خانه » همه » مذهبی » آرایش و زیبایى

آرایش و زیبایى


آرایش و زیبایى

۱۳۹۵/۰۴/۰۱


۵۶۷ بازدید

خودآرایى و زیبایى خواهى براى انسان ها، فطرى است. پس چرا اسلام با خودآرایى و آشکار کردن زینت ها مخالفت کرده است؟

در پاسخ باید گفت: حکم کلّى آن است که خودآرایى جایز و خودنمایى در مقابل نامحرم ممنوع است.(1)
توضیح آنکه: آرایش امرى فطرى و طبیعى است و حسّ زیبایى دوستى، سرچشمه پیدایش انواع هنرها در زندگى بشر شمرده مى شود علامه طباطبایى در تفسیر آیه 32 سوره اعراف مى فرماید: «خداى متعال در این آیه، زینت هایى را معرفى مى کند که براى بندگان ایجاد کرده و گرایش فطرى انسان را به سوى آن قرار داده است و روشن است که فطرت جز به چیزهایى که وجود و بقاى انسان نیازمند آن است، الهام نمى کند»(2)
این گرایش طبیعى، افزون بر آنکه آثار مثبت روانى در دیگران پدید مى آورد، به تحقّق آثار گران بهاى روانى در شخص آراسته نیز مى انجامد. آراستن خود و پرهیز از آشفتگى و پریشانى، در نظام فکرى و ذوق سلیم انسان ریشه دارد. ظاهر ژولیده و آشفته و عدم مراعات تمیزى و نظافت ظاهرى، خود به خود فرد را در نگاه دیگران خوار مى سازد و زبان طعن و توهین را به سوى انسان مى گشاید. بر این اساس، پوشیدن جامه زیبا(3)، بهره گیرى از مسواک و شانه، معطّر بودن، انگشتر به دست کردن و آراستن خویش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه هاى روزانه مسلمانان است.(4)
حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام بهترین جامه هاى خود را در نماز مى پوشید و در پاسخ کسانى که سبب این کار را مى پرسیدند، مى فرمود: «اِنَّ اللّهَ جَمیلْ و یُحبُّ الجَمالَ فَاَتَجمّلُ لِرَبّى»(5) «خداوند زیباست و زیبایى را دوست دارد. پس خود را براى پروردگارم زیبا مى سازم»
چون انسان به طور فطرى زیبایى را دوست دارد، طبیعى است که دنبال زیبایى باشد، چه زیبایى جسمانى و مادى و چه زیبایى معنوى و روحانى. آنچه در اسلام سفارش شده آن است که:
اولاً، این تمایل، انسان را از حدود مقرّر در شریعت الهى خارج نکند و از این رو، دستور داده است که از نگاه خیره به نامحرم چشم بپوشند.
ثانیا، این میل فقط در مادیات و زیبایى طلبى جسمانى و مادى منحصر نگردد، بلکه افق فکرى خود را تعالى بخشند، به زیبایى هاى معنوى نیز توجه داشته باشند و هنگام تعارض، زیبایى معنوى مقدّم باشد؛ چنان که در روایات وارد شده است براى ازدواج و انتخاب همسر، همسر زیباروى برگزینید، ولى در عین حال، از ازدواج با «خضراء الدمن» زنان خوش صورت ولى بدسیرت، نهى شده است، بلکه در صورت تعارض صورت خوب (زیبایى ظاهرى) با سیرت نیکو (زیبایى معنوى)، سیرت نیکو اولویت دارد.
قرآن کریم با صراحت تمام مى فرماید:
«وَ لاَ تنکِحوا المُشرکینَ حتّى یُؤِنوا و لَعبدٌ مُؤنٌ خَیرٌ مِن مشرکٍ وَ لَو أَعجَبَکُم اولئِکَ یَدعونَ اِلى النَّارِ وَ اللّهُ یَدعُو اِلى الجنّةِ و المغفرةِ بِأذنِه و یُبیِّنُ آیاتِه لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یَتَذَکَروُن»(6)
«و با زنان مشرک ازدواج مکنید، تا ایمان بیاورند. قطعاً کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است، هر چند [زیبایى] او شما را به شگفت آورد. و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند. قطعاً برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورد. آنان [شما را ]به سوى آتش فرا مى خوانند، و خدا به فرمان خود، [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى خواند، و آیات خود را براى مردم روشن مى گرداند، باشد که متذکر شوند».
در روایات نقل شده است که وقتى پیامبر اسلام براى باز کردن درب خانه مى رفتند، موى خود را مرتب مى کردند و خود حضرت در توضیح این کار مى فرمودند: «مردم حق دارند ما را زیبا ببینند»(7)
از لحاظ معنوى نیز قرآن در توصیف رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید:
«اِنَّکَ لَعلى خُلُقٍ عَظیمٍ»(8)
بنابراین، خداوند زینت و خودآرایى را نهى نمى کند. آنچه در شرع مقدّس ممنوع شده، تبرّج و خودنمایى و تحریک و تهییج به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعى است؛ چنان که مى فرماید:
«وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهلیّةِ الأولى»(9)
«تبرّج» برگرفته از «برج» و مقصود از آن ابراز کردن زر و زیور و موارد زینت و زیبایى خود است. (10)
مرحوم علاّمه طباطبایى در تفسیر المیزان مى نویسد: «کلمه تبرّج به معناى ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان گونه که برج قلعه براى همه هویداست»(11)
از آنچه گفته شد، روشن مى شود که خودآرایى جایز است اما خودنمایى و آشکار کردن زینت در برابر نامحرم ممنوع مى باشد، چرا که قرآن از ظاهر ساختن زینت هاى پنهان مانند جواهرات سینه بند و گردن بند و لباس هاى نازک که معمولاً زیر چادر از آنها استفاده مى شود، نهى کرده است:
«وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» (12)
«زنان نباید زینت خود را آشکار کنند مگر آن مقدار که به طور متعارف پیداست».
زنى که خود را آرایش مى کند و زینت خود را در معرض تماشاى نامحرمان قرار مى دهد، در واقع عفت اش را به مخاطره انداخته و بیگانگان را به تماشاى خود دعوت مى کند.
سقراط دانشمند معروف، به زنى که زینت مى کرد که به تماشاى شهر رود، گفت: «گمان من این است که تو به تماشاى شهر نمى روى بلکه مى روى که شهر تو را تماشا کند»(13)
بدین ترتیب مى بینیم که اسلام از طرفى با دستور الزامى زنان به رعایت حجاب و پوشش و از طرف دیگر با تشویق آنان به استفاده از زیورآلات و زینت ها به شرط عدم تبرح و نمایش زینت ها به نامحرمان، جلوى سوء استفاده را گرفته است تا از این طریق زمینه سلامت روحى و روانى افراد جامعه فراهم گردیده و نظام خانواده مستحکم و پایدار بماند.
پی نوشت ها:
(1) مرتضى مطهرى، پیشین، ص131.
(2) سید محمدحسین طباطبایى، المیزان، ج8، ص79.
(3) احمد صبور ارودبادى، آیین بهزیستى در اسلام، ج 1، جنس پوشاک، ص57.
(4) محمدباقر مجلسى، حلیه المتقین، صص91 و107.
(5) فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج3و4، ص673.
(6) بقره 2، آیه 221.
(7) مهدى مهریزى، آسیب شناسى حجاب، ص19.
(8) قلم 68، آیه 4.
(9) فضل بن حسن طبرسى، پیشین، ج 3 و 4، ص 673.
(10) همان، ج 7و 8، ص 557.
(11) سید محمدحسین طباطبایى، پیشین، ج16، ص335.
(12) نور 24، آیه 31.
(13) به نقل از: احمد محسنى گرگانى، زیباترین الگوى پوشش در اسلام، اراک، دفتر نماینده مقام معظم رهبرى، 1380، ص 162.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد