در آیه 52 سوره شوری می فرماید: ((وانک لتهدی الی صراط مستقیم )) و در آیات 43 مریم – 38 غافر – 19 نازعات , 29 غافر – 88 نسائ – 40 زخرف – 159 و 181 اعراف – 73 انبیائ و 24 سجده , هدایت را برای غیرخدا (رسولان و انبیائ و امامان و موئمنین ) به کار برده است . در آیه 272 بقره می توان احتمال داد که به پیامبر گفته می شود هدایت مردم در حقیقت به دست خداست و آن وظیفه ای که بر عهده توست دعوت و هدایت ظاهری مردم است اما اثرگذاری و به نتیجه رسیدن آن با خداست در عین حال هدایت دارای مراتب است بعضی از مراتب آن دعوت و بیان حق است و بعضی از مراتب آن به مقصد رساندن در آیه مرتبه به مقصد رساندن را از پیامبر(ص ) نفی می کند در عین حال از نظر علامه طباطبایی در بعضی آیات مرتبه دوم را نیز برای انبیائ و امامان اثبات می گرداند (از جمله در آیات سوره انبیا و سجده , برای اطلاع بیشتر نک : فرمایشات علامه طباطبایی ذیل آیات مذکور در تفسیر المیزان ).
بیان دیگر: مسائله هدایت بشر, نیز یک فعل است و لذا مشمول سخن فوق – که تجلی توحید افعالی است – می باشد و به همین جهت در مورد آن دو دسته آیه وجود دارد:
1- آیاتی که هدایت را فقط فعل خدا می داند ((لیس علیک هداهم ولکن الله یهدی من یشائ; بر تو نیست که آنان را هدایت کنی , بلکه خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند)), (بقره , آیه 272).
2- آیاتی که هدایت را به غیر خدا نسبت می دهد((انک لتهدی الی صراط مستقیم ; به درستی که تو به راه راست هدایت می کنی )), (شوری , آیه 52). مقصود دسته اول , نفی فاعلیت استقلالی است ; یعنی , ای پیامبر تو بدون تکیه بر نیرو و اراده الهی قدرت بر هدایت مردم را نداری و مقصود دسته دوم , اثبات فاعلیت متکی به قوه الهی است ; یعنی , تو با نیرو و اراده الهی مردم را هدایت می کنی . یعنی هدایت استقلالی از آن خداست و پیامبران به واسطه قدرت الهی , قدرت بر هدایت دارند که جمع بین این دو مطلب در برخی از آیات آمده است : ((وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا; از میان آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند)), (سجده , آیه 24).
بیان دیگر: مسائله هدایت بشر, نیز یک فعل است و لذا مشمول سخن فوق – که تجلی توحید افعالی است – می باشد و به همین جهت در مورد آن دو دسته آیه وجود دارد:
1- آیاتی که هدایت را فقط فعل خدا می داند ((لیس علیک هداهم ولکن الله یهدی من یشائ; بر تو نیست که آنان را هدایت کنی , بلکه خداوند هر که را بخواهد هدایت می کند)), (بقره , آیه 272).
2- آیاتی که هدایت را به غیر خدا نسبت می دهد((انک لتهدی الی صراط مستقیم ; به درستی که تو به راه راست هدایت می کنی )), (شوری , آیه 52). مقصود دسته اول , نفی فاعلیت استقلالی است ; یعنی , ای پیامبر تو بدون تکیه بر نیرو و اراده الهی قدرت بر هدایت مردم را نداری و مقصود دسته دوم , اثبات فاعلیت متکی به قوه الهی است ; یعنی , تو با نیرو و اراده الهی مردم را هدایت می کنی . یعنی هدایت استقلالی از آن خداست و پیامبران به واسطه قدرت الهی , قدرت بر هدایت دارند که جمع بین این دو مطلب در برخی از آیات آمده است : ((وجعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا; از میان آنان پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند)), (سجده , آیه 24).