۱۳۹۸/۰۶/۰۳
–
۱۰۴۷ بازدید
سلام علیکم.
اثرات ترک حج را در زندگی و اعتقاد و دنیا و اخرت توضیح دەید.
الف ) ترک حج در قرآن
قرآن کریم در آیه 97 سوره آل عمران ﴿وَ لِلَّهِ عَلیَ النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَن کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنیِ عَنِ الْعَالَمِین﴾ حج را بر کسانی که توانایی انجام آن را داشته باشند، واجب دانسته و آن را از حقوق الهی بر مردم شمرده است. از همین رو، هر شخص مستطیع که حج را ترک کند، دستوری واجبی را وانهاده است.[1]تعبیر (مَن کَفَرَ) در این آیه برای کسی که حج را ترک کند، نشانگر اهمیت و جایگاه ویژه حج و بزرگ بودن گناه ترک حج نزد خداوند است.[2] البته مفهوم کفر در فرهنگ قرآنی و نیز اندیشه کلامی مسلمانان تحولات فراوان داشته است.
از این رو، مفسران در باره این آیه دیدگاههای گوناگون به دست دادهاند. برخی آن را به مطلق کفر به خدا و قیامت[3] یا انکار و تکذیب آیاتی که در مکه نازل شده، تفسیر کردهاند.[4]شماری از مفسران، مقصود از کفر در این آیه را کفر در برابر اسلام دانسته[5] و آن را به باور نداشتن وجوب حج تفسیر نمودهاند.[6] پس اگر ترک حج واجب با انکار آن نیز همراه گردد، موجب کفر شخص به جهت انکار دستور ضروری دین میگردد.[7]برخی نیز کفر در این آیه را به معنای کفران و ناسپاسی نعمت خداوند دانستهاند.[8] البته به این کار نیز عنوان کفر اطلاق میگردد.[9] آنان مقصود از این کار را ترک حج در ضمن باور به اصل وجوب آن بیان کردهاند.[10] این فرد مرتکب گناه کبیره شده؛ اما از دین بیرون نرفته است.[۱1] البته این، خود، کفران نعمت خداوند است.[12]برخی باور دارند به سان مواردی که تارک نماز کافر شمرده شده، برای نکوهش سرسختانه ترک حج، از آن به کفر تعبیر شده است.[13] شماری نیز کفر را به انکار استطاعت از سوی شخص مستطیع تفسیر کردهاند.[14] ب )ترک حج در روایات
در روایات گوناگون، از جمله روایت نبوی، ترک حج نکوهش و از آن منع شده است تا جایی که بر پایه برخی از آنها، تارک حج کافر است[15] و چنین فردی یا کسی که آن را به تاخیراندازد تا حج را از دست دهد، مسلمان از دنیا نخواهد رفت و در روز قیامت یهودی یا نصرانی محشور خواهد شد.[16]بر پایه روایات، از شفاعت پیامبر(ص) ناکام است و بر حوض کوثر راه نمییابد.[17] برخی این حکم را نیز به دلیل انکار وجوب حج از سوی تارک دانستهاند؛ زیرا اگر کسی به وجوب آن باور داشته باشد، نباید در انجامش مسامحه ورزد و کوتاهی در انجام حج نشانگر بی اعتقادی به اصل وجوب حج است[18] و از این رو، چنین کسی یهودی یا نصرانی می میرد.
برخی روایات، تارک حج را از مصداقهای زیانکارترین مردم در آیه ﴿هَلْ نُنَبّئُکُم بِالْاَخْسـَرِینَ اَعْمالًا﴾ (سوره کهف، آیه103)[19] و مصداق گمراه و کور در آیه ﴿وَمَنْ کانَ فِی هذِهِ اَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ اعْمی وَاضَلُّ سَبِیلًا﴾ (سوره اسراء، آیه72) دانستهاند که برای دیدن یکی از واجباتِ الهی کور شده است[20] و به سبب این نابینایی، در روز قیامت نیز نابینا برانگیخته میگردد و از مصداقهای آیه ﴿وَ نَحْشُـرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَعْمَی﴾ (سوره طه، آیه124) دانسته میشود.[۲1] آیه ﴿فَاَصَّدَّقَ وَاَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ﴾ (سوره منافقون، آیه10) در روایات اهل بیت(ع)[22] و نیز ابن عباس[23] به معنای تاسف خوردن و آرزوی بازگشت تارک حج در هنگام مرگ، تفسیر شده است.
ج ) ترک حج و عمره مستحبی
افزون بر حج واجب، بر ادای حج و عمره مستحب نیز بسیار تاکید شده؛ به گونهای که بر شخص مکلف مستحب است پس از حج واجب، هر سال به حج مشرف شود و اگر نتواند، هر پنج سال یک بار حج را تکرار کند. در روایات، ترک حج مستحب در پنج سال پیاپی[24] و نیز قصد بازنگشتن به مکه[25] مکروه دانسته شده است.[26]بر پایه برخی روایات، هیچ رفتار شایسته و انفاق مستحبی، جایگزین حج نیست و هر انفاقی هر چند فراوان، نمیتواند پاداش حج از دست رفته را جبران کند.[27] گویا به سبب سختیهای سفر حج، برخی انفاق در راه خدا را جایگزین حج میپنداشتند. امام صادق(ع) ضمن تکذیب سخنان واعظی که صدقه دادن و انفاق مستحب را برتر از حج مستحب خوانده بود، اینگونه نگاه را مایه تعطیلی حج دانسته و حج مستحب را برترین انفاق شمرده است.[28]با این حال، اگر روی آوردن به انفاق و برآوردن نیازهای مؤمنان، موجب تعطیلی حج نگردد، انفاق در راه خدا برتر دانسته شده است.[29] از امام معصوم روایت شده است: «اگر هزینه زندگی خانواده ای مسلمان را بپردازم، برایم محبوب تر از آن است که هفتاد حج بگزارم.»[۳0] پی نوشتها :
1 . التهذیب، ج5، ص18؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص448؛ دعائم الاسلام، ج1، ص288.
2 . مرآة العقول، ج7، ص103.
3 . تفسیر ابن ابیحاتم، ج3، ص714؛ روض الجنان، ج4، ص450.
4 . زاد المسیر، ج1، ص309.
5 . المحرر الوجیز، ج1، ص408.
6 . الکشاف، ج1، ص391؛ التفسیر الکبیر، ج8، ص165؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.
7 . المواقف، ج3، ص554؛ وسائل الشیعه، ج8، ص18؛ العروة الوثقی، ج4، ص342.
8 . تفسیر قمی، ج1، ص33؛ بحار الانوار، ج69، ص93.
9 . بحار الانوار، ج69، ص93.
10 . روح المعانی، ج1، ص115؛ المیزان، ج3، ص355؛ نمونه، ج3، ص18.
11 . الکافی، ج4، ص266؛ التبیان، ج2، ص538؛ وسائل الشیعه، ج8، ص19.
12 . تفسیر قمی، ج1، ص33؛ بحار الانوار، ج69، ص93.
13 . جوامع الجامع، ج1، ص192؛ الکشاف، ج1، ص390؛ التحریر و التنویر، ج3، ص169.
14 . تفسیر ابن ابی حاتم، ج3، ص715-716.
15 . الخصال، ص451؛ بحار الانوار، ج74، ص49.
6 . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص368؛ سنن الترمذی، ج2، ص154؛ سنن الدارمی، ج2، ص28-29.
17 . تنبیه الغافلین، ص554.
18 . الوافی، ج12، ص251.
19 . عوالی اللئالی، ج2، ص86.
20 . الکافی، ج4، ص269، ح2؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص305؛ تفسیر قمی، ج2، ص24.
21 . لکافی، ج4، ص269؛ التهذیب، ج5، ص18؛ عوالی اللئالی، ج4، ص26.
22 . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص220؛ نک: تفسیر قمی، ج2، ص370.
23 . سنن الترمذی، ج5، ص91؛ المعجم الکبیر، ج12، ص90؛ تفسیر قرطبی، ج19، ص130.
24 . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص210؛ وسائل الشیعه، ج8، ص98.
25 . الکافی، ج4، ص270؛ التهذیب، ج5، ص444.
26 . منتهی المطلب، ج2، ص882؛ مدارک الاحکام، ج7، ص20؛ مستند الشیعه، ج11، ص157؛ .
27 . الکافی، ج4، ص258.
28 . علل الشرائع، ج2، ص453.
29 . سیمای حج، ص59.
30 . الکافی، ج4، ص2؛ ثواب الاعمال، ص141.
قرآن کریم در آیه 97 سوره آل عمران ﴿وَ لِلَّهِ عَلیَ النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَن کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنیِ عَنِ الْعَالَمِین﴾ حج را بر کسانی که توانایی انجام آن را داشته باشند، واجب دانسته و آن را از حقوق الهی بر مردم شمرده است. از همین رو، هر شخص مستطیع که حج را ترک کند، دستوری واجبی را وانهاده است.[1]تعبیر (مَن کَفَرَ) در این آیه برای کسی که حج را ترک کند، نشانگر اهمیت و جایگاه ویژه حج و بزرگ بودن گناه ترک حج نزد خداوند است.[2] البته مفهوم کفر در فرهنگ قرآنی و نیز اندیشه کلامی مسلمانان تحولات فراوان داشته است.
از این رو، مفسران در باره این آیه دیدگاههای گوناگون به دست دادهاند. برخی آن را به مطلق کفر به خدا و قیامت[3] یا انکار و تکذیب آیاتی که در مکه نازل شده، تفسیر کردهاند.[4]شماری از مفسران، مقصود از کفر در این آیه را کفر در برابر اسلام دانسته[5] و آن را به باور نداشتن وجوب حج تفسیر نمودهاند.[6] پس اگر ترک حج واجب با انکار آن نیز همراه گردد، موجب کفر شخص به جهت انکار دستور ضروری دین میگردد.[7]برخی نیز کفر در این آیه را به معنای کفران و ناسپاسی نعمت خداوند دانستهاند.[8] البته به این کار نیز عنوان کفر اطلاق میگردد.[9] آنان مقصود از این کار را ترک حج در ضمن باور به اصل وجوب آن بیان کردهاند.[10] این فرد مرتکب گناه کبیره شده؛ اما از دین بیرون نرفته است.[۱1] البته این، خود، کفران نعمت خداوند است.[12]برخی باور دارند به سان مواردی که تارک نماز کافر شمرده شده، برای نکوهش سرسختانه ترک حج، از آن به کفر تعبیر شده است.[13] شماری نیز کفر را به انکار استطاعت از سوی شخص مستطیع تفسیر کردهاند.[14] ب )ترک حج در روایات
در روایات گوناگون، از جمله روایت نبوی، ترک حج نکوهش و از آن منع شده است تا جایی که بر پایه برخی از آنها، تارک حج کافر است[15] و چنین فردی یا کسی که آن را به تاخیراندازد تا حج را از دست دهد، مسلمان از دنیا نخواهد رفت و در روز قیامت یهودی یا نصرانی محشور خواهد شد.[16]بر پایه روایات، از شفاعت پیامبر(ص) ناکام است و بر حوض کوثر راه نمییابد.[17] برخی این حکم را نیز به دلیل انکار وجوب حج از سوی تارک دانستهاند؛ زیرا اگر کسی به وجوب آن باور داشته باشد، نباید در انجامش مسامحه ورزد و کوتاهی در انجام حج نشانگر بی اعتقادی به اصل وجوب حج است[18] و از این رو، چنین کسی یهودی یا نصرانی می میرد.
برخی روایات، تارک حج را از مصداقهای زیانکارترین مردم در آیه ﴿هَلْ نُنَبّئُکُم بِالْاَخْسـَرِینَ اَعْمالًا﴾ (سوره کهف، آیه103)[19] و مصداق گمراه و کور در آیه ﴿وَمَنْ کانَ فِی هذِهِ اَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ اعْمی وَاضَلُّ سَبِیلًا﴾ (سوره اسراء، آیه72) دانستهاند که برای دیدن یکی از واجباتِ الهی کور شده است[20] و به سبب این نابینایی، در روز قیامت نیز نابینا برانگیخته میگردد و از مصداقهای آیه ﴿وَ نَحْشُـرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَعْمَی﴾ (سوره طه، آیه124) دانسته میشود.[۲1] آیه ﴿فَاَصَّدَّقَ وَاَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ﴾ (سوره منافقون، آیه10) در روایات اهل بیت(ع)[22] و نیز ابن عباس[23] به معنای تاسف خوردن و آرزوی بازگشت تارک حج در هنگام مرگ، تفسیر شده است.
ج ) ترک حج و عمره مستحبی
افزون بر حج واجب، بر ادای حج و عمره مستحب نیز بسیار تاکید شده؛ به گونهای که بر شخص مکلف مستحب است پس از حج واجب، هر سال به حج مشرف شود و اگر نتواند، هر پنج سال یک بار حج را تکرار کند. در روایات، ترک حج مستحب در پنج سال پیاپی[24] و نیز قصد بازنگشتن به مکه[25] مکروه دانسته شده است.[26]بر پایه برخی روایات، هیچ رفتار شایسته و انفاق مستحبی، جایگزین حج نیست و هر انفاقی هر چند فراوان، نمیتواند پاداش حج از دست رفته را جبران کند.[27] گویا به سبب سختیهای سفر حج، برخی انفاق در راه خدا را جایگزین حج میپنداشتند. امام صادق(ع) ضمن تکذیب سخنان واعظی که صدقه دادن و انفاق مستحب را برتر از حج مستحب خوانده بود، اینگونه نگاه را مایه تعطیلی حج دانسته و حج مستحب را برترین انفاق شمرده است.[28]با این حال، اگر روی آوردن به انفاق و برآوردن نیازهای مؤمنان، موجب تعطیلی حج نگردد، انفاق در راه خدا برتر دانسته شده است.[29] از امام معصوم روایت شده است: «اگر هزینه زندگی خانواده ای مسلمان را بپردازم، برایم محبوب تر از آن است که هفتاد حج بگزارم.»[۳0] پی نوشتها :
1 . التهذیب، ج5، ص18؛ من لا یحضره الفقیه، ج2، ص448؛ دعائم الاسلام، ج1، ص288.
2 . مرآة العقول، ج7، ص103.
3 . تفسیر ابن ابیحاتم، ج3، ص714؛ روض الجنان، ج4، ص450.
4 . زاد المسیر، ج1، ص309.
5 . المحرر الوجیز، ج1، ص408.
6 . الکشاف، ج1، ص391؛ التفسیر الکبیر، ج8، ص165؛ تفسیر قرطبی، ج4، ص153.
7 . المواقف، ج3، ص554؛ وسائل الشیعه، ج8، ص18؛ العروة الوثقی، ج4، ص342.
8 . تفسیر قمی، ج1، ص33؛ بحار الانوار، ج69، ص93.
9 . بحار الانوار، ج69، ص93.
10 . روح المعانی، ج1، ص115؛ المیزان، ج3، ص355؛ نمونه، ج3، ص18.
11 . الکافی، ج4، ص266؛ التبیان، ج2، ص538؛ وسائل الشیعه، ج8، ص19.
12 . تفسیر قمی، ج1، ص33؛ بحار الانوار، ج69، ص93.
13 . جوامع الجامع، ج1، ص192؛ الکشاف، ج1، ص390؛ التحریر و التنویر، ج3، ص169.
14 . تفسیر ابن ابی حاتم، ج3، ص715-716.
15 . الخصال، ص451؛ بحار الانوار، ج74، ص49.
6 . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص368؛ سنن الترمذی، ج2، ص154؛ سنن الدارمی، ج2، ص28-29.
17 . تنبیه الغافلین، ص554.
18 . الوافی، ج12، ص251.
19 . عوالی اللئالی، ج2، ص86.
20 . الکافی، ج4، ص269، ح2؛ تفسیر عیاشی، ج2، ص305؛ تفسیر قمی، ج2، ص24.
21 . لکافی، ج4، ص269؛ التهذیب، ج5، ص18؛ عوالی اللئالی، ج4، ص26.
22 . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص220؛ نک: تفسیر قمی، ج2، ص370.
23 . سنن الترمذی، ج5، ص91؛ المعجم الکبیر، ج12، ص90؛ تفسیر قرطبی، ج19، ص130.
24 . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص210؛ وسائل الشیعه، ج8، ص98.
25 . الکافی، ج4، ص270؛ التهذیب، ج5، ص444.
26 . منتهی المطلب، ج2، ص882؛ مدارک الاحکام، ج7، ص20؛ مستند الشیعه، ج11، ص157؛ .
27 . الکافی، ج4، ص258.
28 . علل الشرائع، ج2، ص453.
29 . سیمای حج، ص59.
30 . الکافی، ج4، ص2؛ ثواب الاعمال، ص141.