در این شماره
به مباحثی چون حسین(ع) معلم تمام انسان ها و ظهور حقایق کربلا (حقیقت همراه) می
پردازیم. در شماره بعدی به سایر حقایق کربلا (حقیقت منتظر، حقیقت تشنه،
حقیقت منتقم، حقیقت پیرو، عاشق و مرید و حقیقت کور)
خواهیم پرداخت. امیدواریم ما را با نظرات خود یاری کنید.
عاشورا یک امتحان بزرگ بود که در زمان و مکان خود، بى نظیر بود و حقیقت و جوهره
انسان هاى مختلفى را برملا نمود. عاشورا به نوعى «یوم الفصل» هم بود؛ زیرا حد فاصلى
بین دو دسته از آدم ها شد؛ یک عده فرسنگ ها به جلو رفتند و از سکوت تا ملکوت اوج
گرفتند و عده اى نیز سیر قهقرایى طى نموده و با این حماسه عظیم، مصداق تعبیر قرآن
کریم شدند که مى فرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضل».[1]
عاشورا وقتى لب به سخن مى گشاید و محفل عاشقانه آن تعداد اندک را به تفسیر مى
نشیند، آنها را متصلان به حقیقت توصیف مى نماید؛ زیرا مقدمه یافتن حقیقت، واقع بینى
و حقیقت جویى است؛ تا واقع جو نباشى، حقیقتى را در نخواهى یافت. اگر امام آنها را
با حقایق آشنا کرد، چون زمینه حقیقت جویى و واقع بینى را در آنها یافت.
«هر گاه انسان هاى واقع
بین و حقیقت طلب -هر چند اندک باشند- به حد نصاب برسند، آن روز مى شود از حقایق سخن
گفت».[2]
بسیارى افراد، بهشتیان
روى زمینند؛ زیرا نه اهل لغوند و نه گناه. قرآن درباره ویژگى هاى بهشت مى فرماید:
«لا یسمعون فیها لغواً و لا تأثیما».[3]
انسان بهشت گونه نیز اهل لغو و گناه نیست و یک بهشت متحرک است؛ او دیگر قیدها را
شکسته است.
حقیقت آدمى در کربلا
براى عده اى این گونه بود؛ زیرا در آن جا، مسیرهاى سلوک را یک شبه طى کردند و از
تن، جان، مال و دنیاى فانى گذشتند و دنیا را به سان یک طریق نگریستن، نگاه کردند؛
نه چشم انداز.
امام على علیه السلام درباره این نوع نگاه به دنیا مى فرماید: «هر گاه کسى با دنیا»
نگاه کند، بینایش مى کند؛ اما اگر کسى «به دنیا» نگاه کند، کورش مى سازد».[4]
حسین (علیه السلام)، معلم تمام انسان ها
وقتى حقیقت آدمى و
آرمان اصیل او – که خلیفه اللهى است – ظهور مى کند، یک الگوى تمام عیار براى کسانى
مى شود که بخواهند مسیر آرمان سازى را طى کنند و نقش «کتاب باز» را ایفا مى کند؛
خواه آن انسان مسلمان باشد یا غیر مسلمان
[5]
و این اعجاب بزرگ را در قضیه کربلا به خوبى شاهد هستیم.
امام حسین علیه السلام این درس بزرگ را در قالب یک حماسه عظیم به انسان ها یاد داد.
اگر بگوییم کربلا یک دانشگاه بزرگ است، شاید باز در حق کربلا و حماسه حسین علیه
السلام، ظلم کرده باشیم؛ بلکه باید بگوییم که کربلا، دانشگاهى بزرگ براى همه اعصار
بود و واقعیت انسان بودن انسان را در جنبه هاى مختلف ظلم ستیزى، آزادى طلبى و شکستن
یوغ هاى غیرالهى و زمینى آموزش داد. این حقیقت عظیم انسانى به حدى است که در نگاه
مستشرقان، بعد از قرآن و مراسم عظیم حج، پایه و اساس قدرت مسلمانان محسوب مى شود.
«وینستون» از مستشرقان غربى مى نویسد:
“مادامى که مسلمانان قرآنى داشته باشند که تلاوت شود (فراموش نگردد) و کعبه اى که
مراسم آن با انسجام و همدلى صورت گیرد و حسینى که یاد شود، هیچ کس قدرت تسلط و
سیطره را بر آنان نخواهد داشت».[6]
فردى مثل مهاتما گاندى
در منشور انقلابى خویش، بعد از این که با نظریه معروف «مبارزه منفى» خویش، استعمار
انگلیس را در هندوستان زمین گیر کرد و اقتصاد آن گرگ پیر را به مخاطره انداخت،
اعلام کرد: “اى ملت هند! من هیچ گونه الگو و روشى از هیچ کس در دنیا براى شکست
استعمار پیر برنگزیدم؛ مگر از حسین شیعه»![7]
به طور کلى، تأثیر قیام
امام حسین علیه السلام بر جامعه اسلامى را مى توان از سه بعد مورد بررسى قرار داد:
1. بعد
مصونیت؛ تعظیم و تکریم واقعه طف و جانبازى اباعبدالله و یاران وفادارش، مصونیت
سیاسى، فرهنگى و اجتماعى مسلمانان را تضمین کرد و همتاى تلاوت قرآن و مراسم حج
تفسیر شده است. (وینستون)؛ البته حدیث ثقلین از حضرت محمد صلى الله علیه وآله، در
این خصوص گویاترین است؛ زیرا تمسک به کتاب خدا (قرآن) و توسل به عترت پیامبر که
امام حسین علیه السلام نیز از آن شجره طیبه است، مصونیت مسلمانان را از هر خطر به
همراه دارد و شاید یکى از علل ذلیل شدن بعضى ممالک اسلامى در قبال توطئه ها، کینه
ها و فتنه ها، عدم رویکرد درست به قرآن و دورى از اهل بیت علیهم السلام و اکتفا به
مراسم صورى حج بوده است.
2.
بعد موجودیت و احساس حضور؛ ملتى که پایگاه واقعى خود را طلب کند و در پى کسب جایگاه
شایسته و بایسته خویش باشد، تمسک به آرمان اباعبدالله علیه السلام مشعل راه و پرچم
مبارزه و اعلام موجودیت اوست. (بولس سلامه)
3.
بعد مشروعیت؛ گاهى نیز ایده گرفتن از انگیزه ظلم ستیزى و حق طلبى قیام مولا
اباعبدالله علیه السلام، عامل مشروعیت بخشى به قیام ها و مبارزات حق طلبانه است؛
زیرا مولا این راه را به ملل تحت سلطه نشان داد؛ چنان که آزادى هند از چنگال
استعمار انگلستان، مرهون قیام امام حسین علیه السلام دانسته شد (گاندى).
ظهور حقایق در کربلا
1. حقیقت همراه
انسان ها به تعبیر روان
شناسى، به صورت فردى و تک تک
[8] یا منحصر به فرد هستند و
هر کدام داراى، ویژگى هاى فردى متمایز و گاهى مشترک دارند؛ اما عین هم نیستند.
از این رو، بعضى حقیقت
ها همراه حقیقت مطلب، همساز مى شوند که به آنها حقیقت همراه مى گوییم؛
افرادى که به محض رسیدن ندا، همراه منادى مى شوند، مانند همراهانى که از مکه تا
بزرگ ترین قربانگاه تاریخ، یعنى تا کربلاى حسین علیه السلام، همراه امام، مثل یک
رود زلال جارى شدند. امام حسین علیه السلام، یاران خود را در شب عاشورا فرا خواند و
فرمود: اگر در این سرزمین بمانید و نروید، فردا پیش از غروب آفتاب، حتى یک نفر از
شما زنده نخواهد ماند. حضرت حتى خبر قطعى شهادت آنان را صریحاً اعلام کرد؛ اما
روحیه آنها نه تنها ضعیف نشد و به دل خود ترس راه ندادند، بلکه غرق شعف و شادى
گشته، گفتند: عجب! فردا روز پایان فراق و آغاز اوج گرفتن و رسیدن به وصل است.
حبیب بن مظاهر گفت: اى
کاش این پرده شب بدرد و تمام شود؛ زیرا فاصله ما با معبود، یک شمشیر است و اى کاش
این شمشیر فرود آید و ما را به عشق ازل متصل کند! امام به حبیب بن مظاهر فرمود:
فردا کشته خواهى شد؛ اگر مایل هستى، برو! او پاسخ داد: بعد از کشته شدن شما، زنده
ماندن ما نه قیمت دارد و نه سود و سپس گفت: اى پسر رسول خدا صلى الله علیه و
آله! اگر تو را رها کنیم و برویم، باید روز قیامت، پاسخ هر بر هم زدن پلک چشم خود
را در محضر خدا و رسول خدا بدهیم
[9] و گویا دیگر
عبادت ما عبادت نیست و نماز و روزه ما نماز و روزه نیست و … .
از حقایق همراه مى توان
از حضرت زینب علیهاسلام، ام کلثوم، حضرت رباب، امام سجاد علیه السلام، فرزندان
زینب، فرزندان اباعبدالله، حضرت اباالفضل و برادرانش، عبدالله، عثمان و جعفر و …
نام برد که سخنان هر کدام از آنها تا ابدیت تاریخ و ظهور قائم آل محمد عجل الله
حقیقتى است بر گونه اساطیر و مشعلى است مستدام تا فراخناى تحلیل ها.
ادامه دارد …
پی
نوشت ها:
[1].
«و همانا آنان همچون حیواناتند، بلکه از آن پست تر»، (اعراف(7)، آیه 179).
[2].
آندره ژید، برگردان مقاله از مجله لاستامپا، کار پژوهش تعزیه، دانشگاه
تهران، دانشکده علوم تربیتى، 1372.
[3].
واقعه، آیه 25.
[4].
نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 82؛ سید محمد باقر موسوى، نگاهى به محرم
(عارفانه)، ص 22.
[5].
حسین خنیفر، متن ادبى محرم؛ اشاره به … «وقایع و حوادث راستین، کتاب هاى
باز هستند» تا واقع بینان با دیده دل آنها را مشاهده کنند و نه فقط مطالعه
کنند.
[6].
دکتر احمد وائلى، خطابه عاشورا (از متن نوار عربى استاد وائلى در سوریه).
[7].
احمد ناصرى، یادداشت هاى طف، بخش شعر عربى، نسخه تایپى، 1377.
[8].
Uniqe.
[9].
رجال کشى، ص 74، به نقل از، حسینى قمى، مشعل هدایت، ص 43.