طلسمات

خانه » برچسب: پیرامون صلح امام حسن(ع) و مفاد آن و شخصیت مختار درآن زمان

آرشیو برچسب: پیرامون صلح امام حسن(ع) و مفاد آن و شخصیت مختار درآن زمان

((حسن جنگ نمی خواست، بلکه می‌خواست هر چه می‌تواند از معاویه بگیرد [۱] انگاه به جماعت ملحق شود، حسن دانسته بود که قیس بن سعد با رای وی موافق نیست و او را برداشت و عبد الله بن عباس را سالاری داد، و چون عبد الله (تاریخ طبری/ ترجمه، ج‌۷، ص: ۲۷۱۴)! ابن عباس مقصود حسن را بدانست به معاویه نامه نوشت و امان خواست و برای خویشتن در باره اموالی که برداشته بود تعهد خواست و معاویه تعهد کرد.حسن برون شد و وارد مداین شد و در قصر بیضا جا گرفت، عموی مختار بن ابی عبید به نام سعد پسر مسعود، عامل مداین بود، مختار که جوانی نو سال بود بدو گفت: «می‌خواهی ثروت و حرمت بیابی؟» گفت: «چگونه؟» گفت: «حسن را به بند کن و با تسلیم وی برای خودت از معاویه امان بگیر.» سعد بدو گفت: «لعنت خدا بر تو باد، پسر دختر پیمبر خدا را بگیرم و به بند کنم، چه بد مردی هستی.» گوید: و چون حسن پراکندگی کار خویش را بدید، کس پیش معاویه فرستاد و صلح خواست تاریخ طبری/ ترجمه، ج‌۷، ص: ۲۷۱۵)) با توجه به متن بالا دو سوال مطرح است( من متن را با چشم خودم دیدم در کتاب طبری) ۱.ایا اینکه امام حسن فقط میخواست هرچه میتواند از معاویه بگیرد یعنی چه؟؟ ایا مخالف اخلاق و مخالفت امام حسن با معاویه نبوده؟؟؟ توضیح دهید ۲. ایا واقعا مختار چنین حرفی زده ایا این با چیزی که ما از مختار میدانیم سازگاری دارد توضیح دهثد

1- متاسفانه تاریخ طبری مثل اخبارالطوال دینوری و برخی از کتب دیگر نویسندگان اهل سنت که به وثاقت راوی خیلی اعتقاد ندارند و هر خبر ضعیفی را نقل می‌کنند، بیشتر دنبال داستان‌سرایی و قصه گویی‌اند تا منبع و سند تاریخی و بیان واقعیت، لذا مطالب ضعیف و غیرمستند در آن فراوان است.2- گزارش های طبری در باره تاریخ اهل بیت ...

ادامه مطلب »

((حسن جنگ نمی خواست، بلکه می‌خواست هر چه می‌تواند از معاویه بگیرد [۱] انگاه به جماعت ملحق شود، حسن دانسته بود که قیس بن سعد با رای وی موافق نیست و او را برداشت و عبد الله بن عباس را سالاری داد، و چون عبد الله (تاریخ طبری/ ترجمه، ج‌۷، ص: ۲۷۱۴)! ابن عباس مقصود حسن را بدانست به معاویه نامه نوشت و امان خواست و برای خویشتن در باره اموالی که برداشته بود تعهد خواست و معاویه تعهد کرد.حسن برون شد و وارد مداین شد و در قصر بیضا جا گرفت، عموی مختار بن ابی عبید به نام سعد پسر مسعود، عامل مداین بود، مختار که جوانی نو سال بود بدو گفت: «می‌خواهی ثروت و حرمت بیابی؟» گفت: «چگونه؟» گفت: «حسن را به بند کن و با تسلیم وی برای خودت از معاویه امان بگیر.» سعد بدو گفت: «لعنت خدا بر تو باد، پسر دختر پیمبر خدا را بگیرم و به بند کنم، چه بد مردی هستی.» گوید: و چون حسن پراکندگی کار خویش را بدید، کس پیش معاویه فرستاد و صلح خواست تاریخ طبری/ ترجمه، ج‌۷، ص: ۲۷۱۵)) با توجه به متن بالا دو سوال مطرح است( من متن را با چشم خودم دیدم در کتاب طبری) ۱.ایا اینکه امام حسن فقط میخواست هرچه میتواند از معاویه بگیرد یعنی چه؟؟ ایا مخالف اخلاق و مخالفت امام حسن با معاویه نبوده؟؟؟ توضیح دهید ۲. ایا واقعا مختار چنین حرفی زده ایا این با چیزی که ما از مختار میدانیم سازگاری دارد توضیح دهثد

1- متاسفانه تاریخ طبری مثل اخبارالطوال دینوری و برخی از کتب دیگر نویسندگان اهل سنت که به وثاقت راوی خیلی اعتقاد ندارند و هر خبر ضعیفی را نقل می‌کنند، بیشتر دنبال داستان‌سرایی و قصه گویی‌اند تا منبع و سند تاریخی و بیان واقعیت، لذا مطالب ضعیف و غیرمستند در آن فراوان است.2- گزارش های طبری در باره تاریخ اهل بیت ...

ادامه مطلب »