1- اینکه گفته شد حور العین ظهور عفت مومن است ؛ در جای خود سخنی خرد پذیر است . ؛ اما اولا این بدان معنا نیست که حور العین جزای دیگر اعمال نیست ؛ ثانیا تنها ظهور عفت نیست.ثالثا بعدی ندارد که پارهای از ظهورات اعمال به لحاظ جهات مختلفی که چه بسا یکی از آنها جنسیت باشد متفاوت باشد , ولی همه اعمال صالح ظهوری در نهایت درجه مطلوبیت دارنا . و اعمال بد ظهوری نا مطلوب.به هر روی یکی از جلوه های نیکی ها حور العین است ؛ لذا در روایات آمده است که برای اهل نماز ، حج و یاری کننده همسر در خانه ، نیز حور العین اختصاص داده می شود.
2- نظام آخرت ، نظام تکوین است ؛ نه مثل دنیا که نظام تشریع است ؛ لذا در آن عالم سخن از جواز و عدم جواز به معنی تشریعی جا ندارد . در بهشت هر چه بهشتی بخواهد و اراده کند تحقق می یابد. « جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فیها ما یَشاؤُنَ کَذلِکَ یَجْزِی اللَّهُ الْمُتَّقینَ » (توبه /31) « وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ »(فصلت /31)
3- از نصوص دینی شاید بتوان استشمام کرد که در بهشت ، مردان میل به جنس مخالف و تعدد زوجات دارند لذا آن را می خواهند ؛ و خواستن بهشتی همان و تحقق خواسته او همان ؛ اما در مورد زنان استشمام چنین یلی در زنان دور تر به نظر می رسد. بلی اگر ثابت شود که در آخرت زنان نیز چنین میلی خواهند داشت ؛ می توان به طور حتم گفت که زنان نیز تعدد همسر خواهند داشت و این همسران تجسم اعمال خود آنان است و بی« آنها رابطه تکوینی برقرار است , نه رابطه قراردادی و اعتباری. شیوه تربیتی قرآن کریم و اهل بیت (ع) در باره مسائل زنان ، این است که درباره مسائل جنسی خانمها یا سخن نمی گویند یا اگر گفتند در لفافه و با کنایه می گویند تا حیا ,کرامت و نفاست و شرافت زن تحت الشعاع این گونه مسائل قرار نگیرد . با اینکه ادیان این گونه در مورد زن با احتیاط سخن گفته اند اما باز جوامع امروزی زن را در همین وجهش خلاصه کرده اند و به او به عنوان یک شی زینتی نگاه می کنند ؛ اگر ادیان به بعد جنسی زن اشاره می کردند این نگاه خیلی فراگیرتر می شد ؛ و بسا عده ای برای این نوع نگاه مبتذل محمل دینی هم درست می کردند. لذا خداوند متعال نه تنها در دنیا ، برای حفظ کرامت زن ؛ جنسیت او را در حجاب قرار داد ؛ بلکه در بهشت هم به جنبه های جنسی او با احترام اشاره نموده و فرمود :« فیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ »(الرحمن /70) ولی به رابطه جنسی آنها با مردان مومن بهشتی تصریح نفرمود ؛ اما از حور العین که از سنخ انسان نیستند با صراحت بیشتری سخن گفت . لذا خداوند متعال حتی برای تشویق مردان هم از زوجیت آنها با زنان مومنه با صراحت سخن نگفت ؛ تا حیا و حرمت و کرامت زن مومنه حفظ شود ؛ بنابراین این امکان فی حدّ نفسه وجود دارد که زنان بهشتی نیز زوجهایی بهشتی داشته باشند ـ اما این که در واقعیت نیز تعدد همسر خواهند داشت یا نه ، مشروط به این است که ثابت شود زنان بهشتی هم میل به تعدد همسر خواهند داشت ؛ که البته اثبات یا رد این مطلب کار آسانی نیست . بویژه آن که در همین جهان نیز از نظر روانشناختی زن تک همسر گراmonogamousE) شناخته شده و مرد چند همسرگرا(polygamouse)
3- سوال فرمودید که این چه بهشتی است که متمرکز روی خور و خواب و خشم و شهوت است و …است؟
البته در بهشت از خواب خبری نیست اما بقیه موارد وجود دارند؛ لکن نه به آن کیفیتی که در دنیا هست؛ نعمت های بهشتی با نعمت های دنیوی اشتراک اسمی دارند؛ هر چه در دنیا خورده می شود لذتی محدود دارد؛ یعنی هم از حیث تعداد لذت، هم از حیث شدت لذت؛ و هم از حیث مدت لذت محدود است ؛ اما هم طبق روایات اهل بیت (ع) و هم طبق مبنای حکما و هم طبق شهودات عرفا ، هر یک از نعمات بهشتی به تنهایی هم بی نهایت مزه دارد مثلا سیب بهشتی لذت تمام میوه ها و سبزیجات و سخنان نیکو و چهره های زیبا و … را یکجا دارد ولی درعین حال لذت سیب در آن غالب است- هم هر نعمت بهشتی از حیث شدت لذت بی نهایت است- توجه: بی نهایت، خود دارای مراتب است- هم مدت آن ابدی است ؛ یعنی اگر کسی سیب خورد تا ابد مزه آن در او خواهد بود.همچنین نعمتهای بهشتی همگی معرفت آفرین هستند یعنی هر لذتی همراه با معرفت است و هر معرفتی همراه با حس عبودیت است لذا با هر لذتی، اهل بهشت خدا را یاد می کنند و به خدا نزدیکتر می شوند و حقایق تازه ای می یابند و از همین روست که اهل بهشت دائما در حال عبادتند چون لذت بردن آنها عین عبادت است؛( درواقع لذات آخرت ظهور عبادت دنیاست لذا آن لذایذ عین عبادتند ؛ البته عبادت را مراتبی است ). همچنین نعمت های بهشتی از باطن و مرتبه عالی خود شخص بر مرتبه پایین او که در بهشت است نازل می شود لذا هر بهشتی هر چه بخواهد از خود او می جوشد؛ و خود همین امر برای او لذتبخش است چون با هر نعمتی که ظاهر می شود؛ شخص ، حقیقت و باطن خود را بیشتر می یابد و به عظمت حقیقت خود واقف می شود و خود را سلطان بهشت خود می یابد.
این همه که گفتیم همه برای متوسطین است که در بهشت جسمانی- نه مادی- مستقرند اما برای مقرّبین و مؤمنین خاص و اولیای الهی بهشت هایی متعالی تر است که فراتر از فهم انسانهای عادی است و کلمات را گنجایش توصیف آنها نیست لذا در قرآن کریم از آن مراتب تنها با اشاره یاد شده است مثل « وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(توبه/72) در این آیه شریفه خداوند متعال بعد از وصف بهشت جسمانی به بهشت رضوان اشاره می کند و آن را فوز عظیم می نامد ؛ اما این که بهشت رضوان چیست ، فهم آن از عقول ما خارج است . همچنین می فرماید: « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛ فَادْخُلی فی عِبادی؛ وَ ادْخُلی جَنَّتی»(فجر/27-30)
اهل عرفان ،با الهام از روایات و آیات ، بهشت را به سه مرتبه تقسیم کرده اند: بهشت اعمال، بهشت صفات و بهشت ذات. اهل اعمال صالحه به بهشت اعمال می روند و این همان بهشتی است که در قرآن کریم بسیار از آن یاد شده است. اهل ملکات و صفات حسنه افزون بر بهشت اعمال ، از بهشتی مافوق آن نیز برخوردارند ؛ و کسانی که ذات آنها به لقاء حق نائل شده و از ذات خود فانی شده و باقی به بقای الهی شده اند به بهشت ذات نائل می شوند که همان بهشت اسماء و صفات حق تعالی است ؛ چنین کسانی بر تمام مراتب بهشت حاکمند و در تمام مراتب بهشت حضور دارند و در هر مرتبه ای سرآمد اهل آن مرتبه اند. اینها علم تفصیلی به تمام مراتب بهشت دارند؛ ولی اهل مرتبه پایین بهشت نسبت به مرتبه بالای آنها تنها معرفتی اجمالی دارند لذا از نداشتن آن مرتبه احساس اذیت نمی کنند. همان طور که ما می دانیم که علی(ع) دارای مقام بلندی است ، ولی چون به حقیقت آن مقامات علم تفصیلی نداریم از درک اجمالی مقام آن حضرت نه تنها احساس ناراحتی نمی کنیم بلکه احساس لذت هم می کنیم؛ اما اگر ما لحظه ای حقیقت آن مقام را می دیدیم و آن گاه از آن محجوب می شدیم، دیگر هیچ چیزی قادر نبود ناراحتی ما را رفع کند؛ به همین جهت بود که حضرت آدم(ع) اکثر اوقات در حال گریه بود؛ چون ابتدا بهشت را دیده بود و آن گاه از آن محروم شده بود.
4- سوال فرموده اید : چرا به نعمت های بهشتی مردان در قرآن کریم زیادتر اشاره شده است؟
. اگر در قرآن کریم، الفاظ مربوط به این گونه مطالب مذکر آمده است از این جهت است که موارد مشترک ، درکلمات عربی به صورت مذکر ذکر می شود.لذا اگر در زبان عربی درباره گروهی سخن گفته شود که مرکب از زنان و مردان هستند از واژه های مذکر استفاده می شود. اگر بنا بود ما براساس ظاهر الفاظ قضاوت کنیم در آن صورت بسیاری از احکام تنها برای مردان اثبات می شد چون عباراتی مثل: «اقیموا الصلاه»، «یا ایها الذین آمنوا …» و … همگی مذکرند ولی مخاطب این افعال و تعابیر، انسان است نه مرد یا زن.
2- نظام آخرت ، نظام تکوین است ؛ نه مثل دنیا که نظام تشریع است ؛ لذا در آن عالم سخن از جواز و عدم جواز به معنی تشریعی جا ندارد . در بهشت هر چه بهشتی بخواهد و اراده کند تحقق می یابد. « جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فیها ما یَشاؤُنَ کَذلِکَ یَجْزِی اللَّهُ الْمُتَّقینَ » (توبه /31) « وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ »(فصلت /31)
3- از نصوص دینی شاید بتوان استشمام کرد که در بهشت ، مردان میل به جنس مخالف و تعدد زوجات دارند لذا آن را می خواهند ؛ و خواستن بهشتی همان و تحقق خواسته او همان ؛ اما در مورد زنان استشمام چنین یلی در زنان دور تر به نظر می رسد. بلی اگر ثابت شود که در آخرت زنان نیز چنین میلی خواهند داشت ؛ می توان به طور حتم گفت که زنان نیز تعدد همسر خواهند داشت و این همسران تجسم اعمال خود آنان است و بی« آنها رابطه تکوینی برقرار است , نه رابطه قراردادی و اعتباری. شیوه تربیتی قرآن کریم و اهل بیت (ع) در باره مسائل زنان ، این است که درباره مسائل جنسی خانمها یا سخن نمی گویند یا اگر گفتند در لفافه و با کنایه می گویند تا حیا ,کرامت و نفاست و شرافت زن تحت الشعاع این گونه مسائل قرار نگیرد . با اینکه ادیان این گونه در مورد زن با احتیاط سخن گفته اند اما باز جوامع امروزی زن را در همین وجهش خلاصه کرده اند و به او به عنوان یک شی زینتی نگاه می کنند ؛ اگر ادیان به بعد جنسی زن اشاره می کردند این نگاه خیلی فراگیرتر می شد ؛ و بسا عده ای برای این نوع نگاه مبتذل محمل دینی هم درست می کردند. لذا خداوند متعال نه تنها در دنیا ، برای حفظ کرامت زن ؛ جنسیت او را در حجاب قرار داد ؛ بلکه در بهشت هم به جنبه های جنسی او با احترام اشاره نموده و فرمود :« فیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ »(الرحمن /70) ولی به رابطه جنسی آنها با مردان مومن بهشتی تصریح نفرمود ؛ اما از حور العین که از سنخ انسان نیستند با صراحت بیشتری سخن گفت . لذا خداوند متعال حتی برای تشویق مردان هم از زوجیت آنها با زنان مومنه با صراحت سخن نگفت ؛ تا حیا و حرمت و کرامت زن مومنه حفظ شود ؛ بنابراین این امکان فی حدّ نفسه وجود دارد که زنان بهشتی نیز زوجهایی بهشتی داشته باشند ـ اما این که در واقعیت نیز تعدد همسر خواهند داشت یا نه ، مشروط به این است که ثابت شود زنان بهشتی هم میل به تعدد همسر خواهند داشت ؛ که البته اثبات یا رد این مطلب کار آسانی نیست . بویژه آن که در همین جهان نیز از نظر روانشناختی زن تک همسر گراmonogamousE) شناخته شده و مرد چند همسرگرا(polygamouse)
3- سوال فرمودید که این چه بهشتی است که متمرکز روی خور و خواب و خشم و شهوت است و …است؟
البته در بهشت از خواب خبری نیست اما بقیه موارد وجود دارند؛ لکن نه به آن کیفیتی که در دنیا هست؛ نعمت های بهشتی با نعمت های دنیوی اشتراک اسمی دارند؛ هر چه در دنیا خورده می شود لذتی محدود دارد؛ یعنی هم از حیث تعداد لذت، هم از حیث شدت لذت؛ و هم از حیث مدت لذت محدود است ؛ اما هم طبق روایات اهل بیت (ع) و هم طبق مبنای حکما و هم طبق شهودات عرفا ، هر یک از نعمات بهشتی به تنهایی هم بی نهایت مزه دارد مثلا سیب بهشتی لذت تمام میوه ها و سبزیجات و سخنان نیکو و چهره های زیبا و … را یکجا دارد ولی درعین حال لذت سیب در آن غالب است- هم هر نعمت بهشتی از حیث شدت لذت بی نهایت است- توجه: بی نهایت، خود دارای مراتب است- هم مدت آن ابدی است ؛ یعنی اگر کسی سیب خورد تا ابد مزه آن در او خواهد بود.همچنین نعمتهای بهشتی همگی معرفت آفرین هستند یعنی هر لذتی همراه با معرفت است و هر معرفتی همراه با حس عبودیت است لذا با هر لذتی، اهل بهشت خدا را یاد می کنند و به خدا نزدیکتر می شوند و حقایق تازه ای می یابند و از همین روست که اهل بهشت دائما در حال عبادتند چون لذت بردن آنها عین عبادت است؛( درواقع لذات آخرت ظهور عبادت دنیاست لذا آن لذایذ عین عبادتند ؛ البته عبادت را مراتبی است ). همچنین نعمت های بهشتی از باطن و مرتبه عالی خود شخص بر مرتبه پایین او که در بهشت است نازل می شود لذا هر بهشتی هر چه بخواهد از خود او می جوشد؛ و خود همین امر برای او لذتبخش است چون با هر نعمتی که ظاهر می شود؛ شخص ، حقیقت و باطن خود را بیشتر می یابد و به عظمت حقیقت خود واقف می شود و خود را سلطان بهشت خود می یابد.
این همه که گفتیم همه برای متوسطین است که در بهشت جسمانی- نه مادی- مستقرند اما برای مقرّبین و مؤمنین خاص و اولیای الهی بهشت هایی متعالی تر است که فراتر از فهم انسانهای عادی است و کلمات را گنجایش توصیف آنها نیست لذا در قرآن کریم از آن مراتب تنها با اشاره یاد شده است مثل « وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(توبه/72) در این آیه شریفه خداوند متعال بعد از وصف بهشت جسمانی به بهشت رضوان اشاره می کند و آن را فوز عظیم می نامد ؛ اما این که بهشت رضوان چیست ، فهم آن از عقول ما خارج است . همچنین می فرماید: « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً؛ فَادْخُلی فی عِبادی؛ وَ ادْخُلی جَنَّتی»(فجر/27-30)
اهل عرفان ،با الهام از روایات و آیات ، بهشت را به سه مرتبه تقسیم کرده اند: بهشت اعمال، بهشت صفات و بهشت ذات. اهل اعمال صالحه به بهشت اعمال می روند و این همان بهشتی است که در قرآن کریم بسیار از آن یاد شده است. اهل ملکات و صفات حسنه افزون بر بهشت اعمال ، از بهشتی مافوق آن نیز برخوردارند ؛ و کسانی که ذات آنها به لقاء حق نائل شده و از ذات خود فانی شده و باقی به بقای الهی شده اند به بهشت ذات نائل می شوند که همان بهشت اسماء و صفات حق تعالی است ؛ چنین کسانی بر تمام مراتب بهشت حاکمند و در تمام مراتب بهشت حضور دارند و در هر مرتبه ای سرآمد اهل آن مرتبه اند. اینها علم تفصیلی به تمام مراتب بهشت دارند؛ ولی اهل مرتبه پایین بهشت نسبت به مرتبه بالای آنها تنها معرفتی اجمالی دارند لذا از نداشتن آن مرتبه احساس اذیت نمی کنند. همان طور که ما می دانیم که علی(ع) دارای مقام بلندی است ، ولی چون به حقیقت آن مقامات علم تفصیلی نداریم از درک اجمالی مقام آن حضرت نه تنها احساس ناراحتی نمی کنیم بلکه احساس لذت هم می کنیم؛ اما اگر ما لحظه ای حقیقت آن مقام را می دیدیم و آن گاه از آن محجوب می شدیم، دیگر هیچ چیزی قادر نبود ناراحتی ما را رفع کند؛ به همین جهت بود که حضرت آدم(ع) اکثر اوقات در حال گریه بود؛ چون ابتدا بهشت را دیده بود و آن گاه از آن محروم شده بود.
4- سوال فرموده اید : چرا به نعمت های بهشتی مردان در قرآن کریم زیادتر اشاره شده است؟
. اگر در قرآن کریم، الفاظ مربوط به این گونه مطالب مذکر آمده است از این جهت است که موارد مشترک ، درکلمات عربی به صورت مذکر ذکر می شود.لذا اگر در زبان عربی درباره گروهی سخن گفته شود که مرکب از زنان و مردان هستند از واژه های مذکر استفاده می شود. اگر بنا بود ما براساس ظاهر الفاظ قضاوت کنیم در آن صورت بسیاری از احکام تنها برای مردان اثبات می شد چون عباراتی مثل: «اقیموا الصلاه»، «یا ایها الذین آمنوا …» و … همگی مذکرند ولی مخاطب این افعال و تعابیر، انسان است نه مرد یا زن.