طلسمات

خانه » همه » مذهبی » کینه

کینه


کینه

۱۳۹۶/۰۴/۰۱


۴۵۷ بازدید

سلام خسته نباشید،شاید سوال من حالت مشاوره داشته باشد ولی گفتم پیام میفرستم اگر در حوزه شماست مرا راهنمایی کنید ،فردی که خیلی از بعضی افراد رنج دیده وشاید سنگ جلو پایش شد ه اند ،اذیتش کرده اند وجلوی موفقیت فرد را گرفته اند،این فرد خیلی دل خوشی ندارد از این افراد ولی بخاطر بعضی مصلحتها مجبور است کوتاه بیاید وخودش به بی خیالی بزند ولی عمیقا ازاین افراد کینه دارد از قضای روزگار مشکلاتی در زند گی این افراد مشکل ساز رخ میدهد حالا این فرد رنج دیده از مشکلات انها نه که ناراحت بلکه خوشحال میشود ایا این خوشحالی گناه محسوب میشود در صورتیکه اثار دخالتها ی انها در زندگی فرد تا مدتها باقیست وتا مدتها باید زخم این دخالتها تحمل کند لطفا راهنمایی فرمایید

حِقد (کینه) پنهان کردن دشمنى در دل است و آن از ثمره غضب است؛ زیرا غضب وقتى [به سبب عجز از انتقام] تشفّى پیدا نکرد و ناچار فرو خورده شد به باطن مى رود و در آن جا به صورت حقد و کینه درمى آید. کینه از مُهلکات بزرگ است. رسول خدا(ص) فرمود: « اَلمؤمِنُ لَیسَ بِحَقُودٍ» ( مؤمن کینه توز نیست ).
غالباً کینه ملازم با آفاتى است از قبیل: حسد، دورى و بریدن از شخص مورد کینه، ایذاى او و دست زدن به محرماتى از قبیل: دروغ، غیبت، بهتان، فاش کردن راز، پرده درى، اظهار عیب، شماتت نسبت به بلایى که به وى رسیده و خوشحالى از آن، شادى از ظهور لغزش ها و خطاهاى او، استهزا و مسخره کردن وى، اعراض از او در جهت خوار شمردنش، ادا نکردن حقوق او (مانند دین یا صله رحم) و… همه اینها حرام است و به تباهى دین و دنیا مى انجامد .
ضعیف ترین مرتبه کینه این است که از آفات یاد شده احتراز کند و براى کینه مرتکب گناه نشود؛ لکن [برفرض که هیچ یک از اینها پدید نیاید] خود کینه از امراضى است که بر باطن آدمى سنگینى مى کند و روح از آن متألّم و در آزار مى باشد.
هم چنین کینه، انسان را از بساط قرب الهى و از وصول به ملکوت اعلى و همدمى ساکنان عالم قدس باز مى دارد و صاحب خود را از آنچه شیوه اهل ایمان است و از بشاشت، شکفتگى، رفق، مهربانى، فروتنى و تلاش براى حوایج مردم و همنشینى با آنان و رغبت به یارى و غمخوارى آنها منع مى کند و همه اینها درجات او را در دین کاهش مى دهد و بین او و رفاقت با مقربان حائل مى شود. از آن جا که کینه عبارت از دشمنى باطنى است.
بنابراین همه اخبارى که درباره ذم و نکوهش دشمنى و عداوت رسیده، دلالت بر مذمت و ناپسندى آن نیز دارد. پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: «هیچ وقت جبرئیل نزد من نیامد مگر این که گفت: اى محمد! از دشمنى و عداوت مردم احتراز کن» و نیز آن حضرت(ص) مى فرماید: «جبرئیل هرگز در هیچ امرى این قدر سفارش نکرد که در خصوص دشمنى مردم».
حضرت صادق(ع) هم فرموده است: « مَن زَرَعَ العَداوَةَ حَصَدَ ما بَذَرَ» (هر که تخم عداوت بکارد همان را که کِشته است درو می کند ) و… . راه علاج این خوى بد این است که: آدمى متذکر باشد که این عداوت باطنى در دنیا ثمرى ندارد؛ زیرا بیچاره کینه توز لحظه اى از درد و رنج آسوده نیست و در آخرت گرفتار عذاب خواهد بود و با وجود این به محقود (آن که او را دشمن دارد) هیچ زیانى نمى رسد و عاقل حاضر نیست در حالتى باقى بماند که براى او زیان آور و براى دشمنش سودمند باشد..

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد