استفاده از اساتید مختلف به دو گونه است :1- استفاده عام : یعنی بهره مند شدن از رهنمود های کلی و عمومی و مواعظ و اندرزها و راهنمایی ها و تجربیات اخلاقی و سلوکی .2- استفاده خاص : یعنی خود را به طور کامل به استادی مطمئن و کامل و راه رفته و آشنا با سیر و سلوک سپردن و روح خود را برای تربیت و تهذیب در اختیار او قرار دادن و از دستورات خاص و برنامه های سلوکی او پیروی کردن .
در صورت اول استفاده از اساتید اخلاق متعدد به منظور یاد آوری و تذکر مطالب اخلاقی و معنوی و غرق نشدن در گرداب غفلت و جاذبه های مادی و دور نشدن از معنویات و قرار داشتن در جو و فضای اخلاقی امری بی اشکال است و آثار و برکات فراوانی به دنبال دارد . اما در صورت دوم سفارش بزرگان اهل کمال و معرفت آن است که باید با حوصله و تامل و تحقیق فراوان به دنبال استادی بود که با روحیات و اخلاقیات سالک و طالب معرفت و کمال ، مجانست و سنخیت و سازگاری داشته باشد تا در راه سلوک معنوی مشکل و مانعی ایجاد نگردد . مثلا کسی که اهل بسط است با استادی که اهل قبض است تناسبی ندارد و یا سالکی که بیشتر اهل رجا و امید است با استادی که حال غالب او خوف است هماهنگ نیست . معمولا استاد مجرب و پخته و راه رفته برای هر نوع شاگرد و سالکی متناسب با روحیات و زمینه ها و توانایی ها و استعداد های روحی او دستور و سفارش خاصی دارد که با دستورات او در مورد شاگرد دیگر متفاوت است . در این مورد حرف شما درست است که تعدد استاد موجب تشویش ذهن سالک و پراکندگی خیال و اندیشه او و در نهایت دچار شدن به تعارض و تضاد در راه سلوک می گردد که به حال او مضر و زیانبار است . تفاوت برنامه های سلوکی دو ویا چند استاد موجب سر در گمی و اضطراب و تحیر سالک نو پا می گردد و مانع پیشرفت سلوکی و روحی او می گردد .
ر. ک : 1- رساله لب اللباب ، سید محمد حسینی طهرانی
2- سیر و سلوک منسوب به سید بحر العلوم ، انشارات حکمت
در صورت اول استفاده از اساتید اخلاق متعدد به منظور یاد آوری و تذکر مطالب اخلاقی و معنوی و غرق نشدن در گرداب غفلت و جاذبه های مادی و دور نشدن از معنویات و قرار داشتن در جو و فضای اخلاقی امری بی اشکال است و آثار و برکات فراوانی به دنبال دارد . اما در صورت دوم سفارش بزرگان اهل کمال و معرفت آن است که باید با حوصله و تامل و تحقیق فراوان به دنبال استادی بود که با روحیات و اخلاقیات سالک و طالب معرفت و کمال ، مجانست و سنخیت و سازگاری داشته باشد تا در راه سلوک معنوی مشکل و مانعی ایجاد نگردد . مثلا کسی که اهل بسط است با استادی که اهل قبض است تناسبی ندارد و یا سالکی که بیشتر اهل رجا و امید است با استادی که حال غالب او خوف است هماهنگ نیست . معمولا استاد مجرب و پخته و راه رفته برای هر نوع شاگرد و سالکی متناسب با روحیات و زمینه ها و توانایی ها و استعداد های روحی او دستور و سفارش خاصی دارد که با دستورات او در مورد شاگرد دیگر متفاوت است . در این مورد حرف شما درست است که تعدد استاد موجب تشویش ذهن سالک و پراکندگی خیال و اندیشه او و در نهایت دچار شدن به تعارض و تضاد در راه سلوک می گردد که به حال او مضر و زیانبار است . تفاوت برنامه های سلوکی دو ویا چند استاد موجب سر در گمی و اضطراب و تحیر سالک نو پا می گردد و مانع پیشرفت سلوکی و روحی او می گردد .
ر. ک : 1- رساله لب اللباب ، سید محمد حسینی طهرانی
2- سیر و سلوک منسوب به سید بحر العلوم ، انشارات حکمت