خانه » همه » مذهبی » گناه پدر عذاب فرزند؟

گناه پدر عذاب فرزند؟

این مطلب را از زوایاى گوناگونى مى توان بررسى نمود.
در اینجا دو نوع نگاه به مساله را مطرح مى کنیم.
1 دو گونه نگاه به موجودات عالم و از جمله انسان مى توان داشت. در یک نگاه، که نگاه غیر واقع بینانه و غیر عالمانه است، تک تک موجودات عالم، گسسته و جدا از همدیگر و بى ارتباط به یکدیگر دیده مى شوند امّا در نگاه دوم، همه ى موجودات عالم به صورت پیوسته و در ارتباط تنگاتنگ به همدیگر مشاهده مى شوند. در نگاه اوّل نسبت موجودات به همدیگر مثل نسبت مشتى خاک و شن و ماسه و امثال آنهاست که در کنار هم قرار دارند ولى ربط وجودى خاصّى بین آنها نیست. امّا در نگاه دوم موجودات عالم مانند اعضاء و اجزاى یک بدن دیده مى شوند که کاملاً به هم مربوط بوده یک مجموعه ى منسجم و منظّم را شکل مى دهند. در چنین نگاهى عملکرد هر یک از موجودات در عملکرد و وجود تک تک موجودات عالم موثّر است. بر اساس همین نگاه است که گفته شده: «جهان چون چشم و خطّ و خال ابروست که هر چیزى به جاى خویش نیکوست.» باز بر همین اساس است که گفته شده:
«اگر یک ذرّه را برگیرى از جاى
جهان یک سر فرو ریزد سراپاى.»
آرى عالم خلقت، مثل پیکر انسان است که بد کار کردن برخى اعضاء مانند کلیه یا کبد یا قلب یا مغز یا پوست و… باعث اشکال در کار دیگر اعضاء نیز مى شود. البته همانطور که تأثیر کار هر یک از اعضاء و اجزاى بدن در دیگر اعضاء و اجزاء متفاوت بوده و کم و زیاد دارد در نظام خلقت نیز تأثیرات موجودات در همدیگر به یک اندازه و به یک شکل نیست. امّا اینکه چرا موجودات عالم چنین خصوصیّتى داشته، در همدیگر موثّرند ناشى از نظام علّت و معلولى عالم است. یعنى چون قانون علّیّت در عالم مادّه حاکم است لذا تأثیرات، به صورت زنجیره اى در عالم مادّه مى چرخند. کار خوب و خوب کار کردن اجزاى عالم، باعث خوب کار کردن و کار خوب کردن دیگر اجزاء مى شود و برعکس بد کار کردن و کار بد کردن برخى اجزاء نیز موجب گسترش بى نظمى نسبى در عالم مى شود که نتیجه ى آن انواع و اقسام فساد و تباهى است.
لذا خداوند متعال فرمود: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذى عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. فساد و تباهى، در خشکى و دریا آشکار شده است بخاطر حاصل دست مردم تا خدا به آنها بچشاند بعضى از آنچه را که انجام داده اند، شاید بازگردند» (الروم: 41)
بر این اساس، همانگونه که خشکسالى ها، سیلها، شیوع برخى امراض، جنگها، گرانى ها، نا امنى ها و… نتیجه ى وضعى و تکوینى عملکرد افراد و جامعه ى بشرى است معلولیّتها، بد قیافه شدنها، عدم تناسب اندام و امثال آنها نیز معلول یک سرى از علل مادّى است که اکثر آنها به نحوه ى به عملکرد انسانها بر مى گردد. نتیجه ى مقدّس شمردن موش در هندوستان، شیوع چند سال پیش مرض طاعون در آن کشور بود شیوع مرض ایدز در غرب، نتیجه همجنسگرایى و بى بند و بارى جنسى غربیهاست. به هم ریختن اقتصاد جهانى در آمریکا و اروپا و هجوم گرانى افسار گسیخته ، نتیجه اقتصاد مبتنى بر ربا است. اینها بلایایى هستند که منشاء بشرى آنها معلوم است امّا در بسیارى از ناهنجاریهاى موجود، دست پنهان بشر آشکار نیست. حضرت علّامه حسن زاده آملى ایّده الله مى فرمودند: روزى زن و شوهرى با کودکشان پیش من آمده از مرض غش و صرع فرزندشان شکوه کردند. و از من دعایى طلب نمودند تا فرزندشان ان شاءالله شفا یابد.
علّامه ى بزرگوار فرمودند: من به آنها گفتم مریضى این بچّه ناشى از بى دینى شماست. پدر بچّه گفت: آقاجان ما افراد متدیّنى هستیم. علاّمه فرموده بودند: مگر دیندارى فقط به نماز خواندن و روزه گرفتن است؟ مگر ائمه علیهم السلام نفرمودند که زن و شوهر زیر نور ماه نزدیکى نکنند که بیم مبتلا شدن بچّه به جنون و مرض صرع وجود دارد؟
آیا این گونه دستورات بهداشتى جزء دین نیستند؟ خدا و فرستادگان او آنچه باید مى گفتند گفته اند گناه از بشر است که عمل به دین نمى کند. کتب روایى شیعه پر از روایاتى است که مى گوید اگر زن و شوهر به هنگام نزدیکى فلان کار را بکنند فرزند آنها بدقیافه یا خوش قیافه مى شود.
اگر فلان کار را بکنند فرزند آنها ممکن است کور یا کر یا لال یا… به دنیا بیاید. این گونه روایات که از منبع غیب سرچشمه گرفته اند از قواعد حاکم بر عالم خلقت به ما خبر مى دهند تا ما انسانها ندانسته موجب تباهى و خرابى نشویم. پس وجود برخى نارسایى ها تقصیر خدا نیست بلکه نتیجه ى عملکرد غیر الهى بشر است. خداوند متعال همانگونه که راه سعادت و شقاوت اخروى را بیان نموده، راه سعادت و شقاوت دنیوى را هم نشان داده است. لذا اگر به خاطر عملکرد کسى براى شخص دیگرى مشکلى پیش آمده که استحقاق آن را نداشت، به حکم عدل خداوندى، صاحب عمل، باید در روز قیامت تاوان آن را به آن که متضرر شده است بپردازد و اگر چیزى براى پرداخت ندارد باید گناه او را به گردن بگیرد. اگر والدین یا پزشک یا هر کس دیگرى سهل انگارى نمودند و فرزندى مشکل دار متولّد شد، اگر آنها مقصّر باشند باید در قیامت تاوان آن را بپردازند. و اگر آنها مقصّر نبوده اند، خداوند جبّار (جبران کننده) که «کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَه رحمت را بر خود نوشته و حتمى کرده است.» (الأنعام: 12) کمبود او را جبران مى کند و در مقابل کمبودى که ناشى از نظام علّى و معلولى عالم خلقت است، به او عوض مى دهد البته به شرط آنکه آن شخص راه کفران و الحاد پیش نگرفته باشد و خدا را متّهم به بى عدالتى نکند. «إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّهٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَهً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظیماً. خداوند (حتّى) به اندازه سنگینى ذره اى ستم نمى کند و اگر کار نیکى باشد، آن را افزون مى سازد و از نزد خود، پاداش عظیمى مى دهد.» (النساء: 40) «وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظیمٍ. و خداوند داراى فضل و دَهِش بزرگى است.» (آل عمران: 174)

2 اهل ظاهر بر این پندارند که قیافه ى زیبا، ثروت، قدرت، سلامتى، اعتدال اندام و امثال این امور، همواره نعمت بوده و خوبند و در مقابل، نازیبا بودن، فقر و ضعف، بیمارى، نقص عضو و امثال آنها همواره نقمت بوده، بد هستند. امّا عاقلان و اهل دل بر این باورند که هرچه از دوست رسد نیکوست. اینها به برهان و عرفان دریافته اند که خداوند متعال حکیم بوده هیچ کارش بى حکمت نیست. همچنین یافته اند که خداوند متعال بندگانش را بیش از خودشان دوست دارد، لذا محال است بد بندگانش را بخواهد بلکه آنچه او براى بنده اش خواسته بهترین خواسته است امّا اکثر بندگان مانند کودکانى هستند که محبّت را به شکلات و پفک و امثال آنها مى شناسند و دکتر و آمپول را از خطرناکترین موجودات عالم مى دانند.
درآیه 164 انعام :
(وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى )
«هیچ کسى جز براى خود عملى انجام نمى دهد و هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمى کشد»
این آیه به صراحت این مطلب را بیان کرده که گناه کسی بر دیگری نیست ،بنابراین گناهانی که فرزند به دوشرط:
1- کوتاهی نکردن والدین درتربیت فرزند
2- ناراضی بودن والدین ازاعمال بد فرزند ؛ انجام دهد به عهده خود فرزند است .
اما اگر اعمال فرزند دوشرط فوق را دارا باشد، به همان دلیل که اصل فرزند از پدر است، از گناهان واعمال ناشایست فرزند والدین نیز معاقب خواهند شد. اگر بچه کار بد مى کند، مى شود گفت: پدر این کار را کرده، چون اصل وجود فرزند، از پدر است و گاهى هم که لعنت مى فرستند، مى گویند: بر پدرش لعنت یا صلوات؛ چون پدر در اصل وجودش، دخیل بود و نسبت دادن به سبب بالاتر، صحیح است.البته اگر پدر در تربیت کوتاهى نکرده باشد و به کار بد فرزند، راضى نباشد، نباید کار بد فرزند را به پدر انتساب داد.اما راجع به خوبی های فرزند ، باید گفت که از رحمت خدا به دور نیست که آثار خیر وبرکات وجودی فرزند به پدر ومادر نیز سرایت می کند والبته احتمال قوی دارد که این هم شرطش رضایتمندی وخوشحالی والدین از کارهای نیک توسط فرزندشان باشد، پدر ومادری که فرزندشان را نه تنها برکارهای خیر تشویق می کنند بلکه راهنمای اونیز هستند، سهم به سزایی دراعمال او ودر نتیجه پاداش او دارند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد