۱۳۹۷/۰۳/۱۹
–
۱۷۶ بازدید
د
در این روزها امت اسلامی به خاطر جنگها، فتنهها و کشتارها ضعف سیاسی جدی پیدا کرده و قوای بیگانه (رومیان) هم وارد منطقه شدهاند.
نشانههایی در آسمان پدیدار شده است که امید را در دل مؤمنین شکوفا کرده و از این پس جریان حضرت مهدی(ع) اصلیترین اشتغال ذهنی مردم سراسر زمین میشود؛ چرا که این آیات و دلایلی که در این ماه نمایان میگردد به حدی است که بشریت نمیتواند از آن چشمپوشی کند مانند:
۱ ـ خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی در زمان غیر عادی
د
در این روزها امت اسلامی به خاطر جنگها، فتنهها و کشتارها ضعف سیاسی جدی پیدا کرده و قوای بیگانه (رومیان) هم وارد منطقه شدهاند.
نشانههایی در آسمان پدیدار شده است که امید را در دل مؤمنین شکوفا کرده و از این پس جریان حضرت مهدی(ع) اصلیترین اشتغال ذهنی مردم سراسر زمین میشود؛ چرا که این آیات و دلایلی که در این ماه نمایان میگردد به حدی است که بشریت نمیتواند از آن چشمپوشی کند مانند:
1 ـ خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی در زمان غیر عادی
یکی از مظاهر قدرت الهی که در قالب سنن معجزات جلوهنمایی کرده و اشارهی مخصوصی را برای توجه آن دسته از مؤمنان که مخلصانه منتظر ظهور بودهاند به ارمغان میآورد، کسوف خورشید در روز سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان و خسوف ماه در بیست و پنجم همان ماه است.
علت پدید آمدن این دو نشانه پیش از ظهور که خلاف روال عادی بوده و از اول خلقت آدم تا آن زمان نمونهاش دیده نشده، از این قرار است:
الف) رسوخ و عمق یافتن نظریه مهدویت و اعتقاد به حضرت در میان تمام مسلمانان؛
ب) متوجه کردن مؤمنان مخلص به نزدیکی ظهور.
«ثعلبة ازدی» از امام باقر(ع) نقل کرده که فرمودند:
«دو نشانه پیش از ظهور قائم(ع) خواهد بود: خورشیدگرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماهگرفتگی در آخر آن.»
به حضرت عرض کردم: یابن رسولالله خورشید در انتهای ماه کسوف میکند و ماه در نیمهی آن خسوف.
حضرت فرمودند:
«خودم میدانم چه میگویم؛ این دو نشانهای است که از زمان فرود آمدن آدم (از بهشت به زمین) سابقه نداشته است.» (1)
«ورد بن زید اسدی» برادر «کمیت» هم از آن حضرت(ع) نقل کرده که فرمودند:
«پیش از این امر (ظهور) ماه گرفتگی خواهد بود؛ که پنج روز مانده (به انتهای ماه) و خورشید گرفتگی در روز پانزدهم که هر دو در ماه رمضان خواهد بود و به این ترتیب حساب منجمان به هم میریزد.»
ابوبصیر هم از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت فرمودند:
«نشانهی قیام حضرت مهدی(ع) کسوف خورشید در بیست و سوم یا چهاردهم ماه رمضان است.» (2)
خسوف ماه معمولاً به جهت قرار گرفتن زمین در میان خورشید و ماه رخ میدهد که زمان آن هم در نیمهی ماههای قمری است. کسوف خوشید هم غالباً زمانی مشاهده میشود که ماه بین زمین و خورشید قرار گیرد و زمان آن
هم در آخر ماههای قمری است. چنین حادثهای (که دچار بدأ (3) هم نخواهد شد) در زمانی غیر از زمان عادی آن ـ بنا برگفته روایات ـ با فرض احتمالات زیر ممکن میشود:
احتمال اول:
این قضیه معجزهگونه و از طریق یکی از اسباب و علل عادی (و ناشناخته) انجام شود.
البته با اختلافی ساده و آن هم آگاهی ما از زمان وقوع آن است، که البته طریقه حدوث این اعجاز یا کیفیت شکلگیری را نمیتوانیم تصور کنیم و همین قدر کافی است که بدانیم این معجزه انجام میشود و آن هم معجزهای که از زمان هبوط حضرت آدم(ع) تا کنون سابقه نداشته است و لذا محاسبات ستارهشناسان را برهم میزند.
احتمال دوم:
به واسطهی ممانعت جسمی بزرگ رخ میدهد.
ممکن است یکی از اشیاء سرگردان در فضا (بنا بر گفته دانشمندان) به منظومة شمسی نزدیک شده و با قرار گرفتن در مقابل خورشید مانع رسیدن آفتاب به زمین شود و کسوف پس از ده روز پیش بیاید و همین شیء در اواخر ماه هم که ماه به شکل هلال دیده میشود در برابر آن قرار گیرد و بر حسب سرعت و حجم آن شیء خسوف کلی یا جزیی رخ دهد.
از جمله نشانههایی که برای ظهور ذکر شده است و بیارتباط با این بخش از مطالب نیست این است که نور خورشید از زمان طلوعش تا 23 از روز ناپدید میشود که این به جهت آن است که شیء فضایی بین خورشید و زمین قرار گرفته و به مدت 23 از طول روز مانع رسیدن آفتاب (4) به زمین میشود که بالطبع با کسوفی که از یک تا سه ساعت طول میکشد، متفاوت است.
احتمال سوم:
به جهت تغییرات درونی خود خورشید.
تعبیر علمی این مطلب از این قرار است که ممکن است انفجارهای عظیم یا تغییرات فیزیکی خاصی در خورشید پدید آید طوری که مدت مشخصی
اشعه خورشید به اطراف پراکنده نگردد و یا اینکه انفجارهای پشت سر هم ماه رمضان در خورشید، کسوف اواسط ماه را به دنبال داشته باشد و در آخر ماه که از ماه هلالی بیش پیدا نیست، خسوف را؛ که این احتمال نزدیکترین و جدیترین احتمالات است خصوصاً اگر این دو را به آیات و نشانههایی که از آسمان است و در بحث حوادث ماه رجب به آنها پرداختیم، ضمیمه کنیم، میتوان آنها را هم با این احتمال توجیه کرد:
توقف خورشید در زمان سفیانی ممکن است که ناشی از انفجاری قوی در خورشید باشد که مانع حرکت کردن خورشید شود یا حرکت آرامی که مانند بازگشت عمل آن برای مدت دو یا سه ساعت باشد یا ظاهر شدن بدنی نمایان در قرص خورشید (از جمله حوادث ماه رجب) هم ممکن است ناشی از انفجاری قوی در خورشید باشد که وقتی در سطح خورشید گسترش یابد به شکل سینه و صورت انسان به نظر برسد.
دانشمندان متأخر به حدوث چنین جریانی در خورشید که در حدیث هم میتوان تأکید بر چنین مطلبی را یافت اشاره کردهاند.
امیرالمؤمنین(ع) طی حدیثی طولانی پس از ذکر صیحه و ندای آسمانی ماه رمضان (در بیست و سوم ماه) میفرمایند:
از فردای آن، هنگام ظهر خورشید رنگارنگ و سپس زرد شده و در نهایت سیاه و تاریک میشود. (5)
تاریکی خورشید خود دلیل روشنی است برای وقوع خسوف ماه در روز (بیست و پنجم آن ماه رمضان)
و شاید این تفسیر بهترین تفسیر علمی و نزدیکترین احتمال به واقعیت باشد که احدی پیش از این بدان اشاره نکرده است و پس از تفکر جدی و عمیق در باب نشانههای ظهور و آیات آسمانی که الزاماً نباید این حوادث معجزه باشند، حاصل شده است. (6)
2 – نداى آسمانى (صیحه)
این نشانه یکى از پنج مورد نشانه حتمى ظهور است.
«صیحه» به صدا و ندا اطلاق مى شود و در اینجا منظور ندایى است که شب بیست و سوم ماه رمضان که همان شب قدر است از آسمان شنیده مى شود. هر جمعیتى آن را به زبان خویش مى شنود و از آن حیران و سرگردان مى گردد؛ از شنیدن این ندا خوابیده بیدار مى شود؛ ایستاده مى نشیند؛ نشسته بر سر جاى خود میخکوب مى شود نوعروسان از شدت ترس از خلوتگاه هاى خویش بیرون مى آیند.
این ندا از جبرئیل امین است، که به زبانى رسا چنین اعلام مى کند:
«صبح نزدیک شد(7). بدانید که حق با مهدى(ع) و شیعیان اوست».
پس از آن در بعدازظهر (نزدیک مغرب) شیطان لعین در میان زمین و آسمان ندا مى دهد که:
«آگاه باشید که حق با عثمان و شیعیان اوست».
ظاهراً مراد از «عثمان»، «عثمان بن عنبسه» یا همان سفیانى است.
ابوحمزه مى گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا شورش سفیانى از علایم حتمى ظهور است؟
حضرت فرمودند: آرى ندا هم حتمى است…
از حضرت پرسیدم: این ندا چگونه خواهد بود؟ فرمودند:
«یک منادى اول روز ندا مى دهد که حق با آل على(ع) و شیعیان اوست و در انتهاى روز شیطان ندا مى دهد که حق با عثمان و شیعیان اوست و در این زمان یاوه گویان (باطل گرایان) دچار تردید مى شوند.» (8)
دلیل برخاستن این صداى آسمانى از این قرار است:
الف) توجه دادن مردم به نزدیکى ظهور؛
ب) به وجود آوردن آمادگى درونى در میان مؤمنان مخلص.
توجه به زمان وقوع این نشانه؛ یعنى با فضیلت ترین ماه و شب سال – که اقبال و رویکرد دینى مسلمانان به حد اعلاى خود مى رسد – اهمیّت آن را ثابت مى کند.
ابوبصیر از امام باقر(ع) چنین روایت مى کند:
«صیحه حتماً در ماه رمضان، خواهد بود؛ چرا که ماه رمضان ماه خداوند است و آن هم نداى جبرئیل است براى خلق.»
سپس فرمودند:
«منادى از آسمان به نام قائم(ع) ندا سر مى دهد و از مشرق تا مغرب صدایش را مى شنوند. از ترس آن صدا هیچ خوابیده اى نمى ماند؛ مگر اینکه بیدار مى شود و ایستادگان همگى مى نشینند و نشستگان هم بر دو پاى خویش برمى خیزند. خداوند بیامرزد هر که از این صدا عبرت بگیرد. صدا، صداى جبرئیل روح الامین است که در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان بر خواهد خاست. پس از آن شکایتى نداشته باشید و گوش فرا دهید و اطاعت کنید.
در انتهاى روز صداى ابلیس ملعون (شنیده مى شود) که ندإ؛ مى دهد آگاه باشید که فلانى مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند. چقدر شک کنندگان متحیر در آن روز زیادند که در آتش افکنده شده اند. وقتى صدا را در ماه رمضان شنیدید از آن شکایت نکنید که آن صداى جبرئیل است و نشانه آن این است که به نام قائم و پدرش(ع) ندا مى دهد. به طورى که حتى دوشیزگان در خلوتگاه هایشان در خانه آن را مى شنوند و پدر و برادر خویش را براى خروج (و قیام) تشویق مى کنند.»
و فرمودند:
«به ناچار این دو صدا باید پیش از قیام قائم(ع) باشد:
صدایى از آسمان که صداى جبرئیل است و به نام صاحب این امر و نام پدرش و صدایى که از زمین شنیده مى شود و آن صداى ابلیس است که به نام فلانى ندا مى دهد که مظلومانه کشته شد ولى با آن به دنبال فتنه است. پس شما نداى اول را اجابت و اطاعت کند و از دومى و از اینکه به فتنه اش افکنده شوید، بپرهیزید.»
سپس پس از بیان بخش زیادى از حدیث فرمودند:
«وقتى که بنى فلان در میان آنها اختلاف افتاد؛ در آن زمان چشم انتظار فرج باشید و فرج شما تنها در اختلاف بنى فلان است. پس وقتى دچار اختلاف شدند منتظر صیحه در ماه رمضان باشید و (پس از آن) قیام قائم(ع) که خداوند هر چه را بخواهد به انجام مى رساند.» (9)
عبداللَّه بن سنان مى گوید: نزد امام صادق(ع) بودم که شنیدم مردى از دیار هَمدان به حضرت عرض کرد: عامه (اهل سنت) ما را سرزنش مى کنند و مى گویند شما گمان مى کنید که منادى از آسمان به نام صاحب این امر ندا درمى دهد.
حضرت که تکیه داده بودند خشمگین شدند، جلوتر آمدند و نشستند. سپس فرمودند:
آن را از من روایت نکنید و از پدرم روایت کنید که دیگر هیچ عیبى براى شما نخواهد داشت. شهادت مى دهم که از پدرم(ع) شنیدم که مى فرمودند: واللَّه! این مطلب در قرآن به وضوح بیان شده است آنجا که مى گوید:
إن نَشاء نفنَزّفل عَلَیهفم مفنَ السَماءف آیةً فَظَلَّت أعناقفهم لَها خاضفعینَ.(10)
اگر بخواهیم از آسمان معجزه اى بر ایشان مى فرستیم که گردن هایشان را براى همیشه به زیر افکنند.
آن روز در زمین احدى باقى نمى ماند که به عنوان خضوع گردنش را کج نکرده باشد. اهل زمین ایمان مى آورند، آن زمان که این صدا را از آسمان بشنوند که: «آگاه باشید حق در میان على بن ابى طالب(ع) و شیعیان اوست».
سپس فرمودند:
فرداى آن روز شیطان در هوا بالا مى رود به طورى که از زمین متوارى گشته و دور مى شود و در پس آن ندا مى دهد که بدانید حق در عثمان بن عفان و پیروان اوست. او مظلومانه کشته شد (بیایید) و قصاص خونش را طلب کنید.
حضرت ادامه دادند:
خداوند آنها را که ایمان آورده اند؛ با اقرار (همیشه به یک شکل) پابرجا و ثابت قدم مى کند و این همان نداى اول است. آنها هم که در دل هایشان مرض است آن روز به شک مى افتند که این مرض واللَّه، عداوت اهل بیت(ع) است. بنابراین در آن زمان از ما بیزارى مى جویند در عین حال که به ما متمایل مى شوند؛ مى گویند آن صداى اول جادویى از سحرهاى اهل بیت(ع) بود سپس امام صادق(ع) این آیه را تلاوت کردند که:
وَ إن یَرَوا آیةً یفعرفضفوا وَ یَقولفوا سفحرٌ مفستَمَرٌ.(11)
اگر آنها معجزه اى را مشاهده کنند از آن روى گردانده، مى گویند این همان جادوى همیشگى (آنها) است.(12)
زرارة بن اعین از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمودند:
منادى از آسمان ندا مى دهد که: «فلانى فرمانرواست» و منادى (دیگرى) هم ندا مى دهد که: «همانا على و شیعیان او رستگارند».
پرسیدم: چه کسى پس از این با مهدى(ع) مى جنگد؟ فرمودند:
مردى از بنى امیه که شیطان ندا مى دهد همانا فلانى و پیروان او رستگار مى شوند.
گفتم: پس چه کسانى راستگو را از دروغگو تشخیص مى دهد؟ فرمودند:
آنها که احادیث ما را روایت مى کنند و پیش از وقوع این اتفاقات مى گویند چنین مى شود و مى دانند که آنها راستگویند و حق دارند.(13)
این ندا مصداق این آیه است که:
أفَمَن یَهدى إلَى الحَقّ أحَقف أن یفتَّبَع أمَّن لا یَهفدّى إلاّ أن یفهدى فَما لَکفم کَیفَ تَحکفمونَ.(14)
آیا آنکه به سوى حقیقت هدایت مى کند شایسته تر است که تبعیت شود یا آنکه هدایت نمى پذیرد جز آنکه هدایت شود؛ شما را چه مى شود، چگونه قضاوت مى کنید؟
لذا این ندا و صیحه آسمانى (صداى جبرئیل) مانند پیشامد بزرگ غیر منتظره اى است که جنبه اى اعجازى دارد و در دل دشمنان خدا ترس و هراس مىافکند و بشارت بزرگى براى مؤمنان است که از نزدیکى ظهور حکایت مى کند و این مصداق آیه اى از قرآن کریم است که مى گوید:
افن نَشَاء نفنَزّفل عَلَیهفم مفن السَماء آیةً فَظَّلت اَعناقفهفم لَها خاضفعین.(15)
«اگر بخواهیم، معجزه اى از آسمان بر آنان فرود آوریم، تا در برابر آن، گردن هایشان خاضع گردد.»
و آیه دیگرى که مى گوید:
وَ استَمع یَوم یفنادى المفنادى مفن مَکانف قَریبف یَومَ یَسمَعفونَ الصَّیَحَةَ بفالحَقّف ذلفکَ یَومف الخفروجف(16).
«و آن روزى که منادى از جایى نزدیک ندا مى دهد، گوش فرا ده. آنها زمانى که صیحه را به حق بشنوند آن روز زمان خروج است.»
وظایف مؤمنان در هنگام پیشامد این صیحه:
در احادیث اهل بیت(ع) در این زمینه چنین آمده است:
الف) پس از شکر و ستایش خداوند:
به جا آوردن نماز صبح جمعه مورد بحثمان، به خانه هایتان بروید و درها را قفل کنید و دریچه ها و روزنه ها را ببندید و خودتان را در میان چیزى بپوشانید و گوش هایتان را بگیرید (در حدیث آمده است که از آثار این صیحه این است از شدت و قوت این صدا 70/000 نفر کر و 70/000 نفر لال مى شوند)، هرگاه صدا را شنیدید پس به سجده بیفتید و بگویید:
سبحان ربنّا القدّوس.
پروردگار مقدس ما منزه است
هر که چنین کند نجات مى یابد و هر که از این عمل روى گرداند هلاک مى شود.(17)
این از جمله مواردى است که هر کس خداوند متعال بر آن توفیقش داد تا نعمت درک آن عهد مبارک را با ظهور حضرت مهدى(ع) بیابد، واجب است بر آن شکرگزار باشد.
ب) انبار کردن غذاى یکسال خود و خانواده اش:
امام باقر(ع) فرمودند:
نشانه حادثه ها در ماه رمضان، نشانه اى است در آسمان که مردم پس از آن دچار اختلاف مى شوند. هرگاه آن را درک کردى غذایت را بیشتر کن.(18)
پس از شنیده شدن نداى آسمانى میان مردم اختلاف، جنگ و فتنه (نبرد قرقیسیا) پدید آمده و به دنبال آن قحطى و گرانى خوراکى ها پیش مى آید و از این رو ائمه(ع) به شیعیان مؤمن خویش و مسلمانان سفارش کرده اند که غذا و نیازمندیهاى خود و خانواده هایشان را براى مدت یک سال ذخیره کنند.
شما را به خدا، ببینید چقدر این امامان بزرگوار(ع) تیزبین بوده اند و به چه میزان به شیعیان و دوستداران خویش محبت مى ورزیده اند. ما در طول سال هاى عمر خود چگونه به این محبت هاى ایشان جواب داده ایم و چقدر در صدد جبران محبت هایشان بوده ایم؟
آرى! هر کس که به آنها عشق ورزیده و با آنها ارتباط دارد؛ مى تواند به محبت ایشان نسبت به خود مباهات و افتخار کند.
3 – بیعت کردن 30/000 نفر از قبیله بنى کلب با سفیانى
سفیانى در ماه رجب شورش کرده و به مبارزات نظامى و سیاسى و جنگ هاى خویش جامه عمل مى پوشاند و محدوده نفوذ خویش را گسترش مى دهد و در این زمان دیگران هم به او پیوسته و مجموعه ها و قبایل غیر دینى به دنبال او راه مى افتند.
پیامبر اکرم(ص) در این رابطه فرمودند:
سفیانى با 360 سوار شورش مى کند تا اینکه به دمشق مى رسد و در ماه رمضان هم 20/000 نفر از قبیله بنى کَلَب با او بیعت مى کنند.(19)
قبیله بنى کَلَب، عمو زادگان سفیانى؛ یعنى همان قبایل دروز(20) مى باشند که در آینده او را همراهى مى کنند. این قبیله در عصر معاویه نصرانى بودند و معاویه از آنها با مادر یزید (علیهم اللعنة) قاتل سیدالشهدا(ع) ازدواج کرد. بنابراین، سفیانى از اولاد یزید بن معاویة بن ابى سفیان (علیهم اللعنة) مى باشد. پیروان این آیین در منطقه رمله (در بیابان برهوت شرقى فلسطین و غربى اردن و جنوب غربى سوریه دمشق) تا چند کیلومتر در اطراف آن سکنى گزیده اند.
پى نوشت ها:
1 . الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص374؛ الغیبة، نعمانی، ص181، اعلامالوری، ص429؛ الغیبة شیخ طوسی، ص270، بشارةالاسلام، ص96؛ یومالخلاص، ص516؛ تاریخ مابعدالظهور، ص118.
2 . الغیبة، نعمانی، ص182؛ بشارةالاسلام، ص97؛ تاریخ الغیبةالکبری، ص479؛ یومالخلاص، ص517.
3 . به زودی در همین مجموعه به مسأله بدأ خواهیم پرداخت.
4 . الممهدون للمهدی(ع)، ص37.
5 . بحارالانوار، ج52، ص275؛ بشارةالاسلام، صص59 و 70.
6. البته باید توجه داشته باشیم که خود مؤلّف در نهایت آن را احتمال میشمرد و هر چند هم که احتمال قوی باشد باز یقینآور نیست بدین معنا که الزاماً نباید چنین باشد و امکان معجزه بودن این جریانات خالی از وجه نیست؛ چرا که اگر بنا بود به هر حال این مطالب به زودی تفسیر علمی آنها توسط دانشمندان آن عصر بیان شود که دیگر تعبیر کردن از آن به آیه (قرآن از معجزه به آیه تعبیر یاد میکند) چندان موجه نمیباشد و مردم با اتکاء به گفته دانشمندان هیجان خود را نسبت به این جریان از دست داده و مسلمانان هم به عنوان یک حادثه دهشتناک نماز آیاتی خوانده و از آن روی میگردانند و این با آنچه در ابتدای سخن دربارة دو دلیل حدوث این دو حادثه گفته شد متناقض است. به طور خلاصه باید گفت اگر بنا بود که این جریان فوراً تفسیر علمی آن بیان شود نخواهد توانست آیه یا علامتی برای ظهور شمرده شود یا حداقل در احادیث دیگر لازم نبود این همه روی آنها تکیه شود و گذرا به آن اشارهای میکردند. واللهعالم (مترجم).
7 . بحارالانوار، ج52، ص274.
8 . الارشاد شیخ مفید، ج2، ص371؛ الغیبة، شیخ طوسى، ص266؛ اعلام الورى، ص429.
9 . الغیبة، نعمانى، ص170، بحارالانوار، ج52، ص231؛ النجم الثاقب، ج1، ص126، تاریخ مابعدالظهور، ص125.
10 . سوره شعراء (26)، آیه4.
11 . سوره قمر (54)، آیه2.
12 . الغیبة، نعمانى، ص173، بحارالانوار، ج52، ص292.
13 . الغیبة،نعمانى، ص176، بحارالانوار، ج52، ص295.
14 . سوره یونس (10)، آیه35.
15 . سوره شعراء (26)، آیه4.
16. سوره ق (50)، آیه42 و 41.
17. یوم الخلاص، ص1542.
18. یوم الخلاص، ص542.
19. یوم الخلاص، ص671، بیان الائمه، ج2، ص586.
20. طریقه دروزیه، طریقتى است دینى، فلسفى، اخلاقى و اجتماعى در سوریه و لبنان. این طایفه منسوبند به »دَرَزَىّ« که وى بعدها از اعتقاد خویش برگشت. عنوان اصلى این طریقت موحدون است که اساس عقیده شان بر حلول و تناسخ روح است. لغتنامه الرائد، ج1، ص787. [م.]