر سر نهاد و فرمود : «اللهم عجّل فرجه و سهّل مخرجه»[7] ؛ «خداوندا بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و قیامش را آسان گردان».
محدّث جزایرى نیز نقل کرده است که روزى در مجلس حضرت صادق (علیه السلام) اسم مبارک آن جناب برده شد، پس حضرت براى تعظیم و احترام او برخاست[8].
شش. مقتداى عیسى (علیه السلام)
یکى از ویژگى هاى برجسته امام مهدى(عج) تبعیت و همراهى برخى از اولیا و برگزیدگان الهى – از جمله حضرت عیسى و خضر (علیهم السلام) – با او است. بعد از قیام جهانى آن حضرت، عیسى (علیه السلام) نیز ظهور مى کند و در پشت سر امام (علیه السلام) قرار مى گیرد. به رهبرى اش گردن مى نهد و حتى همراه با او نماز مى خواند… .
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است : «یجتمع المهدى و عیسى بن مریم، فیجى ء وقت الصلاة فیقولُ المهدى بعیسى تقدّم ؛ فیقول عیسى : انّک اولى بالصلاة ؛ فیصلّى عیسى وراءه مأموما»[9] «امام، با حضرت عیسى (علیه السلام) دور هم مى آیند ؛ پس هنگام نماز فرار مى رسد. حضرت مهدى(عج) به عیسى (علیه السلام) مى گوید : نه، شما براى امامت نماز، شایسته ترید. آن گاه عیسى (علیه السلام) ، به آن حضرت اقتدا کرده، نماز را پشت سر او مى خواند».
در روایت دیگرى نیز از پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده است «بهشت مشتاق چهار نفر از خاندان من است که خدا آنان را دوست دارد و مرا به دوستى آنان فرمان داده است ؛ على، حسن، حسین و مهدى ؛ که حضرت عیسى پشت سر او نماز مى خواند»[10].
هفت. زیباترین موجود بهشت
بر اساس روایات معتبر، حضرت مهدى(عج)، هم در دنیا و هم در بهشت، از جمال و کمال بى نظیرى برخوردار است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره آن حضرت مى فرماید : «المهدى طاووس اهل الجنّة»[11] ؛ «مهدى طاووس اهل بهشت است».
این تعبیر جالب درباره هیچ پیامبر یا امامى وارد نشده است و اختصاص به حضرت ولى عصر(عج) دارد. این رمز، نهایت زیبایى و جمال آسمانى و فوق العاده او دارد ؛ به طورى که در میان بهشتیان، ممتاز و شاخص است و خلاصه اینکه زیباترین موجود بهشتى و دیدنى ترین تمام اهل بهشت است[12].
هشت. میراث دار پیامبران
بر اساس روایات، تمام معجزات و ودایع انبیا و اوصیا، همراه حضرت مهدى(عج) است ؛ یعنى، او وارث پیامبران و اوصیا است و خداوند معجزات انبیا را در اختیار ایشان نهاده است. وجود میراث پیامبران در نزد حضرت مهدى(عج)، بیانگر این است آن حضرت، جامع صفات و خصوصیات آنان بوده و دارنده وسایل و لوازم منحصر به فرد ایشان است ؛ براى نمونه :
الف. تابوت آدم (علیه السلام) : حضرت مهدى آن را از دریاچه طبریه بیرون مى آورد ؛ به طورى که نه پوسیده و نه متغیّر گشته است[13].
ب. عصاى موسى (علیه السلام) : آن را از دریاچه طبریه – و در روایتى از غار انتاکیه – بیرون مى آورد و با آن چنان مى کند که موسى با فرعون کرد.
ج. حجر موسى (علیه السلام) : سنگى است که آن را از مکّه به همراه خواهد داشت و تا کوفه، به هر جا که بزند، چشمه اى از آب ظاهر شود. اصحاب او بنوشند ؛ هر کس تشنه باشد، سیراب و هر که گرسنه باشد، سیر گردد[14].
د. تورات و انجیل و سایر کتاب هاى آسمانى : … مهدى مردم را به تورات، انجیل و کتاب هاى آسمانى دعوت خواهد کرد. آنها را از غارى در انطاکیه بیرون آورده، بین اهل تورات به تورات و اهل انجیل به انجیل و اهل زبور به زبور حکم خواهد کرد[15].
ه. پیراهن یوسف (علیه السلام) : جبرئیل این پیراهن را هنگامى که حضرت ابراهیم را در آتش افکندند، بر تن او کرد. پس آن را بازوبند ساخت و به بازوى اسحاق بست و اسحاق به یعقوب و یعقوب به یوسف… سپس در دست حضرت مهدى خواهد بود[16].
و. انگشتر سلیمان : حضرت مهدى، این انگشتر را همراه خود دارد. وقتى آن را در دست مى کند، جن و طیور بر دور او جمع مى شوند[17].
ز. پیراهن رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) : یعقوب بن شعیب از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است : «آیا پیراهن قائم را – که هنگام قیام مى پوشد – نشانت ندهم؟ عرض کردم : چرا ؛ پس آن حضرت جعبه اى را خواست و آن را گشود و آن پیراهن کرباسى را بیرون آورد. آن را باز کرد که ناگهان دیدم در آستین چپ آن، آثار خون مشاهده مى شود. سپس فرمود : «این پیراهن پیامبر اکرم است ؛ در روزى که دندان هاى پیشین آن حضرت، ضربه دید». آن پیراهن خونى را بوسیدم و بر صورت خویش نهادم. سپس امام صادق (علیه السلام) آن را در هم پیچید و برداشت»[18].
علاوه بر این، آثار دیگرى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت على (علیه السلام) را به همراه دارد ؛ چون بیرقى که جبرئیل در روز بدر آورد، عمامه سحاب، زره پیغمبر، انگشتر و عصاى آن حضرت، اسب، مصحف و ذوالفقار حضرت على (علیه السلام) ، عهدنامه اى از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و… .
امام صادق (علیه السلام) در تأیید میراث برى امام زمان(عج) از پیامبر اسلام مى فرماید : «تراث رسول خدا، به امام قائم مى رسد» ؛ یکى از یاران پرسید : تراث چیست؟ فرمود: «شمشیر، زره، عمّامه، لباس بُرد، شلاق، اسب، زین و آلات جنگى رسول خدا»[19].
منابع
[1]. بحار الانوار، ج 46، ص 372، ج 14 ؛ کمال الدین، ص 281، ج 32.[2]. بحار الانوار، ج52، ص 191 ؛ منتخب الاثر، ص 360.
[3]. الغیبة النعمانى، ص 234، ج 22 ؛ بشارة الاسلام، ص 118.
[4]. کمال الدین، ج 1، ص 221، باب 31، ح 3.
[5]. کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 322، ح 4.
[6]. الغیبة النعمانى، ص 245، ج 26.
[7]. منتهى الآمال، ج 2، ص 333 ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 30.
[8]. نجم الثاقب، ص 444.
[9]. تذکرة الخواص، ج2، ص 325 ؛ منتخب الاثر، ص 317.
[10]. اثبات الهداة، ج 7، ص 103.
[11]. کشف الغمة، ج 2، ص 481.
[12]. شمس ولایت، ص 81.
[13]. بحار الانوار، ج 52، ص 351، ح 9104.
[14]. همان، ج52، ص 224، ح 37 ؛ اصول کافى، ج 1، ص 258، ح 614.
[15]. بحار الانوار، ج 52، ص 351، ح 103 ؛ علل الشرایع، ص 161، ج3.
[16]. بحارالانوار، ج 17، ص 147، ج30 ؛ اصول کافى، ج1، ص 258 ح 516.
[17]. مهدى منتظر، ص 46 ؛ به نقل از : سؤال از امام مهدى در روایات، ص 45 و 46.
[18]. الغیبة النعمانى، ص 350، ج 42.
[19]. بحار الانوار، ج 54، ص 242.