چگونگی الگو قرار دادن امام علی(علیه السلام)
۱۳۹۶/۰۷/۲۶
–
۶۰۰۹ بازدید
ایا ما میتونیم مثل مولا علی بشیم؟اگه نه پس چرا میگن الگو ایشان هستند؟
باسلام واحترام حضورپرسشگرگرامی؛آرزوی همه انسانهایی که به خدا ؛ پیامبر اسلام و امامان معصوم ایمان دارند این است که مانند آن بزرگواران زندگی کنند و اولین قدم برای رسیدن به این هدف این است که تلاش کنیم از حرامها دوری کنیم و واجبات را انجام بدهیم . اگر این مرحله را سپری کنیم خداوند قدم بعدی را آسانتر خواهد کرد و برای دوری از گناه و انجام واجبات باید از راهنمایی آنان که این مراحل را طی کرده اند بهره مند شویم .الگو قراردادن شخصیت ها به این معنا است که اصول کلى و خط مشى آنان را شناسایى کرده و متناسب با شرایط زمانى پیاده کرد؛ مثلاً عبادت، تقوا و عفاف، تربیت صحیح فرزند، زهد و ساده زیستى، خدمت به تهى دستان، خدمات اجتماعى، هوشیارى سیاسى، دانش وسیع دینى، شهامت در دفاع از حق و… از ویژگى هاى بارز حضرات معصومین علیهم السلام بوده است و براى هر فرد مسلمان مى تواند الگو باشد.
الگو قرار دادن اهل بیت فرایندی است که در پی شناخت آنها وایجاد دوستی و رابطه عمیق باآنها حاصل می گردد و دارای دو مرحله اساسی و محوری است :
1- شناخت و معرفت : مرحله اول در عمل به دستورات و پیروی از اهل بیت –ع- آشنایی با آنها و بینش و منش و روش و رهنمود ها و خواسته های آنها است . پس قدم اول در این راه نورانی معرفت است ؛ اگر ما با جایگاه والای اهل بیت و مقام عظیم و منزلت بس بلند و الهی آنها آشنا شویم و پیام و برنامه های آنها را به خوبی دریافت نماییم و باور کنیم که اهل بیت پیامبر –ع- تنهاراه سعادت ما و یگانه وسیله نجات و رسیدن به کمالات و تعالی روحی و مادی هستند و تنها با الگو قرار دادن آنها می توان به اهداف بلند انسانی و الهی رسید؛ آن گاه به این نتیجه می رسیم که باید نحوه سلوک بندگی وپیمودن راه تکامل معنوی را از آنها فرا گرفت و در عمل مسیر آنها را پیمود و بر طبق دستورات و رهنمود های آنها رفتار کرد . شناخت اوصاف و کمالات اهل بیت ، به طور طبیعی شیفتگی و محبت نسبت به آنها را در پی دارد . لازم به تذکر است که برای شناخت اهل بیت سه راه وجود دارد :
الف- مطالعه تاریخ زندگانی آنها
ب- مطالعه و تفکر در سخنان ایشان
ج- شناخت خداوند ، زیرا با شناخت حضرت حق و صفات او می توانیم بفهمیم که اهل بیت که متصف به اسما و اوصاف الهیند چه ویژگی هایی دارند .
2- اطاعت و پیروی :اگر کسی شناخت لازم و کافی از اهل بیت –ع-پیدا کرد ، اطاعت از آنان را بر خود لازم می داند . اطاعت و پیروی از آنان به معنای عمل کردن به سخنانشان و اجتناب از محرمات و عمل کردن به واجبات است . هم شکلی با آن سروران ، متخلق شدن به اخلاق آنان در سخن و عمل ، دوست داشتن امور و افرادی که آنها دوست می دارند و متنفر بودن و بیزاری ازچیز ها وکسانی که ایشان مبغوض می دارند از لوازم این طاعت و پیروی است . ولی گاهی چون شناخت در آن حد بالا نیست چه بسا فرد نسبت به اوامر آنها سر پیچی کند . عصیان به هر اندازه باشد به همان مقدار کدورت و بغض می آورد و کدورت و بغض ضد صفا و محبت است . پس هر اندازه اوامر آنها مورد عصیان واقع گردد به همان مقدار بغض و کدورت نسبت به آنها در دل ایجاد می گردد و بر عکس هر اندازه نسبت به اوامر آنها اطاعت شود به همان اندازه حب و صفا محبت دل را فرا می گیرد . البته شناخت و به دنبال اطاعت و پیروی دارای درجات و مراتب فراوانی است و رسیدن به درجات عالی آن نیازمند صبر و تحمل و تمرین و تلاش و کوشش فراوان است که به طور معمول و طبیعی در طی سالیان دراز حاصل می گردد و باید این درجات را با قدم صدق و شوق به تدریج و یکی یکی پیمود و پشت سر گذاشت . (ر. ک : امامت ، شهید دستغیب شیرازی)
در الگوگیری، حضور یا عدم حضور افراد چندان مهم نیست ; بلکه چه بسا کسانی که در گذشته ای دور زندگی می کردند, بهتر از بسیاری از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند; لیکن برای این کار باید از طریق بررسی تاریخ زندگی درس های لازم را فرا گرفت . گذشت چهارده قرن هم چیزی را عوض نمی کند; زیرا محور اصلی در الگوگیری اصول کلی تربیتی و ارزش های اخلاقی است که با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی شود. زندگی ائمه(ع) برای ما الگو است و پذیرش این مطلب و بیان این سخن گزاف و بیهوده نیست و لذا هم گوشه گوشه زندگی آنها برای ما روشن است و بیان شده و هم می توان همچنان از آنها الگو گرفت و پیروی نمود. و برای رسیدن به آن می توان کتب مشتمل بر معارف دین را که بسیار فراوان است مورد مطالعه قرار داد . سخنان ائمه(ع) در مورد کیفیت و شکل زندگی [نه سخنان معرفتی و تحلیلی آنها] برای هر انسانی قابل فهم و راهگشاست، کافی است به کتاب هایی که در مورد زندگانی ائمه(ع) نوشته شده مراجعه کنید و یا از کلمات گهربار آنها فیض ببرید تا زندگی شما رنگ دینی و الهی بگیرد.
در باره سیره حضرت علی علیه السلام به این کتابها مراجعه کنید :
1- آیین کشوردارى از دیدگاه امام على(ع)،آیت اللَّه فاضل لنکرانى 2- استراتژى نظام امام على(ع)،حسن على اکبر 3- امام على(ع)،جلال الدین فارسى 4- الهام از گفتار على(ع)،محمد تقى حکیم 5- امام على(ع)،محمد على حبیبى 6- على و پیامبران،محمد تقى حکیم 7- بر امیر مؤمنان(ع) چه گذشت،محمد حسن موسوى کاشانى 8- پرتوى از بیکران علم على(ع)،محمد رضا حکیمى 9- تاریخ زندگانى على(ع)،کنگره سرداران شهید سپاه 10- جاذبه و دافعه على(ع)،شهید مطهرى 11- یکصد کلمه از حضرت على(ع)،سازمان میراث فرهنگى کشور 12- چهل حدیث حضرت على(ع)،کاظم مدیرشانه چى 13- هزار حدیث از حضرت على(ع)،کاظمى خلخالى 14- حق المبین «قضاوت هاى حضرت على(ع)»،ذبیح اللَّه محلاتى 15- خلاصه مقالات کنگره امام على(ع)،سازمان تحقیقات و خودکفایى بسیج 16- مقالات برگزیده کنگره امام على(ع)،سازمان تحقیقات و خودکفایى بسیج 17- در خلوت على(ع)،رضا معصومى 18- میعاد با على(ع) (مجموعه مقالات)،نشر تفکر .
***نکته ای که در اینجا مهم و اساسی است این است که هر چند کامل بودن و بی عیب و نقص و کاستی بودن الگو در تربیت و رهبری انسان ها بسیار مؤثر است چون انسان به راحتی به آنها سر می سپرد و از آنها اطاعت می کند ولی وجود زمینه ها و بسترهای مناسب در فرد الگو گیرنده نیز دارای اهمیت ویژه ای است بنابراین باید خود انسان با سعی و تلاش و مجاهده و با پیروی از حجت و پیامبر و واعظ درونی اش یعنی عقل این زمینه را فراهم سازد تا سخنان و رفتار حجت بیرونی و خارجی یعنی پیامبران و امامان و بزرگان اهل کمال و معرفت در او تأثیرگذار باشند وگرنه در خود زمان پیامبر و امامان(ع) کم نبوده اند کسانی که دایما با آنها در تماس بوده اند و با آنها انس و معاشرت داشته اند ولی سرسخت ترین دشمنان آنها به شمار می آمدند و بالاترین مخالفت ها و عنادها را با حق و حقیقت داشته اند.
* پس الگو داشتن لازم ولی غیر کافی است. به عبارت دیگر باید هم فاعل (یعنی الگو) در فاعلیتش کامل باشد و هم قابل (یعنی الگو قرار دهنده) در قابلیتش کامل باشد تا الگو سازی مفید و نتیجه بخش باشد و چون الگوهای رفتاری ما یعنی اولیای الهی در فاعلیت و تأثیرگذاری کامل و بی نقص می باشند، این ما هستیم که باید قابلیت پذیرش در خود ایجاد کنیم تا بتوانیم خود را در معرض وزش نسیم رحمت و هدایت آنها قرار دهیم و غنچه وجود خود را شکوفا سازیم: گوهر پاک بباید که شود لایق فیض / ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود.
***درمورد کارکرد و تاثیر عملی دیدگاه و عمل معصومین نکات زیر قابل ذکر است:
امامان دو جنبه دارند:
یکی جنبه بشری و دیگری جنبه فرا بشری. در بعد بشری آنان اسوه همگانند و رفتارها و کردارهای آنان قابل الگوگیری است. برای روشن شدن مطلب در این بخش باید به دو واقعیت معرفت پیدا کرد.
1. پیامبران و امامان(ع) داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیش تر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوایند.
2. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤولیت هدایت جامعه علم دارد. درحقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان موجب گزینش آنان مى شود.
آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد: «وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بایتنا یوقنون ؛ و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما[مردم را] هدایت مى کردند. سجده(32):24.«اللّه اعلم حیث یجعل رسالته ؛ خداوند بهتر مى داند رسالتش را کجا قرار دهد.»انعام(6):124. سپردن هر مسؤولیتى با دادن امکانات لازم همراه است. امامت جامعه از این قاعده مستثنا نیست. از این رو، خداوند آنان را از علم لازم براى به عهده گرفتن مسؤولیت امامت بهره مند مى گرداند. این ویژگى هنگام به عهده گرفتن مسؤولیت براى امامان(ع) محسوس مى شود؛ چنان که درباره امام هادى(ع) مى خوانیم: «یکى از یاران ایشان به نام «هارون به فضیل» در کنارشان بود که ناگاه امام فرمودند:«انالله و انا الیه راجعون» ابى جعفر[امام جواد(ع)] در گذشت. به حضرت عرض شد: از کجا دانستید؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد که برایم سابقه نداشت. اصول کافى، ج 2، ص 218.
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این واقعیتهای نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک؛ [آنان را برگزیدى ]…بعد از آن که بر آن ها شرط کردى نسبت به دنیا و زینت زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود میهمان کردى… .» البته این امتیاز(علم و عصمت موهبتى) پایه و شرط اولیه امامت است و معصومان با اراده خویش و تلاش و عبادت به مقامات عالى ترى از علم و عصمت دست مى یابند؛ چنان که در قرآن مجید از زبان پیامبر(ص) مى خوانیم:«و قل رب زدنى علما؛ و بگو پروردگارا بردانشم بیفزاى؛ طه(20):114.و همین عبادت ها و صبر و جهادهاى بیش تر که با اختیار و اراده انجام مى شود، موجب برترى برخى از پیامبران بردیگر پیامبران مى گردد: «تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض ؛ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم… بقره(2):253. ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات «علمى و معنوى» به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان میسر است؛ چنان که حضرت زینب(س) تا مرز عصمت پیش رفت؛ حضرت عباس(ع) به مقامات عالى معنوى دست یافت و بسیارى از علما و اولیا را «تالى تلو معصوم»(نزدیکان به مرز عصمت) مى خوانند.
***الگو قرار دادن پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) و بزرگان دین به این معنا نیست که همه کارها و برنامه های جزئی و شخصی و اموری که مناسب شرایط زمانی و مکانی زمان پیامبر(ص) بود در این زمان و در زندگی ما نیز اجرا گردد بلکه باید خطوط کلی و مسائل اساسی و راه کارهای عملی زندگی را از آنها فرا گرفت و از آنها در این راستا الگو گرفت. مثلا باید از روحیات عالی، استقامت و شکیبایی، هوشیاری و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط پیامبر(ص) بر حوداث و زانو نزدن او در برابر سختی ها و مشکلات از پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم(ع) الگو گرفت ولی نحوه استقامت و مورد آن و نیز نوع هوشیاری و موضوع و چگونگی آن و نیز طرز تحمل و پایداری و مورد موضوع آن متناسب با این زمان و این شرایط خاص باید باشد و از این نظر ممکن است در موارد زیادی با زمان پیامبر(ص) متفاوت باشد. اتفاقا مشکلات کنونی جامعه ما و سایر جوامع، الگو قرار نداد پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم(ع) و پیروی از الگوهای ناقص و دروغین و غیر اصیل است.
*باید دانست الگوگیری در یک تقسیم بندی کلی بر دو محور «ارزش ها» و «روش ها» استوار است که ارزش ها ثابت است ولی روش ها با توجه به شرایط مختلف قابل تغییر است.
به طور مثال: اصل عبادت خدا، اطاعت شوهر، تربیت فرزند، حضور در صحنه سیاست، تعلیم دیگران و خدمت رسانی به مردم، از اصول ارزشی است. اما مقدار وقت گذاری برای هر کدام و روش ها و ابزارهای آن با توجه به موقعیت و شرایط افراد تغییر پذیر است. چه بسا حضرت زهرا(س) عبادت طولانی داشته باشند ولی برای برخی از خانم ها با توجه به کشش روحی و معنوی آنها طولانی بودن عبادت مفید نباشد البته اصل «عبادت» باید جزء برنامه های ارزشی زندگی باید تلقی شود و در حد امکان باید از روش های معصومین(ع) نیز باید الگوگیری کرد.
امیر مؤمنان(ع) در نهج البلاغه می فرماید: «الا و ان لکل مأموم اماما یقتدی به و یستضیء بنور علمه، الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه، الا و انکم لا تقدرون علی ذلک ولکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد؛ آگاه باشید که هر رهروی رهبری دارد که پیرو اوست و از نور دانش او روشنی و فروغ می گیرد. بدانید که پیشوای شما از دنیا به دو لباس کهنه و دو قرص نان بسنده کرده است. آگاه باشید که شما توان این کار را ندارید ولی می توانید با تقوا و تلاش و کوشش و عفت و کار و برنامه درست و استوار مرا یاری دهید.
در حد توان سعی کنید رعایت کنید بدیهی است که ما قادر نیستیم مانند امام علی علیه السلام رفتار کنیم منتهی باید کوشش کنیم ایشان را مقتدای خود قرار دهیم وطوری عمل کنیم که بگویند به سیره امام علی عمل میکند.
الگو قراردادن شخصیت ها به این معنا است که اصول کلى و خط مشى آنان را شناسایى کرده و متناسب با شرایط زمانى پیاده کرد؛ مثلاً عبادت، تقوا و عفاف، تربیت صحیح فرزند، خوب شوهردارى کردن، زهد و ساده زیستى، خدمت به تهى دستان، خدمات اجتماعى، هوشیارى سیاسى، دانش وسیع دینى، شهامت در دفاع از حق و… از ویژگى هاى بارز آن حضرت بوده است و براى هر فرد مسلمان مى تواند الگو باشد
همین طور باید دانست خود پیامبران و امامان(ص) «آیین حنیف» خود را بر «فطرت سلیم» استوار ساخته اند. از این رو اگر ما به ندای فطرت خود پاسخ مثبت بدهیم، به طور عملی و کاربردی از آنان الگو گرفته ایم. کارکرد فطرت انسان همانند «پیامبر درونی» در هنگام هر موضعگیری و قبل از اقدام به هر عملی پیام راستی و درستی را به گوش جان می رساند و در صورتی که انسان به این پیام گوش بسپارد و به کار ببندد پرتو افکنی فطرت در دل انسان بیشتر می شود و نورانیت سراسر قلب او را احاطه می کند و به مقام عصمت نسبی نایل می شود و این مهمترین سرمایه انسان است.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
موفق ومؤید باشید.
الگو قرار دادن اهل بیت فرایندی است که در پی شناخت آنها وایجاد دوستی و رابطه عمیق باآنها حاصل می گردد و دارای دو مرحله اساسی و محوری است :
1- شناخت و معرفت : مرحله اول در عمل به دستورات و پیروی از اهل بیت –ع- آشنایی با آنها و بینش و منش و روش و رهنمود ها و خواسته های آنها است . پس قدم اول در این راه نورانی معرفت است ؛ اگر ما با جایگاه والای اهل بیت و مقام عظیم و منزلت بس بلند و الهی آنها آشنا شویم و پیام و برنامه های آنها را به خوبی دریافت نماییم و باور کنیم که اهل بیت پیامبر –ع- تنهاراه سعادت ما و یگانه وسیله نجات و رسیدن به کمالات و تعالی روحی و مادی هستند و تنها با الگو قرار دادن آنها می توان به اهداف بلند انسانی و الهی رسید؛ آن گاه به این نتیجه می رسیم که باید نحوه سلوک بندگی وپیمودن راه تکامل معنوی را از آنها فرا گرفت و در عمل مسیر آنها را پیمود و بر طبق دستورات و رهنمود های آنها رفتار کرد . شناخت اوصاف و کمالات اهل بیت ، به طور طبیعی شیفتگی و محبت نسبت به آنها را در پی دارد . لازم به تذکر است که برای شناخت اهل بیت سه راه وجود دارد :
الف- مطالعه تاریخ زندگانی آنها
ب- مطالعه و تفکر در سخنان ایشان
ج- شناخت خداوند ، زیرا با شناخت حضرت حق و صفات او می توانیم بفهمیم که اهل بیت که متصف به اسما و اوصاف الهیند چه ویژگی هایی دارند .
2- اطاعت و پیروی :اگر کسی شناخت لازم و کافی از اهل بیت –ع-پیدا کرد ، اطاعت از آنان را بر خود لازم می داند . اطاعت و پیروی از آنان به معنای عمل کردن به سخنانشان و اجتناب از محرمات و عمل کردن به واجبات است . هم شکلی با آن سروران ، متخلق شدن به اخلاق آنان در سخن و عمل ، دوست داشتن امور و افرادی که آنها دوست می دارند و متنفر بودن و بیزاری ازچیز ها وکسانی که ایشان مبغوض می دارند از لوازم این طاعت و پیروی است . ولی گاهی چون شناخت در آن حد بالا نیست چه بسا فرد نسبت به اوامر آنها سر پیچی کند . عصیان به هر اندازه باشد به همان مقدار کدورت و بغض می آورد و کدورت و بغض ضد صفا و محبت است . پس هر اندازه اوامر آنها مورد عصیان واقع گردد به همان مقدار بغض و کدورت نسبت به آنها در دل ایجاد می گردد و بر عکس هر اندازه نسبت به اوامر آنها اطاعت شود به همان اندازه حب و صفا محبت دل را فرا می گیرد . البته شناخت و به دنبال اطاعت و پیروی دارای درجات و مراتب فراوانی است و رسیدن به درجات عالی آن نیازمند صبر و تحمل و تمرین و تلاش و کوشش فراوان است که به طور معمول و طبیعی در طی سالیان دراز حاصل می گردد و باید این درجات را با قدم صدق و شوق به تدریج و یکی یکی پیمود و پشت سر گذاشت . (ر. ک : امامت ، شهید دستغیب شیرازی)
در الگوگیری، حضور یا عدم حضور افراد چندان مهم نیست ; بلکه چه بسا کسانی که در گذشته ای دور زندگی می کردند, بهتر از بسیاری از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند; لیکن برای این کار باید از طریق بررسی تاریخ زندگی درس های لازم را فرا گرفت . گذشت چهارده قرن هم چیزی را عوض نمی کند; زیرا محور اصلی در الگوگیری اصول کلی تربیتی و ارزش های اخلاقی است که با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی شود. زندگی ائمه(ع) برای ما الگو است و پذیرش این مطلب و بیان این سخن گزاف و بیهوده نیست و لذا هم گوشه گوشه زندگی آنها برای ما روشن است و بیان شده و هم می توان همچنان از آنها الگو گرفت و پیروی نمود. و برای رسیدن به آن می توان کتب مشتمل بر معارف دین را که بسیار فراوان است مورد مطالعه قرار داد . سخنان ائمه(ع) در مورد کیفیت و شکل زندگی [نه سخنان معرفتی و تحلیلی آنها] برای هر انسانی قابل فهم و راهگشاست، کافی است به کتاب هایی که در مورد زندگانی ائمه(ع) نوشته شده مراجعه کنید و یا از کلمات گهربار آنها فیض ببرید تا زندگی شما رنگ دینی و الهی بگیرد.
در باره سیره حضرت علی علیه السلام به این کتابها مراجعه کنید :
1- آیین کشوردارى از دیدگاه امام على(ع)،آیت اللَّه فاضل لنکرانى 2- استراتژى نظام امام على(ع)،حسن على اکبر 3- امام على(ع)،جلال الدین فارسى 4- الهام از گفتار على(ع)،محمد تقى حکیم 5- امام على(ع)،محمد على حبیبى 6- على و پیامبران،محمد تقى حکیم 7- بر امیر مؤمنان(ع) چه گذشت،محمد حسن موسوى کاشانى 8- پرتوى از بیکران علم على(ع)،محمد رضا حکیمى 9- تاریخ زندگانى على(ع)،کنگره سرداران شهید سپاه 10- جاذبه و دافعه على(ع)،شهید مطهرى 11- یکصد کلمه از حضرت على(ع)،سازمان میراث فرهنگى کشور 12- چهل حدیث حضرت على(ع)،کاظم مدیرشانه چى 13- هزار حدیث از حضرت على(ع)،کاظمى خلخالى 14- حق المبین «قضاوت هاى حضرت على(ع)»،ذبیح اللَّه محلاتى 15- خلاصه مقالات کنگره امام على(ع)،سازمان تحقیقات و خودکفایى بسیج 16- مقالات برگزیده کنگره امام على(ع)،سازمان تحقیقات و خودکفایى بسیج 17- در خلوت على(ع)،رضا معصومى 18- میعاد با على(ع) (مجموعه مقالات)،نشر تفکر .
***نکته ای که در اینجا مهم و اساسی است این است که هر چند کامل بودن و بی عیب و نقص و کاستی بودن الگو در تربیت و رهبری انسان ها بسیار مؤثر است چون انسان به راحتی به آنها سر می سپرد و از آنها اطاعت می کند ولی وجود زمینه ها و بسترهای مناسب در فرد الگو گیرنده نیز دارای اهمیت ویژه ای است بنابراین باید خود انسان با سعی و تلاش و مجاهده و با پیروی از حجت و پیامبر و واعظ درونی اش یعنی عقل این زمینه را فراهم سازد تا سخنان و رفتار حجت بیرونی و خارجی یعنی پیامبران و امامان و بزرگان اهل کمال و معرفت در او تأثیرگذار باشند وگرنه در خود زمان پیامبر و امامان(ع) کم نبوده اند کسانی که دایما با آنها در تماس بوده اند و با آنها انس و معاشرت داشته اند ولی سرسخت ترین دشمنان آنها به شمار می آمدند و بالاترین مخالفت ها و عنادها را با حق و حقیقت داشته اند.
* پس الگو داشتن لازم ولی غیر کافی است. به عبارت دیگر باید هم فاعل (یعنی الگو) در فاعلیتش کامل باشد و هم قابل (یعنی الگو قرار دهنده) در قابلیتش کامل باشد تا الگو سازی مفید و نتیجه بخش باشد و چون الگوهای رفتاری ما یعنی اولیای الهی در فاعلیت و تأثیرگذاری کامل و بی نقص می باشند، این ما هستیم که باید قابلیت پذیرش در خود ایجاد کنیم تا بتوانیم خود را در معرض وزش نسیم رحمت و هدایت آنها قرار دهیم و غنچه وجود خود را شکوفا سازیم: گوهر پاک بباید که شود لایق فیض / ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود.
***درمورد کارکرد و تاثیر عملی دیدگاه و عمل معصومین نکات زیر قابل ذکر است:
امامان دو جنبه دارند:
یکی جنبه بشری و دیگری جنبه فرا بشری. در بعد بشری آنان اسوه همگانند و رفتارها و کردارهای آنان قابل الگوگیری است. برای روشن شدن مطلب در این بخش باید به دو واقعیت معرفت پیدا کرد.
1. پیامبران و امامان(ع) داراى اراده بشرى اند؛ مانند دیگر مردم زندگى مى کنند؛ براى تحصیل هر چه بیش تر مقامات معنوى مى کوشند و اهل صبر و جهاد و زهد و تقوایند.
2. خداوند متعال به قابلیت ممتاز پیامبران و امامان براى تحصیل مقامات معنوى و شایستگى آنان براى به عهده گرفتن مسؤولیت هدایت جامعه علم دارد. درحقیقت همان قابلیت و شایستگى آنان موجب گزینش آنان مى شود.
آیات و روایات فراوانى بر این دو واقعیت گواهى مى دهد: «وجعلنا منهم ائمة یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بایتنا یوقنون ؛ و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما[مردم را] هدایت مى کردند. سجده(32):24.«اللّه اعلم حیث یجعل رسالته ؛ خداوند بهتر مى داند رسالتش را کجا قرار دهد.»انعام(6):124. سپردن هر مسؤولیتى با دادن امکانات لازم همراه است. امامت جامعه از این قاعده مستثنا نیست. از این رو، خداوند آنان را از علم لازم براى به عهده گرفتن مسؤولیت امامت بهره مند مى گرداند. این ویژگى هنگام به عهده گرفتن مسؤولیت براى امامان(ع) محسوس مى شود؛ چنان که درباره امام هادى(ع) مى خوانیم: «یکى از یاران ایشان به نام «هارون به فضیل» در کنارشان بود که ناگاه امام فرمودند:«انالله و انا الیه راجعون» ابى جعفر[امام جواد(ع)] در گذشت. به حضرت عرض شد: از کجا دانستید؟ فرمود: در برابر خدا فروتنى و خضوعى در دلم افتاد که برایم سابقه نداشت. اصول کافى، ج 2، ص 218.
در اوایل دعاى ندبه به مجموع این واقعیتهای نورانى اشاره شده است: «بعد ان شرطت علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلى و الثناء الجلى و اهبطت علیهم ملائکتک و کرمتهم بوحیک و رفدتهم بعلمک؛ [آنان را برگزیدى ]…بعد از آن که بر آن ها شرط کردى نسبت به دنیا و زینت زیورها زهد بورزند، آنان نیز این شرط را پذیرفتند و دانستى که آنان به آن شرط وفا دارند. پس آن ها را پذیرفتى و به خود نزدیک ساختى و یاد بلند و ستایش ارجمند را براى ایشان پیش فرستادى و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادى و به وحى خود آنان گرامى داشتى و آنان را به بخشش علم خود میهمان کردى… .» البته این امتیاز(علم و عصمت موهبتى) پایه و شرط اولیه امامت است و معصومان با اراده خویش و تلاش و عبادت به مقامات عالى ترى از علم و عصمت دست مى یابند؛ چنان که در قرآن مجید از زبان پیامبر(ص) مى خوانیم:«و قل رب زدنى علما؛ و بگو پروردگارا بردانشم بیفزاى؛ طه(20):114.و همین عبادت ها و صبر و جهادهاى بیش تر که با اختیار و اراده انجام مى شود، موجب برترى برخى از پیامبران بردیگر پیامبران مى گردد: «تلک الرسل فضلنا بعضهم على بعض ؛ برخى از آن پیامبران را بر برخى دیگر برترى بخشیدیم… بقره(2):253. ناگفته نماند، دسترسى به مقام «عصمت» و راه یابى به مقامات «علمى و معنوى» به پیامبران و امامان اختصاص ندارد و براى همگان میسر است؛ چنان که حضرت زینب(س) تا مرز عصمت پیش رفت؛ حضرت عباس(ع) به مقامات عالى معنوى دست یافت و بسیارى از علما و اولیا را «تالى تلو معصوم»(نزدیکان به مرز عصمت) مى خوانند.
***الگو قرار دادن پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) و بزرگان دین به این معنا نیست که همه کارها و برنامه های جزئی و شخصی و اموری که مناسب شرایط زمانی و مکانی زمان پیامبر(ص) بود در این زمان و در زندگی ما نیز اجرا گردد بلکه باید خطوط کلی و مسائل اساسی و راه کارهای عملی زندگی را از آنها فرا گرفت و از آنها در این راستا الگو گرفت. مثلا باید از روحیات عالی، استقامت و شکیبایی، هوشیاری و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط پیامبر(ص) بر حوداث و زانو نزدن او در برابر سختی ها و مشکلات از پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم(ع) الگو گرفت ولی نحوه استقامت و مورد آن و نیز نوع هوشیاری و موضوع و چگونگی آن و نیز طرز تحمل و پایداری و مورد موضوع آن متناسب با این زمان و این شرایط خاص باید باشد و از این نظر ممکن است در موارد زیادی با زمان پیامبر(ص) متفاوت باشد. اتفاقا مشکلات کنونی جامعه ما و سایر جوامع، الگو قرار نداد پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم(ع) و پیروی از الگوهای ناقص و دروغین و غیر اصیل است.
*باید دانست الگوگیری در یک تقسیم بندی کلی بر دو محور «ارزش ها» و «روش ها» استوار است که ارزش ها ثابت است ولی روش ها با توجه به شرایط مختلف قابل تغییر است.
به طور مثال: اصل عبادت خدا، اطاعت شوهر، تربیت فرزند، حضور در صحنه سیاست، تعلیم دیگران و خدمت رسانی به مردم، از اصول ارزشی است. اما مقدار وقت گذاری برای هر کدام و روش ها و ابزارهای آن با توجه به موقعیت و شرایط افراد تغییر پذیر است. چه بسا حضرت زهرا(س) عبادت طولانی داشته باشند ولی برای برخی از خانم ها با توجه به کشش روحی و معنوی آنها طولانی بودن عبادت مفید نباشد البته اصل «عبادت» باید جزء برنامه های ارزشی زندگی باید تلقی شود و در حد امکان باید از روش های معصومین(ع) نیز باید الگوگیری کرد.
امیر مؤمنان(ع) در نهج البلاغه می فرماید: «الا و ان لکل مأموم اماما یقتدی به و یستضیء بنور علمه، الا و ان امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه، الا و انکم لا تقدرون علی ذلک ولکن اعینونی بورع و اجتهاد و عفه و سداد؛ آگاه باشید که هر رهروی رهبری دارد که پیرو اوست و از نور دانش او روشنی و فروغ می گیرد. بدانید که پیشوای شما از دنیا به دو لباس کهنه و دو قرص نان بسنده کرده است. آگاه باشید که شما توان این کار را ندارید ولی می توانید با تقوا و تلاش و کوشش و عفت و کار و برنامه درست و استوار مرا یاری دهید.
در حد توان سعی کنید رعایت کنید بدیهی است که ما قادر نیستیم مانند امام علی علیه السلام رفتار کنیم منتهی باید کوشش کنیم ایشان را مقتدای خود قرار دهیم وطوری عمل کنیم که بگویند به سیره امام علی عمل میکند.
الگو قراردادن شخصیت ها به این معنا است که اصول کلى و خط مشى آنان را شناسایى کرده و متناسب با شرایط زمانى پیاده کرد؛ مثلاً عبادت، تقوا و عفاف، تربیت صحیح فرزند، خوب شوهردارى کردن، زهد و ساده زیستى، خدمت به تهى دستان، خدمات اجتماعى، هوشیارى سیاسى، دانش وسیع دینى، شهامت در دفاع از حق و… از ویژگى هاى بارز آن حضرت بوده است و براى هر فرد مسلمان مى تواند الگو باشد
همین طور باید دانست خود پیامبران و امامان(ص) «آیین حنیف» خود را بر «فطرت سلیم» استوار ساخته اند. از این رو اگر ما به ندای فطرت خود پاسخ مثبت بدهیم، به طور عملی و کاربردی از آنان الگو گرفته ایم. کارکرد فطرت انسان همانند «پیامبر درونی» در هنگام هر موضعگیری و قبل از اقدام به هر عملی پیام راستی و درستی را به گوش جان می رساند و در صورتی که انسان به این پیام گوش بسپارد و به کار ببندد پرتو افکنی فطرت در دل انسان بیشتر می شود و نورانیت سراسر قلب او را احاطه می کند و به مقام عصمت نسبی نایل می شود و این مهمترین سرمایه انسان است.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
موفق ومؤید باشید.