طلسمات

خانه » همه

همه

من دخترى ۲۲ساله در آستانه ازدواج هستم. راستش چند وقتى عمل زشت خودارضایى را انجام مى دادم که به لطف خدا توانستم ترک نمایم. حال به شدت نگران این موضوع هستم که نکند مشکلى برایم پیش آمده باشد و دیگر یک دختر باکره به شمار نیایم. خواستگارم پسرى مؤمن و بسیار مهربان است که گاهى با خود فکر مى کنم او هدیه خدا براى من است. اما اگر از این موضوع مطلع شود من را براى همیشه تنها خواهد گذاشت. درمانده ام چه کنم؟ از آینده اى که خواهد آمد خیلى مى ترسم.

d985d986 d8afd8aed8aad8b1d989 dbb2dbb2d8b3d8a7d984d987 d8afd8b1 d8a2d8b3d8aad8a7d986d987 d8a7d8b2d8afd988d8a7d8ac d987d8b3d8aad985 d8b1 60a5ac74f31bf - من دخترى ۲۲ساله در آستانه ازدواج هستم. راستش چند وقتى عمل زشت خودارضایى را انجام مى دادم که به لطف خدا توانستم ترک نمایم. حال به شدت نگران این موضوع هستم که نکند مشکلى برایم پیش آمده باشد و دیگر یک دختر باکره به شمار نیایم. خواستگارم پسرى مؤمن و بسیار مهربان است که گاهى با خود فکر مى کنم او هدیه خدا براى من است. اما اگر از این موضوع مطلع شود من را براى همیشه تنها خواهد گذاشت. درمانده ام چه کنم؟ از آینده اى که خواهد آمد خیلى مى ترسم.

خودارضایی دختر

ادامه مطلب »

عاشق دخترى شده ام نمى دانم چگونه به خواستگارى اش بروم و چگونه با خانواده دختر مورد علاقه ام صحبت کنم مى ترسم جواب آنها منفى باشد. از درس و دانشگاه عقب مانده ام از شما خواهش مى کنم راهى درست به من نشان دهید.

d8b9d8a7d8b4d982 d8afd8aed8aad8b1d989 d8b4d8afd987 d8a7d985 d986d985d989 d8afd8a7d986d985 da86daafd988d986d987 d8a8d987 d8aed988d8a7d8b3 60a5ac6db4bb5 - عاشق دخترى شده ام نمى دانم چگونه به خواستگارى اش بروم و چگونه با خانواده دختر مورد علاقه ام صحبت کنم مى ترسم جواب آنها منفى باشد. از درس و دانشگاه عقب مانده ام از شما خواهش مى کنم راهى درست به من نشان دهید.

چگونگی خواستگارى از دختر

ادامه مطلب »

دخترى ۲۳ساله هستم. نزدیک یک ساله با پسرى آشنا شدم ۲۷ساله است. چندان رابطه خوبى با خانواده خودش خصوصا مادرش نداره و مى گه مادرشون افسردگى هم داره. بعد از گذشت ۸-۷ ماه دو بار با پدرشون اومدن منزل ما بدون گفتن این مسئله به مادرشون. البته به ما گفتن این موضوع رو به عهده پدرشون گذاشتیم که ایشون تا حالا بنا به دلایلى که ما نمى دونیم چیزى نگفتن. مى خوام بدونم من باید چى کار کنم تا کى باید منتظر بمونم؟ در حالى که من، اون آقا پسر رو هم دوست دارم؟ هیچ مشکلى نیست جز این موضوع گفتن به مادرشون. واقعا نمى دونم باید چى کار کنم؟

d8afd8aed8aad8b1d989 dbb2dbb3d8b3d8a7d984d987 d987d8b3d8aad985 d986d8b2d8afdb8cdaa9 db8cdaa9 d8b3d8a7d984d987 d8a8d8a7 d9bed8b3d8b1d989 60a5ac664b579 - دخترى ۲۳ساله هستم. نزدیک یک ساله با پسرى آشنا شدم ۲۷ساله است. چندان رابطه خوبى با خانواده خودش خصوصا مادرش نداره و مى گه مادرشون افسردگى هم داره. بعد از گذشت ۸-۷ ماه دو بار با پدرشون اومدن منزل ما بدون گفتن این مسئله به مادرشون. البته به ما گفتن این موضوع رو به عهده پدرشون گذاشتیم که ایشون تا حالا بنا به دلایلى که ما نمى دونیم چیزى نگفتن. مى خوام بدونم من باید چى کار کنم تا کى باید منتظر بمونم؟ در حالى که من، اون آقا پسر رو هم دوست دارم؟ هیچ مشکلى نیست جز این موضوع گفتن به مادرشون. واقعا نمى دونم باید چى کار کنم؟

بیمارى مادر پسر

ادامه مطلب »

دخترى هستم با پسرى آشنا شده ام؛ در این مدت همه چیز را در مورد زندگى هم مى دانیم، مى خواهم رهایش کنم ولى او حاضر به رهاکردن من نیست، قصد ما از این آشنایى ازدواج بوده ولى من به ایشان مى گویم با هم رابطه دوستانه نداشته باشیم و شما در موقع درستش به خواستگارى مى آیید ولى ایشان مى گویند یا با من مى مانى یا مى روى البته در این رابطه دوستانه ایشان خواسته هاى غیرمعقول و غیرشرعى دارند، مى ترسم رهایش کنم و از دانسته هاى خصوصى زندگى من سوء استفاده کند، چگونه مى توانم او را بدون هر مشکلى و لطمه اى به زندگیم رها کنم؟

d8afd8aed8aad8b1d989 d987d8b3d8aad985 d8a8d8a7 d9bed8b3d8b1d989 d8a2d8b4d986d8a7 d8b4d8afd987 d8a7d985d89b d8afd8b1 d8a7db8cd986 d985 60a5ac5e634a7 - دخترى هستم با پسرى آشنا شده ام؛ در این مدت همه چیز را در مورد زندگى هم مى دانیم، مى خواهم رهایش کنم ولى او حاضر به رهاکردن من نیست، قصد ما از این آشنایى ازدواج بوده ولى من به ایشان مى گویم با هم رابطه دوستانه نداشته باشیم و شما در موقع درستش به خواستگارى مى آیید ولى ایشان مى گویند یا با من مى مانى یا مى روى البته در این رابطه دوستانه ایشان خواسته هاى غیرمعقول و غیرشرعى دارند، مى ترسم رهایش کنم و از دانسته هاى خصوصى زندگى من سوء استفاده کند، چگونه مى توانم او را بدون هر مشکلى و لطمه اى به زندگیم رها کنم؟

تهدید خواستگار

ادامه مطلب »

من دخترى ۲۰ساله هستم در دوران راهنمایى پسرى به خواستگارى من آمد اما به دلیل کوچک بودنم پدر و مادرم جواب منفى دادند بعد از گذشت چندین روز به خانه ما زنگ زد و این کارش همچنان ادامه داشت نزدیک ۶سال. بعد اختلافاتى پیش آمد که دیگه به همدیگر تلفن نزدیم اما حالا شنیده ام که نامزد شده است بسیار ناراحت هستم نه براى این که چرا رفته زن گرفته براى این که ۶سال و شاید هم بیشتر از وقتم را تلف کردم و این که مرا به بازى گرفته بود واقعا براى خودم متأسفم اما حالا یک حس بدى نسبت به خودم دارم حس تنفر از خود! نمى دانم که خدا مرا مى بخشد یا نه؟ و یا مى شود گذشته خود را جبران نمود یا نه؟ اگر مى شود با چه راه هایى؟

d985d986 d8afd8aed8aad8b1d989 dbb2dbb0d8b3d8a7d984d987 d987d8b3d8aad985 d8afd8b1 d8afd988d8b1d8a7d986 d8b1d8a7d987d986d985d8a7db8cd989 60a5ac569be6e - من دخترى ۲۰ساله هستم در دوران راهنمایى پسرى به خواستگارى من آمد اما به دلیل کوچک بودنم پدر و مادرم جواب منفى دادند بعد از گذشت چندین روز به خانه ما زنگ زد و این کارش همچنان ادامه داشت نزدیک ۶سال. بعد اختلافاتى پیش آمد که دیگه به همدیگر تلفن نزدیم اما حالا شنیده ام که نامزد شده است بسیار ناراحت هستم نه براى این که چرا رفته زن گرفته براى این که ۶سال و شاید هم بیشتر از وقتم را تلف کردم و این که مرا به بازى گرفته بود واقعا براى خودم متأسفم اما حالا یک حس بدى نسبت به خودم دارم حس تنفر از خود! نمى دانم که خدا مرا مى بخشد یا نه؟ و یا مى شود گذشته خود را جبران نمود یا نه؟ اگر مى شود با چه راه هایى؟

ازدواج خواستگار

ادامه مطلب »

چرا در اسلام اظهار محبت به جنس مخالف ممنوع و حرام شده؟ آیا بهتر نبود قبل از خواستگارى رسمى مدتى پسر و دختر با هم رابطه داشته باشند تا بفهمند آیا واقعا همدیگر را دوست دارند یا نه؟

da86d8b1d8a7 d8afd8b1 d8a7d8b3d984d8a7d985 d8a7d8b8d987d8a7d8b1 d985d8add8a8d8aa d8a8d987 d8acd986d8b3 d985d8aed8a7d984d981 d985d985d986 60a5ac4f05a31 - چرا در اسلام اظهار محبت به جنس مخالف ممنوع و حرام شده؟ آیا بهتر نبود قبل از خواستگارى رسمى مدتى پسر و دختر با هم رابطه داشته باشند تا بفهمند آیا واقعا همدیگر را دوست دارند یا نه؟

روابط قبل از ازدواج

ادامه مطلب »

بنده قصد ازدواج با یکى از دخترهاى دانشجو را دارم اما با توجه به این که ایشان شدیدا مذهبى و مقید است، به بنده وقت براى صحبت کردن و بیان نظرم نمى دهند و به بهانه هاى مختلف از صحبت کردن طفره مى روند. از طرفى بنده به سبب دورى راه نمى توانم از خواهرم براى این کار کمک بگیرم. از طرفى با توجه به جو خانواده ما نمى توانم موضوع را در خانه مطرح کنم یعنى مادرم را براى صحبت با ایشان راضى کنم یعنى در صورتى که بروند و جواب این خانم نه کامل باشد تنها چیزى که عاید بنده مى شود محدودیت شدید در رفت و آمد و بدبینى خانواده و بعضاً توهین و تحقیر و کلاً نارضایتى پدرم است لذا مى خواهم اول از موضع این خانم تقریبا مطلع شوم که اصلاً حاضر هستند به ازدواج و به من فکر کنند که حداقل ارزش خراب کردن وجهه ام را در خانه داشته باشد مى خواستم کمکم کنید. ضمنا بنده فردى را نمى شناسم که از طرف بنده واسطه بشود یعنى هست اما در آن حدى نیست که این خانم نسبت به ایشان احساس کوچک ترى و حرف شنوى داشته باشند. لذا مانده ام هر هفته باید مترصد زمانى باشم که ایشان را تنها پیدا کنم و از ایشان براى تعیین وقتى براى صحبت دعوت کنم شما بگین چى کار کنم چى بگم که نتونه نه بیاره؟

d8a8d986d8afd987 d982d8b5d8af d8a7d8b2d8afd988d8a7d8ac d8a8d8a7 db8cdaa9d989 d8a7d8b2 d8afd8aed8aad8b1d987d8a7d989 d8afd8a7d986d8b4d8ac 60a5ac4699871 - بنده قصد ازدواج با یکى از دخترهاى دانشجو را دارم اما با توجه به این که ایشان شدیدا مذهبى و مقید است، به بنده وقت براى صحبت کردن و بیان نظرم نمى دهند و به بهانه هاى مختلف از صحبت کردن طفره مى روند. از طرفى بنده به سبب دورى راه نمى توانم از خواهرم براى این کار کمک بگیرم. از طرفى با توجه به جو خانواده ما نمى توانم موضوع را در خانه مطرح کنم یعنى مادرم را براى صحبت با ایشان راضى کنم یعنى در صورتى که بروند و جواب این خانم نه کامل باشد تنها چیزى که عاید بنده مى شود محدودیت شدید در رفت و آمد و بدبینى خانواده و بعضاً توهین و تحقیر و کلاً نارضایتى پدرم است لذا مى خواهم اول از موضع این خانم تقریبا مطلع شوم که اصلاً حاضر  هستند به ازدواج و به من فکر کنند که حداقل ارزش خراب کردن وجهه ام را در خانه داشته باشد مى خواستم کمکم کنید. ضمنا بنده فردى را نمى شناسم که از طرف بنده واسطه بشود یعنى هست اما در آن حدى نیست که این خانم نسبت به ایشان احساس کوچک ترى و حرف شنوى داشته باشند. لذا مانده ام هر هفته باید مترصد زمانى باشم که ایشان را تنها پیدا کنم و از ایشان براى تعیین وقتى براى صحبت دعوت کنم شما بگین چى کار کنم چى بگم که نتونه نه بیاره؟

راضى نشدن دختر

ادامه مطلب »

من دخترى در آستانه ازدواج هستم دست من از روى بازو تا پایین تر از آرنج با آب جوش سوخته است خیلى صحنه وحشتناکى نیست شاید چون من ۱۹ساله که به وجودش عادت کردم ولى خب به هر حال سوختگیه، آیا من مى تونم دستم رو به خواستگارم در مرحله آخر که همه چیز قطعى شد نشون بدم؟ آیا براى این کار اجازه پدرم هم لازمه؟

d985d986 d8afd8aed8aad8b1d989 d8afd8b1 d8a2d8b3d8aad8a7d986d987 d8a7d8b2d8afd988d8a7d8ac d987d8b3d8aad985 d8afd8b3d8aa d985d986 d8a7d8b2 60a5ac3e6a8b1 - من دخترى در آستانه ازدواج هستم دست من از روى بازو تا پایین تر از آرنج با آب جوش سوخته است خیلى صحنه وحشتناکى نیست شاید چون من ۱۹ساله که به وجودش عادت کردم ولى خب به هر حال سوختگیه، آیا من مى تونم دستم رو به خواستگارم در مرحله آخر که همه چیز قطعى شد نشون بدم؟ آیا براى این کار اجازه پدرم هم لازمه؟

گفتن بیماری در ازدواج

ادامه مطلب »

من جدیدا به خواستگارى دخترى رفته ام چون براى اولین بارم بود شدیدا دلهره داشتم و هول شده بودم و آن طورى که باید نتوانستم از خودم بگم و بسیار ناقص جواب سؤل ها رو مى دادم به طورى که ذهنیتى دیگر از خصوصیات من پیدا کرد خانواده ها شدیدا از هم خوششون آمده من هم خانوادش رو خیلى پسندیدم اون دختر هم خانوده ما رو خیلى پسندیده کاملاً به هم مى خوریم ولى از حرف هاى من خوشش نیومده و جواب نه داده است در حالى که ایرادى که از من گرفته اصلاً من اونطورى نیستم دلم مى خواد یه جلسه دیگه باهاش حرف بزنم تا حل بشه مى خواستم کمکم کنین که در این مورد چه کارى مى تونم بکنم؟ فعلاً که گفته نه لطفا کمکم کنین.

d985d986 d8acd8afdb8cd8afd8a7 d8a8d987 d8aed988d8a7d8b3d8aadaafd8a7d8b1d989 d8afd8aed8aad8b1d989 d8b1d981d8aad987 d8a7d985 da86d988d986 60a5ac369ed94 - من جدیدا به خواستگارى دخترى رفته ام چون براى اولین بارم بود شدیدا دلهره داشتم و هول شده بودم و آن طورى که باید نتوانستم از خودم بگم و بسیار ناقص جواب سؤل ها رو مى دادم به طورى که ذهنیتى دیگر از خصوصیات من پیدا کرد خانواده ها شدیدا از هم خوششون آمده من هم خانوادش رو خیلى پسندیدم اون دختر هم  خانوده ما رو خیلى پسندیده کاملاً به هم مى خوریم ولى از حرف هاى من خوشش نیومده و جواب نه داده است در حالى که ایرادى که از من گرفته اصلاً من اونطورى نیستم دلم مى خواد یه جلسه دیگه باهاش حرف بزنم تا حل بشه مى خواستم کمکم کنین که در این مورد چه کارى مى تونم بکنم؟ فعلاً که گفته نه لطفا کمکم کنین.

خواستگارى

ادامه مطلب »

در چند موردى که خواستگارى رفته ام نتوانسته ام راه را تا آخر ادامه بدهم و بعد پشیمان شده ام، هر موقع که به خواستگارى مى رویم و موقعى که با دختر هم صحبت مى شوم، اولین سؤلى که از او مى پرسم این است که آیا شما به من علاقه دارى؟ اگر جواب داد نه، که دیگر هیچ حرفى نمى زنم و با ناراحتى جلسه را ترک مى کنم و بعد به پدر و مادرم مى گویم که ما به توافق نرسیدیم. ولى اگر جواب داد آرى، بقیه صحبت را ادامه مى دهیم و بعد به دختر مى گویم بعدا جوابش را مى دهم. ولى بعد از جلسه خواستگارى یه افکار و سؤلاتى ذهنم را مشغول مى کند، مثل: آیا او واقعا به من علاقه دارد؟ آیا او من را به خاطر خودم مى خواهد یا مال و اموال و…؟ و سؤلاتى از این قبیل… و در آخر در درونم به نتیجه اى نمى رسم و پیغام مى دهم که نه ما براى هم مناسب نیستیم و باز هم مجرد مى مانم! حال به نظر شما مشکل از کجاست؟ و چه باید بکنم؟

d8afd8b1 da86d986d8af d985d988d8b1d8afd989 daa9d987 d8aed988d8a7d8b3d8aadaafd8a7d8b1d989 d8b1d981d8aad987 d8a7d985 d986d8aad988d8a7d986 60a5ac2f4dff1 - در چند موردى که خواستگارى رفته ام نتوانسته ام راه را تا آخر ادامه بدهم و بعد پشیمان شده ام، هر موقع که به خواستگارى مى رویم و موقعى که با دختر هم صحبت مى شوم، اولین سؤلى که از او مى پرسم این است که آیا شما به من علاقه دارى؟ اگر جواب داد نه، که دیگر هیچ حرفى نمى زنم و با ناراحتى جلسه را ترک مى کنم و بعد به پدر و مادرم مى گویم که ما به توافق نرسیدیم. ولى اگر جواب داد آرى، بقیه صحبت را ادامه مى دهیم و بعد به دختر مى گویم بعدا جوابش را مى دهم. ولى بعد از جلسه خواستگارى یه افکار و سؤلاتى ذهنم را مشغول مى کند، مثل: آیا او واقعا به من علاقه دارد؟ آیا او من را به خاطر خودم مى خواهد یا مال و اموال و...؟ و سؤلاتى از این قبیل... و در آخر در درونم به نتیجه اى نمى رسم و پیغام مى دهم که نه ما براى هم مناسب نیستیم و باز هم مجرد مى مانم! حال به نظر شما مشکل از کجاست؟ و چه باید بکنم؟

خواستگارى

ادامه مطلب »

حدود ۲سال پیش من عاشق یک دختر شدم (۱۸سالگى) و داشتم اولین عشقم را تجربه مى کردم و مى خواستم تا ابد عاشقش باشم. یک روز به طور اتفاقى که با مادرم تنها شدم این موضوع را بروز دادم. مادرم خوشحال شده بود. از ایشان خواستم فقط به خودش بگوید تا ابتدا نظر خودش را بدانم ولى مادرم احتمالا نتوانست با خود او صحبت کند و به مادرش گفته بود. مادرش با دخترش صحبت کرده بود و این طور به مادرم گفته که او نیز راضى است. او هم از اخلاقم خوشش آمده بود و گفته بود که برایش ادب، شخصیت و اخلاق مهم است نه پول و قیافه و یا چیز دیگرى و از من خواسته بود تا در کنکور جزو رتبه هاى خیلى خوب باشم و یک استرس برایم ایجاد شد. کنکور دادم و دانشگاه قبول شدم در این مدت بالاى ۳-۴ بار تلفنى صحبت کردم و در آخرین بار از او خواستم که نباید به هم وابسته شویم و تلفن نزنیم او هم با رضایت قبول کرد. تا این که امسال رفتم خانه و مادرم گفت که آنها یک خواستگار قبول کردند، دلیل آن هم داشتن شغل آن آقا بوده است. در حالى که آن فرد کاملاً از اوضاع من و آن دختر با خبر بود. به گذشته اش کارى ندارم ولى امیدوارم او را خوشبخت کند از شما مى خواهم مرا راهنمایى کنید که دوباره عاشق چه کسى شوم، مشکل کار من کجا بوده است؟

d8add8afd988d8af dbb2d8b3d8a7d984 d9bedb8cd8b4 d985d986 d8b9d8a7d8b4d982 db8cdaa9 d8afd8aed8aad8b1 d8b4d8afd985 dbb1dbb8d8b3d8a7d984 60a5ac2801b09 - حدود ۲سال پیش من عاشق یک دختر شدم (۱۸سالگى) و داشتم اولین عشقم را تجربه مى کردم و مى خواستم تا ابد عاشقش باشم. یک روز به طور اتفاقى که با مادرم تنها شدم این موضوع را بروز دادم. مادرم خوشحال شده بود. از ایشان خواستم فقط به خودش بگوید تا ابتدا نظر خودش را بدانم ولى مادرم احتمالا نتوانست با خود او صحبت کند و به مادرش گفته بود. مادرش با دخترش صحبت کرده بود و این طور به مادرم گفته که او نیز راضى است. او هم از اخلاقم خوشش آمده بود و گفته بود که برایش ادب، شخصیت و اخلاق مهم است نه پول و قیافه و یا چیز دیگرى و از من خواسته بود تا در کنکور جزو رتبه هاى خیلى خوب باشم و یک استرس برایم ایجاد شد. کنکور دادم و دانشگاه قبول شدم در این مدت بالاى ۳-۴ بار تلفنى صحبت کردم و در آخرین بار از او خواستم که نباید به هم وابسته شویم و تلفن نزنیم او هم با رضایت قبول کرد. تا این که امسال رفتم خانه و مادرم گفت که آنها یک خواستگار قبول کردند، دلیل آن هم داشتن شغل آن آقا بوده است. در حالى که آن فرد کاملاً از اوضاع من و آن دختر با خبر بود. به گذشته اش کارى ندارم ولى امیدوارم او را خوشبخت کند از شما مى خواهم مرا راهنمایى کنید که دوباره عاشق چه کسى شوم، مشکل کار من کجا بوده است؟

ازدواج زودهنگام

ادامه مطلب »

من دخترى هستم ترم سوم دانشگاهم را مى گذرانم خواستگاران زیادى دارم اما هیچ تمایلى به ازدواج ندارم تمام فکرم ادامه تحصیل است و معتقدم باید در سال هاى بعد به این موضوع فکر کنم البته اهمیت ازدواج را از دید اسلام مى دانم. اما با این مقوله فعلاً مشکل دارم به نظر شما در چنین وضعیتى اقدام به ازدواج معقول است؟ در حال حاضر یک خواستگار مذهبى دارم شرایط مناسبى دارد. البته سن او ۲۷ سال است در صورتى که من ۲۱سال دارم. به طور کلى من نمى توانم خودم را با این موضوع وفق بدهم. احساس مى کنم با ازدواج باید بخشى از انرژى ام را صرف مشکلات زندگى کنم. به نظر شما با بى میلى تصمیم به ازدواج گرفتن صحیح است؟ و اگر با این دلیل جواب منفى بدهم از نظر شرعى مشکلى ندارد؟

d985d986 d8afd8aed8aad8b1d989 d987d8b3d8aad985 d8aad8b1d985 d8b3d988d985 d8afd8a7d986d8b4daafd8a7d987d985 d8b1d8a7 d985d989 daafd8b0d8b1 60a5ac203efa5 - من دخترى هستم ترم سوم دانشگاهم را مى گذرانم خواستگاران زیادى دارم اما هیچ تمایلى به ازدواج ندارم تمام فکرم ادامه تحصیل  است و معتقدم باید در سال هاى بعد به این موضوع فکر کنم البته اهمیت ازدواج را از دید اسلام مى دانم. اما با این مقوله فعلاً مشکل دارم به نظر شما در چنین وضعیتى اقدام به ازدواج معقول است؟ در حال حاضر یک خواستگار مذهبى دارم شرایط مناسبى دارد. البته سن او ۲۷ سال است در صورتى که من ۲۱سال دارم. به طور کلى من نمى توانم خودم را با این موضوع وفق بدهم. احساس مى کنم با ازدواج باید بخشى از انرژى ام را صرف مشکلات زندگى کنم. به نظر شما با بى میلى تصمیم به ازدواج گرفتن صحیح است؟ و اگر با این دلیل جواب منفى بدهم از نظر شرعى مشکلى ندارد؟

ادامه تحصیل و ازدواج

ادامه مطلب »

به یکى از خواستگارانم جواب منفى داده ام پس از آن همش فکر مى کنم که گناه کردم که چرا به اون آقا جواب منفى دادم. آیا خداوند از دست من به خاطراین کار ناراحت نشده؟ آیا من حق داشتم که به علاقه اى که به خواستگارم نداشتم اهمیت بدم؟

d8a8d987 db8cdaa9d989 d8a7d8b2 d8aed988d8a7d8b3d8aadaafd8a7d8b1d8a7d986d985 d8acd988d8a7d8a8 d985d986d981d989 d8afd8a7d8afd987 d8a7d985 60a5ac18861c9 - به یکى از خواستگارانم جواب منفى داده ام پس از آن همش فکر مى کنم که گناه کردم که چرا به اون آقا جواب منفى دادم. آیا خداوند از دست من به خاطراین کار ناراحت نشده؟ آیا من حق داشتم که به علاقه اى که به خواستگارم نداشتم اهمیت بدم؟

رد خواستگار

ادامه مطلب »

من یک دختر فارغ التحصیل هستم. در زمان دانشجویى فعال فرهنگى بودم و با افراد زیادى سر و کار داشتم از جمله دانشجویان پسر که عمدتا مجرد هم بودند. به خاطر وظیفه و علاقه و عشقى که به کار فرهنگى داشتم فعالیت مى کردم. هم اکنون هم که مشغول به کار هستم، با جنس مخالف همکارم. من از ابتدا چون مسائل دانشگاه را دیده بودم حواسم بود که سوتى ندهم و توجه کسى را به خودم جلب نکنم. اما بعد از گذشت حدود ده روز از سر کار رفتنم مادر یکى از همکاران به منزل ما زنگ زد و از طرف پسرش از من خواستگارى کرد! من به طریقى آن آقا را متوجه کردم که فعلاً قصد ازدواج ندارم (دلیلش هم براى خودم روشن بود) اما رفتار این آقا با من عوض شد و محیط به دور از حاشیه محیط کار من درگیر حاشیه شد. نمى دانم چه کنم چرا جامعه چنین است من از این همه حساسیت بدم مى آید. الان در محیط کار احساس خستگى کرده و همیشه نگاه سنگین این شخص را روى خودم احساس مى کنم فعلاً هم نمى توانم به کار نروم و این آقا هم مدیر شرکت است و من مجبورم با ایشان برخورد داشته باشم. لطفا مرا راهنمایى کنید که چه رفتارى باید داشته باشم و طرز فکر من باید چگونه باشد؟

d985d986 db8cdaa9 d8afd8aed8aad8b1 d981d8a7d8b1d8ba d8a7d984d8aad8add8b5db8cd984 d987d8b3d8aad985 d8afd8b1 d8b2d985d8a7d986 d8afd8a7 60a5ac10f02c1 - من یک دختر فارغ التحصیل هستم. در زمان دانشجویى فعال فرهنگى  بودم و با افراد زیادى سر و کار داشتم از جمله دانشجویان پسر که عمدتا مجرد هم بودند. به خاطر وظیفه و علاقه و عشقى که به کار فرهنگى داشتم فعالیت مى کردم. هم اکنون هم که مشغول به کار هستم، با جنس مخالف همکارم. من از ابتدا چون مسائل دانشگاه را دیده بودم حواسم بود که سوتى ندهم و توجه کسى را به خودم جلب نکنم. اما بعد از گذشت حدود ده روز از سر کار رفتنم مادر یکى از همکاران به منزل ما زنگ زد و از طرف پسرش از من خواستگارى کرد! من به طریقى آن آقا را متوجه کردم که فعلاً قصد ازدواج ندارم (دلیلش هم براى خودم روشن بود) اما رفتار این آقا با من عوض شد و محیط به دور از حاشیه محیط کار من درگیر حاشیه شد. نمى دانم چه کنم چرا جامعه چنین است من از این همه حساسیت بدم مى آید. الان در محیط کار احساس خستگى کرده و همیشه نگاه سنگین این شخص را روى خودم احساس مى کنم فعلاً هم نمى توانم به کار نروم و این آقا هم مدیر شرکت است و من مجبورم با ایشان برخورد داشته باشم. لطفا مرا راهنمایى کنید که چه رفتارى باید داشته باشم و طرز فکر من باید چگونه باشد؟

روابط درمحیط کار

ادامه مطلب »

من دخترى ۲۶ساله و در آستانه ازدواج هستم و در یکى از شهرستان ها دور از خانواده ام مشغول به کار مى باشم و آنجا پسرى همسن خودم و متدین از من خواستگارى نموده و از نظر مالى هم پایین تر و شغل آزاد هم دارد بسیار با ایمان است و این یکى از خواسته هاى مهم من در انتخاب همسر است لذا نمى خواهم این فرصت را از دست بدهم ولى مشکل اصلى من خواهر بزرگترم است که ازدواج نکرده است و مانع ازدواج من هم مى شود مى گوید تا من ازدواج نکنم تو حق ندارى ازدواج کنى. ۳۶سال دارد و تهدید به خودکشى مى کند. خواهر بزگتر از خودم و کوچکتر از او با کلى بدبختى تازه سال قبل در سن ۳۰سالگى ازدواج کرد چون تا آن موقع به خاطر همین خواهرم مرتب جواب منفى مى داد و وقتى هم ازدواج کرد خواهرم او را اذیت مى کرد. مرتب خواستگار برایش مى آید تا مراحل آخر هم پیش مى رود ولى باز دقیقه آخر همه چیز به هم مى خورد در منزل با همه دعوا مى کند پدرم از دستش به عذاب است از طرفى مى ترسم بگویم به خواستگاریم بیایید چون از خواهرم مى ترسم که آبرویم را ببرد و از طرفى دلم هم برایش مى سوزد که دوباره ناراحت شود، خیلى برایش دعا مى کنم همه فامیل دعا مى کنند و از طرفى به من اصرار مى کنند که به خواستگارهایم جواب بدهم تو را به خدا دعایى، راه حلى براى مشکل ازدواج خواهرم بگوید قلب بسیار مهربانى دارد ولى زبان تند، حاضر نیستم رنجش را ببینم اکنون دو سال است که به خاطر او صبر کرده ام ولى هر دخترى هم بهارى دارد در محیط کارم که مردان مجرد زیاد هستند دلم نمى خواهد هر روز ۱ نفر عاشقم شود مى خواهم زودتر ازدواج کنم. کمکم کنید ببخشید که درد دلم زیاد شد.

d985d986 d8afd8aed8aad8b1d989 dbb2dbb6d8b3d8a7d984d987 d988 d8afd8b1 d8a2d8b3d8aad8a7d986d987 d8a7d8b2d8afd988d8a7d8ac d987d8b3d8aad985 60a5ac0980434 - من دخترى ۲۶ساله و در آستانه ازدواج هستم و در یکى از  شهرستان ها دور از خانواده ام مشغول به کار مى باشم و آنجا پسرى همسن خودم و متدین از من خواستگارى نموده و از نظر مالى هم پایین تر و شغل آزاد هم دارد بسیار با ایمان است و این یکى از خواسته هاى مهم من در انتخاب همسر است لذا نمى خواهم این فرصت را از دست بدهم ولى مشکل اصلى من خواهر بزرگترم است که ازدواج نکرده است و مانع ازدواج من هم مى شود مى گوید تا من ازدواج نکنم تو حق ندارى ازدواج کنى. ۳۶سال دارد و تهدید به خودکشى مى کند. خواهر بزگتر از خودم و کوچکتر از او با کلى بدبختى تازه سال قبل در سن ۳۰سالگى ازدواج کرد چون تا آن موقع به خاطر همین خواهرم مرتب جواب منفى مى داد و وقتى هم ازدواج کرد خواهرم او را اذیت مى کرد. مرتب خواستگار برایش مى آید تا مراحل آخر هم پیش مى رود ولى باز دقیقه آخر همه چیز به هم مى خورد در منزل با همه دعوا مى کند پدرم از دستش به عذاب است از طرفى مى ترسم بگویم به خواستگاریم بیایید چون از خواهرم مى ترسم که آبرویم را ببرد و از طرفى دلم هم برایش مى سوزد که دوباره ناراحت شود، خیلى برایش دعا مى کنم همه فامیل دعا مى کنند و از طرفى به من اصرار مى کنند که به خواستگارهایم جواب بدهم تو را به خدا دعایى، راه حلى براى مشکل ازدواج خواهرم بگوید قلب بسیار مهربانى دارد ولى زبان تند، حاضر نیستم رنجش را ببینم اکنون دو سال است که به خاطر او صبر کرده ام ولى هر دخترى هم بهارى دارد در محیط کارم که مردان مجرد زیاد هستند دلم نمى خواهد هر روز ۱ نفر عاشقم شود مى خواهم زودتر ازدواج کنم. کمکم کنید ببخشید که درد دلم زیاد شد.

داشتن خواهر بزرگتر در ازدواج

ادامه مطلب »

مى خواستم سؤالى در مورد قضا و قدر از شما بپرسم. اگر ازدواج به اصرار خانواده ام باشد و من مجبور باشم آن را قبول کنم، آیا درسته که شاید خداوند هم این جور مصلحت دانسته؟ آیا این حرفایى که علاقه بعد ازدواج به وجود میاد درسته؟!

d985d989 d8aed988d8a7d8b3d8aad985 d8b3d8a4d8a7d984d989 d8afd8b1 d985d988d8b1d8af d982d8b6d8a7 d988 d982d8afd8b1 d8a7d8b2 d8b4d985d8a7 60a5abfa4d242 - مى خواستم سؤالى در مورد قضا و قدر از شما بپرسم. اگر ازدواج به اصرار خانواده ام باشد و من مجبور باشم آن را قبول کنم، آیا درسته که شاید خداوند هم این جور مصلحت دانسته؟ آیا این حرفایى که علاقه بعد ازدواج به وجود میاد درسته؟!

ازدواج اجبارى و تحمیلی

ادامه مطلب »

من دوست ندارم مثل خواهرهاى دیگرم موقعیت هایم را از دست بدهم، تا الان موقعیت خوبى داشتم ولى از نظر فکرى به من نمى خورده، مهندس مکانیک، کامپیوتر، حسابدارى و… ولى من دوست ندارم من را به خاطر قیافه ام بخوان یا به خاطر چیزهاى دیگه، از طرف دیگر مى ترسم! مى ترسم از این که کسى که هم فکر من باشه پیدا نشه!

d985d986 d8afd988d8b3d8aa d986d8afd8a7d8b1d985 d985d8abd984 d8aed988d8a7d987d8b1d987d8a7d989 d8afdb8cdaafd8b1d985 d985d988d982d8b9db8c 60a5abf2c373a - من دوست ندارم مثل خواهرهاى دیگرم موقعیت هایم را از دست بدهم، تا الان موقعیت خوبى داشتم ولى از نظر فکرى به من نمى خورده، مهندس مکانیک، کامپیوتر، حسابدارى و... ولى من دوست ندارم من را به خاطر قیافه ام بخوان یا به خاطر چیزهاى دیگه، از طرف دیگر مى ترسم! مى ترسم از این که کسى که هم فکر من باشه پیدا نشه!

خواستگار هم فکر

ادامه مطلب »

ما توى ۴سال دانشگاه به کسى نگاه هم نمى کردیم و تو دلمون مى گفتیم خدا بهتر و درست ترشو از راه خانوادگى قسمتمون مى کنه. حالا مى بینیم همون دوست بازى هاى دانشگاهى خیلى هم بهتر بود. چون همه دوستا با دخترا ازدواج کردن همونایى که یه روزى ما اونا رو به چشم کافر و بى دین مى دیدیم، زندگى آروم و واقعى دارن حالا ما باید بشینیم دست به دامان و به چشم همه که یک آدم بى سواد با کلى منت و ناز و ادا حاضر بشه بیاد خواستگارى اونم بعد از کلى چیدن مقررات مادر و پدرشون. واقعا فرصت ازدواج رو به بهاى عمل کردن به حرف شما باخداها از دست دادیم تا حالا منت کش یه مشت مرد بى سواد و از خدا بى خبر شیم که بعد از دوست بازى هاشون به فکر ازدواج افتادن. نمى دونم شما با این حرفا اصلاً فکر کردید واقعا جامعه عوض شده و اگر به جوونا اعتماد کنید اونا واقعا مى تونن بهترین تصمیم و عاقلانه ترین اونو بگیرن؟ نمى دونم جواب بى شوهرى ما رو شما مى تونین پس بدید یا باید تا آخر عمر به خاطر حرف شما بى شوهر بمونیم. نصیحت من فقط به جوونا اینه که حرفاى بى پایه و اساس شما رو گوش ندن چون واقعا یه روز مى رسه که پشیمون مى شن.

d985d8a7 d8aad988d989 dbb4d8b3d8a7d984 d8afd8a7d986d8b4daafd8a7d987 d8a8d987 daa9d8b3d989 d986daafd8a7d987 d987d985 d986d985d989 daa9 60a5abeb9bdf1 - ما توى ۴سال دانشگاه به کسى نگاه هم نمى کردیم و تو دلمون مى گفتیم خدا بهتر و درست ترشو از راه خانوادگى قسمتمون مى کنه. حالا مى بینیم همون دوست بازى هاى دانشگاهى خیلى هم بهتر بود. چون همه دوستا با دخترا ازدواج کردن همونایى که یه روزى ما اونا رو به چشم کافر و بى دین مى دیدیم، زندگى آروم و واقعى دارن حالا ما باید بشینیم دست به دامان و به چشم همه که یک آدم بى سواد با کلى منت و ناز و ادا حاضر بشه بیاد خواستگارى اونم بعد از کلى چیدن مقررات مادر و پدرشون. واقعا فرصت ازدواج رو به بهاى عمل کردن به حرف شما باخداها از دست دادیم تا حالا منت کش یه مشت مرد بى سواد و از خدا بى خبر شیم که بعد از دوست بازى هاشون به فکر ازدواج افتادن. نمى دونم شما با این حرفا اصلاً فکر کردید واقعا جامعه عوض شده و اگر به جوونا اعتماد کنید اونا واقعا مى تونن بهترین تصمیم و عاقلانه ترین اونو بگیرن؟ نمى دونم جواب بى شوهرى ما رو شما مى تونین پس بدید یا باید تا آخر عمر به خاطر حرف شما بى شوهر بمونیم. نصیحت من فقط به جوونا اینه که حرفاى بى پایه و اساس شما رو گوش ندن چون واقعا یه روز مى رسه که پشیمون مى شن.

ازدواج دانشجویى، نداشتن خواستگار

ادامه مطلب »

من یک بیمارى ژنتیکى از پدرم به ارث برده ام. این بیمارى نوعى ضعف عضلانى است که البته مى تواند در افراد مبتلا متغییر باشد. چنانچه در ازدواج بخواهم این موضوع را از طرف مقابل پنهان کنم این کار را درست نمى دانم. از طرف دیگر با گفتن موضوع یک بیمارى ژنتیکى دیگر کسى حاضر به ازدواج نمى شود. با این که خیلى ناامید هستم از ازدواج کردن ولى امسال براى این که تکلیفم را انجام داده باشم به خواستگارى فردى از شهر خودمان رفتم. از آنجا که خانواده ام نیز از موضوع اطلاع ندارند باید ظاهر را حفظ مى کردم. خانواده دختر خانم خیلى راضى بودند بالاخره دامادى خوش قیافه و دکتر نصیبشان مى شد. دختر خانم نیز خانمى با حجاب مؤن و تحصیل کرده بود. پس از این که توافقات اولیه صورت گرفت و مشکلى براى ازدواج وجود نداشت من تصمیم گرفتم موضوع را با پدر دختر خانم در میان بگذارم و این کار را کردم. نظر خانواده ایشان به کلى تغییر کرد و جواب منفى به من دادند. از شما تقاضا دارم با نظرات ارزشمند خود مرا راهنمایى فرمایید.

d985d986 db8cdaa9 d8a8db8cd985d8a7d8b1d989 da98d986d8aadb8cdaa9d989 d8a7d8b2 d9bed8afd8b1d985 d8a8d987 d8a7d8b1d8ab d8a8d8b1d8afd987 60a5abe3d2d1b - من یک بیمارى ژنتیکى از پدرم به ارث برده ام. این بیمارى نوعى ضعف عضلانى است که البته مى تواند در افراد مبتلا متغییر باشد. چنانچه در ازدواج بخواهم این موضوع را از طرف مقابل پنهان کنم این کار را درست نمى دانم. از طرف دیگر با گفتن موضوع یک بیمارى ژنتیکى دیگر کسى حاضر به ازدواج نمى شود. با این که خیلى ناامید هستم از ازدواج کردن ولى امسال براى این که تکلیفم را انجام داده باشم به خواستگارى فردى از شهر خودمان رفتم. از آنجا که خانواده ام نیز از موضوع اطلاع ندارند باید ظاهر را حفظ مى کردم. خانواده دختر خانم خیلى راضى بودند بالاخره دامادى خوش قیافه و دکتر نصیبشان مى شد. دختر خانم نیز خانمى با حجاب مؤن و تحصیل کرده بود. پس از این که توافقات اولیه صورت گرفت و مشکلى براى ازدواج وجود نداشت من تصمیم گرفتم موضوع را با پدر دختر خانم در میان بگذارم و این کار را کردم. نظر خانواده ایشان به کلى تغییر کرد و جواب منفى به من دادند. از شما تقاضا دارم با نظرات ارزشمند خود مرا راهنمایى فرمایید.

بیمارى ژنتیکى خواستگار

ادامه مطلب »

بنده جوانى ۲۳ساله هستم. در دانشگاه از خانمى بسیار محجبه، با وقار، سنگین و متین خوشم آمده، منتهى دوست صمیمى من قبلاً از علاقه اش نسبت به این خانم با من درد دل کرده بود. او چون دوست صمیمى من است خود را در بسیارى از مسائل مدیون وى مى دانم، ولى فکر مى کنم آن خانم از نظر عقیدتى، خانوادگى، فرهنگى و اخلاقى به من بیشتر شباهت دارد تا به دوستم. حال اگر از آن خانم خواستگارى کنم یقینا دوستم از بنده ناراحت خواهد شد و احتمال دارد که به من بگوید که بهش خیانت کرده ام. مرا راهنمایى کنید! بهترین کار چیست؟ به طور اتفاقى متوجه شدم آن خانم ۲۲ساله هستند، فکر مى کنید اختلاف سنى کمتر از ۳سال باعث بروز مشکل خواهد شد؟ چه طور باید از یک خانم خواستگارى کرد طورى که برایش سوء تفاهم نشود؟ چه کار باید انجام داد؟ چه باید گفت؟ روش صحیح چیست؟

d8a8d986d8afd987 d8acd988d8a7d986d989 dbb2dbb3d8b3d8a7d984d987 d987d8b3d8aad985 d8afd8b1 d8afd8a7d986d8b4daafd8a7d987 d8a7d8b2 d8aed8a7 60a5abdc6ecc1 - بنده جوانى ۲۳ساله هستم. در دانشگاه از خانمى بسیار محجبه، با وقار، سنگین و متین خوشم آمده، منتهى دوست صمیمى من قبلاً از علاقه اش نسبت به این خانم با من درد دل کرده بود. او چون دوست صمیمى من است خود را در بسیارى از مسائل مدیون وى مى دانم، ولى  فکر مى کنم آن خانم از نظر عقیدتى، خانوادگى، فرهنگى و اخلاقى به من بیشتر شباهت دارد تا به دوستم. حال اگر از آن خانم خواستگارى کنم یقینا دوستم از بنده ناراحت خواهد شد و احتمال دارد که به من بگوید که بهش خیانت کرده ام. مرا راهنمایى کنید! بهترین کار چیست؟ به طور اتفاقى متوجه شدم آن خانم ۲۲ساله هستند، فکر مى کنید اختلاف سنى کمتر از ۳سال باعث بروز مشکل خواهد شد؟ چه طور باید از یک خانم خواستگارى کرد طورى که برایش سوء تفاهم نشود؟ چه کار باید انجام داد؟ چه باید گفت؟ روش صحیح چیست؟

چند خواستگار

ادامه مطلب »

من اصلاً روم نمى شه این سؤل را بپرسم. من وقتى ۱۳سال داشتم با یک پسر دوست شدم و با او برخلاف میلم رابطه جنسى داشتم. من دخترى بودم که دوست داشتم فقط با همسر آینده ام این رابطه را داشته باشم ولى او مرا برخلاف میلم مجبور مى کرد. نمى دانم چرا بار اول که در ماشین در حال حرکت این اتفاق افتاد ترسیدم و نتوانستم از خودم دفاع کنم. به او گفته بودم که من از سر کنجکاوى با تو دوست شدم که ببینم چرا دختر و پسرها با هم دوست مى شوند. مى خواستم تجربه کنم ولى نمى دانستم کار به اینجا مى کشد. من در رابطه با رابطه جنسى چیزى نمى دانستم یعنى چیزهایى که الان مى دانم را اگر آن موقع مى دانستم اصلاً رفاقت نمى کردم. من به او گفته بودم که نمى خواهم چنین رابطه اى داشته باشم ولى او مى گفت اگر این کار را با او نکنم دیگر با من ازدواج نمى کند. من اصلاً فکر ازدواج در سر نداشتم. بچه بودم چیزى نمى دانستم و چیزى نمى فهمیدم. گول خوردم. فقط چون این رابطه را با او داشتم دیگر نمى توانستم قبول کنم که با مرد دیگرى ازدواج کنم. دوست ندارم به همسر آینده ام خیانت کنم. مى گفتم دیگه تمام شد من مجبورم با او با وجود تنفر با تمام وجودم از او ازدواج کنم. بعد از آن ماجرا من از همه پسرها و مردها متنفر شدم. حتى باعث افسردگى خیلى شدید در من شد. از همه چیز مى ترسیدم. به هیچ چیز اعتماد نداشتم. به دکتر روانپزشک هم مراجعه کردم ولى هیچ فایده اى نداشت. تنها راه نجات من خدا بود. او بود که به من در آن دوران عذاب وجدان مى داد تا این کار را نکنم و بیشتر از این غرق نشوم. در رابطه با این موضوع خانواده ام چیزى نمى داند. من ۵سال به کلاس هاى خداشناسى و اخلاق رفتم. خیلى در زندگى من تأثیر داشت و به من خیلى روحیه داد و من را ۱۸۰ درجه عوض کرد و من خیلى به خدا نزدیک شدم. از خود تعریف نباشد به خدا من سرشت پاکى دارم و ۸سال است که این درد و عذاب وجدان را به دنبال خود مى کشم. همه راجع به من یه جور دیگه فکر مى کنن. من رابطه شدید جنسى با او نداشتم ولى در دختر بودنم شک دارم. من کسى را دوست دارم (در دلم) ولى نمى توانم قبول کنم که به او خیانت کنم و منصرف مى شوم. دو دل هستم. نمى توانم قبول کنم که خودم را به جاى یک دختر پاک دامن براى کسى جا بزنم. با خودم در رابطه با رفتن به پیش دکتر و تبدیل خودم به دختر نمى توانم کنار بیایم. یعنى این را گناه بزرگى مى دانم و خیانت.

d985d986 d8a7d8b5d984d8a7d98b d8b1d988d985 d986d985d989 d8b4d987 d8a7db8cd986 d8b3d988d994d984 d8b1d8a7 d8a8d9bed8b1d8b3d985 d985d986 60a5abd4d64ea - من اصلاً روم نمى شه این سؤل را بپرسم. من وقتى ۱۳سال داشتم با یک پسر دوست شدم و با او برخلاف میلم رابطه جنسى داشتم. من دخترى بودم که دوست داشتم فقط با همسر آینده ام این رابطه را داشته باشم ولى او مرا برخلاف میلم مجبور مى کرد. نمى دانم چرا بار اول که در ماشین در حال حرکت این اتفاق افتاد ترسیدم و نتوانستم از خودم دفاع کنم. به او گفته بودم که من از سر کنجکاوى با تو دوست شدم که ببینم چرا دختر و پسرها با هم دوست مى شوند. مى خواستم تجربه کنم ولى نمى دانستم کار به اینجا مى کشد. من در رابطه با رابطه جنسى چیزى نمى دانستم یعنى چیزهایى که الان مى دانم را اگر آن موقع مى دانستم اصلاً رفاقت نمى کردم. من به او گفته بودم که نمى خواهم چنین رابطه اى داشته باشم ولى او مى گفت اگر این کار را با او نکنم دیگر با من ازدواج نمى کند. من اصلاً فکر ازدواج در سر نداشتم. بچه بودم چیزى نمى دانستم و چیزى نمى فهمیدم. گول خوردم. فقط چون این رابطه را با او داشتم دیگر نمى توانستم قبول کنم که با مرد دیگرى ازدواج کنم. دوست ندارم به همسر آینده ام خیانت کنم. مى گفتم دیگه تمام شد من مجبورم با او با وجود تنفر با تمام وجودم از او ازدواج کنم. بعد از آن ماجرا من از همه پسرها و مردها متنفر شدم. حتى باعث افسردگى خیلى شدید در من شد. از همه چیز  مى ترسیدم. به هیچ چیز اعتماد نداشتم. به دکتر روانپزشک هم مراجعه کردم ولى هیچ فایده اى نداشت. تنها راه نجات من خدا بود. او بود که به من در آن دوران عذاب وجدان مى داد تا این کار را نکنم و بیشتر از این غرق نشوم. در رابطه با این موضوع خانواده ام چیزى نمى داند. من ۵سال به کلاس هاى خداشناسى و اخلاق رفتم. خیلى در زندگى من تأثیر داشت و به من خیلى روحیه داد و من را ۱۸۰ درجه عوض کرد و من خیلى به خدا نزدیک شدم. از خود تعریف نباشد به خدا من سرشت پاکى دارم و ۸سال است که این درد و عذاب وجدان را به دنبال خود مى کشم. همه راجع به من یه جور دیگه فکر مى کنن. من رابطه شدید جنسى با او نداشتم ولى در دختر بودنم شک دارم. من کسى را دوست دارم (در دلم) ولى نمى توانم قبول کنم که به او خیانت کنم و منصرف مى شوم. دو دل هستم. نمى توانم قبول کنم که خودم را به جاى یک دختر پاک دامن براى کسى جا بزنم. با خودم در رابطه با رفتن به پیش دکتر و تبدیل خودم به دختر نمى توانم کنار بیایم. یعنى این را گناه بزرگى مى دانم و خیانت.

عذاب وجدان دختر

ادامه مطلب »

براى شروع به ازدواج (از زمان قبل خواستگارى) باید چه اقداماتى را انجام دهم و چه طور خود را آماده کنم تا در زندگى موفق شوم؟

d8a8d8b1d8a7d989 d8b4d8b1d988d8b9 d8a8d987 d8a7d8b2d8afd988d8a7d8ac d8a7d8b2 d8b2d985d8a7d986 d982d8a8d984 d8aed988d8a7d8b3d8aadaafd8a7 60a5abcd66ed5 - براى شروع به ازدواج (از زمان قبل خواستگارى) باید چه اقداماتى را انجام دهم و چه طور خود را آماده کنم تا در زندگى موفق شوم؟

معیار انتخاب

ادامه مطلب »

این که دختر و پسر قبل از ازدواج باید آزمایش دهند؛ اولاً، این آزمایش دادن باید قبل از مراسم خواستگارى باشد یا قبل از مراسم عقد یا قبل از مراسم عروسى؟ دوماً، در صورتى که شک داشته باشم چگونه از بکارت فرد مورد نظر اطمینان پیدا کنم؟ آیا مستقیماً مى توان از این موضوع اطلاع حاصل کرد؟

d8a7db8cd986 daa9d987 d8afd8aed8aad8b1 d988 d9bed8b3d8b1 d982d8a8d984 d8a7d8b2 d8a7d8b2d8afd988d8a7d8ac d8a8d8a7db8cd8af d8a2d8b2d985 60a5abc5e9d82 - این که دختر و پسر قبل از ازدواج باید آزمایش دهند؛ اولاً، این آزمایش دادن باید قبل از مراسم خواستگارى باشد یا قبل از مراسم عقد یا قبل از مراسم عروسى؟ دوماً، در صورتى که شک داشته باشم چگونه از بکارت فرد مورد نظر اطمینان پیدا کنم؟ آیا مستقیماً مى توان از این موضوع اطلاع حاصل کرد؟

آزمایش ازدواج

ادامه مطلب »

دخترى هستم ۲۰ساله دانشجوى کامپیوتر در چت با یک دانشجوى دکتر آشنا شدم یک جلسه به شهر ما آمد و همدیگر را در پارک با اطلاع مادرم دیدیم و در مورد ازدواج و معیارها با هم صحبت کردیم ایشان اصرار دارن قبل از ازدواج همدیگر را ببینیم و بشناسیم. من به دیدن او بروم او هم همین طور. نمى خواهد به صورت خیلى رسمى در مراحل خواستگارى همدیگر را بشناسیم. حال شما به من چه توصیه اى مى کنید آیا این رابطه قبل ازدواج از نظر شرعى درست است؟

d8afd8aed8aad8b1d989 d987d8b3d8aad985 dbb2dbb0d8b3d8a7d984d987 d8afd8a7d986d8b4d8acd988d989 daa9d8a7d985d9bedb8cd988d8aad8b1 d8afd8b1 60a5abbe9294d - دخترى هستم ۲۰ساله دانشجوى کامپیوتر در چت با یک دانشجوى دکتر آشنا شدم یک جلسه به شهر ما آمد و همدیگر را در پارک با اطلاع مادرم دیدیم و در مورد ازدواج و معیارها با هم صحبت کردیم ایشان اصرار دارن قبل از ازدواج همدیگر را ببینیم و بشناسیم. من به دیدن او بروم او هم همین طور. نمى خواهد به صورت خیلى رسمى در مراحل خواستگارى همدیگر را بشناسیم. حال شما به من چه توصیه اى مى کنید آیا این رابطه قبل ازدواج از نظر شرعى درست است؟

ارتباط قبل از خواستگارى

ادامه مطلب »

براى خواستگارى چگونه از طرف مقابل و ویژگى هاى ادعا شده اطمینان حاصل کنیم؟

d8a8d8b1d8a7d989 d8aed988d8a7d8b3d8aadaafd8a7d8b1d989 da86daafd988d986d987 d8a7d8b2 d8b7d8b1d981 d985d982d8a7d8a8d984 d988 d988db8cda98 60a5abb728b13 - براى خواستگارى چگونه از طرف مقابل و ویژگى هاى ادعا شده اطمینان حاصل کنیم؟

روش تحقیق در ازدواج

ادامه مطلب »

اگر من بدانم که احتمال بچه دار شدنم کم است و یا اصلاً وجود ندارد، آیا مى توانم این موضوع را از خواستگارانم مخفى کنم و آیا این ظلمى در حق آنان نیست؟

d8a7daafd8b1 d985d986 d8a8d8afd8a7d986d985 daa9d987 d8a7d8add8aad985d8a7d984 d8a8da86d987 d8afd8a7d8b1 d8b4d8afd986d985 daa9d985 d8a7 60a5abafb72c9 - اگر من بدانم که احتمال بچه دار شدنم کم است و یا اصلاً وجود ندارد، آیا مى توانم این موضوع را از خواستگارانم مخفى کنم و آیا این ظلمى در حق آنان نیست؟

گفتن بیماری به خواستگار

ادامه مطلب »

من سال گذشته دانشگاه آزاد قبول شدم و اونجا از یه دختر خانم خیلى خوشم اومد ولى من فقط چهرتا ایشونو انتخاب کردم و زیر نظر داشتمش دختر خوبى بود تا این که من یه ترم که اونجا بودم بعد دانشگاه دولتى قبول شدم و اومدم فقط هفته اى یک بار مى رفتم و از دور نگاش مى کردم تا دلم آروم بشه تا این که یک سال گذشت و من نرفتم جلو فقط یه کم از دوستش در موردش سؤال کردم که ببینم سطح خانوادگیش با ما یکى هست یا نه و بعدا که فهمیدم دوستش بهش گفته یه جورایى نگاهش نسبت به من تغییر کرد و مشخص بود که مى دونه تا این که من ۲ هفته پیش خواهرمو فرستادم جلو باهاش صحبت کرد و چون آمار همه کلاساشو داده بود فهمیدم موافقه ولى همه قضیه رو به مادرش گفته بود من ازش تقاضا کردم قبل از این که به خانواده ها بگیم باهاش صحبت کنم این موضوع رو هم به مادرش گفته بود ولى اون موافقت نکرده بود به هر حال بازم من سماجت کردم تا این که یک هفته گذشت و قرار شد من و اون با حضور خواهرم بریم با هم صحبت کنیم حالا من مى خواستم چى بهش بگم: چون من خدمت رفتم و ۱ سال دیگه مى رم سرکار مى خواستم ۱ الى ۲ سال برام واسته که من با دست پر برم خواستگارى چون بابام نمى تونه منو حمایت کنه به هر حال قرار شد یکشنبه برم باهاش صحبت کنم. خواهرم شب قبلش باهاش تماس گرفته بود که هماهنگ کنه اونم گفته بود داداش شما یه کم دیر جنبیده چون من ۲ هفته پیش یه خواستگار داشتم و اونا همین دیروز اومدن کار رو تموم کردن و آزمایش هم رفتیم و قراره عقد کنیم من سریع رفتم… تا باهاش صحبت کنم ولى نشد ببینمش ولى به خواهرم گفته بود من نمى دونستم که اونا میان فکر مى کردم خواستگارم منصرف شده من اگه مى دونستم که خواستگار داره همون روز مى رفتم خونشون ولى دوستش مى گفت که خیلى گریه کرده و از من گله کرده و گفته که چرا دیر اومده جلو. حالا که کار تموم شده و من تنها کارى که دارم اینه که هر روز گریه مى کنم و براى خوشبختیش از ته دل دعا مى کنم حالا خیلى ها به من میگن که تقصیر تو بوده که دیر رفتى جلو و من به خاطر این حرف حالم گرفته مى شه تازه من مى تونستم برم جلو چون گفته بود من مى تونم که قرار رو به هم بزنم ولى من باعث مى شدم که اون پسر ناراحت بشه و یه ازدواج رو به هم بزنم و مادرم گفت که اگه این کار و بکنى برات خیر نداره حالا حالم گرفته است چون عشق من توى ۲ سال به وجود اومده و نمى تونم به این راحتى فراموشش کنم کمکم کن من همیشه تصمیم داشتم تمام عشقمو به اون هدیه کنم براى همین به هیچ کس دیگه نگاه نمى کردم ولى حالا هى دنبال این هستم که یک ارتباط با یکى از دخترا داشته باشم که اونو فراموش کنم. یه راهى بگین تا اونو زودتر فراموش کنم.

d985d986 d8b3d8a7d984 daafd8b0d8b4d8aad987 d8afd8a7d986d8b4daafd8a7d987 d8a2d8b2d8a7d8af d982d8a8d988d984 d8b4d8afd985 d988 d8a7d988d986 60a5aba7f0116 - من سال گذشته دانشگاه آزاد قبول شدم و اونجا از یه دختر خانم خیلى خوشم اومد ولى من فقط چهرتا ایشونو انتخاب کردم و زیر نظر داشتمش دختر خوبى بود تا این که من یه ترم که اونجا بودم بعد دانشگاه دولتى قبول شدم و اومدم فقط هفته اى یک بار مى رفتم و از دور نگاش مى کردم تا دلم آروم بشه تا این که یک سال گذشت و من نرفتم جلو فقط یه کم از دوستش در موردش سؤال کردم که ببینم سطح خانوادگیش با ما یکى هست یا نه و  بعدا که فهمیدم دوستش بهش گفته یه جورایى نگاهش نسبت به من تغییر کرد و مشخص بود که مى دونه تا این که من ۲ هفته پیش خواهرمو فرستادم جلو باهاش صحبت کرد و چون آمار همه کلاساشو داده بود فهمیدم موافقه ولى همه قضیه رو به مادرش گفته بود من ازش تقاضا کردم قبل از این که به خانواده ها بگیم باهاش صحبت کنم این موضوع رو هم به مادرش گفته بود ولى اون موافقت نکرده بود به هر حال بازم من سماجت کردم تا این که یک هفته گذشت و قرار شد من و اون با حضور خواهرم بریم با هم صحبت کنیم حالا من مى خواستم چى بهش بگم: چون من خدمت رفتم و ۱ سال دیگه مى رم سرکار مى خواستم ۱ الى ۲ سال برام واسته که من با دست پر برم خواستگارى چون بابام نمى تونه منو حمایت کنه به هر حال قرار شد یکشنبه برم باهاش صحبت کنم. خواهرم شب قبلش باهاش تماس گرفته بود که هماهنگ کنه اونم گفته بود داداش شما یه کم دیر جنبیده چون من ۲ هفته پیش یه خواستگار داشتم و اونا همین دیروز اومدن کار رو تموم کردن و آزمایش هم رفتیم و قراره عقد کنیم من سریع رفتم... تا باهاش صحبت کنم ولى نشد ببینمش ولى به خواهرم گفته بود من نمى دونستم که اونا میان فکر مى کردم خواستگارم منصرف شده من اگه مى دونستم که خواستگار داره همون روز مى رفتم خونشون ولى دوستش مى گفت که خیلى گریه کرده و از من گله کرده و گفته که چرا دیر اومده جلو. حالا که کار تموم شده و من تنها کارى که دارم اینه که هر روز گریه مى کنم و براى خوشبختیش از ته دل دعا مى کنم حالا خیلى ها به من میگن که تقصیر تو بوده که دیر رفتى جلو و من به خاطر این حرف حالم گرفته مى شه تازه من مى تونستم برم جلو چون گفته بود من مى تونم که قرار رو به هم بزنم ولى من باعث مى شدم که اون پسر ناراحت بشه و یه ازدواج رو به هم بزنم و مادرم گفت که اگه این کار و بکنى برات خیر نداره حالا حالم گرفته است چون عشق من توى ۲ سال به وجود  اومده و نمى تونم به این راحتى فراموشش کنم کمکم کن من همیشه تصمیم داشتم تمام عشقمو به اون هدیه کنم براى همین به هیچ کس دیگه نگاه نمى کردم ولى حالا هى دنبال این هستم که یک ارتباط با یکى از دخترا داشته باشم که اونو فراموش کنم. یه راهى بگین تا اونو زودتر فراموش کنم.

فراموشى موضوع عشق

ادامه مطلب »

من با این که انسان امیدوارى بودم و خیلى به خدا ایمان داشتم به دلیل آن که خواستگاران خیلى خوب و مؤمنى نداشتم. مدتى است دچار افسردگى و یأس شده ام به طورى که نمى توانم این حالات را از خودم دور کنم. برخى خواستگاران هم تا یکى دو سال خانواده و خودم را سر کار گذاشته اند و بعد هم بدون هیچ عذر رفته اند. به نظر شما چه کار کنم؟

d985d986 d8a8d8a7 d8a7db8cd986 daa9d987 d8a7d986d8b3d8a7d986 d8a7d985db8cd8afd988d8a7d8b1d989 d8a8d988d8afd985 d988 d8aedb8cd984d989 60a5aba0434fe - من با این که انسان امیدوارى بودم و خیلى به خدا ایمان داشتم به دلیل آن که خواستگاران خیلى خوب و مؤمنى نداشتم. مدتى است دچار افسردگى و یأس شده ام به طورى که نمى توانم این حالات را از خودم دور کنم. برخى خواستگاران هم تا یکى دو سال خانواده و خودم را سر کار گذاشته اند و بعد هم بدون هیچ عذر رفته اند. به نظر شما چه کار کنم؟

نداشتن خواستگار

ادامه مطلب »

اخیرا آقایى به من اظهار لطف و محبت نموده و باب آشنایى را با من باز کرده روابط ما بسیار محدود است و تنها ۴-۳ جلسه همدیگر را ملاقات کرده ایم. بنده به ایشان عرض کردم که در صورت تمایل مى توانند به جهت خواستگارى نزد والدین من بیایند اما ایشان مطلبى را تحت عنوان ازدواج موقت مطرح کردند و دلیل شان نیز عدم دارا بودن شرایط ازدواج بیان کردند. بنده ابتدا به شدت با این مسئله مخالفت کردم اما ایشان با نشان دادن جراید و کتاب ها و فتاواى متفاوت سعى در متقاعد کردن من داشتند، که اگر دختر جوانى از سن ازدواجش گذشته باشد و نیز مطمئن باشد که خواستگارى بهتر از این شخص که مى خواهد با او ازدواج موقت بکند براى او نمى آید و هم چنین احساس نیاز جنسى نیز بکند مى تواند بدون اذن پدر به انجام ازدواج موقت مبادرت ورزد. سؤل این است که این آقاى جوان هم اکنون ۲۴سال سن دارند شرایط ازدواج را دارا نیستند اما به شدت احساس نیاز مى کنند اما من دخترجوان ۲۱ساله هستم که فکر مى کنم موقعیت هاى خوبى در انتظارم هست و هنوز از سن ازدواج من نگذشته است و حتى خودم هنوز نیازى در خود احساس نمى کنم آیا من مى توانم بدون اذن پدر چنین کارى را بکنم یا خیر؟

d8a7d8aedb8cd8b1d8a7 d8a2d982d8a7db8cd989 d8a8d987 d985d986 d8a7d8b8d987d8a7d8b1 d984d8b7d981 d988 d985d8add8a8d8aa d986d985d988d8afd987 60a5ab98ca33f - اخیرا آقایى به من اظهار لطف و محبت نموده و باب آشنایى را با من باز کرده روابط ما بسیار محدود است و تنها ۴-۳ جلسه همدیگر را ملاقات کرده ایم. بنده به ایشان عرض کردم که در صورت تمایل مى توانند به جهت خواستگارى نزد والدین من بیایند اما ایشان مطلبى را تحت عنوان ازدواج موقت مطرح کردند و دلیل شان نیز عدم دارا  بودن شرایط ازدواج بیان کردند. بنده ابتدا به شدت با این مسئله مخالفت کردم اما ایشان با نشان دادن جراید و کتاب ها و فتاواى متفاوت سعى در متقاعد کردن من داشتند، که اگر دختر جوانى از سن ازدواجش گذشته باشد و نیز مطمئن باشد که خواستگارى بهتر از این شخص که مى خواهد با او ازدواج موقت بکند براى او نمى آید و هم چنین احساس نیاز جنسى نیز بکند مى تواند بدون اذن پدر به انجام ازدواج موقت مبادرت ورزد. سؤل این است که این آقاى جوان هم اکنون ۲۴سال سن دارند شرایط ازدواج را دارا نیستند اما به شدت احساس نیاز مى کنند اما من دخترجوان ۲۱ساله هستم که فکر مى کنم موقعیت هاى خوبى در انتظارم هست و هنوز از سن ازدواج من نگذشته است و حتى خودم هنوز نیازى در خود احساس نمى کنم آیا من مى توانم بدون اذن پدر چنین کارى را بکنم یا خیر؟

ازدواج موقت دختر باکره و دوشیزه

ادامه مطلب »

من مرکز استان بزرگ شدم خانه ما تا شش ماه پیش اونجا بودم حالا که پدرم بازنشسته شدن برگشتیم شهر خودمون اون جا هرچى خواستگار داشتم با نظر خودشون رد کردن که من نمى خوام دخترم رو این جا بذارم برم شهرستان. من به اهل این شهر دختر نمى دم و… یک بار موقعیتش خیلى خوب بود، همون بود که من مى خواستم اما هرچى اصرار کردم فقط بیان خونه اگه دیدید آدماى خوبى نیستن، رد مى کنیم (یه جورایى شد که…) من طرف رو ندیده بودم و نمى شناختم اما از صحبت ها و این که من در یک مجموعه فرهنگى عضو بودم که ایشون هم عضو بود و این نشون مى داد در کلیات اونى که من مى خوام هست، خب بررسى مى کردیم اگر خوب نبود رد مى کردیم. حالا هم توى این شهر ۲-۱ نفر خواستگار پیدا شد که اونم خودشون رد کردن حتى اجازه ندادن بیان خونه ببینیم در نهایت هم پدرم گفتن تا درسش تمام نشه شوهرش نمى دم «مى ترسم واسه فوق بخونم دوباره موکول بشه واسه دو سه سال دیگه».

d985d986 d985d8b1daa9d8b2 d8a7d8b3d8aad8a7d986 d8a8d8b2d8b1daaf d8b4d8afd985 d8aed8a7d986d987 d985d8a7 d8aad8a7 d8b4d8b4 d985d8a7d987 60a5ab915dad9 - من مرکز استان بزرگ شدم خانه ما تا شش ماه پیش اونجا بودم حالا که پدرم بازنشسته شدن برگشتیم شهر خودمون اون جا هرچى خواستگار داشتم با نظر خودشون رد کردن که من نمى خوام دخترم رو این جا بذارم برم شهرستان. من به اهل این شهر دختر نمى دم و...  یک بار موقعیتش خیلى خوب بود، همون بود که من مى خواستم اما هرچى اصرار کردم فقط بیان خونه اگه دیدید آدماى خوبى نیستن، رد مى کنیم (یه جورایى شد که...) من طرف رو ندیده بودم و نمى شناختم اما از صحبت ها و این که من در یک مجموعه فرهنگى عضو بودم که ایشون هم عضو بود و این نشون مى داد در کلیات اونى که من مى خوام هست، خب بررسى مى کردیم اگر خوب نبود رد مى کردیم. حالا هم توى این شهر ۲-۱ نفر خواستگار پیدا شد که اونم خودشون رد کردن حتى اجازه ندادن بیان خونه ببینیم در نهایت هم پدرم گفتن تا درسش تمام نشه شوهرش نمى دم «مى ترسم واسه فوق بخونم دوباره موکول بشه واسه دو سه سال دیگه».

مخالفت خانواده با ازدواج دختر

ادامه مطلب »

دخترى هستم ۲۲ساله که هر خواستگارى که برایم مى آید بعد از این که جواب منفى از طرف آنها یا از طرف خودم داده مى شود بعد از آن دچار افسردگى و نگرانى مى شوم که چرا من در جلسه خواستگارى این حرف را زدم و یا چرا این حرف را نگفتم و حالت بغض و گریه به هم دست مى دهد و احساس مى کنم که شاید این بهترین بود که از دستش دادم و تا چندین ماه بعد به او فکر مى کنم و حرف هایى که به او زدم و دلبسته او مى شوم و نمى توانم فراموشش کنم، خواهش مى کنم که مرا یارى بفرمایید. دیگر از این اخلاق خودم خسته شده ام.

d8afd8aed8aad8b1d989 d987d8b3d8aad985 dbb2dbb2d8b3d8a7d984d987 daa9d987 d987d8b1 d8aed988d8a7d8b3d8aadaafd8a7d8b1d989 daa9d987 d8a8d8b1 60a5ab89ee8d5 - دخترى هستم ۲۲ساله که هر خواستگارى که برایم مى آید بعد از این که جواب منفى از طرف آنها یا از طرف خودم داده مى شود بعد از آن دچار افسردگى و نگرانى مى شوم که چرا من در جلسه خواستگارى این حرف را زدم و یا چرا این حرف را نگفتم و حالت بغض و گریه به هم دست مى دهد و احساس مى کنم که شاید این بهترین بود که از دستش دادم و تا چندین ماه بعد به او فکر مى کنم و حرف هایى که به او زدم و دلبسته او مى شوم و نمى توانم فراموشش کنم، خواهش مى کنم که مرا یارى بفرمایید. دیگر از این اخلاق خودم خسته شده ام.

پشیمانى بعد خواستگارى

ادامه مطلب »

من دخترى هستم ۲۲ساله و در یک خانواده مذهبى اما نه خشک مذهب بزرگ شده ام که به ارزش هاى دینى معتقد هستند. یکى از این ارزش ها این است که دختر باید حد خودش را بداند، من یک دختر معتقد به ارزش هاى دینى هستم و رعایت مى کنم. مشکل من درباره ازدواج است که تا به حال هیچ خواستگارى نداشته ام من از لحاظ خانوادگى و تحصیلات و چهره مشکلى ندارم. امروزه دخترهایى که بى بندوبار و بى حجاب هستند بهترین زندگى را دارند حتى یک بار خواستم این طور باشم ولى بیشتر از ۲ روز دوام نیاوردم. من در دانشگاه تا حالا چندبار از پسرهایى که براى ازدواج مناسب بودند، را دیده ام ولى هم رفتار آنها عادى بود و هم رفتار من. حالا ۱ نفر هست که مناسب است و قبولش دارم، نمى دانم چکار کنم؟

d985d986 d8afd8aed8aad8b1d989 d987d8b3d8aad985 dbb2dbb2d8b3d8a7d984d987 d988 d8afd8b1 db8cdaa9 d8aed8a7d986d988d8a7d8afd987 d985d8b0d987 60a5ab7d84da2 - من دخترى هستم ۲۲ساله و در یک خانواده مذهبى اما نه خشک مذهب بزرگ شده ام که به ارزش هاى دینى معتقد هستند. یکى از این ارزش ها این است که دختر باید حد خودش را بداند، من یک دختر معتقد به ارزش هاى دینى هستم و رعایت مى کنم. مشکل من درباره ازدواج است که تا به حال هیچ خواستگارى نداشته ام من از  لحاظ خانوادگى و تحصیلات و چهره مشکلى ندارم. امروزه دخترهایى که بى بندوبار و بى حجاب هستند بهترین زندگى را دارند حتى یک بار خواستم این طور باشم ولى بیشتر از ۲ روز دوام نیاوردم. من در دانشگاه تا حالا چندبار از پسرهایى که براى ازدواج مناسب بودند، را دیده ام ولى هم رفتار آنها عادى بود و هم رفتار من. حالا ۱ نفر هست که مناسب است و قبولش دارم، نمى دانم چکار کنم؟

خواستگاری دختر از پسر

ادامه مطلب »

در محل زندگى ما جادو و طلسم بسیار زیاد است، این اتفاق بارها در اطراف ما افتاده و این مسئله بسیار شایع شده و حتى افرادى به وسیله این دعاها بیمار و یا بختشان بسته شده که به وسیله برخى افراد طلسم شان را مى شکنند. در اقوام ما چه پسر و چه دختر و خواهرهایم هستند که از وقت ازدواجشان گذشته. یکى از اقوام ما هنگام بازسازى خانه شان، کاغذى با نوشته هاى عجیب و غریب و به زبان عربى پیدا کرده اند. آیا مى شود بخت ما بسته شود؟ چگونه مى توان بخت بسته شده را باز کرد؟

d8afd8b1 d985d8add984 d8b2d986d8afdaafd989 d985d8a7 d8acd8a7d8afd988 d988 d8b7d984d8b3d985 d8a8d8b3db8cd8a7d8b1 d8b2db8cd8a7d8af d8a7 60a5ab75bd1ca - در محل زندگى ما جادو و طلسم بسیار زیاد است، این اتفاق بارها در اطراف ما افتاده و این مسئله بسیار شایع شده و حتى افرادى به وسیله این دعاها بیمار و یا بختشان بسته شده که به وسیله برخى افراد طلسم شان را مى شکنند. در اقوام ما چه پسر و چه دختر و خواهرهایم هستند که از وقت ازدواجشان گذشته. یکى از اقوام ما هنگام بازسازى  خانه شان، کاغذى با نوشته هاى عجیب و غریب و به زبان عربى پیدا کرده اند. آیا مى شود بخت ما بسته شود؟ چگونه مى توان بخت بسته شده را باز کرد؟

بسته شدن بخت (بخت گشایی)

ادامه مطلب »

شوهر یکى از اقوام من اخیراً فوت کرده است. آن خانم بالاى ۴۰سال سن دارد و دیپلم دارد و خانه دار است و داراى فرزند. وى الان حقوق بازنشستگى شوهرش را مى گیرد. من حدود ۳۰سال دارم و کارمندم و لیسانس دارم. متأهلم و داراى فرزند. من آن خانم را دوست دارم و مایلم که با او ازدواج کنم. طرحم این است که ما با هم عقد کنیم (چه دائم، چه موقت) ولى هر کداممان سر خانه و زندگى خودمان باشیم و مثل سابق به زندگى خودمان برسیم و هیچ چیز تغییر نکند و فقط ما دوتا از نظر شرعى به هم حلال شویم و هر چند مدت یکبار هر وقت که شرایط مساعد شد یا خودمان احساس نیاز کردیم، با همدیگر در خانه من یا خانه او باشیم. این طرح را چگونه ارزیابى مى کنید؟

d8b4d988d987d8b1 db8cdaa9d989 d8a7d8b2 d8a7d982d988d8a7d985 d985d986 d8a7d8aedb8cd8b1d8a7d98b d981d988d8aa daa9d8b1d8afd987 d8a7d8b3d8aa 60a5ab6e64801 - شوهر یکى از اقوام من اخیراً فوت کرده است. آن خانم بالاى ۴۰سال سن دارد و دیپلم دارد و خانه دار است و داراى فرزند. وى الان حقوق بازنشستگى شوهرش را مى گیرد. من حدود ۳۰سال دارم و کارمندم و لیسانس دارم. متأهلم و داراى فرزند. من آن خانم را دوست دارم و مایلم که با او ازدواج کنم. طرحم این است که ما با هم عقد کنیم (چه دائم، چه موقت) ولى هر کداممان سر خانه و زندگى خودمان باشیم و مثل سابق به زندگى خودمان برسیم و هیچ چیز تغییر نکند و فقط ما دوتا از نظر شرعى به هم حلال شویم و هر چند مدت یکبار هر وقت که شرایط مساعد شد یا خودمان احساس نیاز کردیم، با همدیگر در خانه من یا خانه او باشیم. این طرح را چگونه ارزیابى مى کنید؟

چند همسری و تعدد زوجات

ادامه مطلب »

دخترى هستم ۲۳ساله و لیسانس که صلاح و مصلحت خود را هم تشخیص مى دهم. قصد ازدواج با آقایى را دارم که تمامى شرایط ایده آل مرا داراست (متدین، مذهبى و اهل نماز و عبادات، قرآن پژوه و داراى خانواده اى سالم و مورد تأیید همه…) خانواده ام چون عقلشان به چشمشان است چون پولدار نیست، اجازه نمى دهند به خواستگارى بیاید این آقا مهندس عمران هستند و مردى کامل هستند (از هر نظر) و دو سال است که با ایشان به قصد ازدواج رابطه سالم دارم. عقد موقت هم کرده ایم بدون اذن ولى (طبق فتواى مرجع تقلیدمان صحیح است) ولى هیچ گونه رابطه جنسى با هم نداشته ایم. چرا ما باید براى ثبت ازدواجمان راه طولانى دادگاه را طى کنیم؟ چرا نمى توانیم مستقلاً اقدام به ثبت ازدواجمان بکنیم؟

d8afd8aed8aad8b1d989 d987d8b3d8aad985 dbb2dbb3d8b3d8a7d984d987 d988 d984db8cd8b3d8a7d986d8b3 daa9d987 d8b5d984d8a7d8ad d988 d985d8b5d984 60a5aa7bf0fc1 - دخترى هستم ۲۳ساله و لیسانس که صلاح و مصلحت خود را هم تشخیص مى دهم. قصد ازدواج با آقایى را دارم که تمامى شرایط ایده آل مرا داراست (متدین، مذهبى و اهل نماز و عبادات، قرآن پژوه  و داراى خانواده اى سالم و مورد تأیید همه...) خانواده ام چون عقلشان به چشمشان است چون پولدار نیست، اجازه نمى دهند به خواستگارى بیاید این آقا مهندس عمران هستند و مردى کامل هستند (از هر نظر) و دو سال است که با ایشان به قصد ازدواج رابطه سالم دارم. عقد موقت هم کرده ایم بدون اذن ولى (طبق فتواى مرجع تقلیدمان صحیح است) ولى هیچ گونه رابطه جنسى با هم نداشته ایم. چرا ما باید براى ثبت ازدواجمان راه طولانى دادگاه را طى کنیم؟ چرا نمى توانیم مستقلاً اقدام به ثبت ازدواجمان بکنیم؟

مخالفت خانواده با ازدواج

ادامه مطلب »

من مشکلى دارم که با مشورت شما مى خواهم حل کنم. من مى خواهم به خواستگارى کسى بروم که برادرم از اون خواستگارى کرده و جواب رد شنیده. بنا به دلایلى شاید حق با اون باشه. احتمال این که به من جواب بده زیاده. من تردید دارم که به خواستگارى اون بروم که در آینده مشکلى ایجاد بشه. من را از این گمراهى نجات بدهید.

d985d986 d985d8b4daa9d984d989 d8afd8a7d8b1d985 daa9d987 d8a8d8a7 d985d8b4d988d8b1d8aa d8b4d985d8a7 d985d989 d8aed988d8a7d987d985 d8ad 60a5aa748407f - من مشکلى دارم که با مشورت شما مى خواهم حل کنم. من مى خواهم به خواستگارى کسى بروم که برادرم از اون خواستگارى کرده و جواب رد شنیده. بنا به دلایلى شاید حق با اون باشه. احتمال این که به من جواب بده زیاده. من تردید دارم که به خواستگارى اون بروم که در آینده مشکلى ایجاد بشه. من را از این گمراهى نجات بدهید.

برادر بزرگتر

ادامه مطلب »

آیا ملاک حرمت استماع غنا و موسیقی، طرب انگیز بودن آن است یا مناسب بودن آن با مجالس لهو و لعب؟

d8a2db8cd8a7 d985d984d8a7daa9 d8add8b1d985d8aa d8a7d8b3d8aad985d8a7d8b9 d8bad986d8a7 d988 d985d988d8b3db8cd982db8cd88c d8b7d8b1d8a8 d8a7 60a5aa6ca4b51 - آیا ملاک حرمت استماع غنا و موسیقی، طرب انگیز بودن آن است یا مناسب بودن آن با مجالس لهو و لعب؟

معیار موسیقی حرام-معیار حرمت موسیقی

ادامه مطلب »

گاهی از صدا و سیما و یا نوار ضبط صوت، آهنگ هایی پخش می شود که به نظر من مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی است؛ در حالی که در نظر دیگران این چنین نیست! آیا می توانم آنان را از گوش دادن به آن منع کنم؟

daafd8a7d987db8c d8a7d8b2 d8b5d8afd8a7 d988 d8b3db8cd985d8a7 d988 db8cd8a7 d986d988d8a7d8b1 d8b6d8a8d8b7 d8b5d988d8aad88c d8a2d987d986 60a5aa6553a21 - گاهی از صدا و سیما و یا نوار ضبط صوت، آهنگ هایی پخش می شود که به نظر من مناسب با مجالس لهو و خوش گذرانی است؛ در حالی که در نظر دیگران این چنین نیست! آیا می توانم آنان را از گوش دادن به آن منع کنم؟

موسیقی مشکوک-آهنگ مشکوک

ادامه مطلب »

صحنه ورود پیامبر به مکه و کعبه در جریان فتح مکه، چگونه بود؟

d8b5d8add986d987 d988d8b1d988d8af d9bedb8cd8a7d985d8a8d8b1 d8a8d987 d985daa9d987 d988 daa9d8b9d8a8d987 d8afd8b1 d8acd8b1db8cd8a7d986 60a5aa5855e2e - صحنه ورود پیامبر به مکه و کعبه در جریان فتح مکه، چگونه بود؟

صحنه ورود پیام

ادامه مطلب »

حکم گوش دادن به آهنگ بدون کلام چیست؟

d8addaa9d985 daafd988d8b4 d8afd8a7d8afd986 d8a8d987 d8a2d987d986daaf d8a8d8afd988d986 daa9d984d8a7d985 da86db8cd8b3d8aad89f 60a49347a2325 - حکم گوش دادن به آهنگ بدون کلام چیست؟

آهنگ حرام-گوش دادن آهنگ-آهنگ بدون کلام

ادامه مطلب »

اگر فتوای ولی فقیه با مرجع تقلید، در گوش کردن به بعضی از موسیقی های صدا و سیما تفاوت داشته باشد، تکلیف چیست؟

d8a7daafd8b1 d981d8aad988d8a7db8c d988d984db8c d981d982db8cd987 d8a8d8a7 d985d8b1d8acd8b9 d8aad982d984db8cd8afd88c d8afd8b1 daafd988d8b4 60a5aa49c4598 - اگر فتوای ولی فقیه با مرجع تقلید، در گوش کردن به بعضی از موسیقی های صدا و سیما تفاوت داشته باشد، تکلیف چیست؟

اگر فتوای ولی

ادامه مطلب »

کفّار در چه مکانی تصمیم گرفتند پیامبر را به قتل برسانند و نظر قرآن، نسبت به این مسئله چیست؟

daa9d981d991d8a7d8b1 d8afd8b1 da86d987 d985daa9d8a7d986db8c d8aad8b5d985db8cd985 daafd8b1d981d8aad986d8af d9bedb8cd8a7d985d8a8d8b1 d8b1 60a5aa42346d1 - کفّار در چه مکانی تصمیم گرفتند پیامبر را به قتل برسانند و نظر قرآن، نسبت به این مسئله چیست؟

توطئه قتل پیامبر(ص)-قتل پیامبر(ص)

ادامه مطلب »

ضبط و تکثیر ترانه و موسیقی، چه حکمی دارد؟

d8b6d8a8d8b7 d988 d8aadaa9d8abdb8cd8b1 d8aad8b1d8a7d986d987 d988 d985d988d8b3db8cd982db8cd88c da86d987 d8addaa9d985db8c d8afd8a7d8b1d8af 60a5aa3a2ae33 - ضبط و تکثیر ترانه و موسیقی، چه حکمی دارد؟

ضبط و تکثیر تر

ادامه مطلب »

آیا زن یا مرد می تواند به تنهایی و به دور از چشم دیگران (حتی از نگاه همسر خود)، برای ورزش بدن برقصد؟

d8a2db8cd8a7 d8b2d986 db8cd8a7 d985d8b1d8af d985db8c d8aad988d8a7d986d8af d8a8d987 d8aad986d987d8a7db8cdb8c d988 d8a8d987 d8afd988d8b1 60a5aa32d3d70 - آیا زن یا مرد می تواند به تنهایی و به دور از چشم دیگران (حتی از نگاه همسر خود)، برای ورزش بدن برقصد؟

رقص و ورزش

ادامه مطلب »

فلسفه سیاه پوشى

d981d984d8b3d981d987 d8b3db8cd8a7d987 d9bed988d8b4d989 60901d5cc81d6

فلسفه سیاه پوشى

ادامه مطلب »

شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟

d8b4d8a7d8afdb8c d988 d986d8b4d8a7d8b7 da86d987 d986d8b3d8a8d8aadb8c d8a8d8a7 d8afdb8cd986 d8afd8a7d8b1d8afd89f 60a5aa23e9d60 - شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟

شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟

ادامه مطلب »

شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ – قسمت دوم

شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ – قسمت دوم 609681ab29026.png

شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ - قسمت دوم

ادامه مطلب »

چه نوع وحدتی مطلوب است؟ وحدت شیعه و سنی چگونه ممکن است؟

da86d987 d986d988d8b9 d988d8add8afd8aadb8c d985d8b7d984d988d8a8 d8a7d8b3d8aad89f d988d8add8afd8aa d8b4db8cd8b9d987 d988 d8b3d986db8c 60a5aa1431f41 - چه نوع وحدتی مطلوب است؟ وحدت شیعه و سنی چگونه ممکن است؟

وحدت مطلوب

ادامه مطلب »

ماجرای نامه تاریخی امام (ره ) به گورباچف (رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی)چه بود؟

d985d8a7d8acd8b1d8a7db8c d986d8a7d985d987 d8aad8a7d8b1db8cd8aedb8c d8a7d985d8a7d985 d8b1d987 d8a8d987 daafd988d8b1d8a8d8a7da86d981 60a5aa0ca19b0 - ماجرای نامه تاریخی امام (ره ) به گورباچف (رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی)چه بود؟

نامه تاریخی امام (ره ) به گورباچف

ادامه مطلب »

بررسی قیام ۱۹دی و تأثیر آن در پیروزی انقلاب اسلامی

بررسی قیام ۱۹دی و تأثیر آن در پیروزی انقلاب اسلامی 609681927f25f.png

بررسی قیام ۱۹دی و تأثیر آن در پیروزی انقلاب اسلامی

ادامه مطلب »